۲۱ - تیر - ۱۳۹۲
محمدحسین خسروپناه


 

اعتصاب کارگران پالایشگاه نفت کرمانشاه در خردادماه ۱۳۲۴ اولین اعتصابی است که پس از اعتصاب اردیبهشت ۱۳۰۸ در یکی از واحدهای شرکت نفت انگلیس و ایران رخ داد. اگرچه این دو اعتصاب هم سرنوشت بودند ، اما اعتصاب درپالایشگاه نفت کرمانشاه پیش درآمد تحولاتی بود که شرکت نفت انگلیس و ایران باید در سال های بعد درعرصه های کارگری و سیاسی ـ اقتصادی  با آن مواجه می شد. تاکنون اعتصاب خردادماه ۱۳۲۴ مورد بررسی قرار نگرفته و در بررسی های تاریخی  تنها در حد یک خبر به آن اشاره شده است. مقاله  ی حاضر به این اعتصاب اختصاص دارد و درآن تلاش شده بر اساس داده های موجود ، که اندک است ، چگونگی اعتصاب و سرنوشت آن توضیح داده شود .

**

در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۱۲ ، پس از چند سال مذاکره  ی پرفراز و نشیب دولت ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران درباره  ی تجدید نظر در امتیازنامه ی دارسی ، دو طرف به توافق رسیدند و قراردادی امضا کردند که به قرارداد ۱۹۳۳ معروف است. ماده ی نهم این قرارداد، شرکت نفت را موظف می کرد که فورأ « به وسیله  ی یک کمپانی فرعی ، استخراج نفت ایالت کرمانشاه را شروع و در محل تصفیه نماید.»(۱) منظور از نفت ایالت کرمانشاه ، میدان نفتی  ای بود که در سال ۱۹۲۳ در منطقه ی مرزی قصرشیرین کشف شد و یک دهه بعد ، میدان نفتی نفت شاه نامیده شد .

شرکت نفت در بهار ۱۳۱۲ «شرکت سهامی نفت کرمانشاه » را تشکیل داد و در تابستان همان سال عملیات حفاری ، لوله کشی و احداث پالایشگاه را آغاز کرد. در نفت شاه چند حلقه چاه حفرشد و برای انتقال نفت خام سبک از نفت شاه به کرمانشاه  ، خط لوله ای به قطر هفت و نیم سانتیمتر و به طول ۲۳۰کیلومتر کشیدند . برای احداث پالایشگاه محلی را در پنج کیلومتری شمال شهر کرمانشاه در کنار رود قره سو در نظر گرفتند ، و در سال ۱۳۱۴ پالایشگاه نفت کرمانشاه با ظرفیت پالایش یک صد هزارتن نفت خام در سال آغاز به کار کرد.(۲) نیروی کار پالایشگاه از مهندسان ، تکنیسین ها و سرکارگران و کارگران پالایشگاه آبادان بودند که به  تدریج عده ای از کارگران محلی را آموزش دادند و جایگزین بخشی از کارگران اعزامی شدند.در باره  ی شرایط  کار و معیشت کارگران و کارمندان پالایشگاه نفت کرمانشاه از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۴ اطلاعی در دست نیست . و این در حالی است که پس از اشغال ایران در ۳ شهریور ۱۳۲۰ و فروپاشی دیکتاتوری رضاشاه ، مطبوعات از بند سانسور رها شدند و احزاب سیاسی و تشکل های کارگری شروع به فعالیت کردند. در جراید احزاب سیاسی و تشکل های کارگری اخبار و گزارش هایی درباره  ی وضعیت کارگران ، از جمله کارگران شرکت نفت در خوزستان منتشر می شد ، اما درباره  ی کارگران شرکت نفت کرمانشاه حتی در جراید حزب توده ایران هم خبر یا گزارشی منتشر نشده است .

این سکوت عمدتا ناشی از وضعیت کرمانشاه پس از شهریور  ۱۳۲۰ بود  ؛ توضیح آنکه ، پس از یورش ارتش های شوروی و انگلستان به ایران ، واحدهایی از ارتش انگلستان در کرمانشاه (کنار پالایشگاه نفت) مستقر شدند و کلنل فلچر (مستشار سیاسی) و همکارانش اداره  ی امور استان را به دست گرفتند. در این باره منوچهر فرمانفرمائیان می نویسد : « در شهر کرمانشاه بعد از حکومت ظاهری ایران، انگلیسی ها از طریق ارتش و کارمندان علناً  کار را در دست گرفته بودند و هرچه دلشان می خواست می کردند واعتنایی به مردم و افکار مردم نداشتند.[…] کلنل فلچر که همیشه در لباس نظامی بود و مردی متکبر و خشن و بدصورت به شمار می رفت […] استیشنی در اختیار داشت که  با  آن هرهفته به بهانه ای به تمام بلوک کرمانشاه سر می زد و دستوراتی به کدخدایان صادر می کرد و آنها نیز به ارباب ها مراجعه می کردند  اما ارباب ها جرأت نداشتند دستور جناب کلنل را اجرا نکنند.[…] خلاصه، تحت عنوان مشاور سیاسی در قلمرو تمام عشایر غرب مسافرت می کرد و آنها مجبور بودند که از او اطاعت کنند. » نه تنها کدخداها و مالکان بزرگ از دستورات فلچر اطاعت می کردند  بلکه به نوشته ی فرمانفرمائیان  استاندار کرمانشاه هم در برابر او خاضع و گوش به فرمان بود.(۳) مداخله ی  کلنل فلچر در امور کرمانشاه به حدی بود که حتی تعیین می کرد چه احزاب و تشکل هایی می توانند در کرمانشاه فعالیت کنند و چه احزابی نمی توانند. از این رو، وقتی در مردادماه ۱۳۲۱ عده ای درصدد برآمدند شعبه  ی حزب توده را در کرمانشاه تشکیل دهند  ، کلنل فلچر یکی از آنها (گویا عمادالدین دولتشاهی) را « به توسط استاندار احضار می کند و می گوید این تابلویی که بلند کردید ضد انگلیسی است، پائین بیاورید.»(۴) در نتیجه ، فعالیت آنها برای تشکیل شعبه ی حزب توده متوقف می شود و تا اواخر پائیز  ۱۳۲۳  ،  اعضا و طرفداران این حزب نتوانستند آشکارا فعالیت کنند. برخلاف حزب توده ، احزاب اراده ی  ملی و عدالت با حمایت فلچر شعبه های خود را در کرمانشاه دایر کردند و در این استان از تشکیلات قوی برخوردار شدند. (۵)

