کیامهر فیروزی
چکیده :
بررسی بحران آذربایجان در سالهای ۲۵- ۱۳۲۴ به عنوان یکی از پیامدهای جنگ دوم جهانی و نقش عنصر خارجی در دوره ی حکومت یکساله ی فرقه ی دموکرات بسیار حایز اهمیت است . خودداری شوروی از انجام تعهد خود مبنی بر خروج از ایران و اقدام به راهاندازی فرقه ی دموکرات آذربایجان و کردستان در راستای اهداف استعماری و الحاق گرایانه ی آن قابل تحلیل و بررسی است . بحران آذربایجان نخستین تقابل جهان غرب با گسترش کمونیسم بود . مجموعه ی اسناد و مدارک به دست آمده ،همچنین گواهی شاهدان عینی و سایردلایل و قراین عدیده ، مؤید این واقعیت است که فرقه ی دموکرات اساساً ساخته و پرداخته ی حزب کمونیست شوروی و شخص استالین و باقراُف بوده و نه تنها هیچگونه پایگاه اجتماعی نداشته بلکه با مقاومت مردم آذربایجان نیزمواجه شده است. سقوط فرقه به محض خروج ارتش سرخ از ایران ، مؤید این مدعا است . بررسی رویدادهای مربوط به دوره ی یکساله ی حاکمیت فرقه ی دموکرات از ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۵ در جهت روشنگری و آگاهی افکار عمومی و بیان حقایق مربوطه به ویژه هنگامی اهمیت مییابد که برخی جریانهای واگرا با القائات بیگانگان و تمسّک به تحریف و وارونه گویی ، غائله ی آذربایجان را حرکتی مردمی و استقلالطلبانه قلمداد میکنند !
واژگان کلیدی : آذربایجان – ایران – شوروی -فرقه دموکرات -جنگ دوم
مقدمه
اگرچه نگارنده ، آذربایجانی و اهل خلخال است اما این امر نمیتواند مانع از بیان حقایق تاریخی و تحقیق بیطرفانه باشد. تحقیق و پژوهش آن هنگام محمل علمی و آکادمیک می یابد که فارغ از تعلقات و تعصبات قومی و قبیلهای و دینی انجام پذیرفته باشد. بررسی و تحقیق در مورد فرقه ی دموکرات ، بدون کندوکاو در پیشینه ی سیاسی پیشه وری ، بهسختی میسر است . سیدجعفر جوادزاده ی خلخالی که بعدها به پیشه وری تغییر نام داد ، در روستای زاویه سادات خلخال به دنیا آمد . به همراه خانواده و به دلیل فقر و تنگدستی به باکو رفت . در باکو به کمک حاج معلم خلخالی به تدریس پرداخت . نویسندگی را در روزنامه ی « آچیق سوز » متعلق به مساواتی ها آغاز کرد و بعد در روزنامه ی « آذربایجان : جزء لاینفک ایران » که متعلق به دمکراتهای شیخ محمد خیابانی بود ، ادامه داد . او در یکی از مقالاتش در این روزنامه مینویسد :« آذربایجان روح ایران است، همان طوری که بدن بدون روح نمیتواند زنده بماند ، از روح بدون بدن نیزکاری ساخته نیست. آذربایجان دست راست ایران است . بدن بدون دست به حالتی ناقص میتواند زندگی کند ، ولی دست بدون بدن نابود میگردد . خلاصه افراد خوش خیال گرفتار افکار فاسده باید بدانند که فریفتن آذربایجانی و آلت دست کردن او و محو و لگدکوب نمودن حیثیت تاریخی و شرف ملیاش چندان هم سهل و آسان نیست »( مرادی ،۱۳۸۸،۱۵). این مطالب را پیشه وری نوشته است . اما او یک کمونیست دوآتشه بود و وقتی منافع و مطامع حزب کمونیست برادر بزرگ ، شوروی به میان آمد ، هم او بود که در خدمت اهداف الحاق گرایانه ی شوروی قرار گرفت و به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران پشت کرد . در این دوره او در یکی از مقالاتش مینویسد :« نجات و سعادت ملت و میهن من در پیشرفت رژیمی است که انقلابیون روسیه میخواهند و اگر غیر از لوای پرافتخار لنین، بیرق دیگری در روسیه در اهتزاز باشد، استقلال و آزادی ملت ایران همیشه در معرض خطر خواهد بود »(همان ،۵) اما حوادث بعدی نشان داد این سخن پیشه وری نادرست است و شوروی نیز به مانند همه ی کشورهای استعماری، به دنبال منافع و مطامع خویش است . پیشه وری نیز مانند همه ی کمونیستها ، در خدمت منافع شوروی و مصالح ایدئولوژی کمونیسم جهانی گام برداشت و از منافع ملی چشم پوشید . مجادلات قلمی او با دکتر مصدق بر سر واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی ، مؤید این مدعا است .
