دکتر علی علی بابایی درمنی
کنفرانس «بررسی تحولات آذربایجان پس از جنگ جهانی دوم» در تاریخ ۲۶ آذر۱۳۹۲ (از ساعت ۳۰/۱۴ تا ۳۰/۱۹) در سرای اهل قلم بر گزار شد. در این کنفرانس که به همت «انجمن پژوهشگران تاریخ» و با همکاری موسسه ی «دیار کهن» و با مدیریت دکتر جمشید کیانفر و دکتر مجید تفرشی برگزار شد، پژوهشگران برجسته ی این حوزه با سخنرانی های علمی، آخرین یافته های خود را در مورد غائله ی فرقه ی دموکرات آذربایجان ارائه دادند.
سخنران آغازین این نشست استاد کاوه بیات بود که در مورد موضوعی با عنوان « یک بحث غیرتاریخی» به ایراد سخن پرداخت و سخنران پایانی این نشست، استاد حمید احمدی بود. عنوان سخنرانی ایشان « بازنگری فرقه ی دمکرات آذربایجان براساس اسناد تازهیاب آرشیوهای شوروی» بود.
اما دیگر سخنرانان این نشست در بخش نخست، این پژوهشگران با این عناوین سخنرانی بودند:
کامروز خسروی : « نگاهی به الگوهای حرکت قومی در آذربایجان»،
ناصر اویسی : « اهمیت تاریخ شفاهی در بررسی بلوای فرقه دموکرات»،
مجتبی برزویی : «نگاهی تازه به جمهوری مهاباد، پس از گشایش آرشیوهای شوروی»،
افشین جعفرزاده : «زندگی، زمانه و کارنامه میرجعفر پیشهوری»
و در بخش دوم نیز این پژوهشگران با این عناوین سخنرانی به ارائه ی دستاوردهای خود پرداختند:
احسان هوشمند: «سیاست اقلیت آشوری پس از شکست فرقه ی دمکرات آذربایجان»،
سالار سیفالدینی : «خودمختاری و حق تعیین سرنوشت از لنین تا ویلسون»،
محمد علی بهمنی قاجار: «مطالبات زبانی فرقه ی دمکرات آذربایجان»،
رحیم نیکبخت : «پیآمدهای فرقه دمکرات آذربایجان : بررسی اسنادی»
در سخنرانی آغازین، استاد کاوه بیات به تحولات ژئوپولیتیک خاورمیانه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و روسیه در نتیجه ی جنگ جهانی اول و تشکیل برخی از کشورهای پوشالی در مناطق مرزی ایران اشاره کرد که به گونه ای ،غائله ی فرقه نیز از نتایج به وجود آمدن این کشورهای پوشالی به شمار می آمد. برخی از این دولت های پوشالی چشم طمع به خاک ایران داشتند. ایشان اشاره کردند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز گفتمان چپ در حوزه ی مطالعات ملی هماوردی نیافت، و با تعاریف نادرست از هویت ملی، و تاکید بر «گفتمان خلقی»، زمینه ی شکل گیری حرکت های قومی را در مناطق مرزی ایران به وجود آوردند، در نتیجه با گذشت ۷۰ سال از غائله ی فرقه، تقویت گفتمان چپ و تضعیف نیروهای ملی در ایران سبب شده تا برخی قوم گرایان بیراهه ی فرقه را ادامه دهند.
در سخنرانی نخست بخش نخست، دکتر خسروی به بررسی نتایج یک پژوهشگر فرانسوی، به نام «ژیل رنو» در مورد غائله ی فرقه پرداخت. ژیل رنو بر این باور است که در آستانه ی جنگ جهانی دوم روس ها برای تهییج ملت های تابعه ی روسیه برای شرکت در دفاع در برابر تجاوز آلمان نازی، به بازخوانی و تحریف تاریخ این ملت ها پرداختند که در این میان بر نقش قهرمان های ارانی که به زعم آنها در برابر ایرانیان پایداری کرده بودند، تاکید کرده و نفرت از ایران و ایران ستیزی را در منطقه رواج دادند.
خسروی ادامه داد، اسناد نوین، به ویژه سند مامولیا نیز از نگاهی دیگر موید این نظر است که غائله ی فرقه، به تمامی ، ساخته و پرداخته ی اتحاد جماهیر شوروی بوده و ریشه های داخلی نداشته است. در این سند آمده، در دیداری میان نمایندگان اران (جمهوری خودخوانده ی آذربایجان)، گرجستان و ارمنستان، باقروف، دبیر کمیته ی مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی، که به همراه لاورنتی بریا صحنه گردان اصلی غائله ی فرقه بودند و از جدایی آذربایجان ایران مطمئن بود ، وعده ی دادن «سیسکان کوچک( قراباغ)» را به ارمنی ها و پیوستن منطقه ی «سنگلو» را به گرجی ها می داد. در ادامه، دکتر خسروی به نقل از ریو از نفرات مهم فرقه و ادامه دهندگان راه آنها نام برد؛ افرادی چون محمدجواد هیات ،مدیر مسئول نشریه ی «وارلیق»، حسین صدیق و ذهتابی که این نفر آخر سابقه ی همکاری با رژیم بعث عراق را نیز در کارنامه ی خود دارد.
