نوشتۀ : احسان هوشمند
بیش از پنج دهه است که ایران به یکی از بزرگترین کشورهای میزبان مهاجران و آوارگان در جهان بدل شده است. از اوایل دهۀ ۵۰ خورشیدی (۷۰ میلادی سدۀ گذشته) حضور صدها هزار نفر از آوارگان عراقی، بهویژه کردهای شمال عراق و نیز معاودین عراقی در جای جای ایران، موجب شد تا میزبانی و ارائۀ خدمات مختلف به این جمعیت انبوه به یکی از مشخصات جامعۀ ایران بدل شود. این جمعیت چندصد هزار نفری تا دوونیم دهه بعد همچنان در ایران مستقر بودند. گروهی نیز همچنان در ایران استقرار دارند. دولت ایران نیز در دورۀ حضور این جمعیت انبوه، اشتغال و کار و نیز تحصیل در دورههای مختلف از ابتدایی و دورۀ عمومی تا دورۀ دانشگاهی بخش قابل توجهی از این مهاجران را تأمین کرده بود. همزمان با حضور صدها هزار نفر از میهمانان و مهاجران عراقی در ایران، بحران افغانستان و حضور نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق در کشور افغانستان و آغاز جنگ در این کشور مصیبتزده موجب شد تا صدها هزار نفر از اهالی افغانستان راهی خارج از کشور شوند و ایران میزبانی بیش از دو میلیون نفر از این مهاجران را بپذیرد. اینک بیش از چهار دهه است که حدود دو میلیون نفر و در دورههایی ارقامی بیش از این، از مهاجران افغانستانی در ایران زندگی میکنند. بخش قابلتوجهی از این مهاجران را مردانی تشکیل میدهند که در ایران اشتغال دارند. گروهی از این مهاجران البته با خانوادههای خود عازم ایران شدند و به این ترتیب افزون بر اشتغال غیررسمی و رسمی این دسته، دهها هزار نفر از فرزندان این دسته نیز در ایران به تحصیل اشتغال دارند. میزبانی صدها هزار نفر از مهاجران غیرایرانی در پنج دهۀ گذشته موجب شده تا ایران به یکی از کشورهای دارای تجارب ذیقیمت از حضور مهاجران و مدیریت حضور آنان در جهان بدل شود. انتشار خبری مبنی بر عدم واکسیناسیون پاکبانان افغانستانی شاغل در شهرداری تهران به دلیل نداشتن شمارۀ ملی، بازتاب گستردهای در محافل رسانهای، اجتماعی و فرهنگی داشت. هرچند به سرعت مسئولان بهداشتی و شهرداری با اعلام آغاز واکسیناسیون این گروه از پاکبانان به مدیریت حواشی ایجادشده پرداختند.
۱. ایران تجربهای طولانی در میزبانی از مهاجران غیرایرانی در پنج دهۀ گذشته دارد. پس از پنج دهه میزبانی صدها هزار نفر از مهاجران عزیز، آیا تاکنون چارچوبی برای ساماندهی مهاجران در کشور طراحی و اجرائی نشده است؟ یعنی با وجود آنکه صدها هزار نفر از مهاجران در ایران مستقر هستند و حتی گروه قابل توجهی از آنان در ایران اشتغال دارند و دهها هزار نفر از فرزندان آنان نیز از خدمات آموزشی و تحصیلی در ایران استفاده میکنند، اما مدیریت سیاسی و بوروکراتیک کشور همچنان از ساماندهی و ارائۀ مدارک هویتی به این جمعیت میلیونی عاجز است !؟ به سخن دیگر، نهاد قانونی مربوط به اتباع خارجی دقیقا نمیداند چه جمعیتی از مهاجران در ایران مستقر هستند و مشخصات هر مهاجر و محل زندگی و استقرار و شغل وی از نظر این نهاد مسئول ثبت و ضبط نمیشود؟
اگر چنین باشد، [این به این معنی است که] کشور از حداقل اطلاعات دربارۀ مهاجران برخوردار است ! و هیچ اطلاعات دقیق و موثق و بهروزرسانیشدهای دربارۀ مهاجران در کشور وجود ندارد؟ ضروری است دربارۀ این موضوع مسئولان امر هرچه سریعتر پاسخگوی اقدامات خود برای ثبت و ضبط دقیق مهاجران خارجی در کشور باشند. لازم به یادآوری نیست که اینک بنا بر برخی گزارشهای غیررسمی، درصد بالا و بخش قابلتوجهی از ساکنان شهرستانهای استان تهران و البرز و برخی نقاط دیگر کشور را مهاجران افغانستانی تشکیل میدهند. در چنین شرایطی عدم توجه سازمانهای مربوطه به ابتداییترین وظایف سازمانی، موضوع شگفتانگیز و حیرتانگیزی است که باید برای آن چارهجویی کارشناسیشدهای انجام شود ! در حالی کشور از این بدیهیترین مختصات مدیریتی بیبهره است که حضور میلیونها نفر از مهاجران غیرایرانی در پنج دهۀ گذشته در ایران میتوانست به الگویی از مدیریت موفق کشور در جهان برای ساماندهی وضعیت مهاجران بدل شود!