سیدجعفر جوادزاده ی خلخالی ، مشهور به سیدجعفر پیشه وری
با ورود بلشویکها به گیلان ، در راستای اهداف الحاق گرایانه و توسعه طلبانه ی شوروی و تشکیل دولت سوسیالیستی گیلان به رهبری میرزا کوچک خان ، پیشه وری به همراه هیئتی از اعضای حزب کمونیست عدالت به ایران آمد و بعدها در روزنامه ی « آژیر» نوشت که مورد استقبال نهضت جنگل قرار گرفته است . او که در دولت کودتایی احسان الله خان به سمت وزارت داخله رسید ، در دولت میرزا کوچک خان هیچ سمتی نداشت و به دلیل تشابه اسمی با سیدجعفر محسنی صومعه سرایی این اشتباه به وجودآمده است . سخنرانیهای او در تبلیغ مرام کمونیستی در رشت و در سبزه میدان آن شهر صورت میپذیرفت . در۱۹۲۰ .م پیشه وری درکنگره ی ملل شرق که به ابتکار حزب کمونیست و کمینترن در باکو تشکیل یافته بود ، شرکت کرد . مخالفتهای او با میرزا کوچک در جریان کودتای احسان الله خان و در دفاع از اهداف کمونیستی نشان از تعلق خاطر و اعتقاد راسخ او به اندیشه ی کمونیستی دارد . پس از روی کار آمدن رضاخان پهلوی، فعالیت کمونیستهای ایران با حمایت شوروی قوت گرفت. تشکیل سندیکاهای کارگری و سپس به راه انداختن اعتصابات کارگری در ایران ، در این راستا بود . در این زمان ، پیشه وری برای شرکت در کنگره ی سوم کمینترن به مسکو رفت و حدود ۶ ماه در مسکو و باکو اقامت گزید . در باکو او روزنامه ی « اکین چی» را منتشر کرد و وقتی به ایران برگشت ، به گیلان نرفت بلکه به تهران آمد . در ۲۹ سالگی با خانم معصومه مصور رحمانی ازدواج کرد که حاصل آن تنها فرزندش، داریوش بود . در این زمان با روزنامه ی «حقیقت » در تهران همکاری میکرد . او در مقالهای تحت عنوان «حکومت مرکزی و اختیارات محلی » از اصول فدرالیسم و لزوم اجرای آن در ایران دفاع کرد و این آغاز اندیشه ی گریز از مرکز در پیشه وری بود . آخرین مقاله ی او در روزنامه ی « حقیقت» به نام «ارتجاع بالای ارتجاع » بود ، و پس از توقیف روزنامه ی «حقیقت» به باکو رفت . پس از ۴ سال او دوباره به تهران بازگشت و در خیابان رفاهی یک کتابفروشی خرید . او در کنار کار در کتابفروشی ، در مدرسه ی شورویها در تهران تدریس میکرد . در این زمان او نام خود را از جوادزاده ی خلخالی به پیشه وری تغییر داد. در ششم دی ماه ۱۳۰۹ او به اتهام فعالیت کمونیستی بازداشت شد و حدود ۱۱ سال در زندان رضاخان ماند . در وقایع شهریور ۱۳۲۰ و استعفای رضاشاه و اشغال ایران توسط متفقین ، او از زندان رهایی یافت و به تهران آمد و در تأسیس حزب توده به همراه ایرج اسکندری و دیگران نقش مهمی ایفا کرد . در این دوره او بار دیگر روزنامه ی « آژیر» را منتشر کرد . در انتخابات مجلس چهاردهم از تبریز کاندید شد و اعتبارنامه ی او در مجلس چهاردهم به اتهام وابستگی به شوروی رد شد و از حضور در مجلس بازماند که این باعث سرخوردگی سیاسی او شد. حزب توده او را به عدم دفاع مناسب از اعتبارنامه اش متهم میکرد که منجر به اخراج او از حزب شد . در جریان اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی ، طی مقالاتی در روزنامه ی « آژیر» از اعطای امتیاز به شوروی دفاع کرد. پیشه وری بعد از رد اعتبارنامه اش به حرکتهای رادیکال سوق پیدا کرد . در این زمان مقدمات تشکیل فرقه ی دموکرات در شوروی فراهم میشد . پیشه وری به تبریز رفت و در جلفای شوروی مرامنامه ی فرقه دموکرات توسط جعفر باقراُف ، دبیر حزب کمونیست باکو، به او ابلاغ شد. با تأسیس فرقه، شاخه ی آذربایجان حزب توده منحل شد و اعضا و تشکیلات آن در فرقه ی دموکرات ادغام شد . حزب توده هم با فشار شوروی مجبور به همکاری با فرقه شد و بدینسان نطفه ی « غائله آذربایجان » بسته شد . نخستین کنگره ی فرقه ی دموکرات در۱۵ مهرماه ۱۳۲۴ در تبریز به ریاست پیشه وری و معاونت شبستری و حضور افرادی همچون بی ریا، رفیعی و پادگان تشکیل شد . پیشینه ی پیشه وری نشان میدهد که او یک کمونیست دوآتشه بود و در راستای تأمین مطامع و منافع شوروی گام برمیداشت . پیشه وری پس از شکست فرقه به شوروی گریخت و در یک تصادف ساختگی اتومبیل کشته شد ؛ چون تاریخ مصرفش به پایان رسیده بود . جسد او را در گورستان فخری باکو به خاک سپردند. پس از آن ، تنها فرزندش ، داریوش به اروپا فرار کرد و همسرش ،معصومه خانم پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشت .
پرسش ها و فرض های تحقیق
پرسش اصلی : آیا فرقه ی دموکرات آذربایجان ساخته و پرداخته ی عنصر خارجی بوده و پایگاه اجتماعی نداشته است ؟
پرسش فرعی : مهمترین عوامل مؤثر در سقوط فرقه چه بوده اند ؟
فرضیه ی اصلی : به نظر میرسد ، فرقه ی دموکرات آذربایجان به سرکردگی سیدجعفر پیشه وری، ساخته و پرداخته ی شوروی و شخص استالین و فاقد هر گونه پایگاه اجتماعی بوده است .
فرضیه ی فرعی : بررسی شواهد و سیر رویدادهای مربوطه نشان میدهد که مقاومت مردمی در آذربایجان و همچنین تلاش غرب برای مقابله با گسترش کمونیسم شوروی و همچنین فراست و مآل اندیشی احمد قوام ، نخستوزیر وقت ایران از عوامل مؤثر در سقوط فرقه ی دموکرات بوده اند .
پژوهش های پیشین
– جمیل حسنلی در کتاب « فراز و فرود فرقه ی دموکرات به روایت اسناد محرمانه ی آرشیوهای شوروی »، ضمن ابراز تأسف از شکست فرقه و ناکام ماندن طرح الحاق آذربایجان ایران به آذربایجان جعلی(آرّان )، ناخواسته ، اسنادی را منتشر میکند که دیدگاهی خلاف خلاف دیدگاه او را به اثبات میرساند و موید این حقیقت است که فرقه ی دموکرات پیشه وری آلت دست شوروی بوده است .
– نصرتالله جهانشاهلو، معاون پیشه وری در کتاب « ما و بیگانگان » ، ضمن بیان وابستگی فرقه به شوروی از مشارکت و پیشینه ی سیاسی خود در فرقه ی دموکرات و حزب توده اظهار ندامت میکند .
