۲۹ - اسفند - ۱۴۰۱


شیخ بهایی

مبارک باد عید، آن دردمند بی‌کسی را
که نه کس را مبارکباد گوید نه کس او را

حافظ
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

فردوسی

همه ساله بخت تو پیروز باد

همه روزگار تو نوروز باد


مولوی

نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد


نظامی

به جشن فریدون و نوروز جم
که شادی سترد از جهان نام غم

سعدی

دوست بازآمد و دشمن به مصیبت بنشست
باد نوروز علی رغم خزان بازآمد


خاقانی

عید قدم مبارک نوروز مژده داد
کامسال تازه از پی هم فتح ها شود


وحشی بافقی

کای تازه بهار عالم افروز
هر روز تو عید باد و نوروز


ناصرخسرو

نداند باغ ویران جز زبان باد نوروزی
به قول او کند ایدون همی آباد ویران‌ها


منوچهری

آمد نوروز ماه با گل سوری به هم
بادهٔ سوری بگیر،
بر گل سوری بچم


فرخی سیستانی

از این فرخنده فروردین و خرم جشن نوروزی
نصیب خسرو عادل سعادت باد و پیروزی


فروغی بسطامی

نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه‌کشان ساغر سرشار گرفتند


عبید زاکانی

رسید موسم نوروز و یمن مقدم او
به سوی هر دلی از خرمی نشان آورد


امیرخسرو دهلوی

که نوروز آمد و گلزار بشگفت
صبا با گل پیام عاشقان گفت


فخرالدین اسعد گرگانی

زمستان را بود فرجام نوروز
چنانچون تیره شب را عاقبت روز


نظر شما