روابط عمومی موسسه ترجمه و تحقیق هور
سمینار علمی مرزهای جغرافیایی قفقاز در گذر تاریخ که در تاریخ ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۳ با همکاری موسسه ی ترجمه و تحقیق هور، موسسه ی مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) و بنیاد مطالعات قفقاز برگزار گردید ، در بخش چهارم خود به موضوع « نقش و سیاست جمهوری اسلامی ایران در منطقه ی قفقاز پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی» پرداخت. سخنران این بخش دکتر محمد شوری، مدیر « گروه مطالعات اوراسیای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام » بود که گزیده ای از سخنان او را به همراه نقطه نظرات و پرسش های کارشناسان می خوانید :
دکتر محمد شوری
«با عرض سلام و تشکر از برگزار کنندگان این سمینار . این دومین بار است که من از این افتخار برخوردار شده ام تا در جمع هموطنان ارمنی سخنرانی کنم و از این بابت بسیار خوشحال هستم .
در ارتباط با نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه ی قفقاز ، و برای آن که بدانیم جمهوری اسلامی ایران چگونه در منطقه عمل می کند باید ویژگی های این منطقه را بررسی کنیم . از اینرو من سه ویژگی عمده در این منطقه را – که دوست ارجمندم دکتر کرمی نیز به آن اشاره کردند – مورد بازبینی قرار می دهم .
اولین ویژگی : منطقه قفقاز به لحاظ جغرافیایی منطقه ای بزرگ محسوب نمی شود و در سطح نظام بین الملل نقش عمده ای ندارد ؛ اما به لحاظ منطقه ای و بحث انرژی ، محل برخورد منافع قدرت های جهانی ،چه در گذشته و چه در حال، بوده و هست .
دومین ویژگی : منازعه ی قراباغ که بر پیچیده ترشدن اوضاع منطقه افزوده و باعث شده پای قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای به این منطقه باز شود و در حال حاضر نیز بمانند آتش زیر خاکستر عمل می کند .
سومین ویژگی : هر سه کشور قفقاز (ارمنستان، گرجستان، آذربایجان) از لحاظ امنیتی کشورهایی آسیب پذیر ، و وابسته به قدرت های بزرگ جهانی هستند که این نیز بر پیچیده ترشدن مسائل قفقاز افزوده است .
اما نقش ایران در منطقه : [ در دوره ی معاصر ] توجه ایران زمانی به منطقه قفقاز جلب شد که در پایان دهه ی اول پس از پیروزی انقلاب قرار داشت و تازه ، جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشته بود و می خواست وارد مقطعی جدید از تاریخ سیاسی خود شده و نقش قدرتی تاثیرگذار در منطقه را ایفا نماید . نقش آفرینی در عرصه ی سیاست منطقه ی قفقاز اولین تجربه ی سیاست خارجی [جمهوری اسلامی ] ایران محسوب می شود .
در همان زمان و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال [ یافتن ] کشورهای قفقاز ، ایران با سیل تقاضاهایی از سوی مردم جمهوری آذربایجان برای ورود به ایران و مراوده با خویشاوندان هم زبان خود در این سوی رود ارس مواجه می شود. از طرفی نیز جنگ قراباغ آغاز شده و کار ایران را بسیار سخت می کند ؛ زیرا یک طرف منازعه جمهوری آذربایجان قرار دارد که مردمش هم زبان با مردم آذربایجان ایران هستند و علاوه بر آن از لحاظ مذهبی نیز مشترکات فراوانی دارند و طرف دیگر جمهوری ارمنستان قرار دارد که در طول تاریخ همواره با آنها روابط مثبت سیاسی و تاریخی داشته است .
از اینرو شاید انتظار از ایران بر این بود که با توجه به ایدئولوژی خود از آذربایجان حمایت کند. اما رهبران ایران با یک انتخاب بسیار سنجیده سعی کردند به جای آنکه وارد درگیری شوند ، با استفاده از ارتباطات فرهنگی با دو طرف درگیر بیشتر نقش میانجی را ایفا کنند . همانطور که شاهد بودیم ، اولین آتش بس این منازعه در حضور ایران انجام گرفت. این همه در حالی است که در همان مقطع ترکیه و روسیه به گونه ای دیگر عمل کردند و نقش میانجیگری ایران به سبب دخالت های آنها هرگز میسر نشد .
