دکتر عطا الله عبدی
جدا از هر گونه نگرش جهت دار و ارزشی در رابطه با مباحث هویتی و واگرایی قومی ، هنگامی که به کردستان به عنوان یک منطقه ی زیبا و با مردمانی اصیل و در عین حال مظلوم نگاه می کنی ، بی درنگ این پرسش اساسی در برابر جلوه می کند که چرا اوضاع اینگونه است و منطقه ای با این همه ظرفیت های طبیعی و انسانی در قعر جدول توسعه قرار می گیرد ؟در این میان اولین و در دسترس ترین دلیل برای تحلیل این شرایط ، نوع عملکرد و نگاه منفی و اشتباه دولتمردان کشور ، دست کم در یک سده ی اخیر، به نوع توسعه و مشارکت در این منطقه بوده است. بی شک یکی از مهمترین دلایل این مسئله است ؛ ولی آیا صرفا با این نگاه می توان به حل این مشکل نایل آمد؟ آیا صرفا با محکوم کردن حکومت و با بازی با چند واژه ای مانند فاشیسم فارس، ملت های تحت ستم ایران، جاش و… می توان به این مردمان پاک نهاد و اصیل کمک کرد که به یک زندگی در حد استاندارها و میانگین کشوری دست یابند ؟
در اینجا اندکی شناخت از تاریخ و تحولات معاصر کردستان ما را با یک مسئله و دلیل دیگری روبه رو می کند که می توان آن را در قالب تئوری ابزارگرایی « پل . آر. براس » تفسیر کرد. در این چند دهه ی اخیر ما با موجی از افراد و گروه هایی مواجه بوده ایم که به جای ارائه ی رهیافت های واقعی و علمی در حل مشکلات مزمن در کردستان به تحلیل ها و ایده هایی رو آورده اند که جز نشان غلط و انحراف افکار ، به ویژه جوانان ، و به وادی ناامنی کشاندن و دامن زدن به تسلسل باطل ناامنی و عدم توسعه در این خطه ، کاری از پیش نبرده اند .
این درد مزمن را در تحلیلی که آقای شاهد علوی در مصاحبه خود ارائه کرده بودند ، به روشنی می توان دید که در ادامه به چند بند از آن اشاره می کنم.
- متن ایشان مصداق بارز استفاده ی ابزاری از تنوع زبانی- مذهبی در راستای اهداف و نیات نخبگان است که در پی هدایت افکار عمومی ، و به ویژه در کردستان ، در راستای اهداف و نیات شخصی نخبگان است که تجربه سده ی اخیر گویای آن است که این امر جز بحرانی کردن اوضاع و افزودن بر مشکلات مردم منطقه راه به جایی نبرده است .
- در تحلیل مسائل هویتی در ایران یکی از آفت های رایج نگاه تقلیل گرایانه به هویت ملی و محلی است. هر انسان بی طرف و دانشگاهی که با فرهنگ کردی آشنا است ، به شدت به ارتباط و اشتراک هویتی کردستان با هویت ایرانی اقرار می کند . در متن آقای علوی همه ی تمرکز بر روی زبان است و انگار هویت کردی فقط در زبان کردی خلاصه می شود. ولی آیا می توان از جشن نوروز، اشتراک زبانی، تاریخ و سرزمین مشترک و… که از هویت مشترک ایرانی با تمام مناطق ایران ، از جمله کردستان ، حکایت دارد غافل ماند؟ آیا آقای علوی در مورد این شعر توضیحی برای کسانی که مخاطب ایشان هستند ، دارد .
هورمزگان رمان آتران کژان ……. هوشان شاردوه گوره گورگان زور کار ارب کردند خاپور ……. گنانی پاله هتا شاره زور ژن و کینکان بدیل فشینا میرد …… آزاتلی ره روی هونیا روشت زردشتره ماند بیکس …… بزیکانیکا هورمزد هیوجکس
معنی شعرها چنین است :
۱. هرمزگان (نیایشگاهها) ویران شدند، آتش ها خاموش گشتند. بزرگ بزرگان خود را پنهان نمودند. (واژه ی «هرمزگان» به معنی نیایشگاهها یا مسجدها است و در زبان هورامی مسجد را «مزگی» می نامند . واژه ی «مسجد» عربی شده ی واژه های «مزگد» یا «مزگت» است که از «مزدگه» گرفته شده است ؛ یعنی «هرمزدگه» یا «گد» به معنی گدا که مقصود آن «گداگاه هرمزد و نیازمندان به هرمزد» است) . ۲. عرب های ستمکار روستاها و شهرها را تا شهرزور خاپور ویران نمودند. ۳. زنان و دختران را به اسیری گرفتند و دلیران به خون خود غلطیدند. ۴. روش و آیین زردشت بی کس ماند و هرمزد به هیچ کس رحم نکرد .
