نوشتۀ : احسان هوشمند
درست ۷۵ سال پیش در چنین روزی فرقۀ دموکرات آذربایجان مضمحل و با قیام مردم آذربایجان، پیش از رسیدن ارتش کشور به تبریز، بسیاری از رؤسای این فرقۀ دستنشانده، از جمله غلام یحیی و سیدجعفر پیشهوری، به شمال رود ارس پناهنده شدند. با وجود گذشت ۷۵ سال از شکست این جریان قومگرا و انتشار آثار پژوهشی فراوان دربارۀ این فرقه، همچنان ابعاد ناگفتۀ قابلتوجهی دربارۀ ظهور و سقوط این فرقه و جریان مشابه در مهاباد وجود دارد. بنا بر اسناد مسلم و مسجلِ در دسترس با هدف اعمال فشار برای دستیابی به امتیاز نفت شمال ایران به دستور استالین، صدر هیئترئیسۀ اتحاد جماهیر شوروی به مولوتوف، وزیر امور خارجه و سپس باقراوف، رئیس حزب کمونیست جمهوری آذربایجان، در بادکوبه مبنی بر ضرورت تأسیس جریانهای تجزیهطلب در ایران، اقداماتی صورت گرفت و سپس حزب دموکرات کردستان ایران با انحلال و تغییر نام کومله ژ- کاف و فرقۀ دموکرات آذربایجان با انحلال و تغییر نام کمیتۀ ایالتی حزب توده ایران در صفحات شمال غرب کشور فعالیت خود را آغاز کردند. این اتفاق در دورهای روی داد که ورق جنگ دوم جهانی برگشته و شکست ارتش هیتلری آلمان آغاز شده بود. در تهران نیز در سال ۱۳۲۴ پس از مرتضی قلی بیات و ابراهیم حکیمی و محسن صدر، دوباره ابراهیم حکیمی به نخستوزیری رسیده بود. بنا بر تعهد دولتهای انگلستان و شوروی در پیمان سهجانبه با ایران در ۹ بهمن ۱۳۲۰ مصادف با ۲۹ ژانویه ۱۹۴۲ مبنی بر ترک خاک ایران حداکثر شش ماه پس از پایان جنگ با آلمان، دولت شوروی حاضر به تخلیۀ خاک ایران نبود. تلاش حکیمی برای دیدار با استالین هم به جایی نرسید. پیش از آن، مخالفت دولت ساعد و مجلس چهاردهم با اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی موجب نارضایتی عمیق شوروی شده بود. در چنین شرایطی قوام به نخستوزیری کشور رسید. سفر دوهفتهای قوام به شوروی و دیدارهای دوجانبۀ وی با استالین و مولوتوف نیز به نتیجۀ روشنی نرسید. پیگیریهای جدی و وطنخواهانۀ سیدحسن تقیزاده و سپس حسین علا در سازمان ملل متحد در لندن و سپس در آمریکا و حمایت دولت آمریکا از این اقدام نیز موجب طرح موضوع ایران در شورای امنیت و صدور قطعنامههای پیدرپی دربارۀ ایران شده بود. شوروی نیز ابتدا توسط روزولت و سپس ترومن تحت فشار قرار داشت. قوام با ریسک بالا با بخشی از تقاضاهای دموکراتهای مستقر در تبریز موافقت، و با شوروی نیز بر سر تأسیس شرکت مشترک نفتی موافقت اولیهای کرده بود. در این شرایط پیگیریهای نمایندگی ایران در شورای امنیت و نیز با مخالفت شاه با بخشی از ریسک قوام و نیز پیگیریهای جورج آلن، سفیر تازه منصوب آمریکا در تهران عملا شوروی تحت فشار قرار گرفت و در نهایت، در اردیبهشت ۱۳۲۵ مجبور به تخلیۀ خاک ایران شد. در این دوره حفظ تمامیت ارضی ایران در شرایط دشواری قرار داشت. فرایند تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان ایران و تأسیس دو جریان قومگرا در شمال غرب ایران نیازمند بازبینی اسناد تاریخی فراوانی است. چرایی خروج نیروهای شوروی نیز نیازمند دسترسی به اسناد تاریخی آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی است. [امسال و همزمان] با 75 سالگی خروج ارتش شوروی از ایران و سپس اضمحلال فرقۀ دموکرات آذربایجان بخشی از اسناد تاریخی کشور و نیز بخش مهمی از اسناد تاریخی دولتهای انگلیس و آمریکا دربارۀ این موضوع سرنوشتساز برای ایران یعنی ظهور و سقوط جریانهای تجزیهطلب برساخته شوروی منتشر شده است. متأسفانه آگاهی ما دربارۀ اسناد شوروی بسیار محدود و تقربیا در حد صفر بود. با فروپاشی شوروی این امکان برای کشور فراهم شد تا بتوان بخشی از اسناد آرشیوهای شوروی با محوریت ایران و احزاب ایرانی مانند حزب توده و نیز فرقۀ دموکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد را به ایران منتقل کرد و دست وابستگان تاریخساز را رو کرد. این مهم شوربختانه در کانون توجه مسئولان مربوطه در کشور در وزارت امور خارجه و نیز مراکز سندی کشور قرار نداشت و این فرصت با سازمانیابی دوبارۀ دولت روسیه از دست رفت. در دو دهۀ گذشته، یکی از سیاستمداران و نویسندگان جمهوری آذربایجان به نام جمیل حسنلی بخشی از اسناد آرشیوهای حزب کمونیست شوروی دربارۀ تأسیس و فعالیتهای فرقۀ دموکرات آذربایجان را در کتاب آذربایجان ایران، آغاز جنگ سرد منتشر کرده است. این اسناد بر تاریکیهای این رویداد تاریخی نوری افکنده و بر اطلاعات تاریخی ما دربارۀ این رویداد تاریخی افزوده است. سپس حسنلی تعدادی از اسناد دخالتهای شوروی در تشکیل و سپس ادامۀ حیات فرقۀ دموکرات آذربایجان را از طریق مؤسسۀ ویلسون در آمریکا که روی جنگ سرد تمرکز دارد، منتشر کرد.