– میرزاعبدالله مجتهدی در کتاب « بحران آذربایجان » ، خاطرات خود به ویژه وقایع شهر تبریز را در دوره ی یکساله ی حاکمیت فرقه به صورت روزشمار به قلم کشیده است . نوشته ی او درباره ی حوادث مربوط به این دوره منحصربهفرد است .
– آیتالله محمود طالقانی در خاطرات خود گوشه ای ازجنایات فرقه ی دموکرات در زنجان را بیان کرده است .
– ابراهیم ناصحی در کتاب «غائله آذربایجان» ، ضمن پرداختن به وقایع مربوطه ، جنایات اعضای فرقه ی دموکرات را نسبت به مردم آذربایجان بیان میکند .
– حمید ملازاده در کتاب «رازهای سر به مهر» ، حقایقی از وابستگی فرقه به شوروی را نشان داده است .
– شاهرخ فرزاد در کتابی تحت عنوان «فرقه ی دموکرات آذربایجان » به رویدادهای مقطع پایانی حاکمیت فرقه میپردازد و وقایع مربوطه را از تخلیه ی تبریز تا مرگ پیشه وری دنبال میکند اما به نوبه ی خود تحقیق ارزشمندی تلقی میشود.
– علی مرادی مراغهای در کتاب خود به نام « از زندان رضاخان تا صدر فرقه ی دموکرات »، ضمن بیان پیشینه ی سیاسی پیشه وری به گزارش حوادث مربوط به دوره ی یکساله ی فرقه پرداخته، اما به شهادت و خاطرات شاهدان عینی توجه ویژهای ندارد .
روی جلد کتاب « از زندان رضاشاه تا صدر فرقه دموکرات »
یافته های پژوهش :
تشکیل فرقه ی دموکرات و رویدادهای پس از آن
با پایان جنگ دوم ، متفقین تعهد نمودند که خاک ایران را ترک کنند . برخلاف آمریکا و انگلستان ، شوروی از انجام تعهد خودداری نمود . تداوم حضور شوروی در بخشهای شمالی ایران در راستای مطامع استعماری و الحاق گرایانه ی آن بود. کما اینکه همزمان با حضور ارتش سرخ ، استالین دستور اکتشاف نفت در آذربایجان را صادر کرد . اسناد به دست آمده از آرشیوهای کا .گ . ب که پس از فروپاشی شوروی منتشر شد (حسنلی،۱۸،۱۳۸۶) نشان دهنده ی برنامهریزی مدون شوروی برای تجزیه ی بخشهایی از ایران مانند آذربایجان و کردستان و گیلان و خراسان است . تلاش برخی از افسران تودهای مانند سرهنگ نوایی برای تجزیه ی خراسان در همین راستا صورت پذیرفت . استالین و باقرآُف برای موجه جلوه دادن تجزیه ی آذربایجان و کردستان ، اقدام به تأسیس و راهاندازی فرقه ی دموکرات آذربایجان و کردستان به سرکردگی پیشه وری و قاضی محمد نمودند تا جداشدن آذربایجان و کردستان از ایران را، به دروغ یک حرکت مردمی معرفی کنند. سرگرد ابراهیم نوروزاُف، افسر اطلاعاتی ارتش سرخ در خاطرات خود مینویسد : « به مدت ۱۰ روز مذاکراتی بین استالین و باقراُف بر سر راهاندازی فرقه دموکرات انجام شد ».تأکید و سوءاستفاده ی پیشه وری از قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی مصرح در قانون اساسی در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است . انور خامهای هدف از ایجاد فرقه را تجزیه ی تدریجی آذربایجان میداند. نورالدین یکانی ، از اعضای حزب توده و فرقه ی دموکرات به وابستگی محض فرقه به شوروی اذعان دارد . ایرج اسکندری از برگزاری جشن سالروز قرارداد گلستان و ترکمنچای توسط فرقه گزارش میدهد. نصرتالله جهانشاهلو ، معاون اول پیشه وری در کتاب «ما و بیگانگان»، ضمن اقامه ی دلایل و اسناد استوار ، بر وابستگی فرقه ی دموکرات و شخص پیشه وری به شوروی تأکید میکند و از عضویت در فرقه ی دموکرات اظهار ندامت مینماید (جهانشاهلو، ۸۳،۱۳۸۸). وقتی شوروی تصمیم به ترک آذربایجان گرفت ، پیشه وری به کنسول شوروی در تبریز مراجعه کرد تا به تصمیم شوروی اعتراض کند . در میان گفتگو ، ناگهان سرکنسول شوروی به پیشه وری پرخاش کرد و گفت : « آن کس که تو را آورده ،حالا به تو میگوید برو !.»
روی جلد کتاب « ما و بیگانگان » ، خاطرات سیاسی دکتر نصرت الله جهانشاهلو
اسناد بهدستآمده نشان می دهند که مرامنامه ی فرقه ی دموکرات در شوروی تهیه و تدوین شد و به پیشه وری ابلاغ گردید . ابراهیم نوروزاُف که از طرف کا. گ . ب و در پوشش خبرنگار نظامی در شهریور ۱۳۲۰ به همراه ارتش سرخ وارد ایران شد، در خاطرات خود نوشته است: « در سال ۱۳۲۳ در جلفای شوروی در داخل قطار ملاقاتی بین میر جعفر باقراُف دبیر حزب کمونیست باکو با پیشه وری انجام شد و مرامنامه فرقه دموکرات آذربایجان به پیشه وری ابلاغ گردید »(مرادی ،۳۱۷،۱۳۸۸) دلیل نامگذاری فرقه به نام دموکرات، فریب افکار عمومی بود تا این تشکل کمونیستی را تداوم جریان میهنپرستانه ی حزب دموکرات شیخ محمد خیابانی معرفی نمایند . افرادی از شوروی و باکو برای راه انداختن غائله ی فرقه ی دموکرات تحت عناوین کادرامنیتی ارتش سرخ، کادر حزبی، زمینشناس ، کارشناس نفتی و غیره به آذربایجان گسیل میشدند . با تشکیل نخستین کنگره ی فرقه در دهم مهرماه ۱۳۲۴ و مجلس مؤسسان در آبان ماه همان سال، فرقه ی دموکرات عملاً کنترل بخشهایی از آذربایجان را به دست میگیرد و در راستای تجزیه گام برمیدارد . همزمان ارتش سرخ اقدام به مسلح کردن فرقه مینماید. حتی لباس فرقهای ها در واقع همان لباس سالدات های روسی بود. عکسهای دستهجمعی که از اعضای فرقه در دست است آنها را با یونیفورم روسی و در کنار عکس استالین نشان می دهد . در اوان شکلگیری فرقه مقاومتهای زیادی در اقصی نقاط آذربایجان از سوی مردم نیروهای نظامی صورت پذیرفت ، از آن جمله در تبریز و جلفا و زنجان و سایر مناطق. رئیس شهربانی جلفا توسط فرقهای ها و با حمایت ارتش سرخ دستگیر شد . پادگان تبریز که در محاصره ی ارتش سرخ بود به تصرف فرقهای ها درآمد . در ۲۱ آذر۱۳۲۴ حکومت آذربایجان با نخستوزیری پیشه وری و اعضای کابینه ی آن متشکل از سلامالله جاوید ، محمد بی ریا، جعفر کاویانی ، مهتاش، اورنگی، الهام و کبیری و با حمایت همهجانبه ی ارتش سرخ اعلام موجودیت کرد . تیپ ارومیه به فرماندهی سرتیپ زنگنه، آخرین مقاومت ارتش در برابر فرقه و ارتش سرخ بود. مقاومت مردم ارومیه در مقابل فرقه تا ۲۸ آذر طول میکشد. اما در نهایت فرقهای ها با حمایت ارتش سرخ غلبه مینمایند.
