داراب احمدی
نمایی از کرانه های دریاچه ارومیه
در روز ۲۵ امرداد ۱۳۹۰، دو فوریت طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه در مجلس به رای گذاشته شد. این دو فوریت رای نیاورد. این طرح، پیشنهادی از سوی بیست و چند نماینده شهرهای شمال غربی کشور بود که چهل امضاء دیگر به پایش نشسته بود. از آن پس توجه به دریاچه ارومیه رسانه ای شد.
ته نشست نمک در بستر دریاچه ارومیه
در ادامه ، وزارت نیرو، سازمان هواشناسی، شماری از پژوهشگران دانشگاهی، سازمان پایش خشکسالی کشور، وزارت کشاورزی، سازمان محیط زیست، روزنامه نگاران و طرفداران زیست بوم، هر کدام به انتشار گزارش هایی از وضعیت دریاچه دست زدند.
مجموعه ای از عکس های هوایی که روند خشک شدن دریاچه ارومیه را نشان می دهند
این پدیده از سه روی دارای اهمیت است :
نخست ، خشکسالی های پیاپی در حوزه آبریز دریاچه
دوم ، دستکاری های انسانی در این حوزه که باعث کاهش سهم دریاچه از آب رودخانه ها و منابع زیر زمینی تامین کننده آب دریاچه است
سوم ، تحرکات گروه های قوم مدارِ ایران گریز که از هر روزنه و بهانه ای برای تبلیغات کینه توزانه و ناموجه استفاده می کنند.
خشکسالی های پیاپی در حوزه آبریز دریاچه
خشکسالی یک پدیده طبیعی است که سخن گفتن درباره آن ، کار پژوهشگران و دانشمندان حوزه هواشناسی است. ما تنها می توانیم خواننده و بهره گیرنده از گزارش های اینان باشیم و در پی پاسخ چنین پرسش هایی باشیم :
۱. ما از رژیم آبی دریاچه ارومیه گزارش دراز مدت و رسمی نداریم که رفتار این دریاچه در سده ها و هزاره های گذشته چگونه بوده است ؟.
۲ . آیا اکنون با یک چرخه طبیعی کاهش آب دریاچه روبرو هستیم یا این یک پدیده کاملا تازه و استثنایی است.
۳ . آیا اظهارات فتاح ، وزیر نیرو درست است که مدعی است،از پدرش شنیده در دهه های گذشته آن قدر آب دریاچه کم بوده است که در بستر آن راهی وجود داشته و پهنای دریاچهاز مسیر آن طی می شده است ؟ ما نمی دانیم این اظهارات چقدر دقیق و مستند است و چه کمکی به رفتار شناسی دریاچه می کند.
۴. آیا کاهش بارندگی در حوزه آبریز دریاچه تنها به این گستره محدود است یا دیگر نقاط کشور و حوزه های همسایه همچون دریاچه های وان و سوان هم دچار همین روند هستند؟
۵. آیا این رویداد با پدیده « گرم شدن کره زمین »در ارتباط است ؛ و اگر چنین است ، چه سرنوشتی برای منابه ابی و میط زیست سرزمین ما رقم می زند و پیش بینی های کارشناسان چیست؟
۶. آیا اقدامات انسانی در پیرامون دریاچه در کاهش بارندگی موثر بوده است؟
۷ . آیا میانگین گرمای پیرامون دریاچه آنچنان افزایش یافته است که میزان تبخیر آب دریاچه به شکل موثری افزوده شود؟
۸ . آیا در پیش بینی های کارشناسان دستیابی این دریاچه به میزان بارش دورههای گذشته دیده می شود ؛ یا این که از این پس با همین میزان بارش باید ساخت.
دستکاری های های انسانی در حوزه دریاچه ارومیه
۱. این فکر خودخواهانه که زمین و هر آن چه در آن است برای آدمی آفریده شده و او حق هر گونه دخل و تصرف در زمین را دارد.
۲. پیشرفت فن آوری و قدرت یافتن بشر در ایجاد تغییرات سریع تر و دامنه دار تر در طبیعت.
