نوشتۀ : عقاب علی احمدی
جشنی که ایرانیان آن را « جشن مهرگان » می نامند و از هزارۀ دوم پیش از میلاد تا به امروز، در روزهای آغازین فصل پاییز آن را برپا می کنند ، پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانی است . این جشن در مهر روز از ماه مهر برگزار میشود و زرتشتیان ایران و دور از ایران آن را در روز دهم مهر یا نزدیکترین زمان به دهم مهر یا پیش از آن برگزار میکنند. این جشن در مهر روز آغاز میشود و شش روز به درازا میانجامد و در روز رام روز به پایان میرسد. نخستین روز جشن، مهرگان عامه (همگانی) و واپسین روز جشن، مهرگان خاصه (ویژه) نامیده میشود. از دیرباز ایرانیان بر این باور بودند که در مهرگان بود که کاوه آهنگر بر ضحاک شورید و به پا خاست و فریدون بر اژی دهاک (ضحاک) پیروز شد . جشن مهرگان نیز همانند جشن نوروز با آیین یگانه و آداب و رسوم ویژه برگزار میشود. واژۀ « مهر » یا « میترا » در زبان فارسی به معنای «فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت» است و ضد دروغ، دروغگویی، پیمانشکنی و نامهربانی کردن است. فلسفۀ جشن مهرگان سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمتهایی است که به انسان ارزانی داشته ، و آیینی برای استوارکردن دوستیها و مهرورزی میان انسان ها است .
بسیاری واژۀ مهر را «عشق، دوستی» معنا میکنند نه «پیمان و قرارداد» ؛ زیرا آنچه میان روابط خانوادگی معنا دارد «عشق، دوستی» است و نه «پیمان و قرارداد». واژۀ «مهر» به معنای فروغ و روشنایی نیز به کار رفته است .در برخی از این نگاره های به جا مانده از دوران دین مهر ، عبارتی دیده می شود به معنای «خورشید همواره پیروز». این نوشته به معنی دیگری از مهر یا میترا، که همان «خورشید» باشد، اشاره می کنند .
فردوسی در شاهنامه به روشنی به این جشن کهن و پیدایش آن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است :
به روز خجسته سرِ مهر ماه به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوریها بپرداختند به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهرهٔ شاه نو جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست تنآسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر بکوش و به رنج ایچ منمای چهر

طرحی که به مناسبت فرارسیدن ماه مهر و برپایی جشن مهرگان در صفحۀ نخست روزنامۀ امرداد به چاپ رسیده است .
پیش از هخامنشیان، جشن مهرگان « جشن بغ یادی» ، یا «جشن بگ یادی » (bāgayādi) «یاد خدا – سپاسگزاری از خدا» نام داشت. بر اساس متن های اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان)، تقویم ایرانیان پیش از هخامنشیان دارای دو فصل تابستان و بوده که نوروز جشن آغاز سال نو و فصل تابستان و مهرگان جشن آغاز نیمۀ دوم سال و فصل زمستان بوده است. در نوشته های تاریخنگاران یونانی از جشنی به نام « میتراکانا » نام برده شده که در روزگار هخامنشی برپا می شده که آیین های آن بسیار به آداب جشن مهرگان در دوره های بعدی شباهت داشته است .
امروزه جشن مهرگان در روز دهم مهر برگزار میشود؛ حال آن که چند نفر از ایرانشناسان این زمان را نادرست میدانند. البته همانگونه که در گزارش فردوسی دیده میشود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و این شیوه دست کم تا پایان دورۀ هخامنشی و احتمالاً تا اواخر دورۀ اشکانی نیز دوام داشته است . از این زمان و شاید در دورۀ ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهرماه یا شانزدهم ماه مهر جابجا میشود . برپایی جشن مهرگان در نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین میداند :
نوروز به از مهرگان، گرچه هر دو زمانند، اعتدالی
دلیل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولاً نامگذاری نخستین ماه فصل پاییز به نام مهر، در این است که در دورههایی از دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاییز، آغاز سال نو بوده است و از همین روی نخستین ماه سال را به نام مهر منسوب کردهاند .
تثبیتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاییزی با نظام زندگیِ مبتنی بر کشاورزیِ ایرانیان بستگیِ کامل دارد. میدانیم که سال کشاورزی از اول پاییز آغاز می شود و در پایان تابستان دیگر پایان میپذیرد؛ قاعدهای که هنوز هم در میان کشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشنهای فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل کشاورزی برپا میشود. در این جشنها گاه ترانههایی نیز خوانده میشود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره میرود. یکی از جنبه های مهم جشن مهرگان همزمانی با برداشت فرآورده های کشاورزی و دریافت مالیات و هدایا از مردم و واریز آن به خزانۀ کشور بود .شاید بتوان شیوۀ آغاز سال تحصیلیِ امروزی را باقیمانده ای از گاهشماری کهن میترایی/ مهری دانست .
روز مهر یا مهر روز
در گاهشماری زرتشتی یا اوستایی، هر سال ۱۲ دارای برج و برج ۳۰ روز داشته و هر روز از برج نامی داشته است. بعضی از این نامها، به نام برجهای دوازدهگانه نامیده میشد . ایرانیان در روزی از ماه که همنام آن ماه بود ، جشنی برپا می کردند ؛ برای نمونه ، در دهمین روز ماه « تیر » که «روز تیر » نامیده می شود ، جشن تیرگان ؛ در شانزدهمین روزماه « مهر» که «روز مهر» نام داشت ، جشن مهرگان ، و در پنجمین روز ماه اسفند که « روز اسفند » نام داشت ، جشن اسفندگان یا سپندارمزگان برپا می شد .
بسیاری جشن مهرگان را روز پیروزی فریدون بر ضحاک میدانند . در این باره در کتاب تاریخ طبری چنین آمده است :
« فریدون سر بیوراسب (ضحاک) را با گرز سرخمیدهای بکوفت، پس او را به کوه دماوند برد و دست و بازویش را محکم ببست و به چاه افکند و فرمان داد که روز مهرماه مهرروز را عید بگیرند؛ و این همان جشن مهرگان است . »
همچنین در آثارالباقیه آمده است :
«روز بیست و یکم رام روز است که مهرگان بزرگ باشد و سبب این عید آن است که فریدون به ضحاک ظفر یافت و او را به قید اسارت درآورد و چون ضحاک را به پیش فریدون آوردند ، ضحاک گفت مرا به خون جدّت مکش و فریدون از راه انکار این قول گفت آیا طمع کردهای که با جم پسر ویجهان در قصاص همسر قرین باشی بلکه من تو را به خون گاو نری که در خانه جدم بود میکشم . سپس بفرمود تا او را بند کردند و در کوه دماوند حبس نمودند و مردم از شر او راحت شدند و این روز را عید دانستند. در این روز [روز مهر از ماه مهر] بود که فریدون بر گاو سوار شد.]»

طرح زیبایی که به مناسبت فرارسیدن ماه مهر و برپایی جشن مهرگان در رسانۀ اینستاگرام روزنامۀ امرداد منتشر شده است .
و گردیزی در کتاب زین الاخبار آورده است :
« رام روز بودست از مهر ماه… که چون فریدون را از شیر مادر باز کردند بر گاو نشست، اندرین روز بود. »
مهرگان دارای سه بعد طبیعی، اسطورهای و دینی است .
مهرگان طبیعی
مهرگان همچون نوروز دارای اعتدال کیهانی است. در ماه مهر اندازۀ شب و روز در مهر برابر میشود و شاید از همین رو این ماه را به نام مهر که ایزد داوری و عدالت و دادگستری است گذاشته اند. همچنین ماه مهر زمان پایان یافتن فصل برداشت کشاورزی است . از این رو زمان مناسبی برای جشن و شادی و استراحت کشاورزان که عمده مردمان دوران کهن بودند ، است. همچنین این فرمانروایان در این زمان خراج و مالیات را از مردم میستاندند و از این رو برای دولت های عرب و ترک و مغول که بر ایران چیره شده و با فرهنگ آنان بیگانه بودند هم مهرگان رسمیت پیدا کرد . برخی بر این باورند که در دورههایی نوروز ایرانی، نوروز پاییزی بودهاست و نوروز بهاری سپس بر آن غلبه یافته است .