در آن زمان جمهوری اسلامی ایران ، علاوه بر نقش میانجیگری ، نقش دیگری [ را ] نیز پذیرفت و آن ، رساننده ی کمک های انسان دوستانه به طرفین درگیر ، خصوصا جمهوری آذربایجان ، بود که در این راه و پس از پایان جنگ ، متاسفانه دوستان آذربایجانی ما این خدمات ایران را نادیده انگاشتند و ناسپاسی کردند. این ناسپاسی ها به چندین صورت از سوی جمهوری آذربایجان نمود پیدا کرد :
- جبهه ی خلق آذربایجان از ابتدای تشکیل و پس از پایان جنگ ، همواره رویکردهای ناسیونالیستی خود را پنهان نکرده و قوت بخشید و به انواع مختلف سعی در تحریک افکار عمومی مردم آذربایجان ایران نمود .
- کنارگذاشتن ایران در بحث سرمایه گذاری های نفتی حوزه ی دریای خزر ، تحت فشارهای کشورهای غربی و ورود غربی ها در این حوزه که ایران به شدت نگران آن بود و باعث اختلافات بسیار در حوزه ی دریای خزر شد.
- کنارگذاشتن ایران از فرایند میانجیگری گروه مینسک ،علیرغم تاثیر آن و سابقه ی روابط حسنه ی آن با جمهوری آذربایجان .
حال و با توجه به این رویدادها ، این مسئله را که رفتار و پاسخ ایجابی ایران به این رفتارها چگونه می توانست باشد ،می توان از چند منظر مورد بررسی قرار داد :
- تلاش برای برقراری رابطه ی متوازن میان ارمنستان و آذربایجان
- کمک به همکاری های ترانزیتی و اقتصادی به هر دو کشور
- پیشنهاد تشکیل «سازمان همکاری های مشترک دریای خزر» که متاسفانه این مورد هم از سوی آذربایجان جدی گرفته نشد .
- پیشنهاد افزایش اعضای اکو در منطقه و پیشنهاد ورود آذربایجان به این سازمان
- ادامه ی یاری های انسان دوستانه به جمهوری آذربایجان ، علیرغم ناسپاسی های زمامداران آن
ایران پس از گذر از این مقطع و موارد یادشده با دور دیگری از ناسپاسی ها روبرو شد :
- کنارگذاشتن ایران از خطوط ژئوپلیتیک قفقاز که به اذعان بسیاری از کارشناسان بهترین راه انتقال انرژی از ایران بود ، اما آنها خط لوله باکو – جیحان- تفلیس را جایگزین [ مسیر انتقال نفت از ایران ] کردند .
- تلاش های روزافزون در سالیان اخیر برای ایجاد تنش های قومی در ایران
در خصوص این مورد ، هیچ کس نمی تواند انکار کند که در جمهوری آذربایجان مجموعه ای از نشریات ضدایرانی برای تحریک افکار عمومی مردم آذربایجان ایران منتشر می شود و علاوه بر آن ، کنگره های گوناگونی نیز در راستای[ پیشبرد ] تجزیه ی ایران در آن کشور برگزار می شود که عملا فشارهای مضاعفی بر کشور ما وارد می کند. از طرف دیگر ، در سالیان اخیر ایران مشکل مقابله با تهدید ها را نیز داشته است ؛ همانطور که همه می دانند ، پهبادی که سال گذشته در ایران و در نزدیکی قم سقوط کرد، از خاک نخجوان به پرواز درآمده بود و همچنین گروه های تروریستی که دانشمندان اتمی ایران را ترور کردند، در[ جمهوری آذربایجان ] مستقر و سازماندهی شده بودند. در کنار همه ی این موارد می توان به نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان نیز اشاره کرد .
با این همه ، به نظر من سیاست اصلی ایران در منطقه ی قفقاز از ابتدا تا کنون ، «برقراری ثبات در منطقه ی قفقاز » بوده است . ایران به هیچ وجه از «مناقشه ی قراباغ » به عنوان ابزاری برای [ دستیابی ] به اهداف خود در منطقه استفاده نکرده است ؛ زیرا جمهوری اسلامی ایران ابزارهای مناسبی در دست دارد که [ اگر می خواست ] می توانست در صورت لزوم ،[ با یاری گرفتن از آنها ] بر آذربایجان و ارمنستان فشار وارد کند ؛ [ اما ] ایران بیشتر سعی کرده در بخش ترانزیتی و استفاده از موقعیت ژئوپلیتیکی در منطقه نفوذ داشته باشد .