در کردستان قاضی محمد با حمایت مستقیم شوروی اقدامات مشابهی انجام میدهد . دولت ایران به نخستوزیری حکیمی و نمایندگی حسن تقی زاده- که هر دو آذربایجانی هستند – به سازمان ملل متحد شکایت برده و همزمان دولت آمریکا در خصوص لزوم تخلیه ی آذربایجان به شوروی اولتیماتوم میدهد .
روی جلد کتاب « گوشه های پنهان توطئه برای تجزیه ی مهاباد »
با روی کار آمدن احمد قوام حوادث سیردیگری مییابد. قوام به فراست دریافته بود که مسئله ی آذربایجان باید در مسکو حلوفصل شود . در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ قوام به همراه هیئتی به مسکو سفر میکند . مذاکرات او و مقامات شوروی بالاخص استالین پیرامون مسئله ی خروج شوروی از آذربایجان و اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی بود . قوام با تیزبینی، مسئله ی نفت را به خروج شوروی از ایران موکول میکند و وعده ی به تصویب رسیدن اعطای امتیاز نفت شمال را در مجلس پانزدهم به شوروی میدهد . مفاد توافقنامه ی قوام با شوروی در برگیرنده ی مواردی همچون تخلیه ی ایران از قوای شوروی و طرح امتیاز نفت شمال در مجلس پانزدهم بود . از فروردین ۱۳۲۵ تا خرداد همان سال تخلیه ی نیروهای ارتش سرخ آغاز شد . از عوامل مهم چرخش سیاست شوروی در قبال بحران آذربایجان ، مقاومت مردم آذربایجان در مقابل فرقه و ارتش سرخ ، فشارهای بینالمللی ، اولتیماتوم ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا و وعده ی امتیاز نفت شمال توسط قوام بود . شاید از میان عوامل فوق ، فشاردولت های پیروز جنگ به شوروی، به ویژه آمریکا را بتوان مهمترین عامل تلقی کرد . در زمان روزولت و صلح پایدار با شوروی ، چرچیل از خطر گسترش کمونیسم خبر داد . سیاست تقابل با کمونیسم از دوره ی ترومن آغاز شد و اتفاقاً نخستین مورد آن بحران آذربایجان بود . خروج ارتش سرخ از آذربایجان و یونان و عدم مداخله در امور ترکیه ، امتیازاتی بود که شورویها در قبال به رسمیت شناخته شدن حریم هوایی خود در اروپای شرقی به غرب دادند. پیشه وری به همراه هیئتی عازم تهران شد و مذاکراتی با مقامات دولتی و به وساطت سادچیکف ، سفیر شوروی انجام داد . نامه ی استالین خطاب به پیشه وری در تهران به او ابلاغ شد . در این نامه ، استالین به پیشه وری توصیه میکند که شرایط را درک نموده و بر اصول انقلابی خود پافشاری نکند.(همان،۴۰۶) لازم به ذکر است که پیش ازاین و پس ازتوافق شوروی با خروج از ایران ، نامهای با امضای ۵ تن از سران فرقه و از آن جمله پیشه وری به استالین نوشته شده که در آن از پشت کردن شوروی به فرقه و ترک ایران گلایه شده و از استالین درخواست اسلحه و کمکهای بیشتری میشود . مذاکرات تهران به نتیجه نرسید . مظفر فیروز در رأس هیئتی به تبریز رفت و در آنجا موافقتنامهای به امضا رسید که طی آن ، اختیاراتی به انجمن ایالتی داده شد و پیشه وری از نخستوزیری صرفنظر کرده و به صدرفرقه اکتفا نمود. اما در مورد شاخه ی نظامی فرقه مشکلاتی پیش آمد . دولت مرکزی از دادن عناوین و درجه ی نظامی به اعضای فرقه خودداری کرد . چرخش در سیاست قوام آشکار شد و اعزام نیروهای نظامی آغاز گردید . زنجان اولین منطقهای بود که با کمک ارتش و نیروهای مردمی از آن جمله ذوالفقاری ها، از اشغال فرقه آزاد شد. جالب توجه اینکه فرماندهی ارتش برعهده ی حسین هاشمی ، داماد باقرخان بود . حرکت ارتش از قافلانکوه به طرف آذربایجان ادامه یافت و در روز ۲۱ آذر تبریزنجات یافت . نکته ی جالب توجه اینکه تبریز پیش از ورود ارتش به دست مردم افتاده بود و فرقه ای ها توسط مردم قلعوقمع شدند . ورود ارتش امنیت فرقه ای ها را تأمین نمود . عدم وجود پایگاه اجتماعی فرقه ی دموکرات مهمترین عامل دلیل شکست فرقه بود. جمعیت آذربایجان در سال ۱۳۲۵ حدود ۵ملیون نفر بود و تعداد نفرات ارتش حدود ۷هزارنفر بود. اگر یک درصد مردم آذربایجان یعنی ۵۰۰۰۰ نفر حامی و پشتیبان فرقه بودند، دموکراتها به راحتی میتوانستند در مقابل ارتش ۷هزارنفری مقاومت کنند . دلیل سقوط سریع فرقه نداشتن پایگاه اجتماعی بود. بر اساس توافق میان دولت های ایران و شوروی مرز نخجوان به مدت ۴۸ ساعت باز شد تا فرقه ای ها بتوانند به شوروی بگریزند. آن گروه از اعضای فرقه که موفق به فرار به شوروی شده بودند ، اعدام ، زندانی و یا به سیبری تبعید شدند . سهراب طاهری ، یکی از فراریان فرقه به شوروی در مصاحبه ی مورخه ۱۸ آذر ماه ۱۳۸۹ با شبکه ی پان ترکی «گوناذ . تی . وی . » اذعان کرد که بسیاری از فراریان فرقه که