از دادخواهی تا اعتصاب

در ۱۸ فروردین ۱۳۲۴، دویست نفر از رانندگان شرکت نفت کرمانشاه با ارسال تلگراف به شرکت نفت انگلیس و ایران و مجلس شورای ملی از “منتصر”( رئیس حمل و نقل و معاون شرکت نفت کرمانشاه) شکایت کردند. رانندگان نوشتند : منتصر« با لگد زدن و کشتن جاسم عرب راننده شرکت و کتک زدن اغلب رانندگان و رشوه گرفتن از عموم کارگران شرکت ، مستقیما و یا به وسایل عدیده کارگران و رانندگان کرمانشاه را لخت نموده و میلیون ها ثروت از خون این بیچارگان در بانک ها جمع کرده است.» آنها از مدیران شرکت نفت می خواستند منتصر و همکارانش را احضار کنند و تحت تعقیب قرار دهند. از نمایندگان مجلس شورای ملی هم می خواستند « چند نفر از نمایندگان مجلس را برای رسیدگی به اوضاع کارگران شرکت نفت کرمانشاه اعزام [کنند]  تا این زحمتکشان ایرانی را از قید اسارت یک عده دزد وحشی امثال منتصر نجات دهند.»(۶) پس از این تلگراف ،  « شورای متحده  ی ایالتی اتحادیه های کارگران و زحمتکشان کرمانشاه  » که تازه تشکیل شده بود و به احتمال زیاد اعتراض رانندگان را سازماندهی کرده بود، در حمایت از دادخواهی رانندگان شرکت نفت بیانیه ای صادر کرد و جنبه های دیگری از اقدامات منتصر و همدستانش را مطرح کرد: « می گویند همین آقای متمدن با افراد کمپانی مانند زرخریدی رفتارکرده و کسانی [را] که حق و حساب به موقع نپرداخته اند لگدمال می کند […] می گویند صدها نفر از کارگران نفت پیوسته بیکار و درانتظار کارند. اینها مجبورند به هر طریقی شده سیصد یا چهارصدتومانی برای ورود مجدد به کار به آقایان پیشکش بفرستند تا بعد از ورود پس از چند روزی دومرتبه اخراج گردند. آنها که مشغول خدمتند از ترس اینکه مبادا اخراج شوند ناچارند ماه به ماه اقلا پانصد ریال از حقوق یک صد و چند تومانی خود را تقدیم کنند.»(۷)

شورای متحده  ی ایالتی کرمانشاه برای حمایت از رانندگان و کارگران شرکت نفت با دشواری ها و محدودیت های بسیاری مواجه بود. این شورا و همچنین کمیته ی ایالتی حزب توده از پائیز۱۳۲۳  به بعد ، به اشکال مختلف زیر فشار شهربانی کرمانشاه قرار داشتند . در آغاز سال ۱۳۲۴ فشارها و محدودیت ها چنان زیاد شد که در فروردین ماه همان سال شورای متحده ی ایالتی با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرد: « رئیس شهربانی کرمانشاه هر روز برعلیه آزادیخواهان و اعضای شورای متحده ی ایالتی و حزب توده دسیسه تازه ای فراهم کرده و با جلب غیرقانونی اعضای شورا به شهربانی و تهدیدات بی مورد » مانع فعالیت های آنها می شود.(۸) این وضعیت موجب می شد که شورای ایالتی اتحادیه های کارگران کرمانشاه ، برخلاف همتایان خود در دیگر استان ها، نتواند در بیانیه اش با قاطعیت و صراحت از دادخواهی رانندگان شرکت نفت دفاع کند و بیانیه ی خود را به صورتی تنظیم کرد که گویا از آنچه در پالایشگاه نفت می گذرد ، اطلاع دقیقی ندارد و تنها شنیده ها را مطرح می کند .

در برابر دادخواهی رانندگان و شورای متحده ی ایالتی، نه تنها شرکت نفت ایران و انگلیس و مجلس شورای ملی اقدامی نکردند و بازرس نفرستادند بلکه شکایت از منتصر به اتهام قتل جاسم عرب در دادگاه جنحه کرمانشاه هم مورد رسیدگی قرار نگرفت و پرونده بایگانی شد.(۹)

روز ۹ خرداد ۱۳۲۴ کارگران پالایشگاه نفت کرمانشاه دست از کار کشیدند و اعلام کردند تا دستیابی به خواسته های خود به سر کار باز نمی گردند. خواسته های آنها عبارت بود از :

۱ . پرداخت دستمزد برای روز جمعه و ایام تعطیل. اگر شرکت نفت به اضافه کار کارگران نیاز داشته باشد باید برای مدت اضافه کار دوبرابر حقوق بپردازد .