از سیاست های دیگر جمهوری اسلامی ایران در منطقه ، بحث عدم تداخل با منافع روسیه است که دارای حقوق تاریخی در این منطقه است . ایران همواره کوشیده در منطقه ی قفقاز و موضوع دریای خزر ، [ در ] کنار [ این ] کشور حرکت کند ؛ زیرا تقابل با روسیه تنها می توانست به تشدید درگیری ها در منطقه منجر شده و منافع ما را با خطر روبرو کند .
در بحث سیاست تقابل جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان ، باید بگویم که ایران همواره [ در برخورد ] با جمهوری آذربایجان از سیاست مدارا پیروی کرده است. برای جمهوری اسلامی ایران دشوار نبود که بخواهد به رفتارهای متقابل دست بزند ؛ اما این مقابله ها تنها می توانست توان و انرژی ایران را در یک جای غیرضروری و بیهوده صرف کند . ایران همواره سعی کرده از سیاست مدارا استفاده کند ؛ و به همین دلیل است که در این راه ، ما شاهد فراز و نشیب های بسیاری در روابط با جمهوری آذربایجان بوده ایم که البته [ امروزه ] در حد نسبتا قابل قبولی قرار دارد .
در انتها فقط می خواهم به این نکته اشاره کنم که برای جمهوری اسلامی ایران هیچوقت «همسایه ی ضعیف » عنصر قابل قبولی تعریف نمی شود؛ و فکر نمی کنم بی ثباتی کشورهای قفقاز کمکی به منافع ملی جمهوری اسلامی ایران کند. از اینرو سیاست های ایران همواره در گسترش همکاری ها و توسعه ی اقتصادی و [ گسترش ] ثبات در منطقه مطرح است . »
دکتر کارن خانلری
« قبل از هر چیز می خواهم از آنالیز بسیار دقیق شما در خصوص این بحث تشکر کنم . اگر اجازه دهید ، [ می خواهم ] دو مورد به سخنان شما اضافه و یک پرسش نیز مطرح کنم .
آنچه شما در بحث مربوط به درگیری های بین آذربایجان و ارمنستان یاد کردید ؛ و من قبول دارم که در بحث های سیاسی و محاوره ای این نوع سخن گفتن رایج است ، اما بنده فکر می کنم این درگیری در ابتدا جنگ آزادی و رهایی بخشی بین مردم قراباغ و دولت مرکزی آذربایجان بود که بعدها گسترده تر شد و ابعاد بین دولتی به خود گرفت. این موضوع با مسئله ی کوزوو در سنخیت کامل است. زیرا ما هیچ وقت نمی گوییم این جنگ بین صربستان و آلبانیا بوده است بلکه جنگی بود بین مردم کوزوو و دولت صربستان ؛ و فکر می کنم اگر این مورد در خصوص قراباغ نیز رعایت شود ، بهتر است.
مورد دوم بحث میانجیگری ایران است که شما فرمودید بر اثر فشارهای غربی، ایران از «گروه مینسک» کنار گذاشته شد؛ و من می خواهم این نکته را اضافه کنم که علاوه بر کشورهای غربی ، فشارهای عمده از سوی ترکیه و خود جمهوری آذربایجان وارد شد . زیرا ایران همواره در روند میانجیگری «بحث صلح پایدار بر اساس عدالت» را پیشنهاد می کرد، و این بحث عدالت به شدت کشور آذربایجان را رنج می داد، زیرا این کشور هیچ اعتقادی به عنصر عدالت و اصل حق تعیین سرنوشت ملت ها بر اساس منشور سازمان ملل متحد نداشت و نمی توانست در مذاکرات وارد کند .
اما پرسش من : با توجه به سوابق قبلی و ناملایمات به وجودآمده از سوی آذربایجان ، خصوصا نفوذ اسرائیل در آن کشور، و با توجه به دیپلماسی قبلی ایران با دو کشور ارمنستان و آذربایجان که به «معادله ی رابطه ی کم عرض و پرعمق با ارمنستان و پرعرض و کم عمق با آذربایجان» معروف شده بود، آیا می توان با توجه به سفر اخیر جناب آقای دکتر روحانی به باکو و توافقات انجام گرفته تغییر زاویه ای از سوی ایران در منطقه ی قفقاز را شاهد باشیم؟ زیرا احساس می شود این دیپلماسی کمی پررنگ تر از قبل شده است .
