حسن شریعتمداری
اشاره :
مطلبی که در زیر آن را می خوانید ، چهار سال پیش از این از سوی « حسن کاظم شریعتمداری » برای « حل مساله ی ستم به اقلیت ها » طرح شد و اکنون ، ظاهرا نویسنده ، در پناه تهدیدهای جهانی ای که نوک حمله ی آن « هستی ایران » و « ایرانیان » را نشانه گرفته است ، آن را در فضای مجازی متشر کرده است و بامزه تر آنکه از خوانندگان خواسته است ، دیدگاه های خود در باره ی آن را اعلام کنند . این بار هم ، همانند هشت دهه ی گذشته ، دم خروس دسیسه های کارمندان روسیه ی تزاری ( تو بخوان : حزب طراز نوین « توده » ) از زیر این ادعاهای به ظاهر « خیرخواهانه » بیرون زده است ؛ ادعاهای کسی که نان فرزندی یک روحانی را می خورد و شهرت او را منبری برای طرح خواسته های ایران ستیزانه ای کرده است که پیش از این کسی شهامت طرح آشکار آن را نداشت .
حسن کاظم شریعتمداری اگر می پندارد که با این انشا های ایدئولوژیک می تواند هستی پیچیده ای مانند « ایران » را بر روی میز کالبدشکافی ، ذره ذره ، از هم بگسلاند و شناسنامه ی ملی یک ملت چندهزار ساله را به پشتگرمی نئوکان های آمریکایی و محافظه کاران انگلیسی و دوزیست های فرانسوی و آلمانی و روسی و چینی باطل کند ، بداند که یک این ملت ، برای شناخت خود ، ابزارهایی کاراتر از استدلال های مستشرقان و کارشناسان بخش های گوناگون پنتاگون . ام . آی . سیکس و موساد در اختیار دارد . چنین است که کسی که در ایران زاده شده و همه ی هستی او از ایران است ، از شناخت چیستی و ماهیت و تاریخ همزیستی تیره های ایرانی در کشور خود ناتوان است ، و از روی جزوه های استادان علوم انسانی دانشگاه های غربی برای یک ملت چندهزارساله نسخه می پیچد . جان کلام او ، و در واقع ، هسته ی اصلی پیشنهاد او این است ، که ایرانیان همه ی آنچه در یکصد سال گذشته و با جنبش نوسازی خود برای نوسازی میهن و سامانه های اجتماعی و سیاسی آن انجام داده اند ، و همه ی دانشی را که در زمینه های گوناگون علمی برای دستیابی به خودسروری و زندگی مستقل این کشور- ملت پدید آورده اند ، به کناری بگذارند و از روی بخشنامه های استعماری ای که در بخش های خاورمیانه ی سازمان های جاسوسی و دانشگاه های نظامی غرب و شرق برای نگاهبانی از منافع جهانخواران تدوین شده است ، سرنوشتی را که برای آنان نوشته شده است ، گردن نهند . اگر روزی در چند دهه پیش ، محمدعلی جناح ، کارگزار ملکه ی انگلستان در پاکستان ، با بلندکردن انگشت خود ، میلیون ها مسلمان هندی را با هندیان هم میهن خود به برادرکشی کشاند و آنان را به کشوری « انگلستان ساخته » به نام « پاکستان » کوچ داد ، اکنون نیز حسن کاظم شریعتمداری ، می خواهد از روی دست او ، با « پاکستانی کردن ایران » ، برای همیشه « ایران » را نابود کند . اکنون او خود را « دن جناح » ( دن کیشوت + محمدعلی جناح ) ی می داند که با بلندکردن انگشت خود ، می خواهد کردهای خراسان را به کردستان کوچ دهد ، لرهای مازندران و گیلان و قزوین را به لرستان و خوزستان ، و ایرانیان عرب خراسان و سمنان را به ، روشن نیست ، کجا ؟ بستری که این حسنک و دیگر همپالکی او این نقشه های شوم را برای ایرانیان می کشند ، « ناآگاهی جوانان »از تاریخ و پیشینه ی کشور و ملت خود و بازی های رنگارنگ استعمارگران و جهانخواران و « خوش خیالی » دانندگانی است که پاسخ دادن به این ترهات به راستی سخیف را دون شان خود می دانند .