سخنران دوم بخش نخست، ناصر اویسی از اعضای سابق حزب توده بود که از جنایات فرقه در زمان تسلط بر آذربایجان پرده برداشت. او از «التفات» نامی که در زمان تسلط فرقه ، رئیس دادگاه زنجان بود و تنها در یک روز ۴۰ نفر را کشته بود، نام برد.
سخنران سوم بخش نخست، دکتر مجتبی برزویی، از تسلط روس ها بر رهبر جمهوری پوشالی مهاباد سخن گفت. از مطالب مهمی که در سخنان دکتر برزویی شنیده شد ، این بود که روس ها از قاضی محمد خواسته بودند که به هیچ عنوان ،از پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان مادها و دیگر ایرانی ها سخن نگوید.
سخنرانی پایانی این بخش با روح کلی حاکم بر نشست تفاوت داشت. سخنران، دکتر افشین جعفرزاده (پزشک و کارشناس ارشد تاریخ) که موضوع پایان نامه ی کارشناسی ارشد خود را « بررسی زندگی و زمانه ی میرجعفر پیشه وری» انتخاب کرده بود ، ناخودآگاه، شیفته ی سوژه ی پژوهش خود پیشه وری، شده بود،و او را «دولتمرد نیمه تمام» خواند . او بر این باور بود که تاریخ اندیشه ی سیاسی چپ ایران را بدون بررسی آثار او نمی توان بررسی کرد. دیگر اینکه او پیشه وری را مبرا از صفت «پان ترکیست» دانست و تنها بر این باور بود که پیشه وری را می توان «مارکسیست – لنینیست» به شمار آورد، و حتی با خواندن جملاتی از روزنامه های «حقیقت» و «آژیر» او را میهن دوست معرفی کرد.
این پژوهشگر که آگاهی مناسبی از روند سیاست ورزی در زندگی پیشه وری داشت ، به تغییر عمده ای که در دوره ی پایانی زندگی سیاسی او در زمینه ی نگاه او به «هویت ملی» روی داده بود، توجه نداشت. به گفته ی استاد حمید احمدی:« این در حالی است که [پیشه وری] در دوران پیش از فرقه ی دموکرات به هیچ وجه مایل به طرح و تبلیغ استفاده از زبان ترکی نبود. به این ترتیب ، پیشه وری شهریور ۱۳۲۴ همان پیشه وری چندسال قبل نبود. مسئله دستیابی به قدرت ایجاب می کرد که اندیشه های قومی تبلیغ و عناصری مانند زبان سیاسی شود.»
http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=38&item=977
اینکه بگوییم « اگر پیشه وری در سال ۱۳۲۴ می مرد، امروز بالاتر از خلیل ملکی جای داشت ، در پژوهش تاریخی» جایی ندارد ». خلیل ملکی در روزگار وابستگی به حزب توده ، مقالاتی در مخالفت با مصدق درباره ی واگذاری امتیاز نفت شمال به روسیه شوروی نوشت ؛ اما همو بود که در سال ۱۳۲۷ در راه استقلال میهن خود ، نخستین انشعاب از احزاب کمونیست هوادار مسکو در جهان را رهبری کرد. در برابر، پیشه وری در روزگاری دراز با هر گونه اندیشه ی جدایی خواهانه مبارزه کرد؛ اما در سال ۱۳۲۴ با ردشدن استوارنامه اش به دلیل وابستگی اش به جنبش جنگل ، به آذربایجان رفت و با گرفتن یاری نظامی از دولت اشغالگر روسیه ی شوروی و در روزهایی که میهن او زیر چکمه های سربازان سه ارتش اشغالگر بود ، دولت تاسیس کرد!
اما در بخش دوم نخستین سخنران احسان هوشمند بود که به غائله ی آشوری ها پس از سقوط فرقه دمکرات اشاره کرد. آشوری ها سازمان ملل متحد را حَکَم قرار دادند و از صدماتی که در دوره ی حکومت فرقه بر آنها وارد آمده بود، شکایت کردند. این غائله با درایت دولتمردان ایران مدیریت شد و در سال ۱۳۲۶ خورشیدی آشوری ها شکایت خود را از سازمان ملل متحد پس گرفتند.
