نوشتۀ : دکتر حمید احمدی
سالهاست که جریانهای قومگرا و کشورها و رسانههای خارجی حامی آنها «روز بینالمللی زبان مادری» در ٢١ فوریه (دوم اسفند) را تفسیر به رای کرده و با مصادرۀ آن به عنوان «روز زبانهای محلی و قومی»، کارزار شریرانهای علیه زبان فارسی، زبان ملی و مادری همۀ ایرانیان به راه انداختهاند.
دقت عمیق نکردن در فلسفۀ اعلام این روز از سوی سازمان ملل متحد باعث شده تا برخی، و از آن میان برخی روشنفکران و رسانههای سادهانگار داخل و خارج ایران، این تفسیر را بپذیرند و ناخواسته، در کارزار علیه زبان فارسی همراه شوند. این در حالی است که پیشنهاد این روز را نه یک یا چند نمایندۀ زبانهای محلی و قومی، بلکه کشوری (بنگلادش) با نزدیک دویست میلیون نفر جمعیت در ١٩٩٩ در پاسداشت زبان ملی خود، زبان بنگالی به سازمان یونسکو ارائه داد و در قطعنامۀ ۵۶/٢۶٢ مجمع عمومی این سازمان در سال ٢٠٠٠ به تصویب رسید. بیشتر نمایندگان کشورهای جهان از آن رو این پیشنهاد را پذیرفتند که در عصر جهانی شدن، سلطۀ زبان انگلیسی در گسترۀ جهانی را به زیان زبان ملی خود میدانستند.
به همین خاطر بود که از آن زمان کشورهایی چون فرانسه، هند، آلمان و دیگران سالانه میلیاردها دلار برای تقویت زبانهای ملی خود، یعنی فرانسوی، هندی و آلمانی، و… هزینه میکنند. در همین دوران بود که ساموئل هانتینگتون، نظریهپرداز آمریکایی تقویت زبان انگلیسی را مهمترین نشان ناسیونالیسم آمریکایی خواند. بنابراین واحد تحلیل تعریف کنندۀ «مادر» در چهارچوب قطعنامۀ «روز بینالمللی زمان مادری» «ملت» بوده و نه «قوم» و «محل». به همین دلیل است که در کشورهایی چون آمریکا، کانادا و یا دیگر کشورهای اروپایی، زبان مادری مهاجران را بر اساس «ملیت» آنها و مبنای «کشوری» تعریف میکنند و به ایرانیها، هندیها و فرانسویها برای گذاشتن کلاسهای آموزش به زبان فارسی، هندی و فرانسوی و… کمکهای مالی میکنند.
هنگامی که نمایندگان «ملت»ها و «کشور»ها در سازمان ملل متحد از وظیفۀ تقویت زبان مادری و خطر انقراض تدریجی آنها در برابر زبانهای در حال هژمونیک سخن میگفتند، بیش از هرچیز منظورشان دفاع از زبانهای در معرض انقراض «ملت»ها و «کشور»هایی بود که در عصر جهانی شدن در برابر تهاجم زبان مسلط جهانی یعنی زبان انگلیسی قرار گرفتهاند.
زبان فارسی بدون شک یکی از مهمترین این زبانهای در معرض تهدید و انقراض بوده است، چرا که از عصر جهانی شدن سیاستهای امپریالیستی در آغاز قرن نوزدهم در اثر سیاستهای قدرتهای هژمونیک آن دوران یعنی انگلستان و روسیه، در بخشهای عمدۀ قلمرو خود در شبه قارۀ هند، آسیای میانه، قفقاز و امپراطوری عثمانی و مناطق ساحلی جنوب خلیج فارس به تدریج منقرض شد.
زبان فارسی هم بر اساس فلسفۀ اعلامیه و قطعنامۀ «روز بینالمللی زبان مادری» در سال٢٠٠٠ «زبان مادری ایرانیان» است و هم به لحاظ تاریخی. چرا که قرنها است زبان آموزش، تاریخنگاری و شعر و ادب تمامی مردمان و اقوام ایران زمین بوده و مادران همۀ این تیرههای ایرانی، در کنار صدها لهجه و گاه زبان محلی رایج در کشور، به آن سخن میگفته و میگویند. زبان فارسی زبان مادر همۀ ما ایرانیان، یعنی «مادر ایران»، «مام میهن» و پیوند دهندۀ «فرزندان ایران» است. در بطن این مادر مینوی است که در طول هزارهها جسم و روح و روان همۀ مادران ما آرمیده و خواهند آرمید.
زبان فارسی در جای خود بزرگترین پشتوانه و تکیهگاه زبانهای تیرههای ایرانی چه کُردی، بلوچی، پشتون و چه تُرکی آذری، و صدها [گویش و ] لهجۀ محلی در ایران و حوزۀ تمدنی ایرانی است. بی گمان ضعف و انقراض آن، ضعف و انقراض همۀ این لهجهها و زبانها در برابر زبانهای هژمونیک جهانی و منطقهای خواهد بود. در این کارزار بزرگ زبان فارسی چشم اسفندیار و پاشنۀ آشیل ایران است و دشمنان کوچک و بزرگ داخلی و خارجی ایران و ایرانیت بیش از هرچیز آن را نشانه گرفتهاند. امروزه نگهداشت زبان فارسی بزرگترین خویشکاری (وظیفه) فرهنگی و سیاسی ایرانیان در برابر تهاجمات فرهنگی و سیاسی بر پیکر «مادرمان ایرانزمین» و خنثی کردن دسیسۀ پیچیدۀ ایرانزدایی است. «ایران، مادر همۀ مادران» ما و زبان فارسی، مادر همۀ لهجهها و زبانهای تیرههای ایرانی و پشتوانه و تکیهگاه استوار آنها است.
در راستای قطعنامۀ سال ٢٠٠٠ سازمان ملل متحد، و با اعلام و پاسداشت روز دوم اسفند (٢١ فوریه) به عنوان «روز بینالمللی زبان فارسی»، زبان مادری مان را در سراسر حوزۀ تمدنی ایرانی گرامی بداریم؛ دسیسههای دشمنان خود را خنثی کنیم، «مادرمان ایران» را خشنود و دل او را از خودمان شاد بداریم تا دل همۀ مادرانی را که قرنهاست در بطن او در گسترۀ حوزۀ تمدنی ما آرمیدهاند، شاد کنیم.
برگرفته از : پایگاه ایران بوم (با ویرایش)
نظر شما