آنان که مانند این حسن کاظم شریعتمداری به بیماری « فساد معنا و واژه » دچارند ، برای روشن شدن ذهن خود ، و رهایی از ننگ و بدنامی « ایران ستیزی » می توانند به منابع تاریخ و فرهنگ ایران و تاریخ جنبش های فکری و سیاسی و اجتماعی ایرانیان بنگرند و یک بار برای همیشه ، به یاد بسپارند که پنج ایلغار بزرگ تاریخ ، یورش اسکندر ، هجوم عرب ، ترک مغول و تاتار از سوی این ملت در هم شکسته شد. ملتی مانند ملت ایران برای اداره ی خانه و زندگی خود از دیگران دستور نمی گیرد و خود در زمینه ی دانش « زندگی در پهنه ی جهان » به جهانیان چیزها آموزانیده است . در واقع ، آنچه امروزه به نام تمدن در غرب دیده می شود ، تاوان نگاهبانی از آن ، از سوی ملت هایی همچون ایران پرداخته شده است .
در اینجا از همه ی کارشناسان و پژوهشگران ایران دوست و میهن پرست می خواهم ، ترهات او را از دیدگاه های تاریخی ، حقوقی ، جامعه شناختی ، مردم شناختی و سیاسی ، بررسی کنند و در پاسخ خود به ترهات این حسنک ، کمی از دانش خود را به او بیاموزانند ؛ جوانی و کم تجربگی جمعیت ایران امروز ، کشتگاه مناسبی برای رشد ایده های شیادانه ی مزدورانی است که سال ها ، در پوشش های گوناگون ، چشم به راه چنین روزهایی نشسته اند . انتشار نوشته ی زیر از حسن کاظم شریعتمداری به این نیت انجام می گیرد که صاحب نظران را به پاسخگویی به نادانی های او و پیشگیری از گسترش ایده های صادراتی مشتی عوامفریب وادارد . برای آغاز ، نوشتار خردمندانه ی محمد امینی ، از کارشناسان و صاحب نظران برجسته ی مسائل ایران با نام « پاسخی به آقای حسن شریعتمداری و قومی سازی ایران » در پاسخ به این مقاله ، در نشانی دیگری در همین بخش از پایگاه ایرانچهر منتشر خواهد شد .
عقاب علی احمدی
حقوق اقلیتهای قومی٬ زبانی٬ فرهنگی و دینی و ملیتها در حقیقت چیزی بیش از حقوق بشر و فراتر از حقوق شهروندی انسانهائی نیست که به جرم وابستگی نژادی یا زبانی وفرهنگی و یا اعتقاد مذهبی مانند دیگر شهروندان واغلب بیشتر از دیگران ازآنان سلب میشود. حقوق اقلیتهای مذکور بیش از آنکه حقوقی مستقل و یا امتیازی ویژه به شمار آید که میبایستی نصیب اقلیتها بشود ، راهکارها و یا میثاقهائی برای جلوگیری از تضییع بدیهیترین حقوق انسانی است که به جرم تعلق آنان به اقلیت بخصوصی همواره از آنان دریغ شده است . در منطقه ما یعنی خاورمیانه، استبداد حکومتی اغلب چنان فراگیر و همه جانبه اعمال میشود که شعاع وحشتناکش رمقی باقی نمی گذارد تا ستم فرهنگی و قومی و دینی آمیخته با آن که به پشت صحنه خزیده و درآنجا کمین کرده مشاهده شود . هدف نهائی از احقاق این حقوق پایمال شده تامین حقوق بشر و حقوق شهروندی برابر برای تک تک آحاد و اعضاء جامعه میباشد.