سخنران بعدی سالار سیف الدینی بود که به مسائل حقوقی حق تعیین سرنوشت در منازعات بین المللی گوناگون اشاره کرد و در این میان، مساله جزایر عالم میان سوئد و فنلاند ابعاد حقوقی گسترده تری داشت. سوئدی ها به این دلیل که ساکنان این جزیره به زبان سوئدی سخن می گفتند، اصرار داشتند تا این دو جزیره را از فنلاند جدا کنند؛ ولی کارشناسان حقوقی سازمان ملل متحد به سبب اینکه اینکه این امر سبب بروز ادعاهای مشابه در میان دیگر کشورهای عضو سازمان ملل متحد خواهد شد و بحران های جهانی را تشدید خواهد کرد ، از این امر جلوگیری کردند و در این دعوا حق را به فنلاند دادند.
سخنران بعدی این بخش، محمدعلی بهمنی قاجار بود. بهمنی در مورد مسئله ی زبان در آذربایجان سخن گفت . به باور وی نخستین کسی که در آذربایجان محدودیت هایی را برای به کار گیری زبان ترکی آذربایجانی به کار گرفت، برخلاف باور رایج نه رضاشاه پهلوی بلکه شیخ محمد خیابانی بود که برای مقابله با سیاست عثمانی ها مبنی بر سوء استفاده از زبان ترکی آذربایجانی مردم آذربایجان برای ایجاد اختلاف میان تیره های ایرانی، سخن گفتن به زبان ترکی را در جلسات حزب دمکرات آذربایجان ممنوع کرد. به نظر بهمنی ، هرگاه بیگانگان در صدد باشند تا از زبان ترکی مردم آذربایجان به عنوان دستاویزی برای ایجاد اختلاف با دیگر مردم ایران سود جویند، خود مردم آذربایجان در برابر این دستاویز قد علم می کنند و به تقویت زبان فارسی می پردازند.
بهمنی همچنین از میرزاحسن رشدیه، پایه گذار آموزش و پرورش نو در ایران یاد کرد که ۲۷ کتاب درسی تالیف کرد که تنها یک کتاب از میان آنها به نام«وطن دیلی» به زبان ترکی آذربایجانی و دیگر کتاب ها به زبان فارسی بودند.
آخرین سخنران بخش دوم، رحیم نیکبخت بود که به پیامدهای شکل گیری غائله ی فرقه ی دمکرات پرداخت. او نیز مانند بیشتر سخنرانان ، فرقه را ساخته و پرداخته ی شوروی دانست و به برخی از جنایات فرقه در آذربایجان اشاره کرد.
سخنران پایانی این کنفرانس دکتر حمید احمدی بود. ایشان به اسناد تازه یاب در باره ی فرقه، چون فرمان های استالین اشاره کرد. ایشان یادآور شدند که به سبب غفلت پژوهشگران ایرانی، به این اسناد مهم به اندازه ی کافی توجه نمی شود. این پژوهشگر همچنین از کتاب «رازهای سر به مهر» نوشته ی حمید ملازاده و خاطرات جمیل حسنلی به عنوان بخشی دیگر از اسناد معتبر این دوره اشاره کرد. به باور این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، سندی چون فرمان های استالین نشانگر آن است که حتی تاسیس دانشگاه تبریز نیز به دستور استالین صورت گرفته است. به همین اعتبار، دکتر حمید احمدی معتقد بود که فرقه ی دمکرات هیچ گونه ی پایگاه داخلی نداشته و کاملا برساخته ی اتحاد جماهیر شوروی بوده است؛ مساله ای که تا زمانه ی ما نیز ادامه داشته و هنوز هم گروه های قوم گرای داخلی که برساخته ی بیگانگان هستند، در بیراهه ی منافع آنها قدم برمی دارند.
جمع بندی کلی :
فرقه ی دمکرات آذربایجان به دستیاری اتحاد جماهیر شوروی به مدت یک سال آذربایجان را از مام میهن جدا کرد. سخنرانان کنفرانس «بررسی تحولات آذربایجان پس از جنگ جهانی دوم» نیز جملگی بر این نکته تاکید داشتند که غائله ی فرقه ی دمکرات – و به طور کلی حرکت های قوم گرایانه ی در داخل ایران – ریشه ی خارجی داشته و با دستیاری و تحریک بیگانگان پدید آمده اند . اگر جز این بود فرقه می توانست به یاری هواخواهان بومی اش، پس از خروج نیروهای ارتش شوروی در برابر ارتش ایران پایداری کند.
۱ نظر
با سلام و عرض ارادت .
در جمله
” ….غائله ی آشوری ها پس از سقوط فرقه دمکرات اشاره کرد. آشوری ها سازمان ملل متحد را حَکَم قرار دادند و از صدماتی که در دوره ی حکومت فرقه بر آنها وارد آمده بود، شکایت کردند. این غائله با درایت دولتمردان ایران مدیریت شد و در سال ۱۳۲۶ خورشیدی آشوری ها شکایت خود را از سازمان ملل متحد پس گرفتند.”
غائله آشوری ها ظاهرا باید مربوط به دوران پس از جنگ جهانی اول باشد .
ارسال شده در تاریخ دی ۱۶ام, ۱۳۹۲ در ساعت ۷:۳۴ ب.ظ
نظر شما