نوشتۀ : احسان هوشمند
۱. خبرهای نگرانکنندهای از شیوع گستردۀ کرونا و تلفات ناشی از اشاعۀ این ویروس در استان سیستان و بلوچستان منتشر میشود. گسترش وسیع ویروس کووید ۱۹ موجب شده تا روز گذشته تمامی ادارات و نهادها، به غیر از دستگاههای خدمترسان و امدادی، برای جلوگیری از شیوع گستردهتر کرونا تعطیل شوند. همچنین ماشینهای سنگین شهرداری برای جلوگیری از تجمع مردم در مناطق متراکم و مراکز خرید زاهدان به کار گرفته شدهاند. بنا بر گزارش برخی رسانهها در هر ۹۰ دقیقه یک نفر در استان سیستان و بلوچستان بر اثر کرونا جان میبازد. میزان رعایت شیوهنامههای بهداشتی نیز در این استان پایین گزارش شده است. در روزهای گذشته تست روزانه حدود ۴۰ درصد از مراجعین یعنی بیش از هزار نفر در استان مثبت بوده و گزارش شده که بیش از ۹۰ درصد از مبتلایان به ویروس انگلیسی کرونا مبتلا شدهاند. تأخیر بیماران در مراجعه به مراکز درمانی هم موجب افزایش آمار مرگومیر ناشی از این بیماری در سیستان و بلوچستان شده که مرگ بسیاری از این افراد در آمارهای رسمی ثبت نمیشود. بنا بر آمارهای رسمی شمار قربانیان کرونا در استان سیستان و بلوچستان از مرز هزارو ۶۰۰ نفر گذشته است. بنا بر گزارشهای میدانی بسیاری از شهروندان بالای ۷۰ سال استان که زمان تزریق واکسن آنها فرارسیده است، متأسفانه از تزریق واکسن استقبالی نکرده و حدود ۵۰ درصد از واجدان تزریق واکسن برای تزریق واکسن مراجعه نکردهاند. این در حالی است که شاخصهای توسعه در استان سیستان و بلوچستان شرایط بسیار نامناسب این استان در مقایسه با معدل کشوری را نمایش میدهد. استان سیستان و بلوچستان از نظر شاخص توسعۀ انسانی، امید به زندگی، درآمد سرانه، تعداد پزشک و تخت بیمارستانی، نرخ مرگومیر نوزادان، توسعۀ آموزشی و توسعۀ متوازن و پایدار در آخرین پله در میان استانهای کشور قرار گرفته است.

نیمی از جمعیت شهرهای بزرگ استان در حاشیههای شهرها زندگی میکنند. جلوههای فقر در میرآباد و امیرآباد در چابهار کریهترین چهرۀ نابرابری و فقر در کشور را نمایان میکند. دهها هزار نفر از ساکنان روستاهای استان از آب آشامیدنی سالم بیبهرهاند و به روش آبرسانی با خودرو به آنها آبرسانی میشود. بیش از ۷۰۰ هزار نفر این استان تنها به یک بیمارستان ۲۰۰ تختخوابی دسترسی دارند و ۱۰ شهرستان استان فاقد بیمارستان است. در روزهای اخیر نیز کمبود دستگاههای اکسیژنساز بیش از پیش بر مشکلات بیماران کرونایی در این استان افزوده است.
