۲ - تیر - ۱۳۹۶
نوشته ی : دکتر محمدرضا توکلى صابرى


ما ایرانیان جزو انگشت شمار کشورهایى هستیم که دانش آموزان آن مى‌توانند متون نظم و نثر هزارساله ی خود را، از  شاهنامه ی فردوسی تا سفرنامه ی ناصرخسرو، بخوانند. فهم متون قدیمى فقط منحصر به افراد باسواد نیست. افراد بى‌سواد هم قرن ها شاهنامه را در قهوه‌خانه‌ها و چای‌خانه‌ها شنیده و فهمیده و لذت برده‌اند. پیشینه ی متن هاى ادبى اکثریت زبان هاى اروپایى به چهارصد و یا پانصد سال پیش نمى‌رسد و متون پیش از آن را اروپایى‌ها نمى‌توانند بفهمند. حتى دو زبان قدیمى یونانى و عبرى چنین توفیقى را ندارند، زیرا زبان امروزى آنها با زبان هزار سال پیش از آن بسیار تفاوت پیدا کرده است. فارسى زبانى است که هنوز در آسیاى میانه، قرقیزستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، افغانستان مردم با آن می نویسند و سخن مى گویند. این زبان، زبان وحدت ملت ایران است و باید به آن اهمیت داد .

به تازگى از یک سفر در آذربایجان و کردستان و خوزستان بازگشتم . در این سفر در چندین جا صحبت از «لزوم آموزش به زبان مادرى» پیش کشیده شد. تبلیغ براى آموزش و تدریس به زبان هاى محلى در کشورى که زبان رسمی‌اش فارسى بوده است و داراى چنین ادبیات جهانى است، قابل تامل است. اگر در دوران گذشته که روزنامه و رادیو و تلویزیون نبود و آموزش عمومى و رایگان وجود نداشت ، کودکانى که زبان مادرشان فارسى نیست مشکل یادگیرى زبان فارسى را داشتند، اکنون با عمومیت رسانه هاى عمومى و شبکه های تلویزیونى، و برنامه هاى کامپیوترى، کتاب و کتابخانه هاى عمومى این مشکل خیلى کمتر شده است و بسیارى از کودکان غیرفارسى زبان حتى پیش از رفتن به مدرسه زبان فارسى را یاد مى گیرند. وزارت آموزش و پرورش نباید در دام «تدریس زبان مادرى به جاى زبان فارسى» گرفتار شود. علت پایندگى و دوام فرهنگ ایران وجود زبان ها و فرهنگ هاى مختلف در این کشور پهناور است. شاید بدون این تنوع، فرهنگ ایران این بالندگى و این پایندگى را نمى داشت. زبان فارسى را هم باید به عنوان زبان پیوند همه ی زبان هاى بومى ایرانى ترویج کرد. این زبان ، زبان وحدت ملت ایران است. هیچ زبان نباید جانشین زبان فارسى شود؛ در حالى که نباید هیچ گونه ممانعتى براى گفتگو و انتشار به زبان هاى محلى وجود داشته باشد. آموزش کودکان باید به زبان فارسى و در کنار زبان هاى محلى باشد نه این که زبان هاى محلى جانشین زبان فارسى شود. زیرا اگر هرکسى بخواهد زبان ناحیه ی خودش آموزش یابد، پس یک بلوچ و کرد چگونه باید با یک آذربایجانى گفتگو کند. آیا او به جز زبان فارسى  ابزاری برای ارتباط با هم میهنان ایرانی خود دارد؟ پس غرض جانشین شدن زبان مادرى به جاى زبان فارسى از میان مى رود .

