۲۶ - مهر - ۱۳۹۳
دکتر محمدرضا توکلى صابرى


 

 

 

 

 

 

 

 

«هنگام خواندن کتاب های پزشکی دقت کنید؛ زیرا ممکن است در اثر یک غلط چاپی‌ بمیرید .»

مارک تواین

 

 

یکی‌ دیگر از شیوه های درمانی شبه علمی‌ که ادعای‌ جایگزینی‌ روش های‌ پزشکی‌ را دارد ، روش «هومیوپاتی‌»  (homeopathy) است. هیچ یک از حوزه‌های‌ شبه علمی‌ به اندازه ی آن قسمت که به کار بهداشت و درمان پزشکی‌ می‌پردازد ، برای سودجویان موفق و سود آور نیست. در حالی که بعضی از حوزه‌های ضدعلم و شبه علم جنبه ی خیالی، ایدئولوژیک، تفننی، و یا عقیدتی دارند، جنبه های مربوط به پزشکی به خاطر فایده ی عملی آن ، سود آوری بیشتری دارد و مدعیان پزشکی که در این زمینه فعالیت دارند نه تنها موفق‌ترند بلکه حتی می‌توانند موفقیت خود را به نمایش بگذارند. رمز موفقیت این افراد دو چیز است:  یکی این که بسیاری از بیماری‌های انسان، حتی بعضی از بیماری‌های خطرناک ، پس از گذراندن دوره ی خود و بدون هیچ نوع دارو و درمان پس از مدتی خود به خود بهبود می‌یابند. بنابراین پزشک نمایی که معجون و داروهای عجیب و غریبی تهیه کرده و ادعا دارد که داروهایش بیماری‌هایی را درمان می‌کند، اگر تجویز آنها را به قدری طول دهد تا بیماری بهبود یابد ، می‌تواند درمان بیمار را به خود نسبت دهد. او تنها باید به نحوی ، اعتماد و اعتقاد بیمار را نسبت به خود جذب کند. علت دوم این است که بسیاری از بیماری های انسان « پسیکوسوماتیک» هستند ؛ یعنی به علت ناراحتی‌های روانی بیمار احساس بیماری جسمی می کند. حال اگر به این بیمار یک «دارونما» (placebo) مانند کپسول حاوی گرد نشاسته و یا شکر بدهند و یا او به پزشک و یا درمانش ایمان داشته باشد، روش درمانی هرچه باشد بیمار بهبود خواهد یافت. علاوه برآن ، هرچه تعداد بیماران پزشک نما بیشتر باشد، ایمان بیمار بیشتر شده و سریع تر بهبود می‌یابد. وقتی دوستان و آشنایان بیمار قسم بخورند که سردرد چندماهه ی آنها با رفتن پیش پزشکی که بسیار آرام و مهربان بود و درد دل آنان را شنید و به آنها بسیار احترام گذاشت و بعد یک بسته گرد سفیدرنگ را که بسیار نایاب و گران قیمت بود ، به قیمت ارزانی در اختیار آنها گذاشت و گفت که هر هفته بیمار باید این دارو را که تازه توسط خودش درست می‌شود ، بیاید و بگیرد (چون اگر بماند اثرش از بین می‌رود) البته که دست این فرد اگر هم پزشک نباشد ، شفا می‌دهد.

 هومیوپاتی برای درمان بیماری ها در سال ١٧٩۶ توسط ساموئل هانمان ، پزشک آلمانی (١٨۴٣- ۱۷۷۵ ) پایه گذاری شد. او نظریه ی خود را از نوشته های بقراط ، پزشک یونانی در ۴٠٠ سال پیش از میلاد مسیح گرفت که می‌گفت « بیماری‌ها از چیزهای مشابه پیدا می‌شوند و با استفاده از چیزهای مشابه نیز درمان می‌پذیرند ». هومیوپاتی از دو واژه ی یونانی homeo به معنی «شبیه یا همسان» و pathos به معنی «بیماری» تشکیل شده است و به معنی استفاده از مواد و یا ترکیباتی است که کاربرد آنها در شخص سالم همان نشانه های بیماری را ایجاد می‌کند. هومیوپاتی در مقابل پزشکی مرسوم و یا آللوپاتی (allopathy) است که شیوه ی درمان آن بر استفاده از ترکیباتی است که اثر آنها برخلاف نشانه های بیماری است و بر ضد آن عمل می‌کند، مانند داروهای ضددرد و یا ضدقارچ. اگر چه بقراط در قرن چهارم پیش از میلاد، و پاراسلوس شیمیدان و پزشک سوئیسی در قرن شانزدهم میلادی چنین نظریه هایی را ارائه کرده بودند ، ولی هانمان نخستین کسی بود که به طور سیستماتیک آنها را به کار بست. او و شاگردانش گیاهان دارویی، مواد معدنی و ترکیبات مختلف را روی خود و افراد سالم آزمایش می‌کردند و سپس نتیجه ی مشاهدات خود را می‌نوشتند. بعدها این مشاهدات گردآوری شده و در کتابی به نام «مفردات پزشکی» منتشر شد. بیشتر خواصی را که به داروهای هومیوپاتی نسبت می‌دهند حاصل همین آزمایش های ابتدایی است که در حدود ١۵٠ سال پیش از این با اطلاعات و امکانات علمی و فنی آن زمان انجام شده است.

