نوشتۀ : حسن بهگر
شخصی به نام حمید دادیزاده مطلبی مفصل نوشته با عنوان « آیا شما آذری هستید؟» [۱] او نوشته چرا این سؤال را از کسانی که فارسی را با لهجۀ ترکی صحبت می کنند، می پرسند ؟ قصد و مرام پرسنده چیست ؟
مانده ام معطل ! عزیز من ! اگر کسی لهجۀ لری یا کردی هم داشته باشد، همین سؤال ممکن است پیش بیاید. این دیگر بازجویی لازم ندارد. یا شاید طرف خواسته مطمئن بشود ، اگر وی آذربایجانی است، اهل کجای آذربایجان یا زنجان یا جای دیگر است. در مقابل یک سؤال ساده که طرف را زیر اخیه نمی کشند که قصد و مرامت چیست ؟
نویسنده بر آنست که همین امر باعث شده که عده ای آذربایجانی، فارسی را طوری حرف بزنند که پرسش کننده را قانع کنند که آذری نیستند. آیا آذری در فرهنگ ما کلمۀ بدی است؟
من در تمام عمر چنین چیزی نشنیده ام . همواره این کلمه با یادآوری حرمت و اعتبار تاریخی آذربایجان همراه است. کاش نویسنده در یک برنامۀ زنده ی تلویزیونی این حرف را می زد که همه بشنوند و در تاریخ بماند.
بعد ادامه داده حتی در مواردی، این واژۀ کوچک آذری نقش سیاسی بازی میکند و فرد اگر حساس باشد ممکن است کار به کشاکش زبانی هم بکشد.
فکر می کنید مسأله به اینجا ختم شد؟ خیر. کجای کارید ؟ او ادامه می دهد :
«اما در مواقعی برخی مخاطبین در برابر این پرسش حساسیت نشان داده حتی در برخی از حرکات اعتراضی در پاسخ به این پرسش که شما آذری هستید مقاومت نشان داده و با لحنی اعتراضی و منفی پاسخ هارای هارای من ترکم شنیده میشود! »
ملاحظه می فرمایید، از کجا به کجا رسیدیم ؟ حالا متوجه شدید یک پرسش سادۀ « آیا شما آذری هستید؟ » چند من آب برمی دارد ؟
حالا مشکل کجاست و چه خاکی باید به سر ریخت که صدای هارای هارای طرف درنیاید ؟
مسأله خیلی ساده است: شما باید بپرسید، آیا شما ترک هستید ؟ آذری یعنی چه ؟ آذری قباحت دارد؛ ولی ترک اعتبار دارد. اگر این مغالطه، ببخشید مقاله را نخوانده بودیم متوجه نمی شدیم که با یک پرسش ساده نه تنها یک معضل اجتماعی بلکه یک مشکل سیاسی هم تولید کرده ایم .
واقعا جای گله از حمید عزیز هست. برادر تو که عاشق و جانباختۀ ترک هستی، چرا کلمۀ آذری را بی اعتبار می کنی ؟
به قول معروف :
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی ؟
گویی ، حمید عزیز در عالم هپروت زندگی می کند. حتما کلمۀ ترکتازی را که یادگار حملات و یورش های قبایل ترک به کشور ما بوده است، نشنیده یا خود را به کوچۀ علی چپ زده که « هارای هارای من ترکم » سرداده تا ابوالفضل را شمر قلمداد کند.
نه فکر کنید این درفشانی ها به همینجا ختم شده؛ نه، حمیدخان زحمت کشیده به لغت نامه ها مراجعه کرده و دیده که همه جا تقریباً «زبان آذری» را لهجهای از «زبان فارسی قدیم» که در آذربایجان متداول بوده، تعریف کرده اند ولی گویا این تعریف ها به مذاقش خوش نیامده و سرانجام به فرهنگ بزرگ و معروف آکسفورد !؟ مراجعه کرده و کشف کرده که در آن آذری «عضوی از مردم ترک Turkic» تعریف شده است.
خدا پدرت را بیامرزد که ما را از چه راه پرپیچ و خمی گذرانده ای تا مقصود نهایی خود را برملا کنی. به قول مولانا عبید، روباهی عربی را بگزید. افسونگر را بیاوردند. پرسید : کدام جانورت گزیده ؟ گفت سگی، و شرم کرد بگوید روباهی . چون به افسون خواندن آغاز کرد، گفتش چیزی هم از افسون روباه گزیدگی بدان درآمیز !