هر انسان حق دارد خصوصیات و تعلق نژادی، گویش٬ زبان و فرهنگ و اعتقادات مذهبی خود را حفظ کند٬ بدون آنکه صرفا به این علت از فرصت های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه بهره کمتری نصیبش شده و از حقوق شهروندی و انسانی کمتری برخوردار باشد . اما در نقطه مقابل این نوع رویکرد به مساله٬ ناسیونالیسم قومی مهاجم خواهان امتیازات اختصاصی جمعی و یکپارچه ( کلکتیو) برای یک قوم و ملیت نسبت به دیگران است . این نوع نگرش به مساله اقوام معمولا دشمن اصلی خود را یک قوم معرفی و آنرا به نژادپرستی متهم میکند ولی خود نیز با اختیار ایده ئولوزی ناسیونالیستی همان روشی را انتخاب میکند که دیگری را به آن متهم کرده است . او برای مبارزهئی بر اساس نفرت٬ تفاوت و جدائی احتیاج به یک چهره هولناک دشمن دارد . این چهره هرچه وحشتناکتر و ترسناکتر٬ اتحاد درونی بیشتر و دینامیک مبارزه تمام خلقی فراهم تر.
آنچه مقدس است کلیت قوم است و نه حقوق تک تک آحاد آن. اگر آنان خود از ساختار قبیلهئی رنج میبرند٬ اگر از سنت و یا فرهنگ عقب افتادهئی برخوردارند٬ حداقل موضوع امروز نیست٬ این مسائل اگر هم برای کوشندگان ناسیونالیست مسئلهای در خور توجه باشند که اغلب نیستند٬ متاسفانه مساله امروز آنها نیست. حل این مسائل موکول به فردای پیروزی است . آنچه غیرخودی است دشمن و یا رقیب است و در بین خودیها نیز آنکه مانند ما نمیاندیشد خائن است و یا مزدور .
ابن چنین دیدگاهی در نهایت با بقیه اقوام تحت ستم نیز جز یک اتحاد تاکتیکی بر مبنای دشمن مشترک٬ نمییتواند اشتراک منافع عمیقتری داشته باشد بخصوص با اقوام همسایه و آنجا که پای موضوعی مورد مناقشه در میان باشد. از مبارزه ئی برشالوده نفرت٬ تعصب قومی و گاها خواست جدائی چیزی جز خشونت و جنگ و تضییق بیشتر حقوق همانهائی که ادعای حفظ حقوقشان را دارند به دست نمیآید و حد اقل میتوان اذعان داشت که اکثرا دستاورد این نوع مبارزه حقوق بشر و دموکراسی نیست . در مقابل جنیشهای ضد تبعیض و مطالبه محور که در زمینه قومی هویت طلب نیزمیباشند بر مبارزه برای دست یافتن به موقعیت برابر وحقوق شهروندی مساوی برای تک تک افرادشان پافشاری میکنند تا بتوانند با حفظ هویت فرهنگ زبان و دین خود در موقعیتی برابر و در اجتماعی وسیعتر با دیگرانی از دیگر نژادها و زبانها و فرهنگها و ادیان زندگی کنند .
این جنبش بجای نفرت به دوستی و احترام واطمینان متقابل احتیاج دارد و چون به هویت خود میبالد و می خواهد که آنرا حفظ کند به دیگران نیز روا می دارد که چنین باشند.
ایران ما محل زیست اقوام گوناگون بوده است. ناسیونالیسم مهاجم که در دوران پس از مشروطیت به تقلید ناقص از فاشیسم اروپائی شروع و در دوران پهلوی به اوج خود رسید و در جمهوری اسلامی با درآمیختن با مذهب ایدئولوژیک شکل جدیدتری یافته٬ علاوه بر تبعیض قومی و زبانی تبعیض دینی را نیز به آن افزوده است. این دوران سیاه که باعث ننگ تاریخ ماست باید جای خود را به رواداری و همزیستی اقوام کهن ایرانی با هم و در ایرانی دموکرات و آزاد بدهد .