۲. “رشن”(جیره ی کالایی) کارگران در روزهای تعطیل هم باید داده شود و “رشن” کارگران باید مطابق “رشن” سرکارگران باشد .

۳. ساعت کار به ۸ ساعت کاهش یابد .

۴. حقوق کارگران گاراژ کاملا پرداخت شود .

۵. مسئولان پالایشگاه باید با احترام و نزاکت با کارگران برخورد کنند، آنها را کتک نزنند و شرکت نفت نباید بدون دلیل قانونی کارگری را اخراج کند .

۶. اجرای قانون بیمه ی کارگران .

۷. رعایت اصول بهداشت در محیط کار .

۸. اگر شرکت نفت یکی از کارگران اعتصابی را اخراج کند کارگران حق دارند به عنوان اعتراض دوباره اعتصاب کنند .

۹. آزاد بودن فعالیت تشکیلات کارگری طبق قانون اساسی ایران (۱۰) .

تا روز ۱۲ خرداد اعتصاب کنندگان ۷۴۰ نفر از کارگران و رانندگان پالایشگاه نفت بودند و در روزهای بعد شمار آنها به ۹۴۰ نفر ، تقریبا همه  ی کارگران و رانندگان پالایشگاه ، رسید .

شورای متحده ی ایالتی اتحادیه های کارگران کرمانشاه به رهبری عزت الله عتیقه چی در جریان اعتصاب کارگران پالایشگاه فعال بود و اخبار مربوط به اعتصاب در شرکت نفت را به شورای متحده ی مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران در تهران گزارش می داد که در روزنامه  ی  « ظفر » و گاه در روزنامه ی « رهبر »منتشر می شد. در حقیقت، این شورای متحده ی ایالتی بود که خبر اعتصاب کارگران شرکت نفت کرمانشاه و رویدادهای بعدی آن را به دیگر مناطق کشور رساند وگرنه به جز روزنامه های حزب توده و متحدانش ، دیگر روزنامه های تهران در قبال این اعتصاب سکوت کردند. حتی اداره ی  پست و تلگراف  تهران تلگراف هایی را که در باره ی اعتصاب از کرمانشاه به تهران می رسید با چند روز تاخیر تحویل می داد.(۱۱) نه تنها در تهران بلکه درکرمانشاه هم به جز حزب توده دیگر احزاب سیاسی و مسئولان شهر تمایلی به انتشار خبر اعتصاب نداشتند و در برابر انتشار اخبار آن از سوی روزنامه ی « بیستون »(ارگان شورای متحده ی ایالتی) و حمایت از کارگران اعتصابی ناراضی بودند و اعتراض می کردند که چرا این روزنامه از کارگران نفت حمایت می کند. (۱۲) روزنامه ی « بیستون  »هم به آنها پاسخ می داد : «ما در این خصوص فقط تقاضاهای کارگران را درج کرده ایم و درآن باب اظهار نظری هم نموده ایم .[…] اگر به دیده ی انصاف به این مواد نگاه کنند و وضع کارگران را ببینند ، تصدیق خواهند کرد که کارگران تقاضای بی جا نکرده اند.»(۱۳)علاوه بر فعالیت های خبری ، در روز یکشنبه ۱۲ خردادماه شورای متحده ی ایالتی و کمیته ی ایالتی حزب توده به منظورهمدردی و همبستگی با کارگران شرکت نفت میتینگی در کرمانشاه برگزار کردند.(۱۴) که در آن شرایط می توانست در تقویت روحیه ی کارگران اعتصابی موثر باشد .

اگرچه حمایت شورای متحده  ی ایالتی از اعتصاب کنندگان شرکت نفت واضح است  ، اما مشخص نیست که  این اعتصاب از سوی شورای متحده ی ایالتی یا با موافقت آن تدارک دیده شده یا اینکه پس ازشروع اعتصاب شورای متحده  ی با کارگران اعتصابی تماس گرفته است.  با توجه به مواضع حزب توده و شورای متحده  ی مرکزی اتحادیه های کارگران  و زحمتکشان ایران درباره ی اعتصاب کارگران درمقطع جنگ جهانی دوم قاعدتا نباید شورای متحده ی ایالتی کرمانشاه اقدام به برپایی اعتصاب در پالایشگاه نفت کرمانشاه کرده باشد؛ زیرا، شورای متحده ی مرکزی و همچنین حزب توده براین نظر بودند که تا پایان جنگ جهانی نباید کارگران صنایعی که برای پیروزی متفقین در جنگ موثرند ، اعتصاب کنند ؛ در این باره روزنامه ی « ظفر » می نوشت: « موقع شروع به اعتصاب لازم است اطراف و جوانب کار را از نقطه نظر سیاست داخلی و بین المللی در نظر داشت و اگر یک اعتصاب بدون توجه به این نکات حساس و دقیق از طرف اتحادیه [کارگران] شروع شود  شورا [ی متحده] نباید از آن پشتیبانی کند حتی لازمست برای خاتمه دادن به آن اعتصاب اقدامات فوری و جدی به عمل آورد. مثلا، امروزه از کارخانجاتی که برای کمک به جبهه ی متفقین کار می کند به هیچ عنوانی نباید اعتصابی شروع کرد بلکه برای به دست آوردن حقوق کارگران باید فقط از راه گفتگو و مذاکرات اقدام نمود.»(۱۴)

