نوشتۀ : احسان هوشمند
۱. طوایف و روستاهای مختلف جامعۀ یارسان (اهل حق) و اهل سنت در دهه ها و سده های گذشته با صلح و صفا در کنار یکدیگر در منطقۀ غرب کشور استقرار داشته و با مهربانی و حتی پیوندهای خویشاوندی با یکدیگر زندگی می کنند. تفاوت مذهبی و آیینی هیچ گاه موجب دوری و اختلاف و مجرایی برای تنش و رقابت و درگیری نبوده است و ریش سفیدان و سادات و شیوخ و ماموستاها و شخصیت های متنفذ در کنار نهادهای قانونی گره گشایی اختلافات را بر عهده داشتند.
۲. هفتۀ گذشته بر سر مرتع و زمین و چرای گوسفندان مجادله ای میان بخشی از طوایف قلخانی و جاف در استان کرمانشاه بروز می کند. شوربختانه به سرعت این تنش به درگیری منجر و در نهایت، تعدادی کشته و زخمی می شوند. تا اینجای حادثه با وجود ناگواری رویداد، پدیدۀ جدیدی بروز نکرده است. رقابت و تنش و حتی درگیری و خونریزی میان طوایف و عشایر بر سر زمین و چراگاه و مرتع پدیده ای تاریخی است و خاص هیچ کشوری نیست و نمونه های بی شماری از آن را می توان در جوامع مختلف نشان داد. ایران ما نیز در سده ها و دهه های گذشته، گاه و بی گاه، شاهد بروز درگیری میان طوایف و عشایر بوده و احتمالا در آینده نیز خواهد بود؛ اما بعد نگران کننده موضوع پیداشدن ابعاد دیگری برای استمرار این درگیری است.
۳. ظهور گفتارهای تنگ نظرانه و تعصبات مذهبی در سالیان گذشته، بسیاری از جوامع را به ویژه در غرب آسیا تحت تاثیر خود قرار داده است. سرنوشت کشورهای همسایه ایران بخشی از پیامدهای هولناک این وضعیت تازه را در قالب ظهور گروه های افراطی نمایش می دهد. ظهور برخی جریان های افراطی نیز در درون ایران، گاه و بی گاه، هراسناکی تعصبات دینی و مذهبی را نمایان می کند؛ رواداری و مهربانی را فدای تعصبات افراطی می کند و راه را بر زندگی و امید سد می کند؛ انسان ها را بر سر تعصبات وهم آلود به جان هم می اندازد و انسجام و همزیستی را قربانی می کند.
۴. در پی بروز تنش در منطقۀ سرپل ذهاب و دالاهو بر سر مراتع برای چرای دام، میان بخش کوچکی از طوایف قلخانی و جاف، گروهی متعصب و افراطی محلی تلاش کردند تا موضوع را به شکل مذهبی روایت کنند و با فراخوانی عده و عده به شکل مسلحانه، بنا داشتند تا توفان خون به پا کنند !
خوشبختانه آگاهی عمومی و هوشیاری گروه عمده ای از شخصیت های دینی و شیوخ و سادات و ماموستایان و ریش سفیدان مانع از به مقصودرسیدن افراط گرایان شد. هرچند تنی چند از هموطنان در این جریان جان باختند یا زخم برداشتند. اطلاع رسانی غیرحرفه ای بنگاه بی. بی. سی و این همان انگاری این رویداد با ماجرای سنجار، بار دیگر نشان داد، این بنگاه اهداف خود را در ایران تعقیب می کند، نه اطلاع رسانی حرفه ای ! بماند که رسانه های کشوری نیز در این باره غیرحرفه ای عمل کردند و به اطلاع رسانی و آسیب شناسی موضوع به صورت جدی نپرداختند. از صدا و سیمای کشوری که انتظاری نیست ! امید است، ریشه یابی موضوع و برخورد با مسببان ماجرا از طریق مجاری قانونی اطمینان و اعتماد را به منطقه بازگرداند.
