محمداسماعیل حیدرعلی (محمد حیدری )
تحریم هایی که اکنون قدرت های جهانی برای پیشبرد برنامه هایشان به اجرا می گذارند ، همان « قلعه بند » روزگاران گذشته است . در گذشته ، وقتی یک ارتش نمی توانست دروازه های شهری را که مردمش تصمیم به مقاومت گرفته بودند به زور بگشاید ، آن را محاصره می کرد تا آب و آذوقه به آن نرسد و مردم از گرسنگی و تشنگی به ستوه آیند و تن به تسلیم بدهند . محاصره ی دریایی شهرها و کشورها نیز شکل دیگری از تحریم بوده است .
اکنون همان قلعه بند و محاصره دریایی در قالب تحریم های مصوب سازمان ملل متحد ، دولت های قدرتمند و با استفاده از نهادها و ابزارهای بین المللی، به شیوه ای که زشتی تحریم را بپوشاند ، به اجرا درمی آید .
جوانان و میانسالان نمونه ی شاخص این قلعه بندی ، یا تحریم را ، « تحریم عراق » می دانند ؛ در حالی که چنین نیست و نخستین قلعه بندان از نوع مدرن آن ، در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت و برای ایران اجرا شد . اما درایت و مسئولیت شناسی مدیران آن دوران از یک سو ، و همدلی مردم این حربه را بی اثر کرد و در نتیجه ، قدرت های مدعی مردم سالاری ناگزیر شدند با توسل به حربه ی ننگین کودتای نظامی علیه یک دولت مردم سالار و قانونی به هدف خود برسند .
پیش از آن که اشاره ای گذرا به شیوه ی مقابله ی دولت و ملت ایران با تحریم های آن دوره بکنم ، توجهتان را فقط به دو نکته که همین روزها و از مسیر نهادهای دولتی و رسمی افشا شده است ، جلب می کنم :
نخست : همان گونه که دیروز به نقل از سایت «الف» و بر اساس گفته ی یک مقام دولتی نوشتم ، بر اساس آمارهای استخراج شده از آژانس های مسافرتی ، پیش بینی شده است سه درصد از جمعیت کشور که سرمایه ی هنگفتی اندوخته اند ، در سفرهای نوروزی امسال ۶ میلیارد دلار ارز را برای تفرج ، خرید و خوشگذرانی از کشور خارج خواهند کرد .
دوم : بر اساس آمارهای رسمی ، سال گذشته ۲۰ میلیارد دلار کالای قاچاق ( بیشتر کالاهای لوکس و غیر ضروری ) از مسیرهای گوناگون وارد کشور شده است ( یادآوری : کل بودجه ی عمرانی کشور نیمی از این رقم ، یعنی ۱۰ میلیارد دلار است . )
بعد از ملی شدن صنعت نفت ، دولت انگستان با حمایت پنهان و نیمه آشکار آمریکا ، فروش نفت ایران را غیر ممکن کرد . دسترسی ایران به ارزهای معتبر محدود، و در مواردی ، غیرممکن شد . اتحاد جماهیر شوروی هم با خودداری از پرداخت طلاهای ایران (بابت خسارت واردشده به تاسیسات زیربنایی ایران در جنگ جهانی دوم ) نگذاشت روزنه ای برای مقاومت در برابر این زور گویی باز شود . جان کلام این که ، ایران در یک محاصره ی شدید و کمرشکن اقتصادی ( یا همان قلعه بندان ، آن هم از نوع چنگیزی اش ) قرار گرفت . اما چون بنا بر مقاومت ملی بود ، دولت و ملت در کنار هم ایستادند و این تحریم کمرشکن را تبدیل به فرصت کردند . دولت برنامه های گوناگونی برای بی اثرسازی تحریم ها تهیه و تدوین کرد و به اجرا گذاشت و ملت نیز چون اراده ی ناب دولت را برای ایستادگی در برابر غارتگران و قلدرهای جهانی دیده و باور کرده بود ، با تمام وجود خویش ، دولت را یاری و همراهی کرد .
من برای روشن ترشدن موضوع تنها چند آمار را ذکر می کنم :
- صندوق بین المللی پول در پایان آن تحریم و پس از کودتای ۲۸ امرداد ، طی آمار رسمی اعلام کرد میزان افزایش هزینه ی زندگی ( تورم ) طی دوره ی تحریم ( ۱۹۵۴ – ۱۹۵۱ ) تنها ۶.۳ در صد بوده است . ( هر سال کمتر از ۲ درصد )
- افت تولید ، تعطیل واحدهای صنعتی ، اخراج کارگران و رشد آمار بیکاران نه تنها رخ نداد ، بلکه تعداد کارخانه های بزرگ از ۴۷۱ واحد در سال ۱۳۲۹ به ۶۳۸ واحد در سال ۱۳۳۲ رسید . در همین دوران تعداد کارخانه های کوچک و واحدهای تولیدی هم عرض آنها از ۱۴۰۶۵واحد به ۱۸۹۳۴ واحد افزایش یافت . میزان بهره برداری از معادن نیز کمابیش به همین میزان افزایش یافت . حجم واردات به شدت کاهش یافت و در برابر ، میزان صادرات با رشدی باورنکردنی افزایش پیدا کرد ( صادرات از سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ معادل ۲۳۶.۵ در صد رشد داشته است ) . تولید در بخش کشاورزی نیز از چنین رشد غرور انگیزی برخوردار بوده است .
گمان می کنم حال خودتان بتوانید تفاوت عملکرد آن دوران در برابر تحریم را با عملکرد این دوران مقایسه کنید . تنها در زیر سه منبع را برای کسانی که می خواهند از منابع دقیق، آگاهی های کامل از آن دوران به دست آورند تا بتوانند تفاوت تاثیر تحریم های آن دوره با تحریم های کنونی ، و رفتار دولتمردان این دو دوره را بشناسند ، معرفی می کنم :
الف : کتاب « از انشعاب تا کودتا ( جلد سوم ) » ، نوشته ی : دکتر انور خامه ای ، تهران ، انتشارات هفته ، ۱۳۶۳.
ب : کتاب « روز ۲۸ امرداد، سه راه بوذرجمهری» ، نوشته ی :دکتر هوشنگ طالع ، لنگرود ، انتشارات سمرقند ، ۱۳۹۲ .
ج : کتاب « نفت ، قدرت و اصول »، نوشته ی : مصطفی علم ، ترجمه ی : غلامحسین صالحیار ، انتشارات چاپخش ، ۱۳۷۷.
۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۳
نظر شما