دکتر هوشنگ طالع
از عهد کهن تا عهد باستان، ایرانیان بر این باور بودند که عمر جهان دوازده هزار سال است. در پایان هزارۀ دوازدهم ، با برپایی « رستاخیز » دوباره جهان نو میشود و « دوازده » ی تازهای آغاز میگردد. با ظهور «استوت ارت» یا سومین و فرجامین سوشیانت که خویشکاری (وظیفه) برانگیختن مردگان را دارد، مردگان به تدریج برانگیخته شده و پس از انجام داوری فرجامین در حضور مهر، سروش و رشن، از پل چنوات میگذرند. این پل برای نیکوکاران پهناور و برای گناهکاران، باریک و تیز چون لبه ی تیغ است. نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ میروند. برپایه ی محاسبات روانشاد استاد ذبیح بهروز، زایش زرتشت در آغاز هزاره ی دهم قرار دارد و نیز فرجامین روز هزاره ی دوازدهم «روز سهشنبه ۳۰ اسفند سال ۶۰۰ یزدگردی رحلت است یعنی روز هفدهم ژانویه ی ۱۲۳۲ میلادی یا چهارم بهمن ماه ۶۱۰ خورشیدی ».
البته باید توجه داشت که سالشمار دوازده هزارساله بر پایه ی سال یزدگردی یعنی سالِ ۳۶۵ روزه بوده است. از اینرو این دوران برابر است با ۴۳۸۰۰۰۰ روز و یا ۱۱۹۹۳ سال خورشیدی.
برپایه ی همان محاسبات میبایست هوشیدر در سال ۷۹۹ پ م م، زاده میشد و در سال ۷۶۹ پ م م یا ۱۳۹۰ پ ه پ، به مدت ده شبانهروز به نشانه ی بشارت ظهور وی از جنبش میایستاد. به همین ترتیب، میبایست زایش هوشیدر ماه در سال ۲۰۰ میلادی (۴۲۱ پ ه پ) میبوده و در سال ۲۳۰ میلادی یا ۳۹۱ پ ه پ ، میبایست خورشید به نشانه ی بشارت ظهور وی و پایان هزاره ی هوشیدر از جنبش بازمیماند. همچنین میبایست زایش استوت ارت در سال ۱۲۰۲ میلادی یا ۵۸۱ خورشیدی (چهارم بهمنماه) به وقوع میپیوست و چنان که گفته شد در سال ۱۲۳۲ میلادی ( هفدهم ژانویه ) یا ۶۱۰ خورشیدی میبایست کار جهان به پایان میرسید و رستاخیز آغاز میشد.
برپایه ی باور ایرانیان کهن با پیدایی سوشیانت و برانگیختن مردگان، رفتن نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ، کار جهان پایان نمییابد و از هزاره ی سیزدهم، دور ۱۲ هزار ساله ی نوینی آغاز میشود. بر پایه ی این باور، روز سیزدهم سال نو به عنوان نماد ( هزاره ی سیزدهم ) ، روز فرخندهای بود که شگون داشت و مردم با رفتن به دامان طبیعت که زندگی تازهای را آغاز کرده بود، روز سیزدهم یا آغاز دور نوینی از زندگی را جشن میگرفتند.
پس از یورش تازیان و دورشدن مردمان از ریشه ی خود، رفته رفته ، این باورها کمرنگ شدند. پیش از آن که به دست فراموشی سپرده شوند، فرزانگان ایرانی برای نگاهداری و ورجاوندی این سنت، به این خرافه دامن زدند که شمار ۱۳ «نحس » است و باید نحسی سال نو را با رفتن به دامان طبیعت بهدرکرد. گسترش این خرافه، اجازه نداد تا این سنت کهن به دست فراموشی سپرده شود. این باور توانست این سنت را تا به روزگار ما که دیگر نیازی به خرافه نیست، پایدار نگاه دارد.
این باور در درازای سالیان، چنان بر اندیشه ی مردم ما اثر گذاشت که گمان کردند که به راستی این شماره ی پرشگون یعنی ۱۳، بدشگون و نحس است. تا جایی که حتا شمارههای خانههای خود را به ۱ + ۱۲ یا ۲ + ۱۱ بدل کردند .
دیگر عددهای پرشگون در باور ایرانیان کهن، عبارت بودند از عدد هفت به نشانۀ هفت امشاسپند . البته می دانیم که شمار امشاسپندان ، شش است که قراردادن نام اهورامزدا بر بالای آنها و گاه ایزد سروش ، شمار آن را به هفت می رساند . درباره ی عدد هفت ، این نکته را نیز باید به یاد داشت که « هفته » پایۀ گاهشماری است و ۵۲ هفته برابر است با یک سال و …
عدد ۷۲ نیز در میان ایرانیان در عهد کهن و باستان ، جایگاه ویژهای داشته است . این عدد به نشانۀ ۷۲ رشتۀ کمربندی است به نام « کشتی » که ایرانیان از دوردستهای تاریخ بر میان میبستند و سپس این کمربند ، به آیین زرتشت نیز راه یافت و آنان پس از رسیدن به سن بلوغ ( ۱۵ سالگی ) ، آن را به میان میبندند .
برگرفته از : پایگاه ایران بوم ( از ماهنامه ی خواندنی ، شماره ی ۸۰، سال دوازدهم، اسفندماه ۱۳۹۲ و فروردین ۱۳۹۳، رویه ی ۳۳ )
نظر شما