ترجمه : آیدین فرنگی
پدرها و مادرهای عزیز!
اگر فرزند شما علاقهای به مطالعه نشان نمیدهد، دلیل آن میتواند یک یا چند مورد از موارد زیر باشد:
۱. انتخاب نامناسب کتاب : هنگام خرید کتاب، علاقه ها و گرایشها و هیجانهای کودکتان را مد نظر داشته باشید. نگذارید زیبایی جلد کتابها شما را به اشتباه بیندازد. موقع انتخاب کتاب، فقط پیشنهاددهنده باشید و اجازه بدهید فرزندتان خودش تصمیم بگیرد.
۲. بالاتربودن کتاب از سطح ادراک کودک : توانایی کودک در برقراری رابطه با یک کتاب، با گنجینه ی واژگان او ارتباط مستقیم دارد. از همین رو بکوشید کتابهایی که پیشنهاد میدهید با دایرهی گنجینه ی واژگان کودک هماهنگی داشته باشد. واژهنامههای تصویری وسیلهای مناسب برای گسترش گنجینه ی واژگان کودک هستند.
۳. کتاب نخواندن پدر و مادر : نخستین الگوی هر کودک پدر و مادر او هستند . اگر پدر و مادر با جهان کتاب رابطهای نداشته باشند، نمیتوانند کودکشان را کتابخوان بار بیاورند ؛ زیرا کودک در نخواندن کتاب به پدر و مادرش شباهت پیدا کرده است.
۴. پی نبردن به اهمیت کتابخوانی : رایانه و اینترنت به طور خاص ، اصلیترین سرگرمی های کودکان زمانهی ما هستند. احتمال دارد کودکان با این تصور که این دو ابزار جدید میتوانند همهی اطلاعات متنوع مورد نیازشان را تأمین کنند، دیگر به کتابخوانی نیازی احساس نکنند. فراموش نکنیم ،هیچ چیز نمیتواند جای کتاب را بگیرد؛ چون کتاب ، کلیت یکپارچهای است که با تأثیر گذاشتن بر خواننده، زمینه ساز شکلگیری ساختار فکری وی میشود . اگر کتاب حکم « وعدهی غذایی » را داشته باشد، اینترنت به « تنقلات » میماند. اطلاعات به دست آمده از اینترنت گذراست؛ البته اگر کسی کتابی را از شبکهی اینترنت تهیه کرده بخواند، جای بحث نیست. مهم این است آنچه خوانده میشود ، کتاب باشد. هر کتاب، دوستی است که به دنیای ما پای میگذارد : ما نویسندگان کتابها را دوست داریم، طرح جلد کتاب ها را دوست داریم، کتابها را لمس میکنیم، آنها را نزد خودمان نگهشان میداریم و بهترین بخش اتاق را به آنها اختصاص میدهیم.
۵. رفتار نادرست آموزگاران : ارزش ندادن به کودک، تحقیر او ، پرخاش کردن به کودک و سرزنش کردنش، تشویق نکردن دانشآموز و سرانجام ، هدایت نکردن وی به سوی کتابخوانی سبب دوری او از عرصهی مطالعه خواهد شد.
۶. دچارشدن به ترس از کتابخوانی یا وحشت از مطالعه : وادارکردن کودک به مطالعهی کتابهای معیّن، بدون در نظر گرفتن علایق او ، باعث میشود در برابر کتابخوانی مقاومت نشان بدهد. این کار شبیه وادار کردن کودک به خوردن غذایی است که از آن خوشش نمیآید.
۷. مشکلات بینایی یا ابتلا به برخی بیماریها : در زمانهای که استفاده از رایانه به صورت فراگیر گسترش یافته، ضروری است مسألهی افزایش مشکلات بینایی مورد توجه قرار بگیرد. از آنجا که کتابخوانی به تمرکز نیاز دارد، مشکلات مربوط به سلامت میتوانند دقت کودک را کاهش بدهند.
۸. پایین بودن سطح چاپ و کیفیت تصویرهای کتابهای درسی : پایین بودن سطح چاپ و کیفیت تصویرهای کتابهای درسی بر روی نگاه کودک به مقولهی کتاب تأثیر منفی دارد. به یاد داشته باشید ، آشنایی بیشتر کودکان با کتاب، به کتابهای درسی بازمیگردد. بچهها بیش از هر کتاب دیگری با کتابهای درسی سر و کار دارند و صفحهها، سطرها و چاپ بد تصویرهای بیکیفیت این کتابها میتواند تأثیری منفی روی ذهنیت کودک بگذارد. کتابهای درسی در سالهای اخیر در قیاس با گذشته کیفیت بهتری پیدا کردهاند ؛ اما هنوز با شرایط مطلوب فاصله دارند. در کنار محتوای کتابها، باید وجه تصویری آنها مورد توجه قرار گیرد و استانداردهای مشخص این عرصه رعایت شود. سطح بصری مناسب کتابها، علاقهمندی و شوق کودکان به خواندن را در پی خواهد داشت.
۹. تماشای بیرویه ی تلویزیون : نشاندن خردسالان در برابر تلویزیون با هدف ساکت نگه داشتن آنها، یکی از بدترین کارهایی است که میتوان در حق آنها انجام داد. زل زدن کودک به صفحهی تلویزیون پیامدهای بسیار بدی به همراه خواهد داشت. تأثیری که تماشای مدام تلویزیون به مدت چند ساعت روی مغز، روح و اندیشهی کودکان و خردسالان میگذارد، شبیه تأثیر برقگرفتگی بر روی افراد بزرگسال است.