۵. افزون بر بعد مذهبی ماجرا، این موضوع مسئلۀ بزرگ تر و اساسی تری را روایت می کند؛ مخاطرات پیش روی جامعۀ ایران در قبال مسائلی مانند محلی گرایی و قوم گرایی. در سال های گذشته، نمونه های کوچک تر یا بزرگ تری از این تنش ها و رقابت ها گاه بر سر تعیین محدودۀ شهرستانی مانند درگیری خونین میان گروهی در دزفول و اندیمشک، با خسارات انسانی و اقتصادی بسیار و نقش برخی چهره های سیاسی یا درگیری بر سر تقسیم شهرستان کازرون یا درگیری اخیر در آستارا و اردبیل و مانند آن، موجب نگرانی گروه زیادی از ایرانیان شده است. محلی گرایی، قوم گرایی و افراط گری مذهبی در قالب رویدادهای فوق یا نمونه های دیگر آن، چندی است که سایۀ نگرانی افزای خود را در اینجا و آنجای کشور نمایان می کند. گذشته از بررسی چرایی این وضعیت و نقش توسعه و انتظارات توسعه ای و محرومیت ها و نابرابری ها، گذشته از عوامل و علل مختلف در بروز این رویدادها نباید از نقش برخی نیروهای سیاسی و جریان های سیاسی در این باره غافل بود که تاکنون هزینه ای برای این دسته در پی نداشته است !
۶.تبلیغات انتخابات پیش روی ریاست جمهوری به روزهای پایانی خود نزدیک می شود؛ اما تعدادی از نامزدهای تایید صلاحیت شده بازی با مباحث قومی و مذهبی برای رای آوری را در دستور کار قرار داده اند و استفاده از برخی چهره های تند و افراطی قوم گرا در ستادهای انتخاباتی و دمیدن بر شعارهای قوم گرایانه را راهی برای جلب توجه گروهی از شهروندان به خود کرده اند. به زودی نتیجۀ این خام اندیشی مشخص می شود و معلوم می شود از این اوهام، قبایی برای آنها دوخته نمی شود ! هم زمان در شمال غرب کشور نیز گروهی از افراطی های قوم گرا در قالب انتخابات شوراها دست اندرکار تحریک قومی، به ویژه علیه دیگر هموطنان در مرکز استان هستند؛ بی آنکه واکنش درخوری در مقابل آنان از سوی مسئولان انجام شود. نقش این گروه در ماجرای مجسمۀ حکیم طوس پیش از این موجب جنجالی در کشور شد. بازی در زمین بیگانگان، البته با استفاده از برخی ظواهر از شگردهای این گروه است. نشانه های همراهی با رقبای منطقه ای ایران در این فرایند امر مشهودی است که وضوحش را به سادگی می توان دید.
۷. افزایش فعالیت های قوم گرایانه افراطی و بازی با سرنوشت کشور، رودررو قراردادن ایرانیان با یکدیگر، دمیدن بر قوم گرایی و افراط گری قومی یا افراط گری مذهبی و زیر سوال بردن تاریخ و میراث تمدنی ایرانیان، از پدیده هایی است که با وجود مخاطرات شان، گویی مسئولیتی متوجه کسی نمی کند. گویا برای جبران برخی خطاها اشکالی ندارد که در تقابل با سرنوشت کشور از میراث تاریخی و همزیستی مسالمت آمیز ایرانیان برای جبران استفاده کرد و بر طبل افراط گری قومی کوبید !
۸. بیش از هر دورۀ دیگری کشور با چالش های بزرگی دست به گریبان است و ظرفیت و توان کشور برای مدیریت این چالش های سرنوشت ساز محدود ! افزودن بارهای بزرگ و خطیر بر دوش ملت ایران را روا نداریم و در مقابل بازی با انسجام و همبستگی ملی از طریق افراط گری باید تمام قد ایستاد. نهادهای قانونی در این بازی چه نقشی ایفا می کنند؟ و کجای این بازی قرار دارند؟ آیا مسئولیتی متوجه بازیگرانی که در این بازی خطیر سرنوشت کشور و هموطنان را به بازی گرفته اند، خواهد بود؟ آیا قوم گرایی بخشی از بازی برخی چهره هاست یا آنکه نشانه ای از نفوذ دشمنان کشور برای ضربه زدن به انسجام ملی و همبستگی اجتماعی؟ بهوش باشیم که قوم گرایی، محلی گرایی و افراط گری مذهبی در تقابل با انسجام ملی، همزیستی تاریخی ایرانیان را نشانه گرفته است.
برگرفته از : روزنامۀ شرق، شمارۀ ۴۰۲۴، یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰(با ویرایش)
نظر شما