۷ - دی - ۱۳۹۱
عليرضا حيدري


سوم دی ماه را زادروز حکیم توس، فردوسی بزرگ دانسته اند. سوم دی ماه روزی بود که فرزندی از ایران  در دیار خراسان و در روستای پاژ  به عرصه گیتی پای نهاد تا کاری کند کارستان . آن روز که سوم دی سال ۳۱۹ خورشیدی و درست در آغازین روزهای زمستان بود، گلی در باژ شکفت که  بهار را نوید داد و روزها و سال هایی را که ایران بدان افتخار خواهد کرد.  سال ها بعد ، آن روز که فردوسی به سرایش شاهنامه نشست ، درخت تنومند زبان فارسی به شکوفه نشست، برگ و بار داد و با پدیدآمدن « شاهنامه » ، زبان فارسی و فرهنگ ایران به قامت ایستاد. در روزگاری که می رفت تا تاریخ ایران موزه نشین شود ، این فردوسی بود که دفتر تاریخ ایران و ایرانی را گشود تا نشانی از « بودن» و « ماندن » ما را گواه باشد. در روزگاری که « من »ها حکمرانی می کردند ، او از « یزدان » گفت و « خداوند » ؛ و سراسر شاهنامه اش نشان از حس توحید جویی و یکتا پرستی او دارد. او از اخلاق گفت ؛ به راستی  برخورداری شاهنامه از اخلاق  چنان است که شاهنامه را می توان یک کتاب اخلاقی دانست و در واقع  ، فردوسی از این منظر، نخستین آموزگار اخلاق در شعر فارسی است که به شیوه ای منسجم ، نکته های  ظریف اخلاقی را در قالب داستان  بیان کرده است.

روز تولد فردوسی، سوت و کور می گذرد !

هر ساله در همه کشورهای جهان  ، و همزمان با زادروز شخصیت های ادبی، برنامه های ویژه ای برگزار می شود. مثلاً در یکصد و پنجاهمین سال تولد آنتوان چخوف، داستان نویس و نمایشنامه نویس روسی، مدودف رئیس جمهور این کشور با سفر به زادگاه چخوف بر مزار این نویسنده حضور یافت. یک اجرای تازه از نمایشنامه « باغ آلبالو » و چند نمایشنامه دیگر او بر روی صحنه رفت. علاوه بر جشن های بسیار در روسیه  در برخی کشورهای اروپایی نیز جشن های یکصد و پنجاهمین زادروز چخوف برگزار شد. در دویستمین سالگرد تولد چارلز دیکنز  ، ده ها فیلم سینمایی که از روی آثار او ساخته شده است  ، در اروپا به نمایش درآمد. در جشن زادروز کارلوس فوئنتس در مکزیک که با حضور رئیس جمهور این کشور در کاخی تاریخی برگزار شد، همایش، چاپ کتاب و برگزاری نمایشگاه از جمله برنامه های این روز بود. این جشن ها که به طور معمول ، در بیشتر کشورها ، به ویژه کشورهای غربی در زادروز بزرگان و نامداران دانش و فرهنگ برگزار می شود ، معمولاً همراه با  اجرای برنامه هایی برای مردم است . برای شرکت بهتر و بیشتر مردم در این جشن ها ، تسهیلاتی همچون فروش بلیت نیم بها سینما و تئاتر و خدمات رایگان حمل و نقل عمومی و مانند آن برقرار می شود و در کنار آن ، جشن هایی نیز در سطح شهرها  برپا می شود  . هدف از برقرارکردن این تسهیلات و برپایی این جشن ها  آن است که نام و آوازه نویسنده و شاعر خود را بلندتر از آنچه هست ، به گوش فرزندان خود و مردمان دیگر کشورها برسانند. این چند نمونه را تنها برای این آوردم تا  بزرگداشت این بزرگان را با زادروز فردوسی در ایران و به ویژه شهر فردوسی  ، یعنی مشهد، مقایسه کنم .

از زادگاه تا آرامگاه فردوسی

امسال روزنامه خراسان علاوه بر« ویژه نامه ی فردوسی » که در یادروز فردوسی  آن را منتشر  کرد، ویژه نامه ی دیگری را  هم در ۱۹ تیر چاپ و منتشر کرد که عنوان آن « قصه ی توس » بود . بد نیست ، همزمان با زادروز فردوسی نگاهی داشته باشیم به برخی مطالب این ویژه نامه که نشان می دهد  ، ما نه تنها برای یاد روز و زادروز فردوسی برنامه هایی در خور نداریم که به زادگاه و آرامگاه او هم ، چندان که بایسته و شایسته است، رسیدگی و توجه نمی کنیم.