ساموئل  هاهنمان ، پایه گذار پزشکی هومیوپاتی

ساموئل هانمان ، پایه گذار پزشکی هومیوپاتی

 فرض هانمان بر این بود که شخص بیمار از سه جزء تشکیل یافته است : جسم، ذهن، و روح . بر اساس این فرض، بیماری عبارت از بروز یک اختلال در بیمار است و باید با برقراری نظم و هماهنگی در بدن شخص بیمار درمان شود. برای درمان بیمارباید به جسم بیمار کمک کرد تا خودش ، خود را محافظت کند، نه این که عوامل و جانداران بیملری زا را از بین برد. هانمان معتقد بود که نشانه های بیماری نتیجه ی واکنش بدن در برابر بیماری و مقابله با آن است. بنابراین باید واکنش ها و نشانه هارا تقویت کرد، نه این که آنها را از میان برد.

هومیوپاتی بر دو اصل استوار است :

 ١: اصل درمان شبیه با مشابه: طبق این اصل برای شخصی که دچار یک بیماری است، چیزی تجویز می‌شود که ایجاد کننده ی همان ناراحتی است. مثلا برای بیمار مبتلا به استفراغ مقدار بسیار ناچیزی از یک داروی استفراغ آور مانند « ایپکا » تجویز می‌شود و به یک بیمار عصبی مقدار کمی قهوه داده می‌شود. زیرا هردو ترکیب با مقادیر زیاد به ترتیب سبب استفراغ و تحریک اعصاب می‌شوند. هانمان می‌گفت «هرآنچه سبب بیماری می شود سبب درمان آن هم می شود.» فقط مقادیر مصرف فرق می‌کند. یک نمونه از نمایش این اصل اثر گوگرد بر روی پوست بدن است. خوردن مقدار زیاد گوگرد سبب آبسه های پوستی، بیرون زدن دانه‌های پوستی و جوش می‌شود. بنابراین بر طبق این اصل مقدار کمی گوگرد برای درمان جوش‌های پوستی تجویز می‌شود. این روش درمانی برخلاف روش درمان پزشکی معاصر یا پزشکی آللوپاتی است که برای درمان هر بیماری  از ترکیب و یا عاملی ضد آن استفاده می‌کنند. مثلا برای درمان فشار خون، از داروهای ضد فشار خون و برای درمان استفراغ از داروهای ضد استفراغ استفاده می‌شود .

 ٢: اصل استفاده از حداقل مقدار مصرف : هانمان معتقد بود که هرچه دارویی رقیق تر باشد ، تاثیرش بیشتر است. به همین جهت هوموپات ها از مواد دارویی با رقت های بسیار کم استفاده می‌کنند؛ یعنی یک داروی مایع را با آب، الکل و یک داروی جامد را با لاکتوز به رقت های بسیار پایین می‌رسانند. گاهی داروی حاصل چند میلیونیم رقت اولیه را دارد و با این حال معتقدند که همان خواص اولیه ی خود را دارد. روش رقیق کردن نیز بدین ترتیب است که یک قسمت از دارو را با نود و نه قسمت ماده رقیق کننده مخلوط کرده و به شدت تکان می‌دهند. سپس یک قسمت از این مخلوط را با نود و نه قسمت ماده ی رقیق کننده مخلوط کرده و تکان می‌دهند و به همین ترتیب یک صدم، یک صدم پیش می‌روند تا به رقت دلخواه برسند. اما باید دانست که رقیق کردن فقط با تکان دادن شدید ظرف پایان نمی‌یابد بلکه باید به شدت به یک سطح سخت زده شود. خود هانمان از یک کتاب قطور جلد چرمی برای این کار استفاده می کرد و معتقد بود که این تکنیک انرژی شفابخش ماده ی موثره را به محلول انتقال می‌دهد. سپس در اثر رقت های متوالی انرژی درمانی ماده موثر به آب منتقل می‌شود. به همین جهت هوموپات ها می‌گویند که روش های درمانی آن ها فاقد عوارض جانبی است زیرا داروهایی را که مصرف می کنند بی‌نهایت رقیق است. ولی توضیحی نمی‌دهند که چرا و چگونه با این که عوارض داروهایشان با کاهش رقت کمتر می‌شود، اما بر خاصیت و فواید دارو تاثیری نمی‌گذارد !

