۳ - شهریور - ۱۳۹۶
نوشته ی: هومن شبیری


در گرجستان که بودم، در آنجا یک تشکیلات مردم نهاد آمریکایی- اروپایی بود، که گاهی گردهمایی هایی ترتیب می داد، با هدف توضیح ساده ی مسائل پیچیده. یک میز مجلل از شراب و کیک و میوه، خانم‌های جذاب تو دل برو، چشم‌آبی هایی که هوش از سر جماعت می‌بردند، و کسی که عقل کل بود، و پیچیده‌ترین مسائل را در کمتر از ده دقیقه توضیح می داد. متنی را که اجرا می‌کرد، بسیار استادانه و با شناخت درستی از مخاطب تهیه شده بود. در نهایت، همه ی شرکت کنندگان با رضایت کامل، جلسه را ترک می‌کردند، و موضوع  را پایان یافته می‌دیدند: هرآنچه می‌بایست، آموخته بودند، و همه دنیای غیر از خودشان را ابله می‌دیدند. بارها چنین جمله‌ای را از سخنران شنیدم که : «نتیجه ی همه ی کتابهای نوشته شده و تحقیقات صورت گرفته نشان می‌دهد که …». مخاطبِ بیزار از کنکاش و خسته نیز نفس عمیقی می‌کشید. بسیاری از مخاطبان با شگفت زدگی و ذوقمرگ شدگی خاصی، از سخنران تشکر می‌کردند. در قرن بیست و یکم، ترسیم کننده‌ی شکل بدقیافه‌ی مار، نویسنده‌ی «مار» را از میدان به در کرده بود، به سادگی هرچه تمام تر…

روزی سفیر سوئد سخنران بود، و به زبان ساده حفاظت از محیط زیست را توضیح می داد. خیلی سریع به اینجا رسید که : « کسی که کیسه نایلونی را در خیابان می‌اندازد، جنایتکار است. » گرجی‌های شرکت کننده بعد از شنیدن این حرف، در خودزنی از هم سبقت می‌گرفتند. یکی می‌گفت : « من هر چه به مادرم می‌گویم کمتر آب مصرف کن، نمی‌فهمد، یک بلاهت خاصی دارد. » دیگری می‌گفت : «ما خیلی خریم…»

من اجازه گرفتم و گفتم : « فکر نمی‌کنید فقر و استیصال اجازه نمی‌دهد مردم به محیط زیست فکر کنند، و می‌بایست توام با محیط زیست، فکری برای حقوق اولیه انسانی کرد؟»

سفیر سوئد به شدت برآشفت و گفت: «همین شوروی که شما تبلیغ‌اش را می‌کنید، با نهضت محیط زیستی گورباچف فرو پاشید… »

Karikatur , Television-1

در گردهمایی دیگری، یکی از مدیران جوان شرکت اَپِل، با نقل بیوگرافی مرحوم جابز، توضیح داد که :« دَرِ پولدارشدن بر روی همه ی  انسانهای باهوش و کوشا باز است، و شما اگر میلیاردر نیستید، یا بی هوشید، و یا تنبل. » جمله‌ی طلایی اش این بود: «در این دنیا جایی برای انسانهای تنبل و کندذهن وجود ندارد.» اغلب مخاطبان نیز با مسخ شدگی خاصی به چرندیاتش گوش  می دادند و با چشم و عضلات صورت تحسین‌اش می‌کردند…

روزی رئیس دانشگاه ما، که یک کابوی آمریکایی بود، از من خواست «روش اجزاء محدود» را در یک جلسه برای استادان توضیح دهم، تا آنها بتوانند «درس اجزاء محدود» را تدریس کنند. وقتی گفتم «حاصل بیش از نیم قرن سعی و خطا و نظریه پردازی را نمی‌توان در یک جلسه توضیح داد»، با طعنه به من گفت : « آمریکایی نیستی؛ ما پیچیده ترین مسائل را خیلی ساده می بینیم. »

گفتم : «همه ی مسائل، مانند جان انسانهای ساکن در هیروشیما ساده نیستند، که در کمتر از یک ساعت قابل «توضیح» باشند . »

Bazar ,Karikatur-1

هم مسلکان من می دانند و با انتقادهایی که به استالین ،به دلیل تلاش او برای ساده سازی مسائل،  می‌شده و می‌شود، آشنا هستند  این انتقادها همیشه جدی بوده‌اند. چنین انتقادهایی متوجه نیز انگلس بوده‌اند. گویی «انسان» حق نداشته و ندارد بدون درک مغز و عمق یک مسئله، خط مشی تعیین کند.

نظام سرمایه‌داری به نقطه ی اوج خود رسیده، و پس از حذف شوروی، در میدان خالی می‌تازد. همه ی رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و جاسوس‌خانه‌های دنیای به کثافت کشیده شده‌ی ما، در کار تبدیل انسانها به موجوداتی یک شکل و بی روحند: انسانها نباید تفاوت معنی داری با گوسفندان داشته باشند. دوره‌های آموزشی  TED، سخنرانی‌های کوتاه دلقک‌ها و سلبریتی‌ها، و «کمتر از چهار دقیقه» بی بی سی، و تمامی برنامه‌های نظام یافته و هدفمند رسانه‌های مسلط، تنها یک هدف را دنبال می‌کنند: یک شکل کردن انسانها، و گوسفند سازی مردم.

Facebook,Karikatur-1

من علاقه‌ای به توضیح چهاردقیقه‌ای مسائل ندارم . من اتفاقات طبقاتی را لمس می‌کنم، و فکر می‌کنم. اجازه نمی‌دهم کسی این حس لامسه، و قدرت تفکر را از من بگیرد. من فقط به خودم شبیه هستم. اجازه ندهیم چاقوکشان و اوباش مسلط بر جهان، «من» را از ما بگیرند.

                                                                                                                                           سوم شهریور ۱۳۹۶

پی نوشت :

کاریکاتورها از پایگاه زیر برداشته شده است :

http://rasoolcartoon.blogfa.com/post-227.aspx

نظر شما