 در آن ویژه نامه از  نافرجام ماندن «  طرح احیای توس » سخن گفته شد. دکتر یاحقی در گفتگویی که در باره این طرح با او انجام شده بود ، گفت  که برای  اجرای این طرح ، مدت ها  کار را پیگیری کرده است . او در سخنان خود  نکته عجیبی گفت که عنوان گفت و گوی  روزنامه ی خراسان با او شد. یاحقی در یک کلام گفت : « اجرای این طرح پیگیری نشد. ما هم  مأیوس شدیم .» دکتر یاحقی در ادامه توضیح داد  که چه طرح هایی برای احیای توس و آرامگاه فردوسی در دست بوده است و چه سازمان ها و وزارتخانه هایی پای کار آمده اند ؛ اما در نیمه کار را رها کرده اند . سرمایه گذاران از هفت خوان سرمایه گذاری در توس گفتند و این که سرمایه گذاری در این منطقه ، امن نیست . ماجرای فرستاده شدن پرونده توس به یونسکو بازخوانی شد شد و از مانع های موجود بر سر راه ثبت جهانی توس و اینکه  کسی برای انجام این کار آستین همت بالا نمی زند. مردم و گردشگران از وضعیت نابسامان توس گفتند و از این که  « دل هر گردشگری از غربت فردوسی به درد می آید .»

 رجبعلی لباف خانیکی که عمری را صرف شناسانیدن میراث فرهنگی کشور و به ویژه خراسان کرده است ، دلایل  تاریخی اهمیت شهر توس را بیان کرد و این که بررسی های تاریخی نشان از شکل گیری و تداوم تمدن در منطقه توس دارد. در  یکی از مطالب این ویژه نامه ، وضعیت آرامگاه حکیم توس با آرامگاه  چند تن از مشاهیر ادبی جهان مقایسه شده است  و این که در مقایسه با آرامگاه بزرگانی همچون گوته، چخوف، مولانا و تولستوی  ، حال و روز آرامگاه فردوسی فاجعه بار است.

 گذری در روستای « پاژ » ، زادگاه فردوسی یک از مطالب این ویژه نامه بود . در بازدید از پاژ ، راهنما چند دیوار کاهگلی و اتاقک های بی سقفی  را ، که اکنون جای زباله شده است ، نشان داد و گفت  که  این بازمانده از «خانه ی فردوسی » است . این خرابه ها ، پس از مرمت و بازسازی ، می توانست جایی باشد که هر جهانگرد و ایرانگردی با اشتیاق از آن دیدن کند .  بزرگداشت فردوسی می توانست در همین خانه برگزار شود . در هر جای دیگری ، خانه چنین شاعر نامداری ، جایی است که هر مقام بلندپایه ی خودی و بیگانه برای ادای احترام به شاعر بزرگی که در آن می زیسته است ، در آن حضور می یابد .

 و سرانجام ، مطالبی در باره  برگزاری نشست ها و جلسه های بی دستاورد برای بررسی مصوبه های بی سرانجام «طرح الحاق توس به مشهد  » در این ویژه نامه آمده است که خواندن آنها ، اوضاع غم انگیز توس و باز و فردوسی را بیشتر به نمایش می گذارد .

فردوسی یک نظریه پرداز بود .