شاید پیروزی داریوش بزرگ بر گئومات مغ غاصب که به ادعای کتیبۀ بیستون، بر مردم ستم کرده و مال آنها را ستانده و نیایشگاهها را ویران کرده بود، باعث شد تا بنا بر داستان کهن ضحاک و فریدون پیروزی نیکی بر بدی در این تاریخ روایت شده و زان پس مهرگان را روز پیروزی کاوه آهنگر و بر تخت نشستن فریدون شاه بدانند. دقیقی شاعر زرتشتی چنین سروده است :
مهرگان آمد جشن ملک افریدونا آن کجا گاو به پرورش بر مایونا
و اسدی توسی و فردوسی نیز در شعر خود داستان حماسی فریدون و ضحاک را در خور توصیف دانستهاند .
ابوریحان بیرونی در التفهیم نوشته است :
«مهرگاه، شانزدهم روز است از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، افریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، انک معروف است به ضحاک، و به کوه دماوند بازداشت؛ و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچ از پس نوروز بود…»
و در آثار الباقیه آورده است که :
«سلمان فارسی میگوید: ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم : خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد؛ و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر؛ و بیورسب هزار سال عمر کرد. این که ایرانیان به یکدیگر دعا میکنند که: ” هزار سال بزی ” از آن روز رسم شدهاست، چون دیدند که ضحاک توانست هزار سال عمر کند و این کار در حد امکان است، هزار سال زندگی را دعا و آرزو کردند. »
ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی میگوید :
« این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بودهاست و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را. »
گزارش خلف تبریزی دربارهٔ پیدایش مهرگان این چنین است :
«… و در این روز ملایکه یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت…»
آیینهای مهرگان
آنگونه که از مجموع منابع موجود، همچون نگاره ها و متن های باستانی و نوشتههای مورخان و دانشمندان قدیم ایرانی و غیرایرانی (مانند فردوسی، بیرونی، ثعالبی، جهانگیری، اسدیِ توسی، هرودوت، کتسیاس، فیثاغورث،…) و نیز آثار شاعران و ادیبان (مانند جاحظ، رودکی، فرخی، منوچهری، سعد سلمان،…) دریافته میشود، مردمان در این روز تا حد امکان با جامههای ارغوانی (یا دست کم با آرایههای ارغوانی) بر گرد هم میآمدهاند؛ در حالی که هر یک، چند «نبشتۀ شادباش» یا به قول امروزی، کارت تبریک برای هدیه به همراه داشتهاند. این شادباشها را معمولاً با بویی خوش همراه میساخته و در لفافهای زیبا میپیچیدهاند .
در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچهای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود، گل «همیشه شکفته» مینهادند و پیرامون آن را با گلهای دیگر آذین میکردند. امروزه نمیدانیم که آیا گل همیشه شکفته، نام گلی بخصوص بودهاست یا نام عمومیِ گلهایی که برای مدت طولانی و گاه تا چندین ماه شکوفا میمانند.
در پیرامون این گلها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز مینهادند و گونههایی از میوههای پاییزی که بیشتر به رنگ سرخ بود، در این سفره می نهادند ؛ میوههایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بودادهها همچون تخمه و نخودچی .
دیگر خوراکیهای خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و نانی ویژه . نوشیدنی ای از عصارۀ گیاه «هَـئومَـه/ هوم» که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم میشد و همۀ باشندگان جشن، به نشانۀ پیمان از آن مینوشیدند. نانِ ویژۀ مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله گوناگون درست می شد ؛ دانه هایی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. دیگر چیزهایی که در سفرۀ مهرگان می نهادند ، عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر، شیرینی، خوردنیهای محلی و بویهای خوش مانند گلاب .