 نکته ی مهم در مورد هومیوپاتی این است که درمان بر حسب هر فرد فرق می‌کند. چنان که هوموپات ها معتقدند که باید بیمار را درمان کرد ونه بیماری را، وگرنه چیزی به نام «بیماری» وجود ندارد. بنابراین هوموپات ها هیچگاه نشانه های بیماری را نمی‌پرسند (زیرا حتی نشانه های مشابه بیماری در افراد گوناگون با داروهای گوناگون درمان می‌شوند) بلکه پرسش های مختلفی را در زمینه ی روش زندگی، اعتقادها ، عادت ها و میل های  بیمار می‌پرسند. هوموپات ها سعی دارند که تصویری از شخص بیمار به یک عنوان یک فرد ترسیم کنند نه به عنوان حامل بیماری. مثلا از او می‌پرسند: «دوست داری چه بخوری؟ آیا هنگام خواب دوست داری پنجره را ببندی و یا باز بگذاری؟» آیا دوست داری رختخوابت گرم باشد یا سرد؟ آیا از ارتفاع می‌ترسی؟ آیا از سر و صدا ناراحت می‌شوی؟ چه چیزی تو را عصبانی می‌کند؟» با داشتن پاسخ این پرسش هاست که هوموپات ها می‌توانند تصویری از بیمار به عنوان یک فرد بسازند و به درمان آن بپردازند.

 هوموپات سعی دارد بیماری را که فشار خون دارد درمان کند نه خود فشار خون را ؛ بنابراین درمان هر بیمار مبتلا به فشار خون با فرد دیگر تفاوت می‌کند. به گفته ی یکی از معروف ترین هوموپات های آمریکایی ، دانا اولمان (Dana Ullman) مهم نیست که بدانیم چه میکروارگانیسمی در یک زن عفونت ایجاد کرده است، بلکه مهم این است که بدانیم چه نوع زنی را این میکروارگانیسم مبتلا کرده است.

 وظیفه ی یک هوموپات این است که دارویی پیدا کند که همان نشانه هایی را ایجاد کند که بیمار به آن دچار شده است. سپس مقدار بسیار ناچیزی از آن دارو را برای بیمار تجویز کند. بدین ترتیب بر اساس اصل «درمان شبیه با مشابه» یک هوموپات برای بیماری «مخملک» بلادون تجویز می‌کند، زیرا این گیاه در شخص سالم همان نشانه هایی را ایجاد می‌کند که مخملک در شخص بیمار ایجاد می‌کند. در هومیوپاتی بر خلاف پزشکی مرسوم درمان سرماخوردگی در همه ی بیماران یکسان نیست و برحسب هر بیمار فرق می‌کند. همچنین روش درمان برای بیماری که دردهای روماتیسمی دارد و دردش با حرکت تخفیف می‌یابد با بیماری که در اثر حرکت دردش شدید می‌شود ، متفاوت است و به یکسان درمان نمی‌شود.

 ارزشیابی هومیوپاتی

 هومیوپاتی یکی از شیوه‌های درمان است که در قرن نوزدهم توسط هانمان ارائه شد. در آن زمان هنوز بسیاری از اکتشافات پزشکی امروزی انجام نشده بودند، علت بسیاری از بیماری ها هنوز ناشناخته بود، و انبوه عظیمی از داروهای موثر امروزین در دسترس نبود. روش هومیوپاتی در مقابل داروهای خطرناک مصرفی آن زمان مانند آرسنیک، گوگرد، و کلرور جیوه و روش های خشن پزشکی سنتی آن زمان مانند رگ زدن، تنقیه کردن، بادکش کردن، زالو انداختن، وادارکردن بیمار به استفراغ، تجویز مسهل های قوی که بسیار ناخوشایند بیماران بود ، ارائه می‌شد. البته روش های درمان هومیوپاتی بسیار ملایم تر از پزشکی آللوپاتی در آن زمان بود، و البته به همان میزان هم بی خاصیت تر بود. پزشکی نوین به تدریج و بر اساس مشاهده و آزمایش علمی از دل همه ی مکاتب گوناگون و روش های متعدد درمانی موجود بیرون آمد؛ زیرا کارآمدتر و موثرتر بود.