بهتازگی ،این اسناد پنجاه وهشتگانه در قالب کتاب فرامین تأسیس و اداره و انحلال فرقۀ دموکرات آذربایجان، توسط دانشمند ارجمند جناب کاوه بیات به فارسی ترجمه و توسط نشر شیرازه کتابِ ما منتشر شده است؛ اسناد شگفتانگیزی از میزان تسلط دولت شوروی بر فرقۀ دموکرات و نیز نقش مهاجران قفقازی در فعالیتهای فرقه که هر خوانندهای را به تأمل میخواند. با وجود این فعالیتها همچنان بخش مهمی از اسناد داخلی و کشوری دربارۀ این رویداد همچنان ناشناخته و منتشر نشده است. بخشی از اسناد خارجی نیز نیازمند توجه محققان و مترجمان کشور است تا در اختیار علاقهمندان قرار گیرد. روشنشدن موضوعاتی چون نوع روابط شاه و قوام دربارۀ مدیریت چالشهای کشور در آذربایجان در برابر فرقۀ دموکرات آذربایجان و نیز روابط قوام با نمایندگی ایران در آمریکا، یعنی حسین علا و همچنین اسناد درونی فرقۀ دموکرات آذربایجان که احیانا بخشی از آن از نابودی توسط ایادی فرقۀ دموکرات یا انتقال به خاک شوروی سابق در امان مانده و به دست نیروهای دولتی افتاده بود، قطعا میتواند به آگاهی عمیقتری از موضوع تشکیل و فروپاشی فرقه منجر شود.
متأسفانه سالیان قبل پس از مراجعه به مرکز اسناد مجلس متوجه شدم که بخش اسناد مربوط به مجلس چهاردهم درباره فرقۀ دموکرات آذربایجان در این مرکز مهم به کل از کارتن خارج و تنها زونکن موضوع باقی مانده است ! اسناد وزارت امور خارجه نیز دربارۀ فعالیتهای دیپلماتیک کشور دراینباره به کل منتشر نشده و تنها بخشی از این اسناد توسط خانبابا بیانی در کتاب غائلۀ آذربایجان منتشر شده است. در روزهای اخیر بر سر نامگذاری چند خیابان در تهران به نام شوشی، یعنی یکی از شهرهای قفقاز جنوبی که بهتازگی به تسلط ارتش جمهوری آذربایجان درآمده است، حاشیههایی ایجاد شد. نام این شهر در اسناد تاریخی ایرانی و نیز اسناد جمهوری آذربایجان و نشریاتی چون ملانصرالدین همواره شوشی بوده و حتی در کتیبۀ تاریخی مسجد گوهرآغای این شهر نیز نام این شهر شوشی نوشته شده است. این در حالی است که اینک در کشور جمهوری آذربایجان در عرصههای فرهنگی و آموزشی علیه تمامیت ارضی کشورمان اقدامات ایذایی مشهودی صورت گرفته و با جعل عناوین برای بخشهای جنوبی ارس و نیز تولید ادبیات تفرقهانگیز و ضدایرانی به نام ادبیات حسرت و نیز مصادرۀ زبان و هویت بزرگان فرهنگ و ادب ایرانی در حال تاریخسازی و جعل تاریخ است. پس از ۷۵ سال از اضمحلال جریان شوروی ساخته فرقۀ دموکرات آذربایجان و نقش کسانی مانند باقراوف در این فرایند ، ضروری است جامعه و نخبگان ایرانی بیش از هر زمان دیگری با آگاهی و حساسیت، تحرکات نژادپرستانه و جعلی و ضدایرانی را زیر نظر داشته باشند؛ از ظهور فرقه تا حاشیهسازی برای نام شوشی یادآور یک فرایند است- آنهم جعل و تاریخسازی بر ضد ایران در شمال ارس !
امید است مسئولان کشور، بهویژه وزارت امور خارجه، دربارۀ این نامگذاری با رویهای ملّی و مسئولانه نسبت به منافع ملّی برخورد کرده و به دور از فضاسازی تصنعی صورتگرفته نسبت به تحرکات ضد ایران در شمال ارس و تاریخسازیهای صورتگرفته اقدامات درخوری در پیش گیرند.
برگرفته از : روزنامۀ شرق، شمارۀ ۴۱۶۷ ، یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ (با ویرایش)
نظر شما