۲۱ - تیر - ۱۳۹۶


آنچه در بخش ایستخند (استندآپ کمدی) برنامۀ خندوانه رخ داد، برای ما نیز مانند بسیاری از میهن‌دوستان و دوستداران «شاهنامه ی فردوسی» ناخوشایند و مایۀ دریغ بود؛ نه از آن روی که با شوخی و خنده پادورزیم (مخالفیم) و یا چیزی را آن اندازه سپند (مقدّس) می‌دانیم که بگوییم نباید آن را پرژنید (نقد کرد) و یا دستمایۀ شوخی قرار داد .
دریغمان از این است که سیده زینب موسوی، شوخی خود را بر برداشت نادرستی از «داستان رستم و سهراب» پایه گذاشته و  این برداشت نادرست برای بیننده‌ای که از سوی صدا و سیما و آموزش و پرورش، کمتر با ارزش‌های میهنی خود آشنا شده، می‌تواند به فروکاست جایگاه شاهنامه و فردوسی بزرگ بینجامد .

یک نقاشی به سبک قهوه خانه ای از داستان « رستم . سهراب »

یک نقاشی به سبک قهوه خانه ای از داستان « رستم و سهراب »

از برنامه‌سازان، مجریان و کسانی نیز که با ادعای روشنفکری و آزادی‌خواهی و زیر نام‌هایی چون «آزادی بیان» از چنین برنامه‌‌هایی پشتیبانی می‌کنند، باید پرسید چرا نوک تیز قلم و زبان در این سرزمین تنها به سوی ارزش‌های میهن‌دوستانه‌ می‌چرخد ؛ همان ارزش‌هایی که قرار است مهمترین نقش را در نگاهداشت یکپارچگی سرزمینی و همدلی ملی بازی کند ؟
امیدواریم در این سرزمین روزی فرابرسد که در آن پَرژَنش اندیشه‌های پادمیهنی همان اندازه آزاد باشد که امروز دشمنی با ایران و ایرانگی آزاد و رواست.

انجمن پایش و پالایش زبان پارسی

۲۱ تیرماه ۱۳۹۶

نظر شما