از آن جایی که داروهای هومیوپاتی خطرشان بسیار کمتر از داروهای قرن نوزدهم بود، به تدریج پزشکان شروع به استفاده از آنها کردند. هومیوپاتی در طی سال های ١٨۴٠ به آمریکا رسید و در سال ١٩٠٠ حدود بیست کالج هومیوپاتی در آمریکا وجود داشت. ولی به تدریج فعالیت هوموپات ها  کم شده و این کالج ها به تدریج تعطیل شدند. هم اکنون هیچ کالج هومیوپاتی در آمریکا وجود ندارد، اما در گوشه و کنار هستند کسانی که در این زمینه کتاب می‌نویسند و سخنرانی می‌کنند. حتی هستند پزشکانی که خود را هموموپات می‌خوانند ، اما عموما دکترای پزشکی در پزشکی آللوپاتی دارند و در موارد اورژانس و جراحی روش های پزشکی نوین را به کار می‌گیرند. آنها فقط در زمان تجویز دارو است که خود را هوموپات می‌خوانند. «انجمن پزشکان آمریکا » تاکنون روش درمانی هومیوپاتی را نپذیرفته است. از آن جایی که مواد موثر قابل تشخیص در فرآورده های هومیوپاتی وجود ندارد، سازمان خوراک و دارو (FDA) در آمریکا آنها را دارو به حساب نمی‌آورد و بنابراین آنها را از پایش قانون های مربوط به خوراک و دارو معاف کرده و تولید، توزیع و فروش آنها را پایش نمی‌کند و این فرآورده ها در فروشگاههای گوناگون بهداشتی و در خوارو بار فروشی‌ها به فروش می‌روند. در ایران در سال های اخیر با تقلید از هند و بعضی کشورهای در حال توسعه  ، آموزشگاه‌ها و مراکزی برای آموزش هومیوپاتی تاسیس شده است. این موضوع یک امر سیاسی است و هیچ مبنای علمی و پزشکی ندارد. البته برای کشورهایی چون ایران که بیماران آموزش کافی در مورد استفاده از داروهای مدرن و بسیار قوی را نمی‌یابند، از داروها به طور سرخود استفاده می‌کنند، دستورهای پزشک را در مورد شیوه ی استفاده از دارو به کار نمی‌گیرند، و تمام داروها را نمی‌خورند، شاید استفاده از داروهای هومیوپاتی که نه ماده موثری دارند و نه خاصیتی دارند و تولید آنها هزینه‌ای را در برندارد ، بهتر از داروهای غربی باشد که مواد اولیه آن با بودجه ای گزاف از خارج خریده می‌شود. ولی نکته ی خطرناک این دیدگاه در مورد بیمارانی است که به بیماری های خطرناک دچارند و با استفاده از داروهای هومیوپاتی ممکن است از مصرف داروهای مهم امروزی که ممکن است آنها را درمان کند ، بازمانند.

نمونه ای از  پوسترهایی که هومیوپات ها برای تبلیغ و نشان دادن منشا طبیعی داروهای مورد ادعای خود به کار می برند .

نمونه ای از پوسترهایی که هومیوپات ها برای تبلیغ و نشان دادن منشا طبیعی داروهای مورد ادعای خود به کار می برند .

 آزمایش‌هایی که تاکنون برروی داروهای هومیوپاتی انجام شده اثربخشی آنها را ثابت نکرده است؛ و در مواردی هم که داروها اثری داشته‌اند ،حدود و شدت این اثر همانند یک ماده بی‌خاصیت و یا دارونما بوده است. از آنجایی که روش‌هایی که در علوم پزشکی برای ارزشیابی یک دارو و یا یک روش جدید به کار می‌رود ، در مورد هومیوپاتی به کار گرفته نمی‌شود، بنابراین هومیوپاتی جزو «دانش های پزشکی» به شمار نمی‌آید و هومیوپاتی هنوز در حوزه ی «شبه علم » قرار دارد. هومیوپاتی بیشتر به آداب و شعائر یک آیین مذهبی شبیه است تا یک روش علمی درمان بیماری‌ها ؛ زیرا از زمان هانمان هنوز هیچ تغییری پیدا نکرده است و شاگردان و طرفداران او به کتاب هانمان همانند یک کتاب مقدس که جای هیچ تغییر و تبدیلی در آن نیست ، نظر می‌کنند. داروهای آنها نیز بر اساس کاربرد تاریخی‌شان مصرف می‌شود، نه بر اساس خواص واقعی درمانی‌شان. هانمان مکتب پزشکی خود را همانند یک آیین مذهبی عرضه داشته و هر کسی را از عمل به جز آنچه که خودش توصیه کرده ،برحذر داشته و گفته است: « کسی که دقیقا در همان مسیری که من می‌روم گام برندارد، و انحراف حاصل کند، چه به راست و چه به چپ، حتی اگر به نازکی یک رشته ی کاه باشد، منحرف و خائن است ».

