۱۶ - مهر - ۱۳۹۷
نوشتۀ : اشکان شیرازی


 

 

 

 

داریوش و ایرانیان

(تاریخ فرهنگ و تمدن هخامنشیان)

(کتاب اول و دوم)

نوشتۀ : والتر هینتس

ترجمۀ : پرویز رجبی

چاپ سوم : ۱۳۸۷

۶۴+۴۹۳ صفحه – ۶۰۰۰۰ تومان

ناشر : نشر ماهی –  تلفن ۶۶۹۵۱۸۸۰

 

کتاب « داریوش و ایرانیان » ، یا چنان که در عنوان اصلی اش بوده است « داریوش و پارسیان » ، اثری است از والتر  هینتس (۱۹۰۶-۱۹۹۲)، ایران شناس آلمانی که در دو جلد در فاصلۀ سال های ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ در آلمان منتشر شده است.

پرویز رجبی که خود در دانشگاه گوتینگن آلمان نزد هینتس تحصیل کرده، این اثر را به فارسی برگردانده است که در یک مجلد توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است. پرویز رجبی در مطالعات ایران شناسی چهره ای شناخته شده است که به دلایل سیاسی ، بارها ، از تدریس او در دانشگاه جلوگیری شده است .

والتر هینتس که دکتری خود را در سال ۱۹۳۳ در رشتۀ تاریخ از دانشگاه لایپزیگ دربارۀ تاریخ فرهنگی روسیه در عصر پطر کبیر گرفته بود، پس از آن به مطالعات ایران شناسی علاقمند شده و پژوهش های متعددی دربارۀ ایران، و خصوصا ایران باستان انجام داده است .

هینتس چنان که خود در مقدمۀ کتاب آورده، داریوش و ایرانیان را برای خوانندگانی نوشته که « با تاریخ و فرهنگ مشرق زمین بیگانه اند » ، و منظور آن است که کتاب با وجود پرداختن به جزئیات فراوان، برای متخصصان نوشته نشده و برای طیف گسترده تری از خوانندگان قابل استفاده است.

زبان نگارش کتاب نیز با چنین مقصودی هماهنگ است. نویسنده در سرتاسر کتاب لحنی شورمند دارد و اغلب به همدلی با سوژه های تاریخی خود می پردازد و از این راه می کوشد تا به نوعی حفره هایی را که با صرف اتکا به اسناد تاریخی بر جا می ماند ، پر کند و روایتی پیوسته از تاریخ تمدن دورۀ هخامنشی به دست دهد. در جا به جای متن جملاتی از این دست می‌توان یافت: « در حالی که این فرمان داریوش نیز به اجرا درآمده بود، فکر کاملا تازه ای به ذهنش رسید.» (ص ۴۰).

با این همه نویسنده شیوه ای در پیش گرفته که خواننده حتی ناآشنا به شیوۀ تاریخ پژوهی را با سیر منطقی حصول نتایج آشنا می کند. کتاب نخست با تمرکز بر « سند دروازۀ آسیا »، سند سه زبانۀداریوش، آغاز می‌کند که خوانش آن در ابتدای سدۀ نوزدهم میلادی تحولی در مطالعات ایران شناسی و شناخت اقوام بین النهرین رقم زد . همین سند مدخلی می شود که هینتس بر اهمیت نقش داریوش نه تنها در ساختن تاریخ عصر خود بلکه در تاریخ پژوهی آیندگان تاکید کند .

با چنین رهیافتی، نویسنده در کتاب اول با محوریت داریوش ، به تمدن هخامنشی (۳۳۰-۵۵۰ پیش از میلاد) از پیدایش تا مرگ داریوش می پردازد. نویسنده در کتاب اول، چنان که پیشتر آمد، ابتدا به پیدایش و رمزگشایی سند دروازۀ آسیا و چگونگی پدیدآمدن « خط نو داریوش » می‌پردازد (فصل نخست). پس از آن مهاجرت بزرگ پارسیان به سمت جنوب و پادشاهی کورش اول و از سوی دیگر برآمدن پادشاهی مادها مورد توجه قرار می گیرد (فصل دوم).

دو فصل بعدی به دو شخصیت اساسی تاریخ هخامنشی یعنی زرتشت (فصل سوم) و کورش (فصل چهارم) اختصاص یافته اند. با این چهار فصل خواننده دریافته است که کیفیت شکل گیری تمدن هخامنشی دست کم از منظر دینی و حاکمیت چگونه است. پس از به دست دادن این زمینه نویسنده بار دیگر به شخصیت محوری داریوش بازمی گردد .