اگر قرار باشد که هر کسى به زبانى که در محیطش گفتگو مى شود و یا در کودکى با آن آشنا شده است، کار و زندگی کند ، پس ممکن است که کسى درخواست کند که دولت باید بودجه اى را براى آموزش «زبان مطربى» اختصاص دهد. زبان فارسى برآیند همه ی زبان هاى ایرانى است که به خاطر توانایى هایش در بیان مطالب علمى، ادبى و فلسفى به این مقام رسیده است. کمتر زبان غیراروپایى ای است که چنین توانایى مطابقه با زمان و وضع برابرنهاده‌هایى براى واژه هاى بیگانه داشته باشد. بودجه ی دولتى فقط باید صرف آموزش زبان فارسى شود که زبان ملى ایرانیان است . با این حال اگر هر قومى بخواهد به زبان خودش صحبت کند، نباید مانع آن شد؛ همان طور که اکنون چنین است و در استان هایى که زبان مادرى شان غیر از زبان فارسى روزنامه و مجله و رادیو به همان زبان ها منتشر مى شود. در ایران همه ی امکانات دولتى تنها باید صرف آموزش زبان فارسى شود و هر ایرانى باید زبان ملى میهن خود را ابتدا یاد بگیرد که زبان ارتباط میان همه ی قوم هاى ایرانى است. زبان یکى از جنبه‌هاى فرهنگ یک ملت است ؛ ادبیات، دین، فلسفه، هنر، و تاریخ مشترک بخش دیگرى از آن است. ایرانیانى که زبان مادرى‌شان فارسى نیست ، در همه موارد فوق با فارسى زبان ها فرهنگ مشترک دارند و این تفاوت زبانى نمى تواند عامل جدایى و یا افتراق باشد. زیرا این وجوه اشتراک آنها را سخت به هم پیوند داده است.

 موضوع «آموزش به زبان مادرى، به جاى آموزش به زبان فارسى»، که گهگاه سازمان هاى داخل و خارج از ایران پیش مى‌کشند، و رسانه هاى غربى آن تبلیغ مى کنند ابتدا توسط کانون هاى اندیشه صهیونیستى در آمریکا و اسراییل پیشنهاد و به طور وسیعى در مورد آن تبلیغ شد. غرض آن نیز ایجاد دردسر و مشکل و اختلاف بین گروه هاى قومى در ایران بود. با این طرح و برنامه ی آموزش زبان مادرى در استان هایى که زبان مادرى شان زبان فارسى نیست به عنوان یک درخواست فرهنگى و در اصل یک درخواست سیاسى ارائه شد. به این ترتیب قصد این بود که با آموزش زبانى جز آموزش زبان فارسى در مدارس و دانشگاه به یک تفاوت فرهنگى و جدایى فرهنگى انجامد که به تقاضاى بعدى که خودمختارى به علت تفاوت زبانى است و سپس استقلال و پیوستن به سرزمین هاى خارج از مرز ایران برسند که به این زبان ها صحبت مى کنند. این تبلیغات بیشتر متوجه استان آذربایجان و کردستان است. این کشورها در حالى که سعى دارند کشورهاى خاورمیانه را به کشورهاى کوچکتر و ضعیف‌ترى تجزیه کنند ، وقتى به مشکلات زبانى و ملى و فرهنگى خودشان مى رسد به وجه اشتراک خود با آنها تاکید مى‌کنند تا وجه افتراق . کشور انگلستان که به نظر مى رسد یک زبان واحد دارد با اسکاتلند و ولز که جزوى از آن است و به زبان گى لیک صحبت مى کنند، هیچگاه اجازه ی تدریس به این زبان ها را در کشور خود نداده است. حتى وقتى در اسکاتلند براى جداشدن از انگلستان و یا ماندن با آن کشور راى گیرى شد، همه ی سیاستمداران بر وجه اشتراک انگلیسى ها و اسکاتلندى ها تاکید داشتند تا اسکاتلند از انگلستان جدا نشود . همان سیاستمداران براى عراق تجویز دیگرى داشتند و دارند؛ یعنى تجزیه به سه بخش شیعه نشین، کردنشین و عرب نشین. ایالتى مانند کالیفرنیا، به علت کثرت کسانى که به زبان اسپانیایى صحبت مى کنند و فرهنگ آمریکاى لاتین را دارند، از نظر فرهنگى به هیچ وجه شباهتی به ایالت نیو اورلئان که فرهنگ فرانسوى دارد و یا آلاباما ندارد. با این حال هیچیک از سیاستمداران به این تفاوت عمده اشاره اى ندارند و آن ها را، به علت وجود زبان مشترک یعنى انگلیسى، بخشى از ایالت های متحد آمریکا مى دانند.