ما باید با رواداری نسبت به همدیگر و درعین حال حق طلبی ومبارزه مسالمت آمیز ولی مستمر به تعمیق روند دموکراتیزاسیون در ایران کمک کنیم. حرکت به سمت نظامی غیر متمرکز در ایران حرکتی بر مبنای ضرورتهای اداره کارآمد، مدرن و مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشردر ایران است و راه کاری موثر برای ترمیم شکاف قومی عمیقی است که تبعیض تمرکزگرایانه مرکز و حاشیه آثار زیانبار آنرا دو چندان کردهاست . حرکتی برنامه ریزی شده و اندیشیده به سمت یک سیستم غیر متمرکز و براساس رفع تبعیض و سعی در ایجاد فرصتهای برابر برای همه و ترمیم فاصله مرکز و حاشیه ایران و رفع ستم قومی نه تنها به هیچ وجه به امکان فروپاشی و تجزیه ایران نخواهد افزود بلکه به طور بیسابقهای به پیوند بیشتر اقوام حاشیه نشین با دیگر مرکزنشینان و تقویت احساس ملی کمک خواهد نمود و یکپارچگی ایران را بیش از پیش تضمین خواهد نمود.
تکامل تدریجی این نظام غیرمتمرکز می تواند به یک نظام فدرال مبتنی بر دموکراسی منجر شود . حرکت به سمت یک نظام غیر متمرکز در یک دموکراسی لیبرال و در کشوری مانند ایران که بحق یک موزائیک قومی نامیده شده است بدون پرداختن ریشهای به مساله اقوام ممکن نیست .
اقوام ایرانی ساکن ایران خواهان رفع تبعیضات گوناگون میباشند و علاوه بر آن و همرا ه با دیگر شهروندان نیز خواستار برخورداری از حقوق شهروندی بر مبنای اصول حقوق بشر و کنوانسیونهای ضمیمه آن هستند. آنها نیک می دانند که دموکراسی و حقوق بشر فابل دستیابی اختصاصی و جدای از دیگران نیست. یا ملت ایران همه به این آرزوی دیرینه خود دست خواهند یافت و یا هیچکس ازآن برخوردار نخواهد شد. بنا بر این وظیفه سنگین خود را در حمایت از کوشندگان سراسری جامعه مدنی در عین حفظ هویت مستقل و قومی میدانند و به پیچیدگی و دشواری این کوشش دوگانه آگاهی دارند.
بیانیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی قومی نژادی مذهبی و زبانی مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه شماره۱۳۵/۴۷ مورخ ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ یکی از مشروحترین و کامل ترین قطعنامههای سازمان ملل در این مقوله است . در هر سند حقوقی معمولا حوزه اعتبار حقوق مورد بحث ذکر می شود. طبق ماده یک این بیانیه حوزه اعتبارحقوق اقلیتها ٬ حوزه سکونت جمعی هر قوم است .
ماده ۱
۱- ملل عضو موجودیت و هویت اقلیتهای ملی و قومی فرهنگی مذهبی و زبانی را در محدوده مرزهای این اقلیتها حفظ و شرایط حمایت از حفظ هویت آنان را فراهم خواهند نمود.
بنا براین به موازات کوشش فعالان سیاسی و مدنی برای افزایش آگاهی اقوام نسبت به حقوق خود و کوشش در مطالیه آن به وسیله مبارزات مسالمتآمیز٬ یکی از اساسیترین گامها در راه احقاق حقوق حقه قومی تعریف حوزه سکونت اقوام گوناگون در پهنه کشور ایران میباشد. با تعریف توافق و نهایتا تصویب قانونی نام و مرزهای ایالتهای محل سکونت اقوام ایرانی، حوزه اعتبار و تحقق حقوق اقوام و اقلیتهای ایرانی تعریف میشود و زمینه برای گسترش اختیارات ایالتهای قومی درساختارهای حکومتی و تثبیت حقوق فرهنگی٬ اقتصادی٬ اجتماعی و مذهبی اقوام فراهم میگردد.