۲.شهرستان سردشت یکی از محرومترین شهرستانهای هفدهگانۀ استان آذربایجانغربی است. این شهرستان حدود ۱۱۸ هزار نفر جمعیت دارد که بیش از ۴۶ هزار نفر آن، در شهر سردشت ساکن هستند. با وجود طبیعت بکر، منابع آبی فراوان و بارش بالاتر از معدل کشوری، جنگلها و منابع معدنی قابل توجه، مرز صدکیلومتری با کشور عراق و نیروی انسانی تحصیلکردۀ قابل توجه، شوربختانه شهرستان سردشت و مردمان شریف این خطه از ایران با مسائل و مشکلات قابلتوجهی دستوپنجه نرم میکنند. راههای ارتباطی و جادههای نامناسب از جمله در حوزههای روستایی، در بنبست قرارگرفتن شهر سردشت و عدم توجه جدی برای ساخت راههای تازه با هدف دسترسی آسانتر این شهرستان به دیگر نقاط کشور از جمله در مسیر بوکان، کمبودهای طاقتفرسا در حوزۀ بهداشت و درمان، بیکاری و فقر و مواردی از این دست موجب شده هموطنان سردشتی با مسائل توسعهای قابلتوجهی روبهرو باشند. افزون بر شرایط معمول و نگرانکننده ناشی از توسعهنایافتگیِ حاکم بر بخش وسیعی از استانها و شهرستانهای مرزی کشور، شوربختانه شهرستان سردشت در تاریخ هفتم تیر ۱۳۶۶ هدف بمباران شیمیایی دولت حاکم بر عراق قرار گرفت. گروهی از اهالی سردشت بر اثر بمباران شیمیایی به شهادت رسیدند، شمار زیادی از شهروندان سردشتی نیز بر اثر بمباران شیمیایی مجروح شدند. زخمها و پیامدهای ناشی از بمباران شیمیایی سردشت هنوز بر تن و روان مردمان سردشتی سنگینی میکند. پس از ۳۴ سال از بمباران نخستین شهر شیمیاییشدۀ جهان پس از جنگ جهانی دوم، امکانات درمانی و تخصصی لازم برای شهروندان سردشتی اختصاص نیافته است. شمار زیادی از شهروندان سردشتی که زخم بمباران شیمیایی بر جان و روانشان سنگینی میکند، بهعنوان جانباز جنگی ثبتنام نشدهاند و مقررات اداری سختگیرانه موجب شده از حداقل حمایتهای قانونی در این حوزه بیبهره باشند. این شرایط موجب شده افزون بر رواج برخی آسیبهای اجتماعی، فقر و رویآوردن به کارهای سخت از جمله کولبری، سردشت با موج بیسابقهای از مهاجرت روبهرو شود، ضمن آنکه برخی از جانبازان شیمیایی سردشتی برای امرار معاش مجبور به کولبری هستند.

به وسیلۀ هواپیماهای عراق زخمی شده است.
بنا بر برخی گزارشها، در سال گذشته بیش از هزار نفر از شهروندان سردشتی به روشهای مختلف از کشور مهاجرت کردهاند. سرنوشت تلخ خانوادۀ مهاجر سردشتی که از این شهر مهاجرت کردند، یعنی خانواده شادروان ایراننژاد که در کانال مانش غرق شدند، عبرتآموز است. این خانواده با فروش خانهشان به مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان و فروش زیورآلات والدین و زمین آنان و قرض صدمیلیونی عازم اروپا شدند که سرنوشت غمباری یافتند. اگر خانوادۀ «ایرانینژاد» در شهر و مأوای خود آسایش داشتند، آیا چنین راه پرخطری را برمیگزیدند؟
۳. سرنوشت استان سیستانوبلوچستان و شهرستان سردشت مانند دیگر مناطق محروم کشور، بهویژه در استانهای مرزی، نشانهای از شکست سیاستهای توسعهای کشور در دهههای گذشته است. هنوز شمار درخور توجهی از هموطنان در این مناطق درد ناشی از فقر و محرومیت مزمن را با دل و جان تجربه میکنند. گروهی با سوختبری و کولبری جان و سلامت خود را به خطر انداخته و گروهی دیگر مهاجرت را برمیگزینند. فقر و بیکاری سایۀ سنگین خود را بر این استانها و مناطق گسترانیده و به این ترتیب رنج و مشقت زیادی را بر ایرانیان ساکن در این خطه تحمیل میکند. اگرچه در این دوره هزینههای زیادی برای توسعۀ این استانها صرف شده، اما اقدامات غیرکارشناسی، بیتوجهیها، رانتخوری، ناکارآمدی سیستم دولتی و فساد و عدم توجه به بنیانهای کارشناسی اقدامات مبتنی بر آمایش سرزمین موجب چنین رنجها و فلاکتی برای شمار زیادی از هموطنان شده است. استمرار این وضعیت افزون بر افزایش فقر و درماندگی هموطنان، پیامدهای امنیتی شایان توجهی نیز در پی خواهد داشت. شرم و رنج مرگ خانواده ایراننژاد بر شانۀ ما سنگینی میکند. برای رهایی از این مدار توسعهنایافتگی منطقهای باید تدابیر تازهای اندیشید. نظام تدبیر کشور باید از گذشته عبرت بگیرد. آزموده را آزمودن خطاست.
برگرفته از: روزنامه شرق، شماره ۴۰۴۲، یکشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۰
نظر شما