نوشتۀ : احسان هوشمند
در هفته گذشته بغداد روزهای پرالتهابی را پشت سر گذاشت. اعتراضات خیابانی طرفداران مقتدی صدر و تنشهای رویداده پس از آن ، که با درگیریهای مسلحانه خیابانی همراه بود، افزون بر کشته و زخمیشدن تعدادی از اهالی، بیش از هر زمان دیگری زمینۀ رویارویی جدیتر میان نیروهای رقیب شیعی را فراهم کرد. هرچند با بیانیۀ صدر مبنی بر خروج فوری هواداران وی از خیابانها بحران به سرعت فروکش کرد، اما همچنان عراق شاهد افزایش شکاف سیاسی میان نیروهای رقیب بهویژه میان جریانهای شیعه است.
۱. انتخابات مهرماه ۱۴۰۰ یکی از چالش انگیزترین انتخاباتهای سراسری در عراق پس از صدام حسین محسوب میشود. ابتدا بر سر نتایج انتخابات اعتراضهای زیادی بروز کرد و سپس بر سر انتخاب دولت جدید مباحث بیپایانی درگرفت، به شکلی که امروز ۱۱ ماه از برگزاری انتخابات عراق میگذرد، اما هنوز دولت جدید عراق انتخاب نشده است- نه رئیسجمهوری عراق انتخاب شده نه نخستوزیر. پیروز نسبی انتخابات اخیر جریان مقتدی صدر بود که توانست از مجموع ۳۲۹ کرسی پارلمان ۷۳ کرسی کسب کند. در انتخابات اخیر عراق، کرسیهای کسبشده توسط جریان صدر بیش از دوبرابر کرسیهای کسبشدۀ ائتلاف دولت قانون، یکی از ائتلافهای گروههای شیعی به رهبری نوری مالکی با ۳۴ کرسی است. ائتلاف جریان صدر با حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری آقای مسعود بارزانی و ائتلاف السیاده، ائتلاف حاکمیت اهل سنت، تحت عنوان «ائتلاف نجات میهن» نتوانست حد نصاب تشکیل دولت در عراق را کسب کند و به این ترتیب، ائتلاف شورای هماهنگی یعنی گروههای شیعی رقیب جریان صدر تلاش خود برای تشکیل دولت عراق را آغاز کرد که این ائتلاف نیز در میانۀ راه با موانعی، از جمله اعلام استعفای نمایندگان حامی مقتدی صدر از مجلس و سپس اعتراضات خیابانی هواداران صدر و حتی اشغال پارلمان عراق روبه رو شد.
۲. با وجود مخالفت برخی نیروهای سیاسی درباره طایفگیشدن انتخاب مسئولان کشوری که موجب است مانند لبنان، مسئولان کشور از میان شیعیان و سنیها و کردها انتخاب شود : در توافقی نانوشته، رئیسجمهوری عراق از میان جریانهای کرد، رئیس مجلس از میان اهل سنت و نخستوزیر از میان شیعیان انتخاب میشود؛ اما شرایط امروز عراق این روند را با چالش بسیاری روبه رو کرده است.
از سویی، انتخاب آقای الحلبوسی به ریاست مجلس عراق با چالشهای جدی میان اهل سنت عراق روبه رو بود. دربارۀ ریاستجمهوری عراق شرایط از آن هم پیچیدهتر است. رقابت سنتی میان دو حزب اصلی کردستان عراق، یعنی حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیۀ میهنی، و ورود اضلاع بعدی معترض، اعم از نسل نو و دیگر جریانهای ناراضی کُرد، موجب شده انتخاب رئیسجمهوری عراق با بنبستی پیچیده روبه رو شود. در دورههای گذشته به صورت معمول رئیس جمهوری عراق از میان شخصیتهای اتحادیۀ میهنی برگزیده میشد. جلال طالبانی، فؤاد معصوم و برهم صالح هر سه از اعضای اتحادیۀ میهنی کردستان عراق بودند که روابط نزدیکی نیز با شخصیتهای عراقی و نیروهای سیاسی عراق داشتند. در ماههای گذشته حزب دموکرات کردستان عراق در مخالفت با انتخاب مجدد آقای برهم صالح، ابتدا آقای هوشیار زیباری را برای رئیس جمهوری عراق نامزد کرد و سپس آقای ریبوار احمد را طرح کرد که با مخالفت اتحادیۀ میهنی روبه رو شد. در میان گروههای شیعی عراقی نیز رقابت اوج گرفته و استمرار این وضعیت با تشدید شکاف شیعیان عراق میتواند به مرحلۀ خطیری منجر شود.