البته در دستگاه فکری و استدلال قومگرا به آسانی می توان این را متنی تفسیر به رای کرده و دین زرتشتی را دین مخصوص کردستان و شاهنشاه را که در این شعر مراد یزدگرد سوم است ، پادشاه کردستان نامید .
- در این مصاحبه مفاهیم تاریخی مانند ایران و انیران به صورت خیلی سطحی به گروه های داخلی ایران نسبت داده شده است؛ یعنی واژه ی «انیران» به لر، کرد و گیلکی نسبت داده شده است ؛ در حالی که بر اساس مطالعات صورت گرفته این واژه یا برای پیروان دین های غیرزرتشتی به کار می رفته است یا برای غیر آریاییان که بی شک هیچ کدام از اجزای ملت ایران از جمله کردستان خارج از شمول این مفهوم نیستند. نمونه ی آن تحلیل سیلوستر دوساسی ، شرق شناس و زبان شناس فرانسوی می تواند گویای آن باشد (بخشی از یافته های تحقیقات وی در مقاله ای تحت عنوان « ایران به چه معناست؟ » آمده است). در این نشانی می توان این مقاله را یافت و خواند . http://www.persian.rfi.fr/iranot-
- یکی از موارد طنزآمیز در صحبت های آقای علوی اشاره ی ایشان به اسمیت برای توجیه علمی استدلال های خود است ، غافل از اینکه اسمیت بر وجود «ملت ایران» در دوره های کهن اشاره دارد و نمونه ی آن تصویر روی جلد کتاب اوست (تخت جمشید) که « ریشه قومی ملت ها » نام دارد .
۴ نظر
با درود،من با دیدن نوشته ها و گفته های تجزیه طلبان، غمگین می شوم ودلم به حالشان می سوزد.اینها به جای پرداختن به واقعیات ،همواره به جعل تاریخ دست یازیده اند. این کار تنها ویژه ی به اصطلاح روشنفکران کرد نیست .
ارسال شده در تاریخ بهمن ۱۷ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۷:۳۷ ب.ظ
دوست عزیز، مسجد اسم مکان از “سجد” است . این اتیمولوژی خنده دار و من در آوردی چیست ؟؟ !
این آقا هم که لنگه ی همان شاهد علوی شد!
ارسال شده در تاریخ بهمن ۱۷ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۰:۰۶ ب.ظ
دوست گرامی ، جناب اکبری فر ! من هم تا پیش از برخوردن به این واژه در زبان مردم مازندران و گیلان ، می پنداشتم که نام جای « مسجد » در زبان فارسی امروز از فعل عربی « سجد » گرفته شده است . اما بررسی ها نشان می دهد که این واژه ایرانی است و واژه ای مانند « اسپی مزگت » ( = مسجد سپید ) که نام یکی از نخستین مسجدهای پس از اسلام در شمال ایران است ، هم این انگاره را استوارتر می کند . من در اولین فرصت ، باز هم در باره ی ریشه ی این واژه از استادان زبان های باستانی خواهم پرسید و نتیجه را برای شما خواهم فرستاد . با سپاس از دقت نظر شما.
ارسال شده در تاریخ بهمن ۱۷ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۰:۴۵ ب.ظ
چند تا بی سواد و قیافه ی خنده آور توی لندن با کت شلوارهای دهه ی ۷۰ نشستن و ادعاهایی می کنند. جواب ۷۵ میلیون ایرونی : کی شود دریا نجس به پوز سگ .
ارسال شده در تاریخ بهمن ۲۱ام, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۰:۴۳ ق.ظ
نظر شما