کشورهاى غربى خود که این همه به تاکید و تبلیغ تدریس زبان مادرى در ایران مى پردازند، کارنامه ی سیاهى در اجازه به تدریس زبان هاى بومى در کشورخودشان دارند. انگلیسى ها در ابتدا در بسیارى از مستعمرات بچه ها را مى دزدیدند و به انگلستان مى بردند تا مجبور شوند زبان انگلیسى را یاد بگیرند و پس از چند سال آنها را به کشورهاى مستعمره برمى گرداندند تا بتوانند مترجم آنها باشند و به بومیان انگلیسى یاد بدهند. میسیونرهاى مسیحى در استرالیا و آفریقا و آمریکا «انجیل» را به زبان انگلیسى براى بومیان آموزش مى دادند تا انگلیسى یاد بگیرند. اسپانیایى ها و پرتقالى ها چنان بومیان آمریکاى جنوبى را قلع و قمع کردند که تنها زبان های اسپانیایى و پرتقالى زبان های این قاره شد. فرانسه تمام زبان هاى محلى را از میان برد.  این کشورها اکنون که زبان هاى رسمى کشورهایشان فراگیر شده است و رقیب جدى ندارد، به زبان هاى دیگر، اگر وجود داشته باشد، اهمیتى نمى دهند؛ چون قابلیت رقابت ندارد. هم اکنون کودکان فلسطینى مى باید از کودکى زبان عبرى را یاد بگیرند و آموزش آنها به زبان عبرى است .

 ادوارد شرلى ، کارمند سیا که به طور مخفیانه در سال ١٩٩۴ سفر کرده است، در کتاب خود به نام «دشمن خود را بشناس» که در سال ١٩٩٧ منتشر شد، گفته است که حتى فکر جداشدن آذربایجان به پشت سیاستمداران ایرانى لرزه مى اندازد. و بهترین روش مبارزه با دولت ایران را نفوذ و اختلال و خرابکارى در آذربایجان دانسته بود. پس از حمله ی آمریکا به عراق و خودمختارى کردستان و استقلال جمهورى آذربایجان و ورود دستگاه سیاسى اسراییل به این دو کشور، برنامه هاى مفصلى براى تبلیغات بر علیه ایران برنامه ریزى شد که هدف آن تفرقه افکنی میان مردم ایران و سپس حمله ی نظامى و سرنگونى حکومت و تجزیه ی ایران به کشورهاى کوچکترى بود ؛ غافل از این که این ملت چندهزارساله به این آسانى ها مانند کشورهاى همسایه از هم نمى پاشد و پایه هاى فرهنگى و اعتقادى و سیاسى و تاریخى عمیق و کهنى دارد. دستگاه هاى تبلیغاتى کشورهاى ترک زبان همسایه همسو با دستگاه هاى تبلیغاتى آمریکا، انگلستان و اسراییل برنامه ی هماهنگى را در زمینه هاى گوناگون اجرا کرده اند و در دست اجرا دارند. یکى از آنها تبلیغ «طرح تدریس و آموزش به زبان مادرى» است .