 این اصل هومیوپاتی که «هر بیماری را با دارویی که همان بیماری را ایجاد می‌کند می توان درمان کرد» بر هیچ اساس علمی و شواهد بالینی استوار نیست و در نقطه ی مخالف وبرخلاف « فارماکولوژی» امروزی است. داروشناسی و پزشکی امروزین هر بیماری را با دارویی که اثر فارماکولوژیک متضاد دارد و برضد آن عمل می‌کند ، درمان می‌کند. مثلا عفونت را با داروهای ضدعفونت و استفراغ را با داروهای ضداستفراغ درمان می‌کند. هوموپات ها فرد مسموم شده با سرب و یا جیوه را با تجویز سرب و جیوه مداوا می‌کنند ! آنها برای درمان اسهال کودکان نیز یک حشره کش و موش کش قوی به نام «تری اکسید آرسنیک» تجویز می‌کنند. با این که مقدار این سم های تجویزشده آن قدر ناچیز است که مسموم تحت درمان داروی بی خاصیتی قرار گرفته است، اما مسئله ی مهم این است که بیمار از درمان سودمند و مناسب دور مانده است و خطرات درمان نشدن بیمار و احیانا مرگ او به طور مستقیم منتسب به هومیوپاتی خواهد بود. در این حالت است که هومیوپاتی از حالت یک درمان «بی اثر» و «بی‌خاصیت» به یک درمان «خطرناک» و «کشنده» درمی‌آید.

 رقت‌هایی را هم که هانمان بر طبق آنها داروها را تجویز می‌کند ، آن قدر ناچیز هستند که به جرات می‌توان گفت که اثر فارماکولوژیک و درمانی ندارند. همچنین این گفته ی هوموپات ها که هر چه داروها رقیق تر شوند ، تاثیرشان بیشتر می‌شود برخلاف اصول منطقی و فیزیکی جهان مادی و تجربه ی حسی روزانه است. این اصل نیز در فارماکولوژی امروزی رد شده است؛ زیرا رابطه ی مستقیمی بین مقدار دارو و اثر فارماکولوژیک آن وجود دارد : هرچه مقدار دارو کمتر شود ، تاثیر آن نیز کاهش می‌یابد. درست همانظور که اگر یک محلول رنگین و یا شیرین رقیق تر شود، رنگ و یا شیرینی آن کمتر می‌شود و نه بیشتر .