هینتس شرح می‌دهد که پس از مرگ کورش در ۵۳۰ پیش از میلاد چگونه وضع سیاسی با برادرکشی و رفتار « بی ملاحظه » ی کمبوجیه که ایرانیان باستان او را « جبار » می‌خواندند (ص ۱۲۳) دگرگون شد تا به شورش « بردیای دروغین » و برآمدن داریوش انجامید. نویسنده همچنین توضیح می دهد که چگونه داریوش از پی نزاعی سخت و با « نوزده نبرد در یک سال » اوضاع را رو به آرامش برد (فصل پنجم). هینتس سپس اقدامات مهم داریوش در سیاست خارجی و داخلی را برمی‌شمرد (فصل ششم).

اینک عناصر اساسی چهره ای که از داریوش در فصل پنجم و در زمان برآمدن سیاسی اش شکل گرفته بود،  با شرح اقدامات پس از استقرارش تکمیل می شود و نوبت آن می رسد که هینتس با تکیه بر منابعی که دارد و البته با همدلی نمایانش با شخصیت اول پژوهش تاریخی اش در فصل آخر (هفتم) کتاب اول به شرح نکاتی دربارۀ  « شخصیت داریوش » بپردازد و از « آمیزۀ غریب پارسایی و حق شناسی که داریوش هر دو را با هم داشت » سخن بگوید (ص ۲۲۱).

در کتاب دوم اگرچه باز هم نویسنده از اهمیت داریوش همچون شخصیت شکل دهنده و شاخص هخامنشیان غافل نیست، اما شیوۀ روایت و عناصر تاریخ نگاری وجهی کلی تر می یابند. هینتس پس از این که در نخستین فصل کتاب دوم باقی ماندۀ تاریخ هخامنشیان از مرگ داریوش و برآمدن خشایارشا تا زوال این سلسله به دست اسکندر را به اختصار بازمی گوید، فصل های بعدی را به عناصر ساختاری و نهادی در تمدن سلسله هخامنشی اختصاص می دهد .

از فصل دوم تا هشتم این کتاب نویسنده با در نظرگرفتن یک سلسله مراتب از شرح جایگاه و زندگی « شاهنشاه » (فصل دوم) و گردش کار در دربار (فصل سوم) آغاز می کند و مرحله به مرحله پایین می آید. ابتدا نظام جزایی و تربیتی و پس از آن اجزاء نیروی نظام به عنوان دو رکن اساسی حافظ شاهنشاهی شرح داده می شوند (فصل های چهار و پنج).

هینتس پس از آن با تکیه بر اسناد و تاریخ نگاری‌های برجا مانده، شمایی از وضعیت عمومی اقتصادی و اجتماعی عمومی در عصر هخامنشی ترسیم می کند (فصل ششم). دو فصل بعدی به ترتیب به « باورهای دینی » و « آداب و رسوم » در عصر هخامنشی می پردازند که در داخل این فصل ها همان الگوی سلسله مراتبی رعایت شده است. به این ترتیب که نخست نیایش و رسوم درباری توضیح داده می شود و پس از آن سایر ارکان جامعه مورد نظر قرار می گیرند .

هینتس در فصل مربوط به باورهای دینی از جمله به سیاست دینی هخامنشیان (مشخصا داریوش) در قبال « ادیان شرک آمیز» می پردازد و توضیح می دهد که چگونه او به نوعی رواداری با انگیزۀ سیاسی در قبال ادیان دیگر متوسل می شد : « او در نظر می گرفت که چه چیزی را بر پایۀ دین زرتشت به هیچ وجه نمی توان تحمل کرد، و بقیهۀ مسائل را فدای آرامش درونی می کرد.» (ص ۳۷۰). به این ترتیب داریوش از یک سو نسبت به خدایان ایلامی روادار بود و از سوی دیگر تمامی معابد میترایی را ویران کرد .

فصل نهم از کتاب دوم به هنر هخامنشی (پیکرتراشی، معماری، موسیقی، شعر و پیشه های هنری) اختصاص یافته است و فصل دهم به « رابطۀ عشق و نفرت » پارسیان و یونانیان. در سخن پایانی نویسنده به جمع بندی میراث هخامنشیان می پردازد که در کلامی قابل تامل در کنار نظام اداری هخامنشی، مهم ترین بخش میراث معنوی آنان را میراث دینی شان می داند .

کتاب « داریوش و ایرانیان » با صفحه بندی ای چشم نواز و با حروفچینی مناسب منتشر شده است. کیفیت چاپ تصاویر رنگی و تصاویر سیاه و سفید میان متن مناسب اند و نمایۀ مفصل انتهای کتاب نیز کار جست و جو را برای خوانندگان آسان کرده است.

    ۲۷  اردیبشهت ۱۳۸۷

 

برگرفته از : پایگاه بی . بی . سی

نظر شما