مردم پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبیهای گروهی میپرداختهاند. سرودهایی از مهریشت را با آواز میخوانده و اَرْغُـشت میرفتهاند (میرقصیدهاند). شعلههای آتشدانی برافروخته پذیرای خوشبوییها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) میشد و نیز گیاهانی چون هوم که موجب خروشان شدن آتش میشوند.
از آنجا که نشانههای بسیاری، همچون تندیس ها، کتیبه ها و سنگنگارهها (از جمله نگارههای میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت میکند، بعید نیست که «سماع» های عارفانۀ پیروان طریقت «مولویه» در شهر قونیۀ امروزی، ادامۀ دیگرگون شدۀ همان ارغشتهای میترایی باشد .
در پایان جشن، شعلههای فروزان آتش، نظارهگر دستانی بود که به طور دستهجمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمانهای گذشته، در هم فشرده میشدند.
هاشم رضی دربارۀ آیین های برپایی جشن مهرگان در دربار شاهنشاهان ساسانی چنین نوشته است : در روز مهرگان شاه ساسانی جامه ای از برد یمانی و زربافت گرانبها به بر می کرد و تاج ویژه ای که نقش خورشید را بر خود داشت ، بر سر می نهاد و در تالار بزرگ می نشست . نخستین کسی که بر وی وارد می شد ، مبارک ترین و خوشقدم ترین و نیکنام ترین افراد بود . این مرد موافق با رسمی معمول ، از شب هنگام بر در درگاه توقف می کرد . چون روشنی روز فرا می رسید ، این مرد بی گرفتن اجازه ای به بارگاه پای می نهاد و به نزد شاه می رفت و میان او و شاه گفتگویی در می گرفت .
شاه می پرسید : تو کیستی ، از کجا آمده ای ، چه همراه داری ؟
پیک خجسته می گفت : من پیروزی ام ؛ از سوی دو فرخندۀ نیک بخت ( = دو امشاسپند : هئوروتات – امرتات یا خرداد و امرداد ) می آیم ، و آهنگ باریافتن به حضور شاه را دارم ، نامم خجسته است و پیک پیروزی هستم .
آنگاه به نزدیک شاه می رفت . مردی به بارگاه می امد و خوانچه ای می گسترد که در آن نان های گرد و کوچکی قرار داشت که از آرد هفت نوع دانه چون گندم ، جو ، ذرت ، عدس ، برنج و لوبیا و گاه دوازده نوع دانه پخته می شد . این نان ها را که در مراسم مذهبی هم می خوردند ، « دُرون » می نامیدند . همچنین در خوانچه ای که بسیار همانند با « خوان نوروزوی » [ = سفرۀ هفت سین ] بود ، انواع میوه های تر و خشک و شاخه های سبز و گل و شکر و سکۀ نو و شاخه های گیاهی از بید و زیتون و به و انار و مورد و کاج یا نوعی سرو بود ، نهاده بودند که نگاه کردن به آنها شگون داشت و ایرانیان همزمان که این شاخه ها را نگاه می مردند ، فال می زدند . هر شاخه یا نوعی از شاخه ها ، نشان ایالتی از کشور به شمار می رفت و بر گرداگرد خوانچه ، نوشته هایی که در آنها برکت و نعمت و افزایش و شادی آرزو شده بود ، نوشته شده بود ؛ درست مانند سفره هایی که تا چند دهه پیش در خانه های ایرانیان در کنار آن به خوردن خوراک می نشستند و بر حاشیه های آنها نوشته ها و شعرهایی در آرزوی خیر و برکت نوشته شده بود .
آن مرد در حالی که دست بر سفره داشت ، نیایش ها ( دعاها) ی ویژه ای می خواند و برای شاه و کشور و مردم دعا می کرد .