خوب، برادر ! این را اول بگو و زحمت را کم کن که ناچار نشوی بعدش هم سخنان همشهری آذری خود کسروی را رد کنی که به قول تو، چون به حرفش ایمان داشت، با مخالفان خود سازش نمی کرد تا که مطلب را به اینجا برسانی که آذربایجان یک ملتی بوده است که زبانش در زبان فارسی آسیمیله شده ! انصافاً ، زحمات حمیدخان که حتا زبان تاتی از شاخۀ زبان های فارسی را چون در آذربایجان صحبت می شود، وارده بر زبان ترکی دانسته، قدردانی دارد. این کشف همتراز یافته های ارشمیدس و اقلاً شایستۀ جایزۀ نوبل است.
حمیدخان به در و دیوار زده، کارهای تحقیقی کسروی را به بهانۀ پاکدینی و کتابسوزی رد کرده و آخوندزاده را چون از گذشتۀ باشکوه ایران تجلیل کرده، دراز فرموده، ولی دست آخر برگ آسی بر زمین زده که مسلمان نشنود؛ کافر نبیند. این کشف آخری دیگر معرکه است :
«تا زمان چامسکی در محافل آکادمیک باور بر این بود کودک که زاده میشود مغز کودک همچون آیینهای صاف و شفاف و خالی است و چیزی از مادر با خود ندارد. به این شیوۀ کهنه باور داشتند که بعد از زاده شدن چون مغز کودک همچون صفحهای نانوشته و شفاف است. برخی از روحانیان و آموزشگران منحط بر آن شدند که مرحلۀ یادگیری را با این نظریه سازمان دهی کنند و خود هر چه بخواهند بر این کودک دیکته کنند و الا آخر . اما چامسکی و همکارانشان با مطالعات در مراکز دانشگاهی و دادههای علمی اعلام کردند که کودک وقتی زاده میشود مغز او به طور بالقوه و ژنتیکی مملو از Vocabulary و انباری از زبان مادری است. »
ملاحظه فرمودید. با این نقل قول دیگر نفس حریفان بریده می شود. خودمانیم ؛ من در عمر کوتاه خود همه جور حرف عجیب و غریب شنیده بود ولی اینکه همچین چیزی را به بزرگی مثل چامسکی ببندند ، حیرت انگیر بود و دهانم مانند در چمدان باز مانده.
تا آنجا که اینجانب تفحص کرده هدف اصلی چامسکی نقشه برداری از زبان های غیراروپایی بوده که در ادبیات غربی توصیف نشده. در حقیقت، چامسکی چشم انداز کلی به مقولۀ زبان دارد و می خواهد زیربنای و ساختار مشترک زبان را پیدا کند که به عقیدۀ وی در همۀ زبان ها مشترک است – یک دستور زبان جهانی . اما حمیدخان دنبال جعل کردن و جدا کردن زبان می گردد. این دو امر متفاوت است.
برادر من! اگر قرار باشد بچه در شکم مادر زبان مادری را فراگرفته باشد که دیگر زبان آموزی معنایی ندارد ! اصلاً متوجهی که این حرف مسئلهُ یادگیری زبان مادری را از بن بی معنا می کند ؟ زبان را می خواهی از شکم مادر ارثی کنی که بگویی هر آذربایجانی که بعد از زایش فارسی یاد گرفت، مورد ستم واقع شده ؟ زبان امر فرهنگی است، نه بیولوژیکی. اسباب یادگیری و استفاده از زبان، بیولوژیک است، نه خودش. اصلاً می دانی ته حرفت به کجا می رسد؟ به اینجا که بنی بشر از همان شکم مادر با هم تفاوت ژنتیکی ـ فرهنگی دارند و به این ترتیب، کوشش برای جمع آوردن آنها زیر چتر گونه ی واحد زورگویی است. در نهایت، داری زبان را به نژاد می بندی و خودت حالی ات نیست. این حرف فقط به درد این می خورد که آتش زیر دیگ نژادپرست ها بگذارد. تا آنجا که می دانم، هیچکدام اینها هم تا به این حد پیش نرفته بود که یک چنین چیزی سر هم کند. حالا که تو گفته ای نظراتت را ببر و به آنها عرضه کن بلکه قدرت را بدانند. ما که فقط می خندیم.
به هر حال کینه توز نیستم، خدا شفایت بدهد.
پی نوشت :
[۱] https://news.gooya.com/2020/04/post-37772.php
۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹
برگرفته از : پایگاه ایران لیبرال
نظر شما