۱۳ - دی - ۱۴۰۱
نوشتۀ : احسان هوشمند


حوادث شنبه دهم دی‌ماه ۱۴۰۱ در جوانرود نشان داد، به‌ رغم گذشت بیش از ۱۰۰ روز از آغاز اعتراضات در کشور همچنان چالشی که در ماه‌های اخیر شکل گرفته، بدون حل ‌و فصل ریشه‌ای، حادثه می‌آفریند و هزینه‌هایی بر کشور تحمیل می‌کند. در ۱۰۰ روز گذشته کمتر ابتکار عمل یا تغییر رویکردی طرح ‌شده تا براساس آن امید جدّی در جامعه تزریق شود و افق تازه‌ای در سپهر سیاسی کشور هویدا شود. گویی تشتت و چنددستگی و آشفتگی بر هر نوع تمرکز و تدبری چیره شده و امکان ابتکار عمل مؤثر را از متولیان امور سلب کرده است.

۱. آیا متولیان امور بر اساس داده‌های فراوان و شواهد متنوع و در نهایت اتفاقات اخیر، می‌پذیرند بخش بزرگی از جامعه از روندهای موجود راضی نیستند یا اینکه از نظر این گروه همچنان در بر همان پاشنۀ گذشته می‌چرخد و هر نوع مطالبه تغییرخواهی و اصلاح‌خواهی به‌ صورت عمومی را انکار می‌کنند؟ اگر برای متولیان امر این پرسش موضوعیت داشته باشد که آیا ادراک بخش بزرگی از جامعۀ ایرانی نسبت به ابعاد حکمرانی در کشور در تقابل یا لااقل غیرهمسو با آن چیزی است که رسانه‌های رسمی اعلام می‌کنند، می‌توان امیدوار بود که این گروه از متولیان متوجه حساسیت‌های جدی شرایط کنونی شده‌اند؟

حتی به‌فرض محال، اگر هم گروهی از متولیان امر به‌ظاهر سعی در انکار و رد هر نوع  حساسیت و التهاب در جامعه کرده باشند، اما اقداماتی که در عالم واقع صورت می‌گیرد نمایانگر درک متولیان امر از حساسیت شرایط امروز است. پیاده کردن خانوادۀ علی دایی، چهرۀ محبوب فوتبالی کشور از هواپیما نمونه‌ای از همین مسئله است؛ یعنی از نظر این گروه به ‌دلیل شرایط حساس کنونی لازم بوده تا چنین اتفاقی برای خانوادۀ دایی روی دهد؛ چرا که پیش از این به‌ قول رسانه‌های کشور فقط برای دستگیری عبدالمالک ریگی بود که هواپیمایی در کشور بر زمین نشانده شد و امروز نه برای ریگی، بلکه برای خانوادۀ دایی این اتفاق روی می‌دهد. هر‌چند این افراد از هواپیما خارج می‌شوند اما باز به ‌دلیل حساسیت امر بازداشت نمی‌شوند و تنها از سفر به خارج از کشور منع می‌شوند. این اتفاق نشان می‌دهد، لااقل و بر مبنای شواهد امر، گروهی از متولیان کشور متوجه حساسیت شرایط کشور شده و بر مبنای درک خود برای مواجهه با این شرایط اقداماتی انجام داده یا در دستور کار دارند.

این گزاره نتیجه می‌دهد، به‌ رغم انکار یا سکوت نسبت به حساسیت شرایط کشور، لااقل در عمل این گروه از متولیان متوجه حساسیت شرایط شده‌اند. هرچند اطلاع دقیقی از ادراک این گروه از ابعاد و عمق حساسیت‌های موجود در دسترس نیست اما در مجموع می‌توان نتیجه گرفت، هم مشفقان کشور و تحلیلگران بی‌طرف و ناظران، متوجه حساسیت شرایط شده‌اند و هم متولیان امور لااقل در عمل حساسیت وضع کشور را پذیرفته‌اند که اقداماتی غیرمعمول چون فیلترینگ فضای مجازی یا نشاندن هواپیمای حامل خانوادۀ یک شخصیت محبوب ورزشی را در دستور کار قرار داده‌اند.