دکتر محمد شوری
در خصوص تذکر شما در خصوص منازعه ی قراباغ باید بگویم که من وارد بحث های داخلی کشورها نشدم و من مسائل را از دید یک کشور ناظر، همسایه و بیرونی بررسی کردم و از دید ما این منازعه ای است که میان دو کشور رخ داده و ما باید ببینیم نقش ما در حل آن ،چه می تواند باشد . من [ در ارزیابی خود ] سعی کردم از منظر میانجیگری به آن بنگرم . در بحث فشارها نیز باید اضافه کنم که علاوه بر غرب ، روسیه نیز نقش پررنگی ایفا کرده است .
اما در مورد سفر اخیر دکتر روحانی و توافقات انجام گرفته ، ابتدا باید ببینیم که آیا می توان به رابطه ی متوازن رسید، زیرا این توافقات انجام گرفته در بحث خطوط ارتباطی است که بیشتر برای ایران و در بحث ترانزیت کالا با روسیه حائز اهمیت است. با توجه به سوابقی که ما از دولتمردان آذربایجان سراغ داریم ، تصور من این است که هنوز راه طولانی در پیش است تا این توافقات به انجام برسد و من [خود چندان در این زمینه ]خوشبین نیستم .
اما معتقدم جمهوری اسلامی ایران دارای ابزارهای بسیاری است که می تواند این مسائل را کنترل کند. به عنوان مثال همه می دانند که خط ارتباطی جمهوری آذربایجان با منطقه ی نخجوان از طریق ایران میسر است و ایران با بستن این مسیر می تواند شرایط را کنترل کند . »
دکتر سید جواد طباطبایی
«من می خواهم نظر شما را به چند نکته جلب کنم و اضافه کنم که این موارد ،نظر و پیشنهاد شخصی بنده به عنوان یک شهروند ایرانی است و نه به عنوان یک سیاستمدار و کسی که در بطن مسائل حضور دارد .
علمای قدیم علم طبیعیات می گفتند عالم از خلاء وحشت دارد و هیچ جایی پیدا نمی شود که خالی از ماده باشد. در حوزه ی سیاست نیز این قانون صادق است و هر کجا خلائی ایجاد شود ، یک نیروی دیگر آن را پوشش می دهد و [ پر می کند ] . این که ما بگوییم کشورهای غربی و شرکت های نفتی در منطقه ی قفقاز نفوذ کردند ، یک مسئله است ؛ و اینکه ما این خلاء را با بی اعتنایی خود در منطقه ایجاد کردیم و اجازه ی ورود را به آنها دادیم ، یک مسئله دیگر. نظر شخصی بنده به عنوان یک شهروند ایرانی این است که جمهوری اسلامی ایران در بحث سرمایه گذاری سیاسی نامتوازن عمل کرده است ؛ یعنی در جاهایی مانند کشورهای عربی بیش از حد سرمایه گذاری کرده و درجاهایی مثل منطقه ی قفقاز که فروپاشی در آن اتفاق افتاد ، بی اعتنایی کامل از خود نشان داده است. این در حالی است که ایران در این منطقه دارای اعتبار تاریخی بود ؛ ولی در آنجا نه اعتباری داشت و نه می تواند کسب کند. ایران علاوه بر اینکه منطقه ی قفقاز را نادیده گرفت کشورهای شرق دریای خزر را نیز از دست داد .و من همیشه گفته ام ، ما این کشورها را برای دومین بار از دست داده ایم . منطق مدیریت حکم می کند که ما در جایی سرمایه گذاری کنیم که بازدهی داشته باشد، و پیشنهاد می کنم که ما ، در سیاست خارجی خود ارزیابی مجدد داشته باشیم.
نکته ی دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم، در خصوص [ جمهوری آذربایجان ] است . من [با ] اینکه مناسبات ما با جمهوری آذربایجان بهتر شود ، مخالفتی ندارم و باید در این راه سعی و کوشش شود؛ اما باز تکرار می کنم – همانطور که در مورد روسیه اشاره کردم – در باره ی این کشور هم ما باید بدانیم که در جمهوری آذربایجان دشمنان قسم خورده ای داریم . به عنوان مثال من چند وقت پیش ، در واشنگتن چیزی به چشم [ خود ] دیدم که بسیار نگران کنننده بود : همشهری های آذربایجانی ما به تحریک سفارت باکو [ در واشنگتن ] پرچم های آذربایجان بزرگ را می افراشتند و ما امروز دنباله ی این اقدامات را در دانشگاه ها و حتی اماکن عمومی تبریز و آذربایجان شاهد هستیم . اینکه ما بخواهیم تا حدی محافظه کارانه با مسائل برخورد کنیم ، خوب است ؛ اما مداراکردن مطلب دیگری است که من می ترسم بگویم آنها دشمنانی هستند که در موقعیت مناسب می توانند از پشت به ما خنجر بزنند . از اینرو دشمنان ما باید بدانند اگر بخواهند در جایی به ما ضربه ای وارد کنند، [ در پاسخ ] ضربه ای خواهند خورد که بسیار شدیدتر از آن چیزی است که آنها بر ما وارد می کنند . »
دکتر محمد شوری
«من خودم را در جایگاهی نمی بینم که بخواهم با استاد عزیزم ،جناب آقای دکتر طباطبایی وارد مجادله شوم و هر چه ایشان گفتند من چشم بسته می پذیرم .»
