نوشتۀ : احسان هوشمند
آزادی شهر خرمشهر از اسارت ارتش عراق یکی از افتخارآمیزترین رویدادهای تاریخی در ایران معاصر است. خرمشهر در پی یورش ارتش عراق در یکم مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم عراقیها قرار گرفت. پس از ۳۴ روز مقاومت قهرمانانۀ نیروهای محدود ارتش، بهویژه تکاوران نیروی دریایی بوشهر با فرماندهانی مانند سرهنگ علی قمری، دریادار داریوش ضرغامی، ناخدا هوشنگ صمدی و دریادار عیسی حسینیبای همراه با نیروهای محلی سپاه به فرماندهی محمد جهانآرا، بالاخره شهر خرمشهر در چهارم آبانماه ۱۳۵۹ سقوط کرد و به اشغال نیروهای متجاوز عراقی درآمد. سقوط خرمشهر یکی از غمانگیزترین اتفاقات دورۀ جنگ هشتساله بود. اشغال خرمشهر چندان به درازا نکشید و پس از ۵۷۶ روز از آغاز اشغال خرمشهر، در سوم خرداد ۱۳۶۱ این شهر دوباره به دامان مام میهن بازگشت. آزادی خرمشهر یکی از نقاط عطف در تاریخ دفاع ایرانیان در جنگ هشتساله بود که به بهای خون هزاران جوان ایرانی حتی یک وجب از خاک ایران در دست اشغالگران و متجاوزان باقی نماند.
شهر آبادان نیز در این دوره شرایط دشواری را پشت سر گذاشت و به محاصرۀ ارتش عراق درآمده بود. نوجوانان این سرزمین به واسطۀ کتاب درسی فارسی در این سالها با نام دریاقلی سورانی یانچشمهای آشنا هستند که چگونه با رکابزدن دوچرخۀ خود به مسافت ۹ کیلومتر، نیروهای مدافع شهر را از حملات ارتش عراق آگاه، و جان خود را بر سر دفاع از میهن فدا میکند. خرمشهر و آبادان مانند دیگر مناطق جنگی کشور هزینههای انسانی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی را در جنگ تحمیلی متحمل شدند. اگرچه بیش از سه دهه از پایان جنگ میگذرد، اما همچنان ناگفتههای فراوانی دربارۀ جنگ هشتساله، بهویژه دلایل استمرار جنگ و نیز ابعاد ناکامیهای برخی عملیاتهای اواخر جنگ، وجود دارد که ضروری است به اطلاع افکار عمومی برسد. آیا در برابر دلاوریها و قهرمانیها و مقاومتهای افسانهای و رشادتها و ایثار و خوندادنهای فراوان برای دفاع از کیان کشور، برخی اشتباهات و کاستیها و مسائل ریشهیابی شد؟ آیا کسی بازخواست شد؟ آیا در برابر برخی تصمیمات غیرکارشناسی در انجام تعدادی از عملیاتها کسی مورد بازخواست جدی قرار گرفت؟ در کنار این بخش از تاریخ جنگ، امروز در حالی وارد چهلمین سال آزادسازی خرمشهر میشویم که شوربختانه خرمشهر عزیز و آبادان سرافراز با مسائل بیشماری دست به گریبان هستند.