رفتار شورویها را دیدند، قصد بازگشت به ایران و معرفی خود به ارتش را داشتند که با مخالفت شورویها مواجه و به سیبری تبعید شدند . حسن نظری در کتاب «گماشتگیهای نافرجام » و سرگرد پرویز اکتشافی در کتاب خاطرات خود به سرنوشت تحقیرآمیز فراریان فرقه در شوروی اشاره دارند. محمد بیریا ، وزیر معارف دولت پیشه وری و صدر فرقه در روزهای آخر بود که بیش از ۳۰ سال دربه دری و تبعید و زندان در شوروی را تحمل کرد و پس از انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و در جلسهای در تبریز در حضور مردم به صراحت اظهار کرد : « ما راه خطا رفتیم و اشتباه کردیم ؛ شما جوانان اشتباهات ما را تکرار نکنید. » نحوه ی فرار پیشه وری و غلام یحیی با سایر فرقه ای ها متفاوت بود . آنها با مقادیر زیادی پول و اشیای قیمتی به شوروی گریختند . در جلسهای که پس از شکست فرقه و فرار اعضای آن در باکو تشکیل شد ، پیشه وری علت شکست فرقه راعدم درک صحیح از پیوندهای عمیق آذربایجان با فرهنگ و تمدن ایرانی عنوان کرد و با پرخاش شدید باقراُف روبه رو شد . میرجعفر باقراُف در دوره ی حکومت خود حدود ۲۲۰۰۰ نفر را به بهانه ی مخالفت با حزب کمونیست از بین برد و خودش هم در دوره ی خروشچف محاکمه و اعدام شد .
عملکرد یکساله ی فرقه
در دوره ی یکساله ی حاکمیت فرقه ی دموکرات پاره ای اقدامات عمرانی و اصلاحی در آذربایجان انجام شد ؛ اقداماتی در جهت تأمین حقوق کارگران ، آسفالت خیابانها در تبریز و برخی اقدامات دیگر . همچنین در راستای اهداف سوسیالیستی ، زمین های مالکان میان دهقانان تقسیم شد . در این وضعیت بسیاری از مالکان به شهرهای دیگر گریختند. بیشترین توجه فرقه به مسئله ی زبان ترکی بود. در ادارات و مدارس استفاده از زبان دری (به اصطلاح فارسی) ممنوع شده بود . پیگیری «سیاست پالایش زبانی» یعنی زدودن واژگان ایرانی و جایگزینی واژگان ترکی در دستور کار فرقه ی دموکرات قرار گرفته بود . همان روندی که پیش از آن در آرّان (آذربایجان جعلی) صورت پذیرفته بود . چاپ اسکناس از دیگر اقدامات فرقه بود. جالب است که این اسکناسها در باکو چاپ میشد و در اختیار فرقه قرار میگرفت. نشریه ی « وطن یولوندا» با رویکرد پان ترکی در چاپخانه ی ارتش سرخ در تبریز به چاپ میرسید . کتاب های خطی فارسی سوزانده میشد و این همه در راستای ایران ستیزی صورت میپذیرفت . اقدامات عمرانی فرقه ی دموکرات با استفاده از امکانات و لجستیک ارتش سرخ انجام می گرفت.
بسیاری از اقدامات عمرانی فرقه جنبه ی عوام فریبانه داشت و با امکانات مالی ارتش سرخ صورت میپذیرفت . بریتانیا نیز در دوره ی استعمار شبهقاره ی هند ، برخی اقدامات عمرانی انجام داد . شوروی هم به هنگام اشغال افغانستان برخی اقدامات عمرانی در راستای اهداف خود به انجام رسانید. در اینجا باید پرسید: آیا اشغالگران با اقدامات عمرانی میتوانند میان مردم کشور اشغال شده مقبولیت و مشروعیت بیابند؟ بهای چنین اقداماتی ، بدون تردید تجزیه و تکه و پاره شدن مام میهن بود مصداق :
خانهای کو شود از دست اجانب آباد رشک ویران کُنش آن خانه که بیت الحزن است
جامه ای کو نشود غرق به خون بهر وطن بِدَر آن جامه که تنگ من و کم ازکفن است
مقاومتهای مردمی و جنایات دموکراتها
نظری اجمالی بر اسناد و مدارک محرمانه کا . گ .ب که پس از فروپاشی شوروی منتشر شده ، همچنین اسناد موجود در آرشیوهای مجلس شورای اسلامی و اسناد مربوط به سرکنسولگری انگلیس در تبریز و سایراسناد و همچنین گزارشها و خاطرات شاهدان عینی و بررسی سیر حوادث نشان میدهد که فرقه ی دموکرات از هیچ پایگاه اجتماعی برخوردار نبوده و اساساً ساخته و پرداخته ی شوروی و شخص استالین و باقراُف بوده است . خاطرات میرزاعبدالله مجتهدی که به صورت روزشمار نگاشته شده و منبع بسیار مهمی برای آگاهی از شرایط و اوضاع و احوال آن روزهای تبریز به شمار میرود . در دوره ی یکساله ی حاکمیت فرقه که با زبان ملی ستیز میشد و تدریس در مدارس و حتی مکالمه با زبان فارسی ممنوع و حتی سزاوار مجازات بود، مردم آذربایجان و بالاخص تبریز در تقابل با خواست دموکراتها ، اعلامیههای مجالس ترحیم را به زبان دری مینوشتند . تابلوی مغازهها نیز به همین زبان نوشته میشد (مجتهدی ،۷۳،۱۳۸۱) « مردم در اطراف دکه ای که رادیو داشت و برنامههای بخش فارسی را با صدای بلند پخش میکرد، جمع میشدند و به اخبار بخش فارسی گوش میکردند.» برخی از گزارشهای شهود حکایت از تعدی و تجاوز فرقه ای ها به نوامیس مردم دارد ، به ویژه در خلخال و زنجان ومیانه.