اردشیر آوانسیان (از رهبران حزب توده) از این فراتر می رفت و می نوشت :  در شرایط جنگ با فاشیسم « اعتصاب یعنی از محصول کاستن و اغتشاش ایجاد کردن و شکی نیست که در این موقع اعتصاب به نفع فاشیزم و به زیان آزادی است […] کارگران باید دو نکته مهم زیر را درنظر بگیرند:  ۱.  در موسسه ای که محصول آن برای جبهه می رود به هیچ رو نباید اکنون اعتصاب  برپا  گردد. هرکس در چنین بنگاهی باعث اعتصاب بشود حتما دشمن طبقه ی  کارگر و آزادی است.۲ . در بعضی موارد که اعتصاب غیرقابل اجتناب است آن وقت باید [پس] از تعمق و دستور مرکز اتحادیه و مشورت با حزب سیاسی توده عمل شود.»(۱۵)

بر همین اساس ، درپی اعتصاب کارگران شرکت نفت کرمانشاه ، حزب توده و شورای متحده ی مرکزی در قبال آن موضع واحدی اتخاذ کردند. روزنامه ی « رهبر » (ارگان کمیته ی مرکزی حزب توده ایران) سه روز پس ازشروع اعتصاب نوشت:  « ما هنوزاز چگونگی این اعتصاب اطلاع  صحیحی در دست نداریم ولی امیدواریم دراین موقع که جنگ هنوز برعلیه ژاپن ادامه دارد ، این اعتصاب هرچه زودتر به طور مناسبی با مسالمت پایان یابد.»(۱۶) شورای متحده ی مرکزی هم به شورای ایالتی کرمانشاه این تلگراف را فرستاد: « اعتصاب بدون اطلاع قبلی مرکز بوده . در این موقع که باید جنگ بر علیه ژاپن با شدت ادامه یابد بهتر است هرچه زودتر به طرزمناسبی خاتمه پذیرد . اقدام در مرکز نیز می شود.»(۱۷)

در سال ۱۳۲۴ـ   چه دربحبوحه ی اعتصاب و چه پس از آن ـ  معلوم نشد کدام تشکل اعتصاب را در پالایشگاه نفت کرمانشاه برپا کرده است. بنابر سابقه و پیگیری هایی که در جریان اعتصاب صورت گرفت ، ناگفته تصور می شد که حزب توده و شورای متحده عامل اعتصاب بوده اند. حال آنکه ، مسئولان حزب توده و شورای متحده در این مورد مشخص ـ  برخلاف موارد دیگرـ  سکوت کردند و مسئولیتش را نپذیرفتند. در۱۰ خرداد ۱۳۲۵، پس از پیروزی اعتصاب ۱۴روزه ی کارگران شرکت نفت درآقاجاری ، محسن علوی از مسئولان کمیته ی ایالتی حزب توده در کرمانشاه در جلسه  ی عمومی اعضای حزب  گفت : « کارگران شرکت نفت کرمانشاه به علت تحریکاتی اعتصاب نموده بودند »(۱۸) اما توضیح نداد تحریک کننده چه کسی بوده است. در شهریور ۱۳۲۵ پرویزهژیر(ازاعضای حزب توده در کرمانشاه) در روزنامه ی « بیستون » به ریشه یابی اعتصاب  خردادماه  ۱۳۲۴ شرکت نفت کرمانشاه پرداخت و به صراحت اعلام کرد که عامل « این اعتصاب منحوس» خود شرکت نفت بوده است و در توضیح آن نوشت: « از یک طرف جنگ به پایان رسیده بود و شرکت نفت به عده  ی زیادی از کارگران احتیاج نداشت ، می بایستی این کارگران از کمپانی بیرون بروند تا شرکت متحمل ضرر نشود. ولی آیا به همین سادگی ممکن است یک عده را از شرکت بیرون ریخت ؟  شرکت به خوبی می دانست که اگر بخواهد عذر یک عده را بخواهد علاوه بر اینکه سر و صدای آنها بلند خواهد شد می بایستی مقدار زیادی پول به عنوان سابقه به آنها بپردازد. از طرف دیگر، تازه اتحادیه های کارگری درغرب به وجود آمده و رونقی گرفته بود. یک عده از کارگران شرکت نفت نیز به حکم غریزه ی طبیعی به طرف اتحادیه روی آور شده بودند. شرکت نفت […] از این مطلب بسختی در وحشت افتاد و می دانست که اگر کار به همین طریق ادامه یابد دیر یا زود کلیه کارگران در اتحادیه نام نویسی خواهند کرد» برای رفع این دو معضل ،” نقشه کش های شرکت ” در صدد برآمدند با یک تیر دو هدف بزنند « یعنی کاری کنند که هم بدون دردسر یک عده از کارگران را از کمپانی بیرون بریزند و هم اینکه شکستی به اتحادیه وارد آورند.[…] یک روز صبح زود وقتی کارگرها می خواستند سر کار بروند یک عده را رودر روی خود دیدند که می گفتند “ما اعتصاب کرده ایم” کارگران زجردیده و محنت کشیده […] این دعوت را استقبال می کردند بدون اینکه متوجه کاسه زیر نیم کاسه شوند.» هژیر بدون اینکه نامی از شورای متحده ی ایالتی ببرد ، درباره ی اقدامات  اعضای شورا نوشت: « شرکت به وسیله مزدوران خویش کارگران را درهرلحظه بیشتر تحریک می کرد و اگر در این میان افرادی پیدا می شدند که کارگران را دعوت به آرامش می نموند فورا همان مزدوران ، ذهن ساده افراد را مشوب کرده و نمی گذاشتند که کارگران به راه راست رهبری شوند بلکه آنها را از کج راه برده و گمراه می نمودند.»(۱۹)