۱۰. نبود تعادل میان بازی، کارهای مدرسه و کتابخوانی : بسیاری از بچهها بهرغم رشد جسمانی، مدتی طولانی به بازیهای کودکانهشان ادامه میدهند. این وضعیت، آمادگی کودک برای ورود به عرصهی زندگی را به تأخیر می اندازد و ادراک او از محیط و از خودش را دچار مشکل میکند. همه چیز را به میل و ارادهی کودکان وانگذارید و در صورت لزوم ، به صورت نرم و مناسب مداخله کنید.
۱۱. وجود پیشداوریهای منفی در جامعه نسبت به آموزش و مطالعه : هرگز نباید تأثیر جامعه در کتاب نخوانی را نادیده گرفت. کودکان مدام در حال گوش دادن به گفتگوهای اطرافیان هستند. آنها بسیاری از چیزهایی را که بزرگترها می پندارند کودک نمیتواند بشنود یا بفهمد، می شنوند و تمییز میدهند . اگر کودک از اطرافیانش جملههایی در کوچک شماری تحصیل یا مطالعه بشنود ، در ناخودآگاهیاش مقاومتی نسبت به تحصیل و کتابخوانی شکل خواهد گرفت. جملهی زیر به نظرتان آشنا نیست؟ «داری میخوانی که به کجا برسی؟ آنهایی که آن همه خواندند ، همه بیکارند.»
۱۲. نبود کتابهای کافی در خانه : ضروری است کودکان شما کتابخانهای جداگانه داشته باشند. این کتابخانه بایستی با خرید کتاب در زمانهای مشخص، بهخصوص از نمایشگاههای کتاب، غنیتر شود. فقر کتابخانهی فرزندتان میتواند نشانهای از اهمال شما باشد.
۱۳. پی نبردن به اهمیت دانش و دانستن : ما در عصر دانش زندگی میکنیم. مدیریت جهان در دست دارندگان دانش قرار دارد. دانایی، توانایی را به همراه میآورد. دانایی قدرتمندتر از هر سلاح دیگری است. پیشگامان جهان کسانی هستند که علم را تولید می کنند و از آن در عرصهی تولید استفاده میکنند.
۱۴. شتاب زدگی در کتابخوانی : کودکان سعی میکنند هر چه سریعتر خواندن کتابی را که در دست دارند ، به پایان برسانند و به سراغ بازی خود ، و از همه مهمتر ، بازیهای رایانهای بروند. اگر شما از فرزندتان بخواهید پیش از بازی، کتابش را تمام کند ، سرسریخوانی او یک واکنش کاملاً طبیعی خواهد بود؛ بنابراین از او بخواهید فقط بخش مشخصی از کتاب را بخواند.
۱۵. کمبود روشنایی در محیط : جایی که کودک در آنجا مطالعه میکند، باید از نور کافی برخوردار باشد. میتوانید با آویختن یک لامپ ساده، نور کافی را برای مطالعه او فراهم کنید.
۱۶. تأثیر منفی شغلهای محبوب و پردرآمد : کودکان تحث تأثیر تبلیغات رسانهای دوست دارند خود را به آدمهای مشهور شبیه کنند . یک هنرمند یا یک فوتبالیست معروف می تواند نقش الگو را برای کودکان بازی کند. برای تقویت کتابخوانی در جامعه ، ضروری است افراد مشهور، با مطالعهی کتاب، تصویری جدید از خود ارائه دهند.
۱۷. اعمال فشار برای کتابخوانی : جملهای امری مانند « کتابت را بخوان » در ذهن کودک نسبت به کتاب مقاومت ایجاد میکند؛ اما جملهای مثل « عزیزم کتابهایمان را بخوانیم » میتواند تأثیری مثبت داشته باشد.
۱۸. سرکوب شدن حس کنجکاوی و شوق دانستن : باید بکوشید حس کنجکاوی فرزندتان را تقویت کنید و نگذارید شوق او به دانستن آسیب ببیند .
۱۹. خشونت و اختلافات خانوادگی : خشونت، اختلافات و درگیریهای خانوادگی سبب میشود کودک از نظر روانی آسیب ببیند، درونگرا شود ، اعتمادش را به آینده از دست دهد و دچار احساس گناه شود.
۲۰. نظام آموزشیِ حفظیاتمحور : هدف انسان از تحصیل، افزایش محفوظات نیست. کاربرد دانش و بهرهگیری از آن برای تولیدات نو ، علم را به نیروی محرکهی پیشرفت تبدیل میکند . در نظامِ حفظیاتمحور دانشآموز تا روز امتحان به حفظ کردن مطالب میپردازد و پس از امتحان ، همه چیز را به فراموشی میسپارد ؛ درست مثل آب بارانی که پیش از رفتن در خاک، بخار شود.
۲۱. مقایسهی کودک با کودکان خانوادههای دیگر : هیچگاه کودکان خانوادههای دیگر را به عنوان الگو به فرزند خود معرفی نکنید . متأسفانه این رفتار نادرست در جامعه های سنتی بسیار دیده میشود. به یاد داشته باشید ، هر کودک ویژگیهای خود را دارد، از استعداد و تواناییهای ویژهای برخوردار است و توانایی های ذهنی و هوشی متفاوتی دارد ؛ هر کودک در زمینهای ویژه ، توانایی یادگیری و پیشرفت دارد . پس با دقت کردن به این واقعیت ، لطفاً از تحقیر فرزندانتان پرهیز کنید . به جای مقایسهی کودک خود با کودکان دیگر، توانایی های بالقوهی فرزندتان را کشف کنید و او را به سوی به کارگیری و استفاده از این تواناییهای گرایش دهید. از کودک نخواهید مانند دیگران باشد . اگر چنین کنید ، هر چند هم نیت شما خیر باشد ، با این رفتار در حق فرزندتان بدی کردهاید.
برگرفته از : okumaaliskanligi.com
نظر شما