ابوالحسن اقبال آذر در جلسه ای که اعضای فرقه و افسران روسی در تبریز نیز در آن حضور داشتند ، شعری به زبان فارسی در نکوهش اجنبی میخواند :
لباس مرگ بر اندام عالمی زیباست چه شد که کوته و زشت این قبا به قامت ماست
چرا که مجلس شورا نمیکند معلوم که خانه خانه غیر است یا که خانه ماست
مردم با شنیدن این اشعار گریه سر میدهند و اقبال آذر خطاب به مردم میگوید : «شما باید خون گریه کنید » و در پاسخ به فرقهای ها به صراحت میگوید : «من تُرک نیستم، ایرانی هستم .» پس از این ماجرا ، فرقه ای ها او را تحت تعقیب قرار می دهند و از بلدیه اخراج میکنند . مردم ، پس از سقوط فرقه ، کتابهای ترکی را که فرقه منتشر کرده بود می سوزاندند. این واکنشی در مقابل افراطیگری دموکراتها بود.
آقای محمدحسن عزیز عرب یکی از شاهدان عینی، در اوان حوادث مربوطه شعری سرودهاند:
درون خاک وطن لشکر عدو دیدن به دیده تیر و به دل همچو خنجر تیز است
شفق ز سرخی خورشید و ماه تابان نیست نشانه دل خونین اهل تبریز است
نامبرده به عنوان شاهد عینی برای نگارنده تعریف میکرد که پس از سقوط فرقه، زمانی که شاه به تبریز میرود ، اتومبیل حامل او از راه آهن تا شهناز بر روی دستان مردم حمل میشود . البته این نه به معنای تکریم شخص محمدرضا پهلوی بلکه به معنای تکریم شخص اول کشور ایران و نشانه ی تعلق خاطرمردم آذربایجان به ایران است .
به هنگام یورش ارتش ایران ، گروههای مردمی با دموکراتها نبرد میکردند. شاه ایران از درون هواپیما ناظر این نبرد بود . کمااینکه حسین فردوست نیز در خاطرات خود مینویسد که با شاه در هواپیما همراه بوده است. اطلاع یافتن مردم از حضور شاه در هواپیما ، روحیه ی مردم را افزایش میداد و دلاوریها میکردند. سازمان جاسوسی فرقه که « آختاریش » یعنی جستجو نام داشت ، بسیاری از مردم عادی را به بهانه ی مخالفت با فرقه دستگیر و مجازات کرد .
میرزاعبدالله مجتهدی در خاطرات خود از شورش مردم بر ضد دمکراتها در روزهای آخر عمر فرقه ی دمکرات ، به ویژه روز ۲۱ آذر، گزارش میدهد :« اوضاع به کلی برگشته است. اهل شهر بر علیه حکومت پیشه وری قیام نموده و شهر را متصرف شده اند. فداییها و مهاجرها را خلع سلاح نموده و دسته دسته مشغول تعقیب و دستگیری و قتل سران آنها میباشند.»
در بخش دیگری از خاطرات مجتهدی آمده است :« مردم تبریز از اوراقی که توسط هواپیماهای دولتی پخش میشود استقبال میکنند ، دموکراتها وسایط نقلیه اعم از دوچرخه و الاغ را توقیف میکنند تا بتوانند از شهر فرار کنند »(همان،۸۳)
پروفسور گری هیس میگوید : « در ۱۱ دسامبر نیروهای ایران وارد تبریز شدند و دولت پیشه وری به سرعت فروپاشید، البته آذربایجانیها از ورود نیروهای ایرانی شورمندانه استقبال کردند».مرحوم سیدحسن موثقی از اهالی خلخال و عضو سابق حزب توده و فرقه دموکرات که در حضور نگارنده خاطرات خود را برای دایی نگارنده تعریف میکرد ، چنین می گفت :« همین که خبر حرکت ارتش به سوی آذربایجان منتشر شد ورق برگشت . قبل از رسیدن ارتش مردم به دستگیری و قلعوقمع دموکراتها اقدام کردند . موثقی میگوید از ترس مردم به خانه خود پناه بردم و از پنجره داخل اتاق را نگریستم . مادرم خاورخانم در وسط اتاق بر روی عکس پیشه وری نشسته و به او فحش و ناسزا میداد . این صحنه را که دیدم دریافتم که در خانه نیز امنیت ندارم. از روی دیوار به خانه ی مجاور که متعلق به مرحوم محجوبی همسایهمان بود ، گریختم . نامبرده مرا به مدت چند روز در اتاقکی که در انتهای حیاط بود ، نگهداری کرد و وقتی که دریافتیم پنهان شدن دیگر فایدهای ندارد ، در یکی از شبها با چادر زنانه مرا به مقر ارتش برد و من خود را تسلیم کردم . مرحوم موثقی طبع شعری داشت و در دوره ی حکومت فرقه شعری سروده بود :
«ساعاتون عقربسی بیرده دالا دُنمیَجک رضانون جوجه لری بیرده تاجی گُرمیجک» ؛ یعنی : عقربه ی ساعت به عقب برنخواهد گشت و جوجههای رضا دوباره تاج و تخت را نخواهند دید .
او در ادامه ی خاطراتش گفت : « بعد از سقوط فرقه و دستگیری دموکراتها ، هنگامی که ما را برای محاکمه به اردبیل میبردند ، یکی از اهالی خلخال به طعنه به من گفت : « سیدحسن ، ساعاتون عقربسی دوندی دالا یاندی ددون» ؛. یعنی : عقربه ی ساعت به عقب برگشت و پدرت سوخت.