۱. هرچند چهار دهه از آزادسازی خرمشهر میگذرد و حدود سه و نیم دهه از پایان جنگ طی شده است، اما همچنان این دو شهر با مسائل توسعهای بیشماری دست و پنجه نرم میکنند. تا جایی که با وجود رشد جمعیت کشور در این دوره چهاردههای، هنوز جمعیت آبادان و خرمشهر به دورۀ قبل از جنگ بازنگشته است؛ یعنی جمعیت این دو شهر و شهرستان همچنان کمتر از جمعیتشان در دورۀ قبل از جنگ است؛ یعنی گروهی درخور توجه از هموطنان عزیزتر از جانمان رغبتی برای ماندن در این دو شهر مقاوم ندارند و گروه دیگری نیز خانه و کاشانۀ خود را ترک کردهاند. آیا دربارۀ ابعاد جمعیتشناختی و جامعهشناختی اقتصادی این وضعیت و چگونگیها و چراییها و ابعاد آن، مطالعات لازم از سوی نهادهای دانشگاهی و مراکز متنوع مطالعاتی کشور که با پول همین مردم اداره میشوند، صورت گرفته است؟ این مطالعات چه میگویند؟ آیا مسئولان امر در این باره تدبیری داشتهاند؟
۲. خرمشهر دوران پرحادثهای را در تاریخ ایران پشت سر گذاشته است. حملات ویرانگر عثمانیها با هدف ضمیمهکردن آبادان و خرمشهر به عثمانی بس ویرانگر و خونین بود. دو حمله در سالهای ۱۲۳۵ قمری و ۱۲۵۴ قمری موجب خسارات بزرگی بر خرمشهر شد و حتی خرمشهر تقریبا به کل نابود شد ! مردان و زنان زیادی کشته یا به اسارت به بصره برده شدند تا خرمشهر نتواند در رقابت با بندر بصره این شهر را پشت سر بگذارد. با درایت امیرکبیر بود که عثمانی به نتیجه نرسید و خرمشهر و آبادان با به اهتزاز درآوردن پرچم ایران عزیز عثمانیان را ناکام گذاشتند.
۳. برای بسیاری از ایرانیان در سالهای پیش از جنگ، بهویژه در رژیم سابق، سفر به خرمشهر و آبادان یک آرزو بود. زیباییهای شهرهای آبادان و خرمشهر، تأسیسات رفاهی و اجتماعی، تأسیسات شهری و فرهنگی و ورزشی و سینما، پارکها و سایر جاذبهها به همراه شادی و شادابی این دو شهر در ایران و منطقه حتی در میان کشورهای جنوبی حاشیۀ خلیج فارس شهره بودند. بیدلیل نبود که دهها کنسولگری کشورهای خارجی در اینجا مستقر بودند و البته این دو شهر میزبان گردشگران فراوانی بودند. جنگ ضربات سنگینی بر ساختار این دو شهر وارد کرد. تأسیسات نفتی و پالایشگاهی با خسارات بزرگی دست و پنجه نرم کرد. زیرساختهای شهری و روستایی نابود شد و خسارت درخور توجهی بر هر دو شهر وارد شد. امروزه اگرچه چند دهه از پایان جنگ میگذرد، مسائل بسیاری بر دوش شهروندان دو شهرستان خرمشهر و آبادان سنگینی میکند. مسائلی از قبیل ریزگردها، حاشیهنشینی و تبعات آن، مسائل عمرانی، بهداشتی مانند کمبود بیمارستان و تجهیزات درمانی و بهداشتی و دکتر متخصص و تخت بیمارستانی، آموزشی در دورۀ عمومی، شهری و خدماتی، آب و فاضلاب، بیکاری گستردۀ جوانان برومند این دو شهرستان، منطقۀ آزاد، حتی بازسازی ناتمام مناطق جنگی و هزاران دستگاه ساختمان مخروبه و ویرانه که بلاتکلیف مانده است، دهها هزار نفر جمعیت تحت پوشش نهادهای خیریه و دهها معضل دیگر که زندگی عادی را برای این شهروندان شریف و عزیز ایرانی در مناطق مرزی تلخ کرده است. آقایان مسئول! جنگ بیش از ۳۴ سال است که تمام شده. به داد شهروندان درماندهمان در اقصا نقاط کشور برسید. چپ و راست در این سه دهه فرصتهای زیادی برای بازگرداندن اعتماد و سرمایههای اجتماعی را در این منطقه از دست دادید. خرمشهر و آبادان امروز نیازمند توجه ویژه هستند. شعار و بازی سیاسی بس است. با وعده نمیتوان بیشازاین مردم را نگه داشت. خرمشهر و آبادان را با کار کارشناسی و اقدامات جدی دریابیم.
متأسفانه در آخرین لحظات نهاییشدن این یادداشت خبر آمد که برج متروپل عبدالباقی آبادان در امیری و قلب آبادان فروریخت و گروهی از هموطنان ما در این حادثه جان دادند و آبادان و همۀ ایران داغدار شد. آیا چنین حوادثی بیش از پیش نمایشگر توسعه نامتوازن و ناپایدار آبادان و خرمشهر عزیزتر از جان نیست؟
برگرفته از : روزنامۀ شرق، ۲ خرداد ۱۴۰۱ (با ویرایش)
نظر شما