روی جلد کتاب « دشمنت را بشناس » ، نوشته ی ادوارد شرلی ، مامور سازمان سیا

روی جلد کتاب « دشمنت را بشناس » ، نوشته ی ادوارد شرلی ، مامور سازمان سیا

به تازگى که سفرى به شهرهاى آذربایجان داشتم و با هموطنان آذرى گفتگو مى کردم ، متوجه شدم که چقدر بعضى از آنها تحت تاثیر این تبلیغات قرار گرفته و به تبلیغ و دفاع از آن مى پردازند . یکى از این تبلیغاتچى هاى ژنرال آتاتورک از زبان ترکى بسیار تعریف و تمجید مى کرد و تبلیغات پان ترکیست ها را به من تحویل مى داد، مبنى بر این که ترک ها در زمان کوروش هم در این سرزمین بوده اند و از خوارکردن کوروش و حتى شاه اسماعیل ترک زبان خوددارى نکرد و به ستایش دشمن او یعنى سلطان سلیم پرداخت .

کوروش مردى بى نظیر در تاریخ جهانى است . کسى است که دشمنان یونانى اش در مورد خصایل نیکوى او کتاب نوشته اند و در «تورات» به نیکى از او یاد شده است. کسانى که کوروش را مى کوبند و او را ایرانى نمى خوانند، آب به آسیاب بیگانگان مى ریزند. این گونه تبلیغات منفى و نادرست دارد به تدریج در آذربایجان جا مى افتد و سرمایه هاى عظیمى براى آن صرف مى شود و هدف آن ایجاد نفاق و تفرقه افکنی در میان مردم ایران در هم شکستن ایران به عنوان یک قدرت منطقه اى است. نشانی (آدرس) اینترنى این گونه پایگاه هاى اینترنتى که به تبلیغ در میان استان هاى غیرفارسى زبان مى پردازند، همگى به جمهورى آذربایجان و ترکیه برمى گردد؛ دو کشورى که اسراییل حضور فعالى در آنجا دارد.

سیزده سال پیش که در آذربایجان سفر کردم ، هیچگاه این چنین تبلیغاتى را ندیده بودم . همگى ما، یعنى مردم و دولت، باید به کار فرهنگى بپردازند و این تبلیغات دروغین را خنثى کنند وگرنه سیزده سال بعد خدا داند چه خواهد شد. در حالى که آذربایجان یکى از مراکز بزرگ زبان فارسى بوده است؛ تبریز تنها شهرى پس از نیشاپور است که مقبره الشعراء دارد. در این گورستان در حدود چهارصد شاعر فارسى زبان آرمیده اند و این اهمیت این شهر را به عنوان یکى از کانون هاى بزرگ ادبیات پارسى نشان مى دهد. تاریخ کشور ایران دو جنبه ی مشخص دارد : یکى شاعران آن و دیگرى سرداران آن که با بیگانگان جنگیده اند و مرزهاى این کشور را امن داشته اند. آذربایجانى ها از هر دو جنبه در صدر بقیه ی استان ها هستند. شاعران آذربایجانى از نظامى و قطران تا شهریار عشق خود را به این سرزمین نشان داده اند و سرداران آذرى از بابک تا باکرى ها جان خود را در دفاع از این سرزمین از دست داده اند .

پان ترکیست ها  که در جمهورى آذربایجان و ترکیه دستگاه تبلیغاتى گسترده اى دارند، ایران را نیز هدف قرار داده اند. تاریخ نشان مى دهد که ترک ها یکى از ملت هایی هستند که تساهل و تسامح کمترى نسبت به دیگر مردمانى داشته اند که در این منطقه زندگى مى کرده اند. قتل عام ارمنیان، سرکوب و جنگ با کردهاى درون ترکیه، سرکوب عرب ها و جنگ هاى طولانى با ایران نمونه هایى از اینها است. هم اکنون هم قتل عام کردهاى ترکیه به بهانه هاى مختلف و ایجاد محدودیت براى ارمنی ها هنوز ادامه دارد. ترک ها با یونانى ها هم رابطه ی خوبى ندارند و این عدم تحمل فرهنگ هاى دیگر مشکل بزرگى براى آنها شده است.