آقای یونس مروارید برای نگارنده تعریف میکرد که در آخرین روز عمر فرقه ی دموکرات ، هنگامی که نوجوانی بود و صبح زود برای خرید نان از خانه خارج شده بود، در میدان اصلی مراغه دیده است که مردم نشانها و پلاکاردها و علایم فرقه ی دموکرات را بهزیر میکشیدند در حالی که هنوز ارتش به مراغه نرسیده بود .
مجموعه شواهد و قراین نشان میدهد که پیس از رسیدن ارتش، مردم آذربایجان به مقابله با فرقه ی دموکرات پرداخته اند. در بخش دیگری از خاطرات مجتهدی به بی اعتمادی مردم آذربایجان ، به ویژه تبریز، به دموکراتها و سرپیچی از فرمان ها و برنامههای آنها اشاره شده است . همچنین مقاومت مردم زنگان و اردبیل و سراب و تبریز و خلخال و مشکین شهر و سایر مناطق در مقابل دمکراتها قابلتوجه است . از دیگر موارد مطروحه در خاطرات مجتهدی، سانسور اخبار توسط دموکراتها و توجه و اعتماد مردم آذربایجان به رسانههای مرکز (تهران ) و شادی مردم از خروج ارتش سرخ و تشدید مبارزه مردم بر ضد فرقه ی دموکرات میتوان نام برد. بزرگداشت و برگزاری هرچه باشکوهتر آیینهای ایرانی همچون نوروز و چهارشنبه سوری توسط مردم آذربایجان و بر خلاف خواست فرقه ای ها از اهم موارد مطروحه است . حکومت پیشه وری در برابر نافرمانی مردم به سرکوب شدید و اقدام به کشتار متوسل میشد . یکی از روحانیون، به نام ملا موسی که برای مبارزه با فرقه دموکرات و حامیان کمونیست آن حکم جهاد داده بود، به دار آویخته شد. نکات بسیار مهمی که از یادداشتهای میرزاعبدالله مجتهدی استنباط میشود، عبارتند از :
۱.استفاده ی فرقه از افراد عامی و ناآگاه و بیفرهنگ و خشونت طلب
۲. بیارتباط بودن سران و نیروهای برجستگی فرقه با آذربایجان
۳. وجود احساس ناامنی و بینظمی در میان مردم آذربایجان به ویژه تبریز
۴.ظلم و ستم حکومت پیشه وری به مردم و سرکوب مخالفان و ایران دوستان
۵. مصادره ی اموال مخالفان فرقه ی ایران دوستان و معرفی آنها به عنوان دشمنان خلق
۶. بیاعتمادی مردم آذربایجان به برنامهها و سیاستهای فرقه ی دموکرات و تجزیه طلب دانستن آنها
۷. دست زدن به اقدامات عمرانی با حمایت ارتش سرخ بهعنوان نوعی تبلیغ برای مردم
۸. سرپیچی مردم از دستورات حکومت فرقه ی دموکرات و خشنودی مردم از سیاستهای قاطعانه ی دولت قوام در برابر طرحهای شوروی
۹. مقاومتهای مردمی در برابر فرقه
۱۰. قتل عام ۳۰۰ نفر از پرسنل ژاندارمری ایران توسط دموکراتها و سوگواری مردم برای آنها
۱۱. هرجومرج و بینظمی در دوره ی یکساله ی فرقه ی دموکرات عدم استقبال از سخنرانیهای پیشه وری و همچنین حمایت مردم از سرهنگ زنگنه، فرمانده ی تیپ ارومیه به هنگام محاکمه او و نشر شبنامه در ارومیه بر ضد فرقه را نیز باید به موارد فوق افزود . نحوه ی کشته شدن روزنامهفروشی به نام فرقانی ، یکی از موارد تأملبرانگیز است . او که یک نسخه از مقاله ی عباس اقبال در مورد زبان آذری – پهلوی را فروخته بود توسط دموکراتها به طرز فجیعی کشته میشود . بردن نام «ایران» در مدارس قدغن بود . دانش آموزانی که در کلاس نام «ایران» را میبردند، زندانی میشدند . پس از آزادشدن زنگان، روزنامه ی « تهران مصور » وضعیت آن شهر را به قلم مهندس والا چنین گزارش کرد :« ای کسانی که این یادداشت را میخوانید و ممکن است برایتان تردید حاصل شود که نگارنده در تجسم ظلم و جور دموکراتها مبالغه کردهام. بیایید خودتان این وقایع را به چشم ببینید . ورود ما به زنجان دیدنی بود . بهقدری مردم رنجدیده و ستم کشیده این شهرستان شادی میکردند که من در تمام عمر چنین احساسات پرهیجانی ندیده بودم . همه هورا میکشیدند ، گریه میکردند ، قربانی پیش پای ما میآوردند . شدت فشار در این یکسال طوری بوده که امروز عکسالعمل آن به خوبی واضح است و هر جا مردم یک نفر از دمکراتها را سراغ کنند او را با دندان قطعهقطعه میکنند و به همین جهت ارتش ناگزیر شده عده ای از این افراد را که نتوانستهاند فرار کنند یا مخفی شوند ، تحت حمایت خود درآورد و آنها را با این وسیله نجات بخشد. رئیس شهربانی دموکراتها در زندان دیده شد ، نام این مرد زلفعلی گاریچی است. خودش به ما گفت اهل بادکوبه است و فعلا زن و بچه او در قفقاز سکونت دارند و فقط خط روسی میداند . هر جا میرویم صحبت از بی ناموسی، قتل و غارت است. به بیشتر محصلینی که دارای احساسات میهنپرستی بوده اند صدمه زده شده و اغلب تحت شکنجه بودهاند.
