به گزارش پایگاه خبری شبکه ی العالم، عبدالباری عطوان که سردبیر « رأی الیوم » است، در سرمقاله ی امروز این پایگاه خبری نوشت: گسیل ۱۸۵ جنگنده به یمن برای بمباران ائتلاف نظامی حوثی ها در صنعا و دیگر شهرها، نشان از تغییری بزرگ در سیاست عربستان سعودی دارد که بر اساس آن، این کشور، خویشتنداری را کنار گذاشته و توسل به گزینه ی نظامی را در دستور کار قرار داده است، اما این تغییر ناگهانی در سیاست های عربستان، نه تنها ریسکی بزرگ است، بلکه تصمیمی تضمین شده نیز نیست.
وی تاکید کرد که عربستان سعودی در برابر یمنی ها به سبب داشتن جنگنده های پیشرفته ی « اف ۱۵ » و « اف ۱۶ » و در اختیار داشتن ضدهوایی سامانه های پدافند هوایی و ۱۵۰ هزار سرباز، برتری دارند ، به ویژه که بودجه ی سه سال گذشته ی عربستان برای خرید جنگنده ها و تانک های آمریکایی، آلمانی و اروپایی ۱۵۰ میلیارد دلار بود که این مبلغ ، با بودجه ی عمومی ۴۰ سالِ یمن و حتی بیشتر ، برابری می کند .
عطوان در ادامه افزود : با این حال، برتری نظامی و حملات هوایی، نمی تواند تضمین کننده ی پیروزی در جنگ باشد؛ گواهِ زنده ی این مدعا، ایالات متحده ی آمریکاست که تاکنون با وجود ۳۵۰۰ بار حمله ی هوایی به پایگاه های داعش در سوریه و عراق ، نتوانسته است این سازمان تروریستی را شکست دهد .
نویسنده ی مقاله، یمن را از نظر جغرافیایی منطقه ای بسیار ناهموار و دشوار توصیف می کند که در طول تاریخ، توسط هیچ اشغالگر بیگانه یا عرب، اشغال نشده است. عثمانی ها، پرتغالی ها و انگلیسی ها، آن را نادیده گرفتند. در این میان، عربستان، در دوره ای که در پی توسعه طلبی بود، در صدد اشغال یمن برآمد؛ اما پادشاهِ وقت عربستان، یعنی ملک عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذار حکومت سعودی، فورا از پسرش خواست در میانه ی راه برگردد و از تصرف یمن دست بکشد. این در حالی است که نیروهای شاهزاده فیصل، تا زمان دریافت این پیام، دو منطقه ی نجران و جیزانِ یمن را تصرف کرده بودند .
عطوان درباره ی مردم یمن نیز می نویسد: یمنی ها، چه حوثی ها و چه دشمنان حوثی ها، جنگجویانی سرسخت هستند. اگر عربستان، در اقدامی شتابزده توانست ائتلافی از بیش از ۱۰ کشور عربی و اسلامی تشکیل دهد که کشورهایی مانند مصر، سودان، اردن و پاکستان را شامل می شود ، طرف مقابل نیز به ائتلافی پشتگرم است که چیزی از آن کم ندارد؛ ائتلافی که ایران و روسیه، عراق و سوریه و کشورهای گروه بریکس را شامل می شود .
در ادامه ی این مقاله آمده است که موضوعِ مهم تر از ائتلاف های خارجی، ائتلاف داخلی است. حوثی ها، با علی عبدالله صالح ائتلاف کرده اند که از نیروهایی بهره مند است که سال هاست به او وفادارند. وی رکورددار بیشترین زمان حکومت در یمن است و ارتشی تشکیل داد که بیشترین وفاداری را به او داشت ؛ به طوری که اعضای آن، هنوز هم به او وفادارند، اما در مقابل، ائتلافی وجود دارد که ریاست آن را شخصی ضعیف و کم تجربه و فاقد کاریزما به نام عبدربه منصور هادی به عهده دارد .
عبدالباری عطوان، انگیزه را یکی از مهم ترین عوامل در بسیج نیروها و افراد ارزیابی می کند و می نویسد: کسی که از سرزمین خود دفاع می کند و در سنگر دفاع از عزت ملی خود پایمردی می کند، از انگیزه ی بیشتری برای جنگ برخوردار است تا سرباز یا خلبانی که از ارتفاعات بسیار بلند، هدفی را بمباران می کند .
نویسنده ی این مقاله سپس با انتقاد از سیاست یک بام و دو هوای عربستان در به رسمیت شناختن مشروعیت انقلاب ها تاکید کرد: هدفِ اعلام شده ی عربستان از حمله ی هوایی، حمایت از عبدربه منصور هادی، رئیس جمهور « قانونی » یمن و حاکمیت اوست. اما چه کسی تعیین می کند که کدام قانونی و کدام غیرقانونی است و بر اساس چه معیاری ؟ آیا این معیارها بر پایه ی کودتای نظامی استوار است ؟ یا بر پایه ی انتخابات دموکراتیک و آزاد و سالم است ؟ اگر قرار باشد عمل انجام شده، معیارِ تعیین مشروعیت باشد، لیبی و یمن و عراق، پیش از حمله به این کشورها، مانند همه ی کشورهای دارای نظام موروثی بودند و حاکمیت، رئیسانی مشروع و قانونی داشته اند. اما اگر قرار باشد معیارهای دموکراسی، تعیین کننده باشد، اگر عبدربه منصور هادی را به عنوان رئیس جمهور مشروع و قانونی به رسمیت بشناسیم، چرا نباید محمد مرسی را بر همین اساس، رئیس جمهور بدانیم ؟ چرا وقتی مرسی را برکنار کردند، عربستان برای برگرداندن او به قدرت، ائتلاف نظامی تشکیل نداد؟
وی در ادامه، بحث در این زمینه را با توجه به دوره ای که در آن منطق از بین رفته است، بی فایده می داند و ترجیح می دهد که به بررسی سرنوشت یمن و عربستان و همسایگانشان در پنج سال آینده بپردازد.