اگرچه در تلگراف شورای متحده ی مرکزی به شورای متحده ی ایالتی از اقداماتی که باید در تهران و کرمانشاه از سوی این دو شورا انجام می گرفت صحبت شده ، اما معلوم نیست آنها توانستند اقدامی برای توافق کارگران اعتصابی و مدیریت شرکت نفت به عمل آوردند یا نه ؛ گو اینکه به نظر می رسد آن دو شورا در موقعیتی نبودند که بتوانند چنین کاری را انجام دهند ؛ زیرا ، ازهمان ابتدا آشکار بود که شرکت نفت حاضر به پذیرش هیچ یک ازخواست های اعتصاب کنندگان نیست. در روز سوم اعتصاب (۱۱خرداد) رئیس شرکت نفت کرمانشاه بدون اینکه حتی بپذیرد کارگران اعتصاب کرده اند طی اطلاعیه ای اعلام کرد:  « به تمام مستخدمین شرکت سهامی نفت کرمانشاه تذکر داده می شود به طوری که معمول شرکت می باشد هر مستخدمی که هفت روز متوالی کار بدون اجازه و یا اجازه طبی از طرف طبیب شرکت غیبت بنماید به علت غیبت طولانی از خدمت اخراج خواهد شد. اشخاصی که در تاریخ  ۳۰مه (۹ خرداد) از کار خود غیبت داشته اند و تا روز چهارشنبه  ۶ژوئن (۱۶ خرداد) در اوقات معینه برای انجام وظایف خود حاضر نشوند طبق ماده ی فوق الذکر از خدمت اخراج خواهند شد. برای ایام غیبت حقوق پرداخت نخواهد شد.»(۲۰) با این اطلاعیه نه تنها شرکت نفت سازش ناپذیری اش را نشان داد بلکه مدت زمان اعتصاب را هم برای کارگران تعیین کرد !

برآشفتگی و درماندگی شورای متحده ی مرکزی در قبال این اطلاعیه را می توان از مقاله ی م. ه. نجفی که در روزنامه ی « ظفر » (ارگان شورای متحده  ی مرکزی) منتشر شد ،  دریافت .  نجفی در مقاله خود چنین نوشت : «اولیای شرکت نفت با اتکا به وجود بیکاری و فقر که خود مسبب عمده و بلکه اصلی آن می باشند و با استناد به مقررات ظالمانه و زور سرنیزه می خواهند کارگران را از حقوق خود محروم ساخته  آنها را به بهانه  مقررات یک طرفه که فقط به نفع سهامداران است از کار اخراج کنند تا کارگران دیگری را شاید به قیمت ارزان تر استثمار کنند […] بنابر این مدیر شرکت نفت کرمانشاه به جای اینکه به تقاضاهای حقه و قانونی کارگران رسیدگی کند  دست به یک عمل تحریک آمیز و مستبدانه می زند » و اطلاعیه ای «حاکی از سوء نیت منتشر می سازند » که ما آن را «مانند یک سند فاشیستی تلقی می کنیم زیرا در این سند بکلی حق کارگران را ضایع کرده اند[…] ما می گوییم باید قضایای کار بین کارفرما و کارگر با توافق نظر حل شود و هیچ گاه به دستورات و قضاوت های یک طرفه تن نخواهیم داد سهل است بلکه با تمام قوا برعلیه آن مبارزه خواهیم کرد.»(۲۱)

البته نجفی توضیح نمی داد که  شورای متحده چگونه و از چه طریق می خواهد با ” ضایع” شدن حقوق کارگران از سوی شرکت نفت مبارزه کند ؛ به عبارت دیگر، در این زمینه شورای متحده ی مرکزی واقعا توانایی انجام چه کاری را برای برآورده کردن خواسته های کارگران اعتصابی شرکت نفت کرمانشاه دارد. تنها کاری که در آن زمان شورای متحده  ی مرکزی برای وادارکردن مدیریت شرکت نفت به پذیرش خواست های کارگرانی اعتصابی می توانست انجام دهد افشاگری در روزنامه ها و برانگیختن همدلی کارگران و میهن دوستان ، اعتصاب سراسری کارگری و استفاده از امکانات حزب توده ـ از جمله فراکسیون آن حزب در مجلس شورای ملی –  بود. ناگفته نماند که شورای متحده یایالتی کرمانشاه چنین انتظاری را داشت و  در روز سوم اعتصاب  ، طی تلگرافی از کارگران و” نمایندگان آزادیخواه مجلس شورای ملی ” خواست به  اعتصاب کنندگان کمک کنند.(۲۲) حال آنکه با توجه به مواضع شورای متحده ی مرکزی و حزب توده  وهمچنین تناسب قوای سیاسی در کشور و اوضاع جهانی چنان حمایتی امکان پذیر نبود.