موسیقی مهرگان
خلف تبریزی در برهان قاطع برای یکی از مقامها و لحن های موسیقی سنتی ایران نام «موسیقی مهرگانی» را آورده است، که گمان میرود موسیقی ویژهای بوده است که در دوران گذشته در جشن مهرگان نواخته میشده و اکنون از آن آگاهی نداریم. همچنین در میان دوازده مقام نامبرده شده در کتاب «موسیقی کبیر» ابونصر فارابی، مقام یازدهم با نام « مقام مهرگان » ثبت شده است و نیز نظامی گنجوی در منظومهٔ خسرو و شیرین نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده را « لحن مهرگانی» نوشتهاست .
مهرگان در روزگار ما
بهرام فره وشی از برگزاری مهرگان به عنوان جشنی خانوادگی، در میان زرتشتیان یزد و کرمان و نیز ” از آیین قربانی کردن گوسفند، در برخی از روستاهای زردشتی نشین یزد، برای ایزد مهر ” گزارش داده است . تا سی سال پیش، زردشتیان کرمان، در این روز، به یاد مردگان، مرغی را کشته و شکمش را با حبوبات و آلو انباشته و به عنوان خوراک ویژه، یادمان مردگان میپختند .
در دهه های پیش جشن آغاز سال تحصیلی دانشگاه تهران، که در نیمهٔ اول مهرماه است، گاهی در روز دهم مهر و گاهی در روز شانزدهم مهر (مهرگان) برگزار میشد.
جلال آل احمد، زمان برگزاری آیین قالی شویان در مشهد اردهال را با مهرگان هم پیوند میداند. صدرالدین عینی در یادداشتها، از جشنی در تاجیکستان و سمرقند یاد میکند که هر سال در ماه میزان برگزار میشد. جشنی که میتواند، با همهً دگرگونیها، بازماندهً جشن مهرگان باشد. برخی انجمنها و نهادهای مردمی و غیردولتی نیز تلاش میکنند این جشن بزرگ را زنده گردانند.
مهرگان در شعر شاعران ایران
فردوسی در شاهنامه به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کردهاست:
فریدون چو شد بر جهان کامکار ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهر ماه به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوریها بپرداختند به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان، شادکام گرفتند هر یک ز یاقوت، جام
می روشن و چهرهٔ شاه نـَو جهان نو ز داد از سرِ ماه نـَو
بفرمود تا آتش افروختند همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست تنآسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه مهر بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
عنصری سراید:
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال نیکروز و نیک جشن و نیک وقت و نیک فال
مسعود سعد سلمان گوید:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بفزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد بوستان نو شکفته عدل سلطان جهان
منوچهری دامغانی سراید:
شاد باشید که جشن مهرگان آمد بانگ و آوایِ دَرایِ کاروان آمد
کاروان مهرگان از خَزران آمد یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
نا از این آمد، بالله نه از آن آمد که ز فردوس برین وز آسمان آمد
مهرگان آمد، هان در بگشاییدش اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر بزداییدش بنشانید و به لب خرد نجاییدش
خوب دارید و فرمان بستاییدش هرزمان خدمت لختی بفزاییدش
اسدی توسی در گرشاسب نامه از چرایی پیدایش مهرگان گزارش میدهد:
فریدون فرخ به گرز نبرد ز ضحاک تازی برآورد گرد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر
رودکی دربارهٔ مهرگان چنین سروده است:
ملکا جشن مهرگان آمد جشن شاهان و خسروان آمد
جز به جای ملهم و خرگاه بدل باغ و بوستان آمد
مورد بر جای سوسن آمد باز می بر جای ارغوان آمد
تو جوانمرد و دولت تو جوان می بر بخت تو جوان آمد
یادداشت :
در نوشتن این مطلب از مدخل « جشن مهرگان » در فرهنگنامه ی اینترنتی « ویکی پدیا » و کتاب « جشن های آتش » هاشم رضی ( انتشارات بهجت ، ۱۳۸۳ ) بهره گرفته ایم .
نظر شما