۲۳ - اسفند - ۱۳۹۵


صادق هدایت درباره ی چهارشنبه سوری می نویسد  :

«  جشن پیش از نوروز

چند روز به نوروز مانده در کوچه ها آتش افروز می گردد و آن عبارتست ازدو یا سه نفر که رخت رنگ به رنگ می پوشند ، به کلاه دراز و لباسشان زنگوله آویزان می کنند و به رویشان صورتک می زنند . یکی از آن ها دو تخته را به هم می زند و اشعاری می خواند :

« آتش افروز آمده        سالی یک روز آمده

آتش افروز صغیرم      سالی یک روز فقیرم

روده و پوده آمده        هرچی نبوده آمده »

 و دیگری می رقصد و بازی درمی آورد  .

دراین وقت میمون باز ، بندباز، لوطی ، خرس به رقص و غیره کارشان رواج دارد و ترانه های ذیل خوانده می شود :

فلفلی مرده ؟             نمرده ،

چشماش که وازه     تخم گرازه

نون خورده و جون نداره          دستش استخوان نداره

میل پشت بون نداره

امان از  آش رشته    بابام بزغاله  کشته

ننم سر کار آشه      داییم قاشق تراشه

خالم می خورده می شاشه

دختر یه دندونه                  سوار پوس هندونه

هندونه یرغه می ره     در خونه  داروغه  می ره

داروغه جون عرضی دارم          دل پردردی دارم

شوورم زن  کرده         پشت شو  بر  من  کرده

یه نون ازم  کم  کرده

این یدونه نون بربری        من بخورم یا اکبری ؟

چهارشنبه سوری چهارشنبه  آخر سال است . به روایت آخوندی دراین روز پس از قضایای کربلا مختار برای این که شیعه و سنی را از هم تمیز بدهد ، قرار گذاشت شب های چهارشنبه هر کس شیعه است ، بالای بام خانه اش بته روشن بکند و از آن وقت این کار مرسوم شد . برای بخت گشایی دخترها را از زیر توپ مروارید رد می کنند ، درکوزه پول سیاه انداخته و غروب آفتاب آن را از بالای بام در کوچه می اندازند و می گویند : « درد و بلام بره تو کوزه ، کوزه بره تو کوچه ! » و یا سبویی را پر از آب می کنند و غروب آفتاب آن را از بام به کوچه می اندازند و به پشت سرشان نگاه نمی کنند که مبادا بلا برگردد و بعد روی آن آتش می ریزند .

در شب چهارشنبه سوری دخترهایی که بخت شان بسته (یعنی شوهر  گیرشان نمی آید ) قفلی را بسته ، به زنجیری آویخته ، به گردن خود می اندازند که قفل روی سینه میان دو پستانشان قرار می گیرد . بعد وقت غروب می روند سر چهارراه سید  که رد می شوند ، صدا می کنند که بیاید قفل را باز کند تا بختشان باز شود (مخصوصاً شوهر سید  گیرشان بیاید.)

در همین شب و یا چهارشنبه آخر صفر هرگاه نیت بکنند و  کلید دودندانه به زمین گذاشته ، پشت در اطاق همسایه گوش بایستند اگر صحبت آن ها موافق با نیتشان باشد ، به مراد می رسند و اگر برخلاف آن باشد مرادشان برآورده نخواهد شد .

قاشق زنی 

اگر کسی ناخوش داشته باشد ، به نیت سلامتی او ، در شب چهارشنبه سوری ظرفی برداشته می رود در خانه همسایه ها در را می کوبد و بدون این که چیزی بگوید با قاشق به آن ظرف می زند و صاحب خانه خوراکی و یا پول در ظرف او می اندازد . آن خوراکی ها را به ناخوش می دهد و یا با آن پول چیزی می خرد و به ناخوش می خوراند که شفا خواهد یافت .

نیت

در همین شب کوزه آبی زیر ناودان دو قبله می گذارند و هر کسی از اهل خانه نیت کرده، چیزی در آن کوزه می اندازد . صبح چهارشنبه یک نفر فال از حافظ می گیرد و دختر نابالغی دست کرده ، از کوزه آب یک به یک چیزهایی که متعلق به هر کس است، بیرون می آورد و با فال مطابقه می کند .

شب چهارشنبه بته خشک و یا گون بیابان در هفت کپه و یا سه کپه روی زمین آتش می زنند و همه اهل خانه از کوچک و بزرگ از روی آن می پرند و می گویند :

زردی  و  رنجوری من  از  تو          سرخی و  خرمی  تو  از  من

به این آتش نباید فوت کرد و خاکسترش را سر چهار راه می ریزند .»

روی جلد کتاب « فرهنگ عامیانه ی مردم ایران »

روی جلد کتاب « فرهنگ عامیانه ی مردم ایران »

 

برگرفته از: کتاب فرهنگ عامیانه مردم ایران ، نوشته ی صادق هدایت  ( نقل از : دیوار جهانگیر هدایت در فیس بوک )

۲ نظر

  1. بیژن ایراندوست می‌گوید،

    درود بر شما ، علی احمدی گرامی که یادی از صادق خان هدایت کردید ؛ مردی که با نوشته هایش ذهن انسان را پالایش می دهد . در نوجوانی هرگاه به سوی کتاب های صادق هدایت می رفتم ، به گونه ای مرا بازمی داشتند از خواندن کتاب های او و می گفتند کتاب های او بسیار زیان آور است و هر کس کتاب های هدایت را خوانده ، خودکشی کرده و بدین سبک و سیاق جوانان را از آشنا شدن با آثار این نویسنده بزرگ بازمی داشتند و یعدها که با آثار او آشنا شدم ، به راستی دریچه ای از جهانی دیگر در برابر چشمانم باز شد . پاینده ایران

    ارسال شده در تاریخ اسفند ۲۴ام, ۱۳۹۵ در ساعت ۹:۳۴ ب.ظ

  2. فریبرز برج سفیدی می‌گوید،

    با درود. به نظرم رفتار خشونت بار جوانان در روز چهارشنبه سوری را باید ناشی از برخورد نادرست برخی دستگاه های اجرایی دانست : ابتدا آن را منکر شدند ، گروهی آن را ضدمذهب دانستند و بعد فحاشی کردند ؛در صورتی که می توانستند با همراهی و گرفتن از کارشناسان فرهنگی و اعتماد به مردم ، و با مدیریت درست برپایی این جشن ، از این همه خسارت پیشگیری کنند .

    ارسال شده در تاریخ اسفند ۲۵ام, ۱۳۹۵ در ساعت ۷:۱۸ ب.ظ

نظر شما