در قیدار (یکی از شهرهای زنگان ) وقتی دمکراتها وارد شدهاند ، دو ساعت نفرات خود را آزادی دادهاند که هر چه میخواهند بکنند و در همین دو ساعت معلوم است چه اعمال شنیعی انجام شده است. ملک جم که فقط چهل
خانوار دارد به طوری غارت شده که یک قطعه گلیم هم برای افراد باقی نگذاشته اند. در این اواخر دموکراتها پول نداشتند به سربازان خود بدهند ، اموال غارتی و حتی آفتابه و کاسه مسی و فرش به سربازان خود میدادند . جوانی به نام محمود را در حضور مادرش تیرباران کردند، مادرش هم خود را از پشت بام انداخت و فوت شد. تا اینجا من ۱۴۰ پرونده غارت، ۶۸ پرونده آدمکشی و قریب ۹۰ واقعه آزار و اذیت ثبت کردهام . ( خواندنیها،۱۳۲۵،۱۲ آذر ،۶)
خبرنگار روزنامه ی «مرد امروز» درباره ی مشاهدات خود در زنگان مینویسد:« صدای دلنشین کودکان دبستان که سرود « ای ایران » را میخواندند توجه مرا جلب کرد . یکی از همراهان زنجانی حالش دگرگون شد و با احساسات عجیبی گفت : این صدا را یکسال است نشنیده ایم» فداییان دموکرات از هر دختری خوششان میآمد دیگر معطل نمیشدند. این مسئله را از دهان عده ی بسیاری شنیدم و یک پیرمردی با قسم و آیه میگفت دیگر بیش از ۹۰ درصد دخترهای دهات ما، یا عصمت بربادرفته هستند و یا آنها را فداییان با خود برده اند. گواهی شاهدان عینی، از اعدامهای دسته جمعی توسط غلام یحیی حکایت دارد. مالیاتهای سنگینی که دموکراتها از مردم میخواستند قابل پرداخت نبوده و برخی افراد جان خود را بر سر این مسئله از دست دادهاند . در دوره ی یکساله ی فرقه ، در مدارس اصول ماتریالیستی کمونیستی به کودکان آموزش داده میشد .
مجموعه ی دلایل و قراین نشان میدهد که برخلاف ادعای پان ترک ها و تجزیه طلب ها ،غائله ی فرقه ی دموکرات آذربایجان در ۲۵- ۱۳۲۴ هرگز یک حرکت مردمی نبوده بلکه یک جریان کاملاً اجنبی ساخته و در راستای منافع شوروی کمونیستی بوده است .
نصرتالله جهانشاهلو در خاطرات خود مینویسد :« هممیهنان به ویژه جوانان ما که در آینده چه بسا سر راهشان چنین دامهایی گسترده خواهد شد باید توجه کنند کارهای نادرست من و همکاران و همگامانم در برپایی حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان پیامدهای شومی برای میهنمان به بار آورد و چه نوجوانانی را که سرمایههای ارزنده و گرانبهای میهن ما بودند به کشتن داد و چه خانوادههایی را بیسرپرست کرد. ما که به گمان خود میخواستیم زندگی هممیهنان خود را بهبود بخشیم، دانسته یا نادانسته ، آنها را به سوی پرتگاه نیستی راندیم . به دیگران کاری ندارم . اما من در برابر سروش درون خود بسیار شرمندهام . زیرا تنها آن شمار از خانوادهها نبودند که از حزب سازی و فرقه تراشی ما به دستور بیگانگان از میان رفتند. بلکه مسیر زندگی هزاران خانواده دیگر دگرگون شد و چه بسا آنها را در غربت و در میهن به خاک سیاه نشاند.»( جهانشاهلو، ۹۲ ،۱۳۸۸)
سیر حوادث مربوط ، سرنوشت شوم فرقه ای ها و نتایج حاصل از یک سال حکومت اجنبی ساخته ی فرقه دموکرات، حاوی درس های عبرتآموز بسیاری است . مهمترین آن این است که سرنوشت شومی در انتظار کسانی است که با طناب اجنبی به ته چاه میروند .
شب سحر شد، مهر از افق جلوهگر شد آه دل درویشان ، سوزنده چون آذر شد
مُطرب به شهناز شوری عیان کند ، آهنگ آذربایجان کن بر خاک تبریز اشکی فروریخت ،
از فتنه گردون فغان کن وز دیده سیل خون روان کن
برگو که عشقت آذر به جان ها زد وین شعله ، آتش بر خانمان ها زد
ای قبله آزادگان، وی خاک آذربادگان فرخنده باد ایام تو، کز نام تو
آشفته خاطر دشمن دون شد مِی در گلوی مدعی خون شد
کتابنامه :
۱.جهانشاهلو، نصرتالله ، ما و بیگانگان ، به کوشش : نادر پیمایی . لنگرود ، انتشارات سمرقند، ۱۳۸۸ .
۲. حسنلی، جمیل، فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان به روایت اسناد محرمانه آرشیوهای شوروی، ترجمه : منصور همامی . تهران ، نشرنی،۱۳۸۶ .
۳.طالقانی ،محمود،مشاهدات من در زنجان ،خاطرات ،۱۳۲۵ .
۴.فرزاد ، شاهرخ ، فرقه دموکرات آذربایجان از تخلیه تبریز تا مرگ پیشه وری، تهران ، نشر اوحدی، ۱۳۸۶ .
۵. مجتهدی ، میرزاعبدالله ، بحران آذربایجان ، به کوشش : رسول جعفریان . تهران ، موسسه ی مطالعات تاریخ معاصر ایران ،۱۳۸۱ .
۶. مرادی مراغهای ،علی ، از زندان رضاخان تا صدر فرقه دموکرات آذربایجان ، تهران ، نشر اوحدی، ۱۳۸۸ .
۷.ملازاده، حمید ، رازهای سر به مهر :ناگفتههای وقایع آذربایجان، تبریز، مهد آزادی ،۱۳۷۶ .
۸. ناصحی، ابراهیم ، غائله آذربایجان در رهگذر تاریخ و چهره پیشه وری در آیینه فرقه دموکرات، تبریز، انتشارات ستوده، ۱۳۸۴ .
۱ نظر
درود
جعفر باقرزاده پیشه وری در دولت کودتایی “احسان الله خان دوستدار” وزیر کشور بوده است. این دولت تنها دو ماه برپا بود.
ارسال شده در تاریخ اسفند ۱۱ام, ۱۳۹۵ در ساعت ۳:۱۴ ق.ظ
نظر شما