در پایان مهلت یک هفته ای رئیس شرکت نفت ، کارگران و رانندگان به سر کارهای خود  بازگشتند و اعتصاب شکست خورد. شرکت نفت بلافاصله ۴۰۰ نفر از کارگران را اخراج کرد. (۲۳) معلوم نیست این عده پس ازپایان مهلت اعلام شده همچنان به اعتصاب ادامه دادند و برای همین اخراج شدند یا اینکه آنها هم به سر کار خود بازگشتند اما چون شرکت به آنها احتیاج نداشت اخراجشان کرد. گفته می شود وقتی کارگران به سر کار خود  بازمی گشتند « نوکران مارکدار انگلیسی آنها را … نصیحت کرده و می گفتند دیگر به طرف حزب توده نرو.  دیدی چگونه رفقای شما را بدبخت کردند.»(۲۴)

پس از شکست

در واکنش به اخراج کارگران ، حزب توده و به خصوص شورای متحده ی مرکزی مبارزه ی تبلیغاتی گسترده ای علیه شرکت نفت و به حمایت از کارگران اخراجی به راه انداختند ؛ شورای متحده ی مرکزی نه تنها به اخراج کارگران اعتراض کرد و آن را « انتقام متصدیان مستبد شرکت نفت » از کارگران اعتصابی دانست بلکه « کارگران ، آزادیخواهان و زحمتکشان ایرانی» را فراخواند که به کارگران اخراجی کمک مالی کنند و درباره ی اهمیت کمک مالی به کارگران اخراجی نوشت : « این مساعدت و کمک نسبت به کارگران بیکار و مورد خشم سرمایه داران بیگانه به منزله پتک گرانی بر فرق پادشاهان نفت و عمال مزدور آنها به شمار خواهد رفت .[…] با کمک مالی به برادران هم صنف خود قلب ارتجاع بین المللی را متزلزل کرده ، دچار خفقان می نمایید.»(۲۵) فراخوان شورای متحده با استقبال گسترده اتحادیه های کارگری وابسته به شورای متحده ی  مرکزی مواجه شد و نامه ها و تلگراف های متعددی در اعلام همبستگی با کارگران اخراجی کرمانشاه به روزنامه ی « ظفر » رسید و علاوه بر آن بیش از ۲۰هزار تومان اعانه گردآوری شد.(۲۶) در ضمن چند مطالب مختصر درباره ی شرایط کار و معیشت کارگران پالایشگاه نفت کرمانشاه درروزنامه  ی « ظفر » منتشر شد. از این مطالب مشخص می شد که کارگران از بیمه درمانی و امنیت شغلی برخوردار نبوده اند. (۲۷)

 کمیته  ی مرکزی حزب توده ایران هم موضع مشابهی با شورای متحده  ی مرکزی اتخاذ کرد. روزنامه  ی « رهبر » با این توضیح که « ما در موقعیت کنونی که جنگ برعلیه ژاپن از طرف متفقین ما هنوز ادامه دارد اصولا نسبت به این عمل کارگران نظر مثبت نداشتیم لیکن وقتی کارگران پس از تقاضاهای مکرر به این کار دست زدند دیگر شایسته نبود با این طرز خشونت آمیز با آنها رفتار شود»، بر دو جنبه از نتایج اخراج کارگران شرکت نفت کرمانشاه تاکید کرد : یکی تاثیری که در زندگی کارگران اخراجی داشت و دیگری سوءاستفاده  ی کارخانه داران ایرانی ازاین اقدام . در مورد نخست می نوشت : اخراج « چهارصد نفر در موقعیت کنونی ، هنگام رواج بیکاری و گرانی زندگی. بیکاری چهار صد نفر با اضمحلال چهار صد خانواده برابر است. » در مورد سوءاستفاده ی کارخانه داران هم توضیح می داد : « خیال می کنید آن سرمایه دار اصفهانی از این قضیه خوشحال نیست ؟ برای فجایع او چه جوازی از این بهتر، فردا که بازهم دسته دسته کارگران را بیرون ریخت  در جواب معترضین خواهد گفت این سنت تمدن و دموکراسی است والا کمپانی نفت جنتلمن های انگلیسی […] کارگران خود را اخراج نمی کردند!! » روزنامه ی « رهبر » به بی توجهی دولت به اعتصاب و اخراج کارگران هم پرداخت و یادآور شد « طبقه حاکمه ما هم که از این چیزها چشم و گوشش پراست . گورکن از دفن اموات لذت می برد. » و « چیزی که در فکر دولت نمی گنجد منافع توده های ایرانی است.» (۲۸) روزنامه ی « رهبر » هم « آزادیخواهان، کارگران ، وطن پرستان » را فراخواند به کارگران اخراجی شرکت نفت کرمانشاه کمک مالی بدهند. (۲۹)

در کرمانشاه نیز شورای متحده ی ایالتی و کمیته ی ایالتی حزب توده همین موضع گیری ها و اقدامات را انجام دادند. برای کارگران اخراجی اعانه جمع کردند و اعانه هایی را که از دیگر شهر ها می رسید به کارگران اخراجی می دادند. علاوه بر این ، پس از شکست اعتصاب ، شورای متحده  ی ایالتی کرمانشاه خواسته رانندگان شرکت نفت، رسیدگی به اعمال منتصر، را بار دیگر مطرح کرد و طی تلگرافی از رئیس شرکت نفت انگلیس و ایران خواست « دو نفر بازرس محرمانه آن شرکت را برای رسیدگی و تحقیقات در اطراف عملیات منتصر و دلالان او به کرمانشاه اعزام دارید [..] تا بیایند و ببینند که آیا راننده ای در شرکت نفت کرمانشاه هست [که] توسط داوری یا دلال دیگری به منتصر رشوه نداده باشند یا در موقع تحویل گرفتن اتومبیل پول نپرداخته باشد». شورای متحده اعلام کرد حاضر است مخارج بازرسان اعزامی شرکت نفت را بپردازد و تعهد می کند همه رانندگانی را که به منتصر رشوه داده اند به بازرسان شرکت معرفی کند.(۳۰) دادخواهی که هرچند مشخص بود پاسخی بدان داده نمی شود اما، احتمالا شورای متحده ی ایالتی از این طریق می خواست به کارگران نشان دهد که شکست اعتصاب و اخراج کارگران موجب تزلزل اراده اش در پیگیری و دفاع از حقوق آنها نشده است .

