۲۱ - آذر - ۱۳۹۶
سرودۀ : رهی معیری


 

استاد  روح الله  خالقی

استاد روح الله خالقی

 

 

 

آرزوی ما تویی تو

قبلۀ دل‌ها تویی تو

جان بی تو آرامی ندارد

کارام جان ما تویی تو

عاشقم ای مه به رویت

سرخوشم ای گل به بویت

مجنون‌تر از مجنون منم من

زیباتر از لیلا تویی تو

می ‌ده به یاران کهن

ای ماه من

می‌ ده که عمرِ دشمنان طی شد

دور نشاط و نوبتِ می شد

شب سحر شد

مهر از افق جلوه‌گر شد

آه دل درویشان

سوزنده چون آذر شد

مطرب به شهناز شوری عیان کن

آهنگِ آذربایجان کن

بر خاکِ تبریز اشکی فرو ریز

از فتنۀ گردون فغان کن

وز دیده سیل خون روان کن

برگو که عشقت آذر به جان‌ها زد

وین شعله آتش بر خانمان‌ها زد

ای قبلۀ آزادگان

و ای خاک آذربادگان

منزلگه شیران تویی

جان و سر ایران تویی

فرخنده باد ایام تو

کز نام تو

آشفته خاطر دشمن دون شد

می در گلویِ مدعی خون شد

غلامحسین  بنان

غلامحسین بنان

پی نوشت :

  1. تصنیف « آذربایجان » ، سروده ی رهی معیری با آهنگی از روح الله خالقی و با آواز غلامحسین بنان اجرا شد .

نظر شما