 با رقیق کردن متوالی محلول‌ها و پا گردهای دارویی پس از مدتی ، دارو به حد رقت «dilution limit» می رسد ؛ و آن مرحله ای است که دیگر ماده موثر دارویی در ماده ی رقیق کننده وجود ندارد. هانمان نمی‌دانست که با این کار بعضی از داروهایش از حد رقت گذشته و دیگر هیچ ماده ی موثره دارویی ندارند. او از فرضیه ی آووگادرو( Avogadro) ، شیمیدان و فیزیکدان ایتالیایی معاصر خود بی خبر بود. بر اساس فرضیه ی آووگادرو (بعدها فیزیکدانان «عدد آواگادرو» را حساب کردند) در هر مول از یک ماده تعداد زیادی اتم و یا مولکول وجود دارد که برابر با ١٠٢٣ x ٠٢٢/۶ است. یک مول عبارت است از وزن مولکولی یک جسم بر حسب گرم . بنابراین وزن یک مول آب (وزن مولکولی برابر با ١٨) ١٨ گرم است و تعداد ١٠٢٣ x ٠٢٢/ ۶ مولکول آب در ١٨ گرم آب وجود دارد. البته امروزه پیروان هانمان از «عدد آووگادرو» باخبر هستند، اما همیشه از حد رقت تجاوز می‌کنند. کمترین رقتی که به کار می‌برند عبارت است از ۶X، بیشتر رقت ها ۳۰X ، و حتی بعضی ها ۲۰۰X هستند. ۶X یعنی ماده موثره بایک مایع مانند آب و یا الکل و یا یک گرد مانند لاکتوز و یا نشاسته به نسبت یک دهم رقیق شده و رقت حاصل دوباره به نسبت یک دهم رقیق شده و این عمل به همین ترتیب شش بار تکرار شده است. به حساب ریاضی ماده موثره یک میلیون بار (١٠۶ بار ) رقیق شده است. یعنی در رقت نهایی یک قسمت از ماده دارویی در یک میلیون قسمت از ماده حامل و یا بی‌اثر وجود دارد. این مقدار ماده موثره تقریبا برابر ناخالصی های موجود در ماده حامل است. ۳۰X یعنی رقت به نسبت یک دهم تا سی بار ادامه یافته است. نتیجه ی فرآورده حاصل عبارت است از وجود یک قسمت دارو در١٠٣٠ (یا عدد یک که در جلوی آن سی صفر قرار دارد) قسمت از ماده ی حامل . بیمار باید معادل دو بیلیون قرص و یا یک هزار تن لاکتوز را میل کند تا بتواند احتمالا یک مولکول از ماده ی موثره را دریافت دارد. فقط هوموپات ها مبتکر این نوع درمان بی دارو هستند. خاصیت رقت ۲۰۰X چقدر است؟ در این رقت ماده ی موثر به نسبت یک صدم به تعداد دویست بار رقیق می‌شود؛ یعنی به ازای هر مولکول ماده ی موثره ١٠٠٢٠٠ مولکول ماده ی حامل یا رقیق کننده وجود داردبرابر با یک عدد یک که در جلوی آن ۴٠٠ صفر قرار داشته باشد ( ١٠۴٠٠). متاسفانه تعداد کل اتم‌های جهان بر اساس محاسبه ی فیزیکدان‌ها یک گوگل (googol ) است که معادل عدد یک همراه با صد صفر در جلوی آن است ( ١٠١٠٠). در این مرحله است که می‌توانیم به تئوری های هوموپاتی بخندیم. اما فکر می‌کنید واکنش هوموپات ها در برابر این واقعیت ها چیست؟ آنها ، همانند هر گروه شبه علمی و یا فرقه ی مذهبی ، اگر شما را متهم به علم زدگی، علم پرستی، و پوزیتیویست بودن نکنند بی‌درنگ تئوری جدیدی پیش می‌کشند. آنها هم ریاضیات را به خوبی می‌دانند و با این که قبول دارند که در این رقت ها مولکول ماده ی موثره وجود ندارد، اما می‌گویند که ماده ی موثره اثرش را به ماده حامل می‌دهد و ماده ی حامل آن را در حافظه ی خود ذخیره می‌کند. بنابراین اگر در آخرین رقت ها ماده ی موثره در حامل نباشد به علت این که انرژی مولکول‌های ماده ی موثره به حافظه ی ماده ی حامل منتقل شده، این انرژی است که آزاد شده و سیستم های بیو انرژتیک بدن را تحریک کرده و اثر خود را اعمال می‌کند. آیا چنین حافظه ای در بین مواد حامل مثل آب، الکل، و لاکتوز وجود دارد؟ چطور ماده ی حامل خواص درمانی ماده ی موثره را پس از این که در مجاور آن نیست ، به یاد می‌آورد اما عوارض جانبی آن را فراموش می‌کند؟ آیا وقتی محلول دارویی را روی قرص لاکتوز می‌چکانند و آب تبخیر می‌شود ، آیا حافظه ی آن به لاکتوز منتقل می‌شود؟ آیا آب که به عنوان حامل به کار می‌آورد ، تماسی را که با مواد شیمیایی دیگر داشته است ، به خاطر می‌آورد؟ همانطور که می‌دانیم آب ماده ی بسیار متحرکی است، در رودخانه ها جاری است، تبخیر می‌شود، بر زمین می‌بارد، در پشت سد ها جمع می‌شود در لوله ها جریان دارد ودر محلول های دارویی ساخته ی هوموپات ها وجود دارد. آیا آب که در طی سفری طولانی با تعداد بی‌شماری مواد مختلف تماس داشته است ، همه ی آنها را به یاد می‌آورد؟

 البته در این جا هم هوموپات ها بیکار ننشسته و تئوری‌های گوناگونی را برای اثبات وجود این حافظه ی سحر آمیز ارائه داده اند؛ مانند این که «اطلاعات» مربود به ماده ی موثره به طریقی ممکن است در مولکول حامل یعنی در ساختمان آب یا و الکل ذخیره شود. مثلا در یک رشته از مولکول های آب که ترتیب ویژه ای دارند، یا با مرتب شدن ایزوتوپ هایی مانند  دوتریم یا اکسیژن-١٨، یا ارتعاش پیوسته ی مولکول های آب. البته تاکنون هیچ گونه سند و مدرک علمی در تائید این تئوری ها ارائه نشده و دلایل متعدد علمی در زمینه ی فیزیک و شیمی وجود دارد که هیچ یک از این تئوری ها را نپذیریم. اگر هم پذیرفتیم  ، باز پرسش دیگری بی پاسخ می‌ماند. آن پرسش این است : چگونه این خاصیت دارویی که در حافظه ی ماده ی حامل جای گرفته است ، به بدن بیمار انتقال می‌یابد؟ با استعدادی که هوموپات ها در فرضیه سازی دارند، تصور می‌کنم که این پرسش و پاسخ و تئوری سازی هوموپات‌ها همچنان ادامه یابد.

