نوشتۀ : احسان هوشمند
احمد زیدآبادی در یادداشتی با عنوان «لحظۀ خداحافظی»، ضمن تشریح دلایل انتشار یادداشت خداحافظی با نوشتن سیاسی و فشارهایی که به دلیل مواضعش بر او وارد شده است، نوشت: «فشارها از همه سو است و من چنان غریب و تنها ماندهام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح میدهم». پس از انتشار یادداشت احمد زیدآبادی، گروه زیادی از هموطنان، بهویژه گروهی از نویسندگان و اهل قلم به اظهارنظر دربارۀ دلایل این تصمیم ناگهانی احمدآقا پرداخته و بسیاری نیز این تصمیم را ناشی از بیحرمتیها و توهینهای صورتگرفته به او، بهویژه پس از انتشار یادداشت زیدآبادی خطاب به حامد اسماعیلیون، دانستند. توضیحات بعدی احمد زیدآبادی نشان داد، از نظر او این موضع جدید او تنها ناشی از توهینها نیست که به قول خودش باد هواست. او تأکید کرد: «در این شرایط مافوق حساس کنونی، کنشگری به شیوۀ مألوف من به امری پرهزینه و بیفایده تبدیل شده است و به زودی حتی غیرممکن میشود».
۱. مواضع احمد زیدآبادی که سالهای طولانی هزینۀ مواضعش را پرداخت کرده، نشانگر رویکرد عقلایی به سیاست است. بنیان رویکرد احمد زیدآبادی نظریۀ دولت – ملت او است که در قالب انتشار کتاب الزامات سیاست در عصر ملت- دولت در سالهای گذشته به عرصۀ عمومی عرضه شد. بر اساس این در سالهای گذشته هر زمانی که فرصتی دست داده، زیدآبادی در قالب یادداشت و مصاحبه و سخنرانی مواضع خود را تشریح کرده و به صورت منصفانه هم دولت و حاکمیت را مورد انتقاد قرار داده و هم بخشی از اپوزیسیون را از انتقاد یا توصیههای مشفقانه بیبهره نگذاشته است. او حتی برای نشاندادن حسن نیت و پایبندی خود به اصل گفتوگو و مدارا در برنامۀ «شیوه» نیز حاضر شد و در مناظرۀ دانشگاه شریف نیز نظر خود را با دانشجویان این دانشگاه که در جلسه حاضر بودند، در میان گذاشت. جدا از واکنشهای برخی از تندروهای دو طرف، مواضع احمد زیدآبادی در عرصۀ عمومی مخاطب خود را یافته و علاقهمندان زیادی از آن استفاده میکنند. احمد زیدآبادی نشان داد صادقانه نگران سرنوشت کشور است.
۲. با وجود مواضع مشفقانه و دلسوزانه احمد زیدآبادی، در ماههای گذشته به ویژه از دورهای که قوا یکدست شده، کمتر اصلاحی در روشهای جاری روی داده که نشان دهد، پیام افراد مشفق و دلسوز و منصف و نگران سرنوشت ایران مانند زیدآبادی بر تغییر رویکردهای جاری در عرصۀ سیاست خارجی و داخلی اثر مشهودی در پی داشته است. کمتر اقدام جدی، اثرگذار و راهبردی سازندهای برای ایجاد امید ملی یا کاهش دلایل نارضایتی ایرانیان و مسائل و مشکلات هموطنان صورت گرفته است. هرچند زیدآبادی و افراد دیگری نظیر او تلاش کردند تا با ایفای نقش میانه و واسط سخنگویی بخش دیگری از جامعه را برعهده گرفته و با هزینه کردن از حیثیت و آبرو و اندوختههای معنوی خود، به دلیل عشق و علاقه به وطن و سرنوشت کشور، تلاش کردند تا راهی برای گشایش در فضای سیاسی کشور بگشایند؛ اما اصرار دولت بر روشهای گذشته، موجب شده تا امثال احمد زیدآبادی بیش از پیش دربارۀ نتیجۀ روش خود دچار تردید شوند. زیدآبادی از هیچ رانتی بهرهمند نبوده، شغل دانشگاهی و پژوهشی مناسب احوال و دانشش از او دریغ داشته شده و مدتها نیز از نوشتن منع شده بود، فردی با چنین سوابقی و تحمل زندان، با رویکردی عقلایی نگران آیندۀ کشور است؛ اما تندروهای دو طرف حضور او را مانعی در راه خود میپندارند. در این وضعیت آیا ادامۀ کار زیدآبادی در نقطه ای که ایستاده برای او تحمل پذیر است؟ آیا عقلایی در میان جناح اصولگرا یافت میشوند که حساسیت شرایط موجود و افقهای نگرانکنندۀ پیشروی کشور را یادآور شوند و تلاش کنند با استفاده از ظرفیت افراد و شخصیتهای مشفق و دلسوز و عاقل و وطندوست راهی برای برونرفت از شرایط دشوار کنونی یافته شود؟
۳. احمد زیدآبادی حق دارد برای سرنوشت کشور و حتی وقت و هزینهای که میپردازد، نگران باشد و بر اساس این نگرانیها عطای نوشتن را به لقایش ببخشد؛ اما آنچه از زندگی و تجارب زیدآبادی میشناسم و میشناسیم، زیدآبادی نمیتواند نسبت به سرنوشت ایران و ایرانیان برای زمانی طولانی ننویسد. زیدآبادی دوباره مینویسد؛ چون ایران ما همچنان چشم انتظار قلم و قدمهای مسئولانه و مشفقانۀ فرزندان خود است.
برگرفته از : روزنامۀ شرق، ۶ آذر ۱۴۰۱ (با ویرایش)
نظر شما