۳. سد سازی های لجام گسیخته
۴. طرح های جاه طلبانه و افراطی راه سازی
۵. کندن بی رویه چاه های آب عمیق و افزایش بی رویه برداشت آب از آنها . در این زمینه آمارها از کنده شدن ۱۱ هزار چاه با پروانه و ۷ هزار چاه بی پروانه خبر می دهند * که در هر دو مورد ، بیش از گنجایش منابع آب زیرزمینی برداشت شده است . نکته دیگر اینکه هر گاه سطح سفره های آب پایینمی رود ، با بسترشکنی و استفاده از پمپ های قوی تر برداشت آب ادامه می یابد.
۶. گسترش ناسنجیده سطح زیر کشت زمین های کشاورزی بدون توجه به بازده اقتصادی آنها و گرفتنِ سهم طبیعت برای تامین آب کِشته ها. آمارها نشان می دهند ، سطح زمین زیر کشت تنها در استان آذربایجان غربی در سی سال گذشته ، از ۳۲۰ هزار هکتار به ۷۰۰ هزار هکتار افزایش پیدا کرده است. بدیهی است ، افزایش مصرف آب در بخش کشاورزی از سهم دریاچه فروکاسته است.
۷. افزایش جمعیت در این حوزه و به تبع آن ، افزایش نیاز به منابع آبی به علاوه تغییر الگوی مصرف و ارتقاء سرانه مصرف آب.
۸. طرح های عمرانی، ساخت تفرجگاه ها، توسعه ساخت و ساز و برداشت از منابع نمک دریاچه که با تبخیر آب همراه است. به درستی دانسته نیست ، سهم این دستهِ از دستکاری های انسانی در کاهش آب دریاچه چه میزان است.
۹. آمارهای منتشرشده سهم سه عامل خشکسالی، گسترش کشاورزی و سد سازی در کاهش آب دریاچه را این گونه نشان می دهند :
۱. خشکسالی و کاهش بارندگی: بیش از ۶۰ درسد
۲. برداشت بی رویه در بخش کشاورزی: بیش از ۳۰ درسد
۳. سدسازی ها : بین ۵ تا ده درسد.
با این تفاصیل ، در پی جویی چرایی و دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه تبلیغات گسترده ای « تنها » و « تنها » در باره نقش منفی سدسازی ها و سوء مدیریت دولت می شود و هیچ کس از کشاورزان بومی نمی خواهد در برداشت آب اندازه نگاه دارند!
طرح های آبرسانی به دریاچه ارومیه
طرح های تامین آب از خارج از حوزه آبریز دریاچه ارومیه:
نخست ، طرحِ انتقال آب از دریای مازندران
دوم ، طرح های برداشت آب از ارس
سوم ، طرح انتقال آب از زاب کوچک
طرح اول : این طرح یک ایده فانتزی و رویایی است؛ و اگر هم شدنی هم باشد ، مطلوبیتی ندارد.
طرح دوم: سهم ایران از آب ارس ۵۰ درسد است و استفاده از این سهم برای دریاچه ارومیه باعث کاهش حقابه کشاورزان دشت مغان از آب این رود است و در واقع خشک شدن زمین های کشاورزی پارس آباد مغان را در پی دارد. نماینده اردبیل به همین دلیل با این طرح مخالفت کرد؛ پس این کار هم مطلوب نیست.
سوم: پروژه برداشت آب رودخانه زاب کوچک از سوی وزارت نیرو آغاز شده است و بنا به گفته مسئولان وزارت نیرو تا کنون ۱۵ درسد پیشرفت فیزیکی داشته است.
اصولا بشر مجاز نیست تغییرات بزرگ در ساختار طبیعت بدهد؛ چرا که اگر از یک حوزه به نفع حوزه دیگری برداشت آب صورت گیرد ،دیر یا زود ،حوزه اول هم دچار بحران خواهد شد و اثرات آن در میان مدت نمایان شده و بعد باید در پی جبران خسارات وارده به حوزه آب دهنده باشیم.