روش‌های تشخیصی هومیوپاتی شامل گردآوری تمام مشخصات بیمار، گرایش ها، میل ها  و عادت های او و پیدا کردن موادی است که با این مشخصات «جور دربیایند». بنابراین هوموپات‌ها روش های پزشکی آللوپاتی را که شامل ثبت سابقه ی بیمار، آزمایش خون، ادرار، مدفوع، معاینه ی قلب و گوش دادن به صدای ریه و بازرسی و معاینه سایر اندام های اوست ، بیهوده می‌دانند. اساس پزشکی آللوپاتی ، شناخت بیماری با توجه به نشانه های آن است. در حالی که هوموپات ها شناخت بیماری را بیهوده می دانند و سعی می‌کنند ببینند که چه داروی هومیوپاتی نشانه هایی  همانند نشانه های ناشی از آن بیماری ایجاد می‌کند و در آن حال آن دارو را تجویز می کنند.

 اگر پزشکی نوین دستاوردهای زیادی دارد فقط به این علت است که با روش های علمی تمام دستاوردهای آن قابل اثبات و یا نفی است و این خود سنگ محک ارزشمندی است. تا به حال یک آزمایش بی خبری یک سویه و بی خبری دوسویه در مورد کارآیی هومیوپاتی انجام نگرفته است، زیرا هوموپات ها معتقدند با این روش نمی‌توان هومیوپاتی را ارزیابی کرد. اگر چنین است، پس باید روش های دیگری برای ارزیابی هومیوپاتی وجود داشته باشد. این روش ها چیستند؟ اگر روشی وجود ندارد، پس باید آن را ابداع کرد. بسیاری از روش های توصیه شده در هومیوپاتی براین اساس است که «بیمار معتقد است که داروی هومیوپاتی اثر دارد». که البته این نمی تواند هیچ گاه دلیل کافی و وافی برای اثبات تاثیر یک دارو باشد . اگر جز این بود آزمایشگاه های تحقیقاتی عظیمی که در سراسر جهان در زمینه ی کشف و ارزیابی داروهای جدید کار می‌کنند ، از خرج هزینه های هنگفت سر باز می زدند و با دادن داروها به بیماران و گزارش شهادت بیماران در مورد اثر بخشی آنها  ، کارآیی داروهای خود را اعلام می‌کردند.

 روش هومیوپاتی همانند بسیاری از دانسته های بشری قرن نوزدهم مخلوطی از دانستنی‌هایی است که هنوز جنبه ی علمی پیدا نکرده است؛ اصطلاحات و واژه‌های دقیق علمی ندارد، و روش های درمانی آن بر حدس و گمان استوار است. تعیین مقدار مصرف دارو بر مبنای آزمایش و شناخت دارو و تجویز مقدار متناسب با شدت بیماری نیست. کلمات و اصطلاحات در هومیوپاتی در همان سطح قرن نوزدهم است که هنوز علت بسیاری از بیماری ها ناشناخته بود و داروهای محدودی هم که در دست بود ، کاملا شناخته نشده بودند. مثلا آکونیت برای تمام بیماری های کلیه ای تجویز می‌شود. در پزشکی نوین بیماری های کلیه بخش مفصلی از درمان شناسی را تشکیل می‌دهد (از سنگ کلیه تا سرطان کلیه) که در حد خود یک تخصص پزشکی است و نشانه ها و دلیل های گوناگونی دارد. همین طور «تجویز یک داروی هومیوپاتی برای درمان بیماری های گوارشی» جمله ای نامفهوم و غیردقیق است. در پزشکی آللوپاتی بیماری های گوارشی می توانند بیماری های گوناگونی را در برگیرند ؛ مانند اسهال ساده و دل درد و یا سرطان روده . در پزشکی نوین یا پزشکی آللوپاتی تمام واژه ها ،دقیقا مفهوم و معنی مشخصی دارند. همه ی بیماری ها دقیقا تعریف شده و نشانه های آنها به طور مشخص تعریف شده است. برای درمان هر بیماری نیز داروی معین با ساختمان مشخص و مقدار مصرف معین تجویز می‌شود. مثلا گفته می‌شود «برای درمان آمیبیاز مزمن یا شدید گوارشی و یا کبدی ٢ تا ٢۴ گرم مترونیدازول در روز یک جا به مدت ٢-٣ روز پشت سر هم تجویز می‌شود». نکته ی دیگر این که هوموپات ها در مهمترین و حیاتی‌ترین امور پزشکی از پزشکی آللوپاتی استفاده می‌کنند و آن را در کنار پزشکی نوین قابل استفاده می‌دانند و هر کجا که از درمان باز می‌مانند ، بیمار را به پزشکی نوین ارجاع می‌دهند؛ یعنی سرانجام ، این « پزشکی نوین » است که معیار و مشکل گشا می‌شود؛ زیرا پزشکی نوین کارآیی خود را با کشف بسیاری از بیماری‌های ناشناخته، ابداع روش ها و ابزارهای درمانی جدید، کشف و تهیه ی داروهای بی‌شمار مانند هورمون ها، بیهوش‌داروها، ضد دردها، ویتامین ها، ضد باکتری ها، مسکن ها و آرامبخش ها ، درد و رنج آدمی را کاسته و چیرگی وی را بر بیماری‌های گوناگون ممکن ساخته است.