۲. بخش قابلتوجهی از مهاجران افغانستانی در ایران در حوزههای مختلف اشتغال دارند. گروهی در بخش خصوصی به کار گرفته میشوند و البته گروهی نیز در بخش عمومی. متأسفانه آمار دقیقی از اشتغال مهاجران غیرایرانی، بهویژه مهاجران افغانستانی به تفکیک بخشها، در دسترس نیست یا منتشر نشده است ! آیا در نظام بوروکراتیک کشور، برنامهریزیها مبتنی بر دادههای دقیق و متقن صورت نمیگیرد؟ آیا مشخص است که نیروی غیرایرانی مهاجر در چه بخشهایی اشتغال دارند؟ آیا آماری از این وضعیت تولید شده است؟
۳. در پنج دهۀ گذشته، کشور ما خدمات قابلتوجهی به مهاجران غیرایرانی، بهویژه مهاجران عراقی و افغانستانی، ارائه کرده است. ارائۀ خدمات انسانی، بهداشتی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی به جمعیت میلیونی مهاجران دستاورد مهمی برای کشور است. آیا این خدمات مستندسازی شده است؟ آیا آمار و ارقام و ابعاد این خدمات روشن است؛ یا اینکه کشور به شکل خودکار ارائۀ خدمات میکند، بدون آنکه به روشنی مشخص باشد و برنامهریزی خاصی در اینباره صورت گرفته باشد؟ خدمات مهاجران به اقتصاد کشور نیز موضوع مهمی است که تاکنون دربارۀ ابعاد آن مطالب مستندی منتشر نشده است !
۴. از بعدی دیگر، مهاجران غیرایرانی و بهویژه مهاجران افغانستانی، دارای حقوق انسانی و نیازمند حفظ کرامت انسانی هستند. ساماندهینکردن وضعیت مهاجران و نامشخصبودن ابعاد و نیز هویت، آمار و ارقام این حوزه موجب میشود تا در شرایط ضروری از جمله در هنگامۀ بلایایی مانند کرونا ارائۀ خدمات به این عزیزان با محدودیت و موانعی روبهرو شود. افزون بر تأکید بر لزوم ساماندهی کم و کیف حضور مهاجران غیرایرانی در کشور، ضروری است در شرایط اورژانسی برای ارائۀ خدمات به این گروه تدابیر فوری، روشن و شفافی اندیشیده شود تا هم خدمات به این عزیزان صورت گیرد و هم از سوءاستفاده و شیوع فساد در استفادۀ نامربوط از این خدمات، مانند مورد واکسیناسیون کرونای پاکبانان شهرداری تهران، جلوگیری شود. با وجود ارائۀ خدمات بزرگ و مستمر کشور به مهاجران غیرایرانی در سدۀ معاصر، بهویژه به مهاجران و میهمانان ارجمند افغانستانی، در کشور متأسفانه بسیاری از اصول بدیهی مدیریتی و حکمرانی شایسته و خوب دربارۀ مدیریت مهاجران و آوارگان نادیده گرفته شده و حتی آمار روشنی از جمعیت مهاجران در کشور و نیز خدمات ارائهشده تولید نشده است. با این وضعیت، افزون بر نابسامانی در ارائۀ خدمات نظام تدبیر کشور هم نمیتواند برنامهریزی شایسته و بایستهای دربارۀ مدیریت موضوع مهاجران داشته باشد. بنابراین نخستین گام برای ارائۀ خدمات به مهاجران ساماندهی وضعیت آنهاست. امری که در دهههای گذشته بنا بر علل مختلفی مورد توجه قرار نگرفته است!
برگرفته از : روزنامۀ شرق، شمارۀ ۳۹۹۷، یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ (با ویرایش)
نظر شما