شکست اعتصاب تنها به معنای نرسیدن کارگران به خواسته هایشان و اخراج ۴۰۰ نفر ازکارگران نبود بلکه شرایط کار در پالایشگاه نفت کرمانشاه را هم برای کارگران دشوارترکرد . به نوشته  ی پرویز هژیر از آن به بعد ، شرایط به این صورت تغییر کرد : « اگر کارگری در حین کار بخواهد برای رفع خستگی قدری آب بیاشامد ” صاحب “های انگلیسی با تغیر و تشدد و حتی اغلب دیده شده است که کارگران را کتک می زنند . کارگران از خوردن چای یا آب محروم هستند و هیچ وسیله  ی راحتی در دسترس آنها نیست. طوری با کارگران رفتار کرده اند که کاملا روحیه آنها را درهم شکسته اند.[…] شرکت نفت جاسوس های خود را کاملا آزاد گذارده و آنها […] کارگران را برعلیه یکدیگر تحریک کرده ، آنها را به جان هم می اندازند تا آنها را سرگرم نگهداشته و خود مشغول کارهای دیگر شوند. رشوه در شرکت نفت بحد وفور رواج یافته ، به طوری که هیچ کارگری بدون رشوه در شرکت پذیرفته نمی شود و تا به حال چندین بار اتفاق افتاده که از کارگری مقداری رشوه گرفته و به جای کارگری که سال ها در شرکت کار کرده به کار می گمارند. شرکت هر وقت می بیند بعضی از کارگران می خواهند از حقوق حقه خود دفاع کنند به عناوین مختلف آنها را تهدید می نمایند و حتی بعضی اوقات […] برای اینکه دیگران چشم ترسی داشته باشند یک عده را از کار بیکار می کنند و سپس دستگاه تبلیغاتی خود را به کار انداخته چنین وانمود می کنند که اگر کارگری بخواهد از حق مشروع خود دفاع کند مجازاتش اخراج است.»(۳۱) علیرغم این وضعیت ، اگرچه شورای متحده  ی ایالتی نمی توانست مانع از تضییع حقوق کارگران پالایشگاه کرمانشاه شود اما درنیمه ی دوم سال ۱۳۲۴ و به خصوص در سال  ۱۳۲۵ بار دیگر عده ای از کارگران به آن شورا پیوستند و اخراج برخی از آنها و تحویل دادن برخی دیگر به ماموران انتظامی به اتهام آسیب رساندن به اموال شرکت نفت موجب فاصله گرفتن کارگران از شورای متحده و حزب توده نشد .(۳۲)

پیروزی اعتصاب کارگران شرکت نفت در آقاجاری (اردیبهشت ۱۳۲۵) و تصویب قانون کار (۲۷ اردیبهشت ۱۳۲۵) کارگران اخراجی پالایشگاه کرمانشاه را امیدوار کرد که می توانند بر سر کار خود بازگردند. از این رو، نامه ها و درخواست هایی برای احمد قوام (نخست وزیر وقت ) و رؤسای شرکت نفت نوشتند و شرایط طاقت فرسایی را که در نتیجه ی بیکاری یک ساله با آن دست به گریبان بودند توضیح دادند. (۳۳) شورای متحده ی ایالتی و کمیته ی ایالتی حزب توده هم به اشکال مختلف (در میتینگ ها و در روزنامه ی « بیستون ») ازاحمد قوام  و شرکت نفت می خواستند کارگران اخراجی را به کار بازگردانند. (۳۴) سرانجام ، ابونصر عضد (نماینده  ی شورای متحده ی مرکزی) در ۱۳خرداد۱۳۲۵   با رؤسای شرکت نفت کرمانشاه درباره ی بازگشت کارگران اخراجی بر سر کار مذاکره کرد و آنها وعده دادند که « پس از کسب تکلیف از رؤسای شرکت درآبادان اقدامات مقتضی بعمل » می آورند (۳۵) و آن عده از کارگران اخراجی را که سابقه ی کاردارند به کار بازمی گردانند . (۳۶) وعده ای که متحقق نشد .

یادداشت ها :

۱.”متن قانون اعطای امتیاز نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس”، در: نفت در دوره رضاشاه ، اسنادی از تجدید نظر در امتیازنامه  ی دارسی (قرارداد۱۹۳۳ )، تهران ،۱۳۷۸ ، ص۴۲۲ .

۲. مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ، تهران ،۱۳۵۷، ص ۳۰۸ .

۳. منوچهر فرمانفرمائیان، از تهران تا کاراکاس ، تهران، ۱۳۷۳، ص ۲۰۴ـ۲۰۵ و  ۲۰۶ .

 ۴.علی عفیفی،” نقش امپریالیزم در دنیا “، روزنامه ی بیستون ،۲۷ اسفند ۱۳۲۴.

۵. “حزب توده کرمانشاه”، روزنامه ی بیستون ،۹  مهر ۱۳۲۵ .

۶. ” آدمکشی منتصر معاون شرکت نفت کرمانشاه “، روزنامه  ی ظفر ، ۲ اردیبهشت  ۱۳۲۴ .