 غالبا هوموپات‌ها می‌گویند که واکسیناسیون و ایمن سازی بدن در برابر بیماری های عفونی بر اساس قانون درمان شبیه با مشابه هومیوپاتی است. این موضوع کاملا نادرست است و هیچ واقعیتی ندارد. واکسن مقدار کم یک ماده دارویی نیست که اگر به مقدار زیاد داده شود سبب بیماری می‌شود. هم چنین اگر غلظت واکسن ها را کاهش داده و رقیق تر کنند ،همانند داروهای هومیوپاتی موثرتر واقع نمی‌شوند. برعکس، اگر مقدار مصرف شده از حد معینی کمتر شود واکسن اصلا تاثیری ندارد. هم چنین واکسن ها را نباید به ترتیب معینی مانند داروهای هومیوپاتی به تدریج رقیق کرد تا موثر واقع شوند. واکسن ها حاوی میکرو ارگانیسم های ضعیف شده و یا کشته شده هستند که تولید پادتن را تحریک کرده و بنابراین بدن را قادر می‌سازند که اگر مورد هجوم میکرو ارگانیسم های زنده و فعال واقع شد ، بتواند از خود دفاع کند. در واقع اثر واکسن ها شبیه مقادیر زیاد میکروب های زنده است، نه برعکس آن. هم چنین این که هوموپات می‌گویند که داروهای هومیوپاتی دستگاه ایمنی بدن را تحریک کرده و سلامتی بیمار را تامین می‌کند ، بر هیچ اصل علمی آزمایش شده مبتنی نیست. هوموپات‌ها در حالی که از واژه‌های مدرن پزشکی مانند «ایمنی» برای توضیح شیوه‌های درمانی هومیوپاتی استفاده می‌کنند، هیچ روش علمی آزمایش شده برای نشان دادن بالارفتن درجه ی ایمنی بدن ارائه نمی‌دهند.

 کتاب داروشناسی هوموپات ها بیشتر از پزشکی آللوپاتی است و شامل حدود ٣٠٠٠ قلم دارو می‌شود. مثلا یکی از داروهای آنها اشک دختر جوان است ! بعضی دیگر مانند عنکبوت سیاه، له شده ی حشرات زنده، پودر زغال سنگ و صدف تهیه شان مشکل تر است. مواد شیمیایی خطرناک که در زمان هانمان اثر فارماکولوژیک آنها هنوز کشف نشده بود مانند آرسنیک، جیوه، شوکران و پیچک سمی (گیاهی که حتی تماس با آن در بعضی افراد سبب بروز حساسیت های شدید و حتی مرگ می‌شود) هنوز هم در فهرست داروهای هوموپات ها وجود دارد. با این حال هوموپات ها از داروهای پزشکی آللوپاتی هم استفاده می‌کنند. حتی بعضی از هوموپات ها از دستگاه های پزشکی و حتی رایانه برای انتخاب نوع دارو استفاده می‌کنند !

 هومیوپاتی درست در زمینه ی درمان بیماری‌هایی ادعا دارد که پزشکی آللوپاتی در درمان آنها موفق نبوده است (سرطان و  طاسی). این عدم توفیق پزشکی آللوپاتی مسئله ای مربوط به زمان وپیشرفت پیوسته ی دانش بشر است ؛ یعنی با گذشت زمان و صرف وقت و انرژی در زمینه ی پژوهش و تحقیق ، در آینده بسیاری از مشکلات و معماهای پزشکی همانند معماهای گذشته حل خواهند شد. اما پیشرفت پزشکی هومیوپاتی از زمان هانمان تا به حال چه بوده است؟ جز این که هنوز مهمترین مرجع این روش خود او است و هنوز هم به کتاب های او رجوع می‌کنند؟ در حالی که از زمان هانمان تا کنون پزشکی آللوپاتی دستاوردهای بسیاری داشته است؛ زیرا از روش های علمی برای یافتن داروها و روش های درمانی موثر و مفید استفاده کرده است.

 سرانجام باید افزود، داروهای بی اثر و بی خطر هومیوپاتی اگر برای درمان بیماری های خطرناک و کشنده به کار روند و درمان های پزشکی درست از بیمار دریغ شود، آن وقت است که این داروها هم «خطرناک» می‌شوند.

نظر شما