عبدالباری عطوان در این خصوص می نویسد: ابتدا باید اعتراف کنیم که عربستان، در واقع علیه ایران اعلام جنگ کرده است، نه علیه حوثی ها. عربستان از « جنگ به نمایندگی » دست کشید و به جنگ مستقیم روی آورد تا بتواند وجهه ی از دست رفته ی خود را بازیابد ؛ وجهه ای که پس از رویکرد آمریکا به ایران، پایداری سوریه در برابر اقدامات براندازانه ی عربستان، نابسامانی اوضاع در لیبی و اعمال نفوذ مستقیم و غیرمستقیمِ ایران بر چهار کشور اساسی عربی یعنی عراق، سوریه، یمن و لبنان و بخشی از فلسطین (حماس و جهاد اسلامی) خدشه دار شده بود. اما سئوال این است که آیا این گونه روی آوردن به گزینه ی نظامی، وجهه ی ازدست رفته ی عربستان را باز می گرداند، و آیا از نفوذ ایران می کاهد؟
وی در ادامه نوشت: شکی نداریم که رهبران عربستان، در خصوص خطری که در یمن با آن رو به رو هستند، از آگاهی بالایی برخوردارند. درست است که حوثی ها و هم پیمانانشان جنگنده های پیشرفته یا حتی جنگنده های عقب مانده در اختیار ندارند و حتی اگر هواپیماهای قدیمی و فرسوده ی زمان شوروی را داشته باشند، عربستان در حمله ی هوایی آن ها را نابود کرده است ، اما در عوض، آنچه حوثی ها و هم پیمانانشان دارند و خواهند داشت، نیروی جنگی عظیمی در میدان است و ممکن است تجربه ی حزب الله لبنان و جنبش حماس و جهاد اسلامی در غزه را در یمن تکرار کنند و قدرتی موشکی به مرکزیت صعده و در مجاورت عربستان سعودی ایجاد کنند .
نویسنده ی این مقاله خاطرنشان کرد : علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، امروز در اظهاراتی قابل توجه گفت: « این آتش، دامنگیر عربستان خواهد شد ؛ زیرا جنگ، فقط در یک مکان واحد نخواهد بود. » و این سخن، حامل پیام مهمی برای عربستان است .
عطوان در ادامه ی یکسره شدن جنگ در لیبی توسط ائتلاف ناتو و براندازی نظام قذافی را یادآوری کرد و نوشت: نتیجه ی این کار، پُرشدن لیبی از میلیشیاها و گروه های تندرویی نظیر القاعده، انصار الشریعه و داعش بود. اگر چنین الگویی در یمن نیز تکرار شود، چه باید کرد ؟ باید گفت که عربستان، ماجراجویی خطرناکی را آغاز کرد که ممکن است در دام آن گرفتار شود. این ماجراجویی جنگ فرسایشی طولانی مدت نام دارد. ممکن است کسی بگوید که عربستان چاره ای جز تکرار الگوی عملیات « توفان صحرا » و اجرای عملیات « توفان اراده » نداشت؛ عملیاتی که در آن ژنرال شوارتسکوفِ آمریکایی برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت انجام داد .
وی افزود: اما فرق دو « توفان » مذکور در آن است که توفان صحرا، به فرماندهی آمریکا و ناوهای جنگی و نیروی هوایی و نیم میلیون سرباز صورت گرفت و در آن ۳۰ کشور برای بیرون راندنِ کشوری متجاوز شرکت داشتند. اما « توفان اراده » چنین نیست. این عملیات، برای جنگ با نیروهای یمنی است که کار آنها دفاع از خاک خود است. از آن گذشته، خودِ آمریکا و هم پیمانانش ۱۵ سال در منطقه گرفتار شدند تا بتوانند اشتباهات عملیات « توفان صحرا » را تصحیح کنند، آن گاه پس از حمله به عراق، سرانجام پس از ۱۰ سال، شکست خورده از این کشور خارج شدند .
عبدالباری عطوان در پایان تصریح کرد: یمن، کندوی زنبور – یا درست تر بگویم : لانه ی مارهای سمی – بوده و خواهد بود. بنابراین بهترین راه حل، اجتناب از نزدیک شدن به آن است. بحران عراق، بیش از ۱۰ سال طول کشید، بحران سوریه ۴ سال به طول انجامید و خدا می داند که بحران یمن، تا چند سال دامنگیر ما خواهد بود.
برگرفته از : پایگاه شبکه ی خبری العالم فارسی
نظر شما