۷. “بیانیه اتحادیه کارگران کرمانشاه”، روزنامه ی ظفر ، ۲۳   فروردین ۱۳۲۴ .

۸. روزنامه ی ظفر،۲۹   فروردین ۱۳۲۴ .

۹.  روزنامه ی ظفر،  ۲۶ اردیبهشت ۱۳۲۴ .

۱۰. روزنامه ی ظفر ،  ۱۵خرداد ۱۳۲۴ .

۱۱. روزنامه ی ظفر ، ۲۰خرداد ۱۳۲۴ .

۱۲ . بنگرید به : “ما و کارگران”، روزنامه  ی بیستون ، خرداد ۱۳۲۴ .

 ۱۳. همانجا .

۱۴ . روزنامه ی ظفر ،۲۴  خرداد ۱۳۲۴ .

۱۴ .”راهنمای اتحادیه ها”، روزنامه ی ظفر ،۸   تیر ۱۳۲۳ .

۱۵. اردشیر آوانسیان،”اتحادیه کارگران و وظایف آن(۲)، روزنامه  ی ظفر ،۲۹ تیر ۱۳۲۳ .

۱۶. “اعتصاب در پالایشگاه نفت”، روزنامه  ی رهبر ، ۱۴خرداد ۱۳۲۴ .

۱۷.  روزنامه ی ظفر ،۱۵ خرداد ، ۱۳۲۴ .

۱۸. گزارش محرمانه ی ۱۲ خرداد۱۳۲۵  رئیس شهربانی کرمانشاه به استانداری کرمانشاهان، در : اسنادی از احزاب سیاسی ایران (حزب توده)،ج ۲، به کوشش  : بهروز طیرانی، تهران،۱۳۸۴ ، ص ۸۲۵ .

۱۹. پرویز هژیر،”فجایع شرکت نفت”، روزنامه  ی بیستون ، ۲۰ شهریور ۱۳۲۵ .

۲۰ـ روزنامه  ی ظفر ، ۲۴خرداد ۱۳۲۴.

۲۱. یک سند فاشیستی، روزنامه  ی ظفر ،۲۴  خرداد ۱۳۲۴ .

۲۲.  بنگرید به : تلگراف ۱۱/۳/ ۱۳۲۴شورای متحده ی ایالتی کارگران و زحمتکشان کرمانشاه ، در : روزنامه ی ظفر ، ۱۴خرداد  ۱۳۲۴ .

۲۳ . روزنامه ی ظفر ،۲۴ خرداد ۱۳۲۴ .

۲۴.  پرویز هژیر،”فجایع شرکت نفت”، روزنامه ی بیستون ،۲۰ شهریور ۱۳۲۵ .

۲۵.  “اعانه به کارگران بیکار کرمانشاه”، روزنامه  ی ظفر ، ۲۷خرداد ۱۳۲۴ .

۲۶. برای اطلاع بیشتر بنگرید به : روزنامه ی ظفر ،۲۷ خرداد تا ۱۹تیر۱۳۲۴ .

۲۷. برای نمونه بنگرید به : سهراب حقیقت خواه، “نمونه ای از جنایت های بی شمار شرکت نفت و رنج کارگران”، روزنامه ی ظفر ،۱۳  تیر ۱۳۲۴ .

۲۸. “کمپانی نفت کارگران ایرانی را بیرون می ریزد!”(سرمقاله)، روزنامه ی رهبر، ۲۵ خرداد ۱۳۲۴ .

۲۹ . روزنامه ی رهبر ،۲۸  و ۲۹ خرداد ۱۳۲۴ .

۳۰. روزنامه  ی ظفر ، ۲۲  خرداد ۱۳۲۴ .

۳۱. پرویز هژیر،” شرکت نفت با  کارگران ایران چگونه رفتار می کنند؟ “،  روزنامه ی بیستون ، شهریور ۱۳۲۵ .

۳۲. برای اطلاع بیشتر بنگرید به : روزنامه ی بیستون ، ۱۳خرداد۱۳۲۵ و ۱۰ مهر ۱۳۲۵ .

۳۳. برای  دیدن نمونه هایی از این نامه ها، بنگرید به : روزنامه  ی بیستون ،۲۲ خرداد۱۳۲۵؛۲۸خرداد ۱۳۲۵؛ ۱۱ تیر۱۳۲۵ .

۳۴.  برای نمونه بنگرید به : روزنامه ی بیستون ، ۱۲خرداد۱۳۲۵ ؛ ۲۵خرداد۱۳۲۵ ؛ اسنادی از احزاب سیاسی ایران (حزب توده) ، ج۲ ،ص  ۸۲۵-۸۲۶ .

۳۵ . “ملاقات مهندس عضد با رؤسای شرکت نفت ” ، روزنامه ی بیستون ، ۱۴  خرداد ۱۳۲۵ .

۳۶. ” نیروی کار کارگر ،شکست قطعی ارتجاع “، روزنامه ی بیستون ،۱۴  خرداد   ۱۳۲۵ .

برگرفته از :  فصلنامه  ی « گفتگو »، شماره ی ۶۱، اسفندماه ۱۳۹۱، ص ۳۹ ـ ۵۱   .

۱ نظر

  1. کارگر می‌گوید،

    حالا هم بیایید از وضعیت کارگران گزارش بگیرید.

    ارسال شده در تاریخ شهریور ۲۰ام, ۱۳۹۲ در ساعت ۹:۲۴ ب.ظ

نظر شما