امروز( سوم دی ماه ۱۳۹۱ )  قرار است در همایشی در فرهنگسرای فردوسی در مشهد – اگرچه نه در خور بزرگی چون فردوسی – دکتر نعمت ا… فاضلی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی خود با عنوان  « فردوسی، گذشته، حال و آینده » را ایراد کند  . دیگر سخنران این همایش دکتر محمدحسین پاپلی یزدی  است که سخنرانی دیگری با عنوان « فردوسی حکیم نظریه پرداز» خواهد داشت . موضوع « نظریه پردازی در شاهنامه » محور گفت وگوی روزنامه خراسان با دکتر پاپلی یزدی بود که در ۲۵ اردیبهشت سال جاری منتشر شد. در آن گفت وگو دکتر پاپلی معتقد بو د: « در مطالعه شاهنامه به این نکته رسیدم که فردوسی یک نظریه پرداز است. او یک راوی ساده نیست ؛ بلکه او  اخباری را که به او رسیده ، با نظریه پردازی همراه کرده است . متأسفانه به این وجه از هنر و کار فردوسی توجه نشده است. در کرسی های نظریه پردازی دانشگاه های ایران امروز ، به خصوص در حوزه علوم انسانی  ، تقریباً همه ارجاعات به نظریه های غربی است ؛ در حالی که با مطالعه ی شاهنامه متوجه شدم نظریه های شهری و روستایی و جغرافیایی در آن وجود دارد که یا قبل از فردوسی در ایران پدید آمده است  ، که این خود از پیشینه  این توانایی در نزد ایرانیان حکایت می کند ؛  و یا خود فردوسی آنها را پدید آورده است که  اگر چنین باشد ،  توانایی و آفرینندگی ذهن نظریه پرداز او را نشان می دهد.» در این زمینه دکتر پاپلی به نمونه هایی اشاره کرد و گفت : « در باره بیمه بازنشستگی و یا پرداخت هزینه های رزمندگان، زخمیان و حتی خانواده درگذشتگان در شاهنامه  مطالبی آمده است . در  حالی که می دانیم  ، تا ۱۰۰ سال پیش حتی در اروپا  سخنی از این برنامه ها و طرح ها نبود و اگر کسی در جنگ غنیمتی به دست می آورد ، شاید خود را از زیان کامل در امان نگاه می داشت  ، و اگر نه  ، هیچ سودی نمی برد. نکته دیگر اشاره به ضرورت حمایت در برابر خشکسالی و بیمه خشکسالی است که در شاهنامه دیده می شود . در جاهایی از این کتاب از شاهانی سخن گفته شده است که  دستور داده اند به خسارت دیدگان خشکسالی از خزانه  کشور ، پول پرداخت شود و حتی مالیات کشاورزان آسیب دیده از خشکسالی بخشوده شود و یا  این گروه از کشاورزان برای چند سال از دادن مالیات برکنار باشند . در حدود ۱۲-۱۰ بیت از شاهنامه به  وظایف  پنج  وزارتخانه و سازمان اجتماعی ، که امروز ما از خدمات آنها برخوردار هستیم ، اشاره شده  است ؛ مانند سازمان بازنشستگی، تأمین اجتماعی و بهزیستی .»

 دکتر پاپلی معتقد است : « تاکنون  ۱۲۰ نظریه از سروده های فردوسی در شاهنامه استخراج کرده ام  و امیدوارم به نظریه های تازه برخورد بکنم .  امروزه پی ریزی نزدیک به هفتاد  نظریه از این ۱۲۰ نظریه را  به دانشمندان غربی نسبت  می دهند .»

  برگرفته از : روزنامه ی خراسان ، یکشنبه سوم دی ماه ۱۳۹۱

۲ نظر

  1. مهرداد می‌گوید،

    واقعآ جای تاسف دارد که بزرگداشتی برای زاد روز این بزرگمرد ایرانزمین ترتیب داده نمی
    شود و چه نیکوست این عمل که در متن جستار به آن اشاره شده است « در بیشتر کشورها ، به ویژه کشورهای غربی در زادروز بزرگان و نامداران دانش و فرهنگ برگزار می شود ، معمولاً همراه با اجرای برنامه هایی برای مردم است . برای شرکت بهتر و بیشتر مردم در این جشن ها ، تسهیلاتی همچون فروش بلیت نیم بها سینما و تئاتر و خدمات رایگان حمل و نقل عمومی و مانند آن برقرار می شود و در کنار آن ، جشن هایی نیز در سطح شهرها برپا می شود . هدف از برقرارکردن این تسهیلات و برپایی این جشن ها آن است که نام و آوازه نویسنده و شاعر خود را بلندتر از آنچه هست ، به گوش فرزندان خود و مردمان دیگر کشورها برسانند. »

    ارسال شده در تاریخ دی ۸ام, ۱۳۹۱ در ساعت ۶:۵۶ ب.ظ

  2. ایرانی می‌گوید،

    در فرهنگ ایران آتش را خاموش نمی کنند آن هم آتش زندگی بخش را بلکه شمعی را روشن می کنند.
    زادروز بزرگمرد دورا نها فردوسی بزرگ فرخنده باد!
    فردوسی شمعی را که در حال خاموشی بود روشن کرد و زبان فارسی آن آتش جان فردوسی و من ایرانی است که همچنان گرما و روشنی می بخشد
    دولت و دولتیان هم اگر ارج نمی نهند به این بزرگمرد همه دوران ها از گذشته تا آینده با فارسی سخن گفتنمان هر روز بر وی ارج می نهیم
    ای زبان پارسی افسونگری
    هرچه گویم تو زان افزون تری

    ارسال شده در تاریخ دی ۱۲ام, ۱۳۹۱ در ساعت ۱:۳۸ ق.ظ

نظر شما