۳. ایران به صورت سنتی با بسیاری از احزاب و جریانهای سیاسی و شخصیتهای عراقی روابطی دارد. هرچند ابعاد این روابط با همۀ احزاب و گروهها و شخصیتها هموزن و متوازن نیست. این روابط و نفوذ موجب شده در شرایط حساسی مانند انتخابات ۲۰۱۰ که آقای ایاد علاوی با ۹۱ کرسی توانست بیشترین کرسیهای انتخابات را کسب کند و به دنبال آن، بنبستی ده ماهه بر سر انتخاب نخستوزیر بروز کند، مسیر انتخابات با میانجیگری ایران و همراهی حزب دموکرات کردستان به رهبری آقای مسعود بارزانی، در نهایت، با گزینش آقای نوری ملکی مسیر دیگری طی کند. اما آنچه نیازمند بررسی بیشتر و ارزیابی دقیقتر است، نحوۀ تعامل دستگاه سیاست خارجی و نهادهای مسئول پروندۀ عراق در مواجهه و تعامل با جریانهای متعدد عراقی است – به ویژه آنکه در ماههای گذشته برخی از جریانهای عراقی بر حجم انتقادات خود از ایران افزودهاند. بنبست فعلی در عراق از منظر منافع ملی ایران حائز اهمیت است و ضروری است تا به صورت کارشناسی و جدی سیاستهای دو دهۀ گذشته کشور در عراق مورد ارزیابی و بازبینی کارشناسی قرار گیرد تا مشخص شود چرا این تلقی در میان بخشی از احزاب عراقی و جریانهای مختلف کرد و سنی و شیعه، گاه و بیگاه، نمودار میشود که روابط ایران با تنوع نیروهای در عراق بر مبنای حفظ تعادل نبوده و به این ترتیب، به تدریج روابط با برخی جریانها به سردی گراییده است؟ آیا بر مبنای مطالعات و بررسیهای کارشناسی، راهبردی تعریف شده و مدون که هدفگذاریهای روشنی بر مبنای منافع ملی طراحی کرده باشد، صورت گرفته است؟ اگر پاسخ به این پرسش مثبت است، چرا روابط ایران با برخی گروههای عراقی در سالهای اخیر از توازن لازم برخوردار نبوده و روابط به سردی گراییده و گاه حتی ابراز نارضایتی یکی از طرفهای عراقی مواجه بوده است؟ آیا دستگاههای مسئول مطالعات میدانی و پژوهشی متنوع و مکرری در سطح عراق برای ارزیابی از افکار عمومی شهروندان عراقی را در دستور کار قرار دادهاند؟ اگر پاسخ مثبت است، نتایج این مطالعات به چه جمعبندیای ختم شده است؟ آیا از سیاستهای کشور نیز ارزیابی جامع و همه جانبهای صورت گرفته است؟ آیا از میزان موفقیت دستگاههای مسئول برای پیشبرد سیاستهای کارشناسیشده ارزیابی جامعی شده است؟ بدیهی است، ارزیابی مکرر از سیاستها و راهبردها و اقدامات بخشی از وظایف سازمانی نهادها در عصر جدید است. با این ارزیابیهاست که میتوان امیدوار به اصلاح روند و تقویت توان ملی بود. تحولات جاری عراق و برخی اتفاقات چند سال گذشته از جمله حملۀ چندباره به کنسولگریهای ایران در عراق یا تعرض به پرچم ایران در رویدادهای اخیر ضرورت بررسیهای جامعی را در این باره یادآور میشود.
برگرفته از : روزنامۀ شرق، ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ (با ویرایش)
نظر شما