۲. اگر شرایط کشور وارد مرحله تعیین‌کننده و  حساسی شده است، این نکته هم حائز اهمیت است که زمینه‌های عینی و واقعی نارضایتی‌ساز در کشور همچنان بر ادراک شهروندان ایرانی اثرگذار است. سقوط کم‌سابقۀ ارزش پول ملی و افزایش قیمت ارزهای خارجی، تورم لجام‌گسیخته، گرانی، بیکاری نسل جوان به‌ ویژه تحصیلکردگان، معضل مسکن، معضل آسیب‌های اجتماعی، رکود اقتصادی، مسائل مرتبط با سیاست خارجی کشور، مهاجرت گستردۀ نخبگان، کارآفرینان، متخصصان و اهل حرفه‌ها، خروج سرمایه از کشور، نبود سرمایه‌گذاری گستردۀ خارجی در کشور، بی‌توجهی به نخبگان در ساختار مدیریتی کشور و باندبازی در گزینش مدیران، فساد، تخریب گستردۀ اقلیم و محیط‌زیست، معضل آب و سوءتدبیرهای صورت‌گرفته در مدیریت منابع آبی، فقر روزافزون، ناکارآمدی نظام اداری و کاغذبازی و قهر نخبگان و پدیده‌هایی از این دست، از جمله متغیر‌هایی هستند که بر ادراک شهروندان ایرانی به‌ صورت واقعی و عینی اثر می‌گذارند. مسئولان کشور نیز متوجه هستند که به ‌صورت کوتاه‌مدت برای حل‌ و فصل بار سنگین این مسائل و مشکلات و گره‌های تو‌در‌تو، راه‌ حلی فوری وجود ندارد و تنها با تغییر رویکردها در عرصۀ سیاست داخلی و سیاست خارجی است که می‌توان به حل ‌و فصل این مسائل امیدوار بود. به سخن دیگر، از سویی از نظر واقعی و عینی مسائل متعددی گریبانگیر کشور شده که ریشۀ بخش بزرگی از این مسائل ناشی از شیوۀ مدیریتی در کشور است و از دیگرسو، در کوتاه‌مدت هم برای مدیریت آن نمی‌توان اقدام مؤثری داشت.

۳. عوامل ذهنی و روانی نارضایتی‌بخش نیز فراوان‌اند. هرچند با تغییر رویکردها کاهش اثرات این عوامل و تصحیح ادراک و نگرش شهروندان ایرانی حتی در کوتاه‌مدت و میان‌مدت نیز چندان دشوار نیست. یکی از مهم‌ترین ابزارهای در دسترس، تغییر رویکردهاست؛ گفت‌وگوی صادقانه با ملت ایران و پذیرش بار خطاها و اشتباهات و مسئولیت‌ها و دعوت از همۀ ایرانیان برای مشارکت در بهسازی و بازسازی اعتماد و مشارکت و ارتقای سرمایه اجتماعی و استفاده از تمام ظرفیت‌های کشور برای مواجهه با شرایط پیچیدۀ موجود. در این صورت نه ‌تنها بخشی از عوامل ذهنی و روانی نارضایتی‌ساز بسیار کم‌اثر می‌شوند، بلکه برای بازسازی و اصلاح  و بهبود کارایی در مواجهه با عوامل عینی نارضایتی‌بخش نیز افق‌های تازه‌ای در دسترس خواهد بود.

تجارب ۱۲۰‌سالۀ اخیر ملت ایران ارزیابی نسبی و روشنی از  هزینه‌های سنگین و غیرقابل‌‌ جبران دگرگونی‌های انقلابی و سریعِ ساختار سیاسی دارد. با بهره‌گیری از این تجارب راه برای  بهسازی و تغییر رویکردها و اصلاح امور باز است. اصرار بر ادامۀ روش‌های ناکارآمد جز تحمیل هزینه‌های بیشتر و تعمیق شکاف‌ها، اثر دیگری نخواهد داشت. دعوت از نخبگان و اهل اندیشه با گشودن فرصت‌های جدید، نه پرهزینه است و نه غیرممکن؛ این کار فقط اراده‌ای جدی می‌طلبد و مقداری واقع‌بینی. ایران ما چشم‌انتظار ابتکار عملی بنیادین است. ما همچنان به آینده امیدواریم : همۀ راه‌ها بسته نیست؛ کشور دارای ظرفیت‌های بزرگی است که استفاده از این ظرفیت‌ها راه را بر بدخواهان خواهد بست.

برگرفته از : روزنامۀ هم میهن ، سه شنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۱ (با ویرایش)

نظر شما