«تشکیل فراکسیون ترک زبان» در مجلس شورای اسلامی را هم باید در پیوند و ارتباط گسترده ی فعالیت هاى سازمان هاى وابسته به جمهورى آذربایجان و ترکیه بررسی کرد. اگر چه کوشش برای تاسیس این فراکسیون ، به ظاهر،  به درخواست هاى بعضى استان هاى ایران است که زبان ترکى در آنجا رایج است، ولى باید دانست که محرک و عامل این فراکسیون چند نفر بیشتر نیستند که از بعضى از منابع خارج از کشور الهام مى گیرند و بقیه ی نمایندگان از نیات اصلى عاملان طرح تاسیس این فراکسیون خبرى ندارند .

دستگاه هاى فرهنگى باید در راستای خنثاکردن تبلیغات ضدایرانى پان ترکیست ها اقداماتی را انجام دهند که یکی از آنها یاری رساندن به فعالیت هاى فرهنگى در ارتباط با زبان ها و فرهنگ هاى محلى است . یکى از کارهاى بسیار سودمندی که سازمان میراث فرهنگى انجام داده است، ایجاد موزه ی مردم شناسى است، که نماد چهره های گوناگون فرهنگ ایرانی در این سرزمین است و  در بیشتر شهرهاى مرکز استان ها برپاشده است . مجلس باید لایحه اى تصویب کند که در آن از ایجاد هر گونه تشکیلات برتری جویى بر مبناى وابستگی  های قومى، نژادى و  استانى پیشگیری شده و تشکیل هر فراکسیون در مجلس شورای اسلامی تنها باید فقط بر اساس برنامه ی سیاسى براى همه ی مردم ایران باشد نه یک فرهنگ ، فرقه، یا زبان دیگر. دولت باید یک بودجه ی فرهنگی خاص برای پشتیبانی و حمایت از فرهنگ ایرانی در مناطق غیرفارسى زبان تصویب کند و به تاسیس مراکز فرهنگى آن مناطق و ایجاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش زبان فارسى، و کتابخانه هاى فارسى توجه بیشترى داشته باشد.

جنگ عراق با ایران که با پشتیبانى سه قدرت زمان یعنى اتحاد جماهیر شوروى ، اتحادیه ی اروپا و آمریکا در گرفت، هدفش متلاشى کردن جمهورى اسلامى تازه پاى بود. این جنگ نتیجه ی دلخواه هیچ یک از این قدرت ها را به دست نداد. پس از  پایان جنگ عراق با ایران و حمله ی آمریکا به عراق، ایران به قدرت بزرگ منطقه تبدیل شد وعراق دچار جنگى داخلى شد که هنوز هم ادامه دارد. غربیان فهمیدند که با عملیات نظامى قادر به تعویض رژیم ایران نیستند، به ویژه که ایران به سرعت از نظر نظامى و اقتصادى کمبودهاى خود را جبران کرد. چنین بود که طراحان و برنامه ریزان غربى براى درهم شکستن ایران به شیوه ی دیگرى متوسل شدند ؛ همان شیوه اى که بریتانیا در چند سده ی اخیر در جهان به کار برد و آمریکایى ها در برابر سرخپوستان بومى آمریکا به کار بردند. این شیوه «تفرقه بیانداز و حکومت کن» بود. تصویب بودجه هاى چندصدمیلیون دلارى، ایجاد دفترهاى سیاسى و پایگاه هاى نظامى در کشورهاى همسایه، راه اندازی شب که های تلویزیونی برون مرزی و ماهواره ای و ایستگاه های رادیویی و پایگاه هاى اینترنتى، یاری مالی به همه ی سازمان هایى که در بیرون علیه ایران فعالیت مى کنند و کسانى که در فضاى مجازی به تبلیغ علیه ایران مى پردازند، جزو همین طرح اصلى بود. بسیارى از کانون هاى اندیشه ی دست راستى در آمریکا، مانند « آمریکن نیو اینترپرایز »، که از اسراییل خط مشى سیاسى خود را مى گیرند ، هدف و برنامه ی اصلى شان درهم شکستن حکومت در ایران و تجزیه ی این کشور است. هم اکنون زمینه سازی برای تجزیه ی ایران به کشورهایى کوچکتر با انجام تبلیغ در میان مردم استان هایى انجام می شود است که زبان گفتاری آنها بیشتر زبان غیرفارسی است .