از سوی دیگر، ما به عنوان نگاهبانی از منابع آبی کشور ،مجاز نیستیم مانع خروج آب های سطحی از مرزهای سیاسی کشور شویم و فکر کنیم چون آب رود زاب از کشور خارج می شود و از دست ما بیرون می رود ، این به سود ماست که مسیر آن را به درون کشور تغییر دهیم.
طراح در این طرح آرزوی خود برای نجات دریاچه ارومیه و همزمان دشواری آن را نشان می دهد .
باید بدانیم کمبود آب در کشور همسایه ما، عراق، می تواند موجب گسترش کویرها و شنزار های عراق و پدیدآمدن توفان های گرد و غبار برای آسمان کشور ما شده و هوای کشور ما را آلوده کند و زندگی نیمی از مناطق مسکونی کشور در غرب و مرکز و جنوب را در نیمی از روزهای سال دشوار و مختل کند.
ما مجاز به تغییر بی مطالعه در طبیعت نیستیم. هر گونه تغییر در طبیعت باید کاری سنجیده و با مطالعه و آهسته و « حداقلی » و از سر نیاز و ضرورت باشد.
دیگر اینکه سرازیرکردن آب شیرین رودخانه ها به یک دریاچه شور در شرایط کم آبی به هیچ رو ، کاری منطقی نیست..
کارشناسان نیاز دریاچه ارومیه به آب برای ادامه زندگی را سالانه ۳.۱ میلیارد مترمکعب برآورد می کنند و این یعنی هر ثانیه ۱۰۰ متر مکعب آب . گفته می شود ، دستگاه های اجرایی می خواهند ۷۰۰ میلیون متر مکعب آن از طریق رود زاب تامین شود. این در شرایطی است که دکتر کهرم ، یکی از کارشناسان می گوید : آبده ( دبی ) سالانه رودخانه زاب ۶۰۰ میلیون متر مکعب است!)
این طرح اشتباه است!
دریاچه یک جاندار است ؛ باید آن را نجات داد .
چرا که با تخصیص ده ها و سد ها میلیارد تومان برای اجرای این طرح و تخریب گسترده زمین های مسیر انتقال آب تنها ۲۱ درسد نیاز آبی دریاچه تامین شده و فقط می تواند زمان خشک شدن دریاچه را اندکی به تاخیر اندازد. این کار نه تنها مشکل دریاچه را حل نمی کند بلکه صرف این بودجه هنگفت، پیامدهای اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی برای حوزه آبریز دیگری در کشور خواهد داشت و در بهترین شرایط، مشکل از یک محدوده به محدودهء دیگری منتقل می شود نه این که چیزی حل شود!
حال اگر از برداشت آب از سوی ۷ هزار چاه غیر مجاز پیرامون دریاچه گرفته شود و برداشت بی رویه از آب رودخانه ها اصلاح و شیوه آبیاری کشتزارها بهینه شود**، این کار می تواند تا ۴۰ درسد به بهبود وضع آبی دریاچه یاری برساند . و این کار دو برابر، موثرتر از کار انتقال آب رود زاب خواهد بود و پیامدهای کار دشوار انتقال آب را هم نخواهد داشت .
مدیریت سدها هم باید سهم دریاچه از آب رودها را بپذیرد و حداقل یک سوم جریان طبیعی رودها را رها سازی کنند.
تحرکات گروه های قوم مدارِ ایران گریز
از سوی دیگر ، گروه های قوم گرا با تبلیغات دور از صداقت ، یک مشکل زیست محیطی و مدیریتی را به یک مسئله جنجالی قومی و ابزاری برای باجگیری سیاسی تبدیل کرده اند و اطلاع رسانی برای جلب توجه مردم و مدیران کشور را از مسیر طبیعی آن به سمت یک مشکل امنینی سوق داده اند که نتایج آن برخورد های واکنشی خواهد بود.
پی نوشت ها :
۱ و ۲ : محمد درویش، کارشناس بیابان زدایی، در این باره به نیکی سخن گفته است .
هفتم شهریور ۱۳۹۰
نظر شما