دکتر جهانگیر کرمی
« مسئله ای که می خواهم دوباره به آن اشاره کنم این است که [ ورود به مسائل ] کشورهای قفقاز و حوزه ی دریای خزر در اولویت های اولیه ی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار ندارد و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به گونه ای طراحی شده است که توجه زیادی به محیط پیرامونی و همسایگان خود نمی کند. منطقه ی آسیای مرکزی و قفقاز به غیر از یک دوره ی کوتاه و اولیه ،همیشه در اولویت های انتهایی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است .هنگامی که اینگونه می شود ، ما مجبوریم فقط نظاره گر باشیم که دیگران چه می کنند تا منافع ما به خطر نیافتد.
من معتقدم اگر ما به این محیط توجه می کردیم ، می دیدیم که هر چه در این منطقه اتفاق افتاده به نفع ما بوده است. زیرا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باعث شد مرزهای روسیه از ما دور شود و در یک فاصله ی مناسب قرار بگیرد؛ شوروی از افغانستان خارج شد و دولت عراق هم سقوط کرد و همه اینها به نفع ما تمام شد. اشکال عمده ای که من در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می بینم این نکته است که به جای ما ، دشمنان ما منافع ملی ما را تعریف می کنند. و به همین دلیل است که در منطقه ی قفقاز و حوزه ی دریای خزر ، سیاست «همه چیز منهای ایران» تعریف شده است .و این سیاست اثری گذاشته که تمام بازارهای آن کشورها به دست چینی ها و غربی ها بیافتد و ایران در [ این ] منطقه با هیچکدام از این کشورها [ همکاری ] اقتصادی مهمی نداشته باشد . »
دکتر هوشنگ طالع
« من هم به نوبه ی خود از بیانات آموزنده شما سپاسگزارم و می خواهم نظر خود را در چند جمله بیان کنم .
شما فرمودید در آغاز دستگاه دیپلماسی ما تجربه ی نقش آفرینی در منطقه ی قفقاز را نداشت که من با آن موافقم ؛ اما نکته ای نیز وجود دارد که آن عدم آگاهی ما از تاریخ این سرزمین و رابطه ی تاریخی ما با همسایگان است. در این خصوص به مطلبی می خواهم اشاره کنم .
در تاریخ ایران همواره هموطنان گرجی و ارمنی ما دارای جایگاهی بوده اند که شاید دیگر اقوام از این جایگاه برخوردار نبوده اند. شوخی نیست که در زمان های گذشته ، اسقف اعظم کلیسای اچمیازین ارمنستان بیاید و شمشیر پیروزی را بر کمر نادرشاه ببندد و یا هنگامی که فتحعلی شاه قاجار در زمان جنگ های ایران و روس به منطقه ی اچمیازین ارمنستان می رسد ، از اسقف آنجا می شنود که روسیه با شخصی به نام ناپلئون درگیر جنگ است و دستور می دهد که یک ارمنی را به عنوان سفیر از سوی ایران جهت مذاکره با ناپلئون به آنجا بفرستند . این موارد را گفتم که بگویم ما از این دیدگاه و سابقه ی تاریخی می بایست وارد منطقه ی قفقاز می شدیم و می توانستیم بحق نقش برادر بزرگ را ایفا کنیم .