خوشنویسی با خط فارسی

خوشنویسی با خط فارسی

با تبلیغات منفى ای که جمهورى آذربایجان و ترکیه علیه ایران به راه انداخته اند که از هدایت و پشتیبانى مالى و فرهنگى آمریکا و اسراییل برخوردار است و به احساسات پان ترکیسم دامن مى زنند، گسترش دیدگاه های ضدایرانی در استان های ایرانی را آشکارا می توان دید . روشنگری در زمینه ی پیوندهای فرهنگی آذربایجانى ها با دیگر ایرانی ها از کارهای لازم است ؛ آذربایجانی هایی که ترک نیستند، بلکه از لحاظ نژادى ایرانی اند و زبان آنها عضوی از «خانواده هاى زبان های ایرانى» است. «زبان آذرى» شاخه ای از زبان هاى ایرانى است ؛ مانند تاتى و گیلکى . زبان گفتاری ترکی که امروز مردم آذربایجان به آن سخن می گویند ، به اجبار و به زور شمشیر سلجوقیان در این سامان گسترش پیدا کرده است. پیشینه ی زبان ترکی در ترکیه  نزدیک به پانصد سال ترکیه و در آذربایجان از آن کمتر است. ناصرخسرو که هزار سال پیش در راه سفر حج از مرو به بلخ از شهرهاى آذربایجان گذر کرده و به ترکیه رفته است، در بخشی از کتاب خود در باره ی شهر وان ترکیه می گوید ، « اینجا سه زبان رواج دارد : ارمنى، پارسى و عربى ». امروز ما این را می دانیم که یکى از کتیبه هاى خشایارشا در بیرون از ایران در کشور ترکیه و بر صخره اى در دامنه ی دژ وان قرار دارد .

۴ نظر

  1. فریبرز برج سفیدی می‌گوید،

    درود بر شرف نویسنده وخاک نوکری برسر تجزیه طلبان.

    ارسال شده در تاریخ تیر ۵ام, ۱۳۹۶ در ساعت ۱۱:۱۷ ق.ظ

  2. م -الف می‌گوید،

    درود بر شرفت :
    سخن چون برابر شود با خرد
    روان نیوشنده رامش برد

    ارسال شده در تاریخ تیر ۸ام, ۱۳۹۶ در ساعت ۴:۱۵ ب.ظ

  3. دبیرزاده می‌گوید،

    نوشتار بسیار درست و سنجیده ای بود . در اینجا باید بگویم که در اینترنت سایت های دانلود کتابی هستند همانند …. که موذیانه ، و با بهانه ی دانلود همه گونه کتاب، از درون ایران به شدت مشغول انتشار و تبلیغ کتاب های ساختگی پان ترکی در سایت شان هستند ، و با اینکه اندک کسانی همچون خودم که این منش ضدایرانی و تجزیه طلبانه شان را نکوهیدیم و اعتراض کردیم ، کار به جایی نبردیم و ما را فاشیست و ضددمکراسی خواندند و ما را حذف کردند . افسوس که عامه مردم ایران آگاهی پایینی دارند و گول این دسته از دروغ های قومگرایان را می خورند و می پندارند که دمکراسی برابر با اینست که هر کسی هر چه خواست بکند و هر چه خواست بگوید ،حتی اگر بر ضد منافع ملی شهروندان کشور باشد .

    ارسال شده در تاریخ تیر ۸ام, ۱۳۹۶ در ساعت ۸:۱۰ ب.ظ

  4. محمدرضا فروردين می‌گوید،

    سپاس فراوان از متن زیبای شما .
    جاوید ایران زمین

    ارسال شده در تاریخ تیر ۲۰ام, ۱۳۹۶ در ساعت ۵:۰۸ ق.ظ

نظر شما