من هم با دوستان موافقم که بی اعتنایی ما در بعضی موارد می تواند به ضرر ما تمام شود و معلوم است که این بی اعتنایی و مدارا باعث می شود که حاکمان باکو جری شده و پهپاد و تروریست به ایران بفرستند و تبلیغات ضدایرانی و تحریفات و جعلیات گسترده انجام دهند . »
ایساک یونانسیان
« من هم به نوبه ی خود از سخنرانی پربار شما تشکر می کنم ؛ ولی به عنوان یک شهروند ایرانی و نه به عنوان یک ارمنی نمی توانم با قسمت انتهایی سخنان شما که مربوط به بحث مدارا و تلف شدن وقت و انرژی جمهوری اسلامی ایران مربوط می شود ، موافق باشم . زیرا در جلسه ی صبح ، دوستان از تحریفات و جعلیات گسترده ی جمهوری باکو سخن گفتند و شما نیز از ناسپاسی های آن سخن به میان آوردید . آیا شما فکر نمی کنید، [ با ] این مداراکردن ها و وقت نگذاشتن ها ، روزی فرا می رسد که [ زیاده خواهی های جمهوری باکو ] به مانند مسئله ی «نام خلیج فارس» برای ایران عزیز ما مسئله ساز بشود ؟ »
دکتر محمد شوری
« من آنچه گفتم آن چیزی است که تاکنون اتفاق افتاده است و نظر خودم را به شخصه ابراز نکردم. اما موافقم که قطعا می شد به گونه ای دیگر در منطقه عمل کرد که جمهوری اسلامی ایران با قدرت بیشتری ظاهر می شد . اما تصور من این است که جمهوری اسلامی ایران تا کنون نخواسته در منطقه مسائل را برای خود پیچیده تر کند و به شخصه معتقدم که گاهی مدارای زیاد می تواند مشکل آفرین باشد . اما باز اعتقاد دارم جمهوری اسلامی ایران ابزارهایی دارد که در زمان لزوم می تواند شرایط را به نفع خود کنترل کند . »
سالار سیف الدینی
« من هم می خواستم عدم موافقتم را با مسئله ی « سیاست مدارا» اعلام کنم که دوستان همه ی موارد را گفتند. البته شما مسائل را به صورت توصیفی بیان کردید و طبعا نظر شخصی شما نبود. من هم فکر می کنم ، جمهوری اسلامی ایران در زمان استقلال جمهوری آذربایجان از اتحاد جماهیر شوروی و [ دولت ایران ] در زمان رسول زاده و استقلال مستعجل آن کشور ، همواره این مدارا را کرده [ است ] ، اما آنچه سیاسیون می گویند ، [ این است : «] مدارا با دشمنان مدارا دشمنی با خود مدارا است » و این خصومتی که جمهوری آذربایجان با ما دارد ، خصومتی ساختاری است که حتی در کتاب های درسی آن کشور وارد شده است. به عنوان مثال عرض کنم ، چندی پیش شخصی به نام رامیز مهدیف ، از اعضای «شورای عالی امنیت ملی آذربایجان» به ایران آمد که فردی است با افکار و تئوری ضدایرانی و در مقاله هایی که در باکو منتشر می کند ، هیچگاه ایران را به رسمیت نمی شناسد. این شخص اخیرا مقاله ای در مورد سلسله صفویان منتشر کرده که در قسمتی از آن نوشته است : « ایران جزئی از امپراتوری صفویان بود که یک دولت آذربایجانی است ». نظر شخصی من این است که ما باید واکاوی کنیم که این سیاست مدارا چگونه وارد سیاست های ما شده است ؟ زیرا نادیده انگاشتن پیاپی مسائل باعث می شود که آنها مثل امروز جنبش های قومی ما را تحریک و تقویت کنند و ۱۵ الی ۲۰ میلیون از جمعیت ما را هدف قرار دهند. ازاینرو معتقدم ، کار ما و شما که تولید فکر می کنید ، باید این باشد که در این زمینه ها سیاست تولید کنیم و روش های برخورد را در مواجهه با جمهوری آذربایجان از راه دیپلماسی تغییر دهیم . »
دکتر محمد شوری
« فکر می کنم به حد کافی در این مورد صحبت شده است . من همانطور که گفتم ، ایران نمی خواهد با مسائل [ به شیوه ی ] تقلیل گرایانه [ برخورد ] کند. باید قبول کنیم ، بعضی چیزها وجود دارد که همیشه نچسب است ؛ اینکه آنها چه می کنند و چه می گویند ،هرگز به دل نمی نشیند و نچسب باقی می ماند. بعضی وقت ها لازم است با کرامت از کنار بعضی آزار و اذیت ها عبور کرد . فکر می کنم به برخی از این مسائل نباید بیش از حد توجه کرد و مته به خشخاش گذاشت ؛چون این توجه باعث می شود که به آنها هویت بیهوده بدهیم . »
برگرفته از : پایگاه « آلیک آنلاین » ( با ویرایش )
نظر شما