سامانیابی رسمی اقوام و ملیتها یکی از مهمترین گامها در راه تمرکززدائی دموکراتیک در ایران و تثبیت حوزه احقاق و مطالبه واعمال حقوق اقلیتها میباشد. در اغلب کشورهای مشابه این کار بسیار مشکل و در بسیاری موارد غیرممکن است. زیرا تغییرات درازمدت تاریخی و در بسیاری موارد با دخالت سیاست رد پای محل سکونت اقوام را پاک کرده و یا از مبنا جائی به نام آنان نامگذاری نشده است. بنا براین اسکان مجدد و یا بازسازی محلهای سکونت تاریخی آنان بسیار مشکل و همراه با تنش های اجتماعی وسیع و کشمکش های دامنه دار خواهد بود به طوری که اغلب بعلت هزینه اجتماعی فراوان آن هراسیده و از اقدام به سامانیابی اقوام و تحدید حدود ایالتها و به علت هزینه اجتماعی فراوان آن، از اقدام به آن هراسیده و از سامانیابی اقوام و تحدید حدود ایالتها و استانهای قومی چشم پوشی میشود.
خوشبختانه در ایران محل سکونت اقوام از ابتدا به نام آنان نامگذاری شده و در گذار تاریخ با وجود سیاستهای کوچ اجباری و یا مهاجرت دسته جمعی و در سالهای معاصر نیز با تقسیم این ایالات به چند استان و تغییر نام تاریخی استانها٬ هنوز هسته اصلی محل سکونت اقوام به نام آنان است و هیچ نیروئی قادر به تعویض آن نیست .
این امتیاز بزرگ که تاریخ آن را به ما بخشیده و نسلهای قبلی به ما هدیه کردهاند ٬ سرمایه شایگانی است که با استفاده از آن درحالی که هیچ کس نمی تواند منکر اصالت وتاریخی بودن آن باشد٬ ما میتوانیم با سهولت بیشتری ایالات قومی را تعریف و تحدید حدود نمائیم .
برای این که بتوانیم با کمترین تغییرات و در نتیجه با کمترین هزینه و تنش اجتماعی این کار سنگین را انجام دهیم ، بهتر است که ما جغرافیای سیاسی موجود و مصوب کشور را پذیرفته و استانهای مجاور هم را که در صد سال اخیر ازهم جدا گردیدهاند ، دوباره به نام تاریخی ایالت متعلق به آن قوم و این بار در قالب یک ایالت قومی به هم پیوند دهیم .
این ایالتها دربرگیرنده همه استانها٬ شهرها٬ شهرستانها و دهات محل سکنای هر یک از اقوام میباشند.
در طرح ضمیمه ۱۳ ایالت قومی و ۳ استان خود مختار و یک منطقه خودمختار پیش بینی شده است . در این طرح سعی شده هر قوم در یک ایالت متعلق به خود باشد . تنها استثنا دو ایالت فارس زبان نشین است که به علت گستردگی جغرافیائی کاردیگری ممکن نبود. بیش از ۳۰ الی ۵۰% اقوام گوناگون در ایالات متعلق به قوم خویش به سرنمیبرند . و به این علت در جدول پیوست تعداد ساکنین هر ایالت که براساس سرشماری رسمی مرکزآمارکشور در سال ۱۳۸۵ تهیه شده است ، نشان دهنده همه جمعیت آن قوم نیست . مشکل اساسی برای عملی شدن چنین طرحی وجود شهرهای همجوار ایالات قومی با ترکیب جمعیتی دو یا چندقومی است که مساله الحاق این شهرها را بهر یک از ایالات قومی مواجه بامشکل نموده و احتمال تنشهای جدی بین اقوام را ایجاد مینماید. راه حل متمدنانه این مشکل به پیشنهاد من دراین طرح یک رفراندم آزاد بر مبنای رای اکثریت ساکنین آن شهر و یا شهرستان میباشد .
علاوه براین مشکل ٬ جمعیت ویا محل استقرار و یا هر دوی این اطلاعات در مورد بلوچها و اعراب ایران و ترکمنها و قشقائیها به طور کامل و مستند در زمان نگارش این طرح دراختیار من نبود و هنوز هم نیست.
لذا با وجود پیشنهاد تاسیس ۳ استان خود مختار برای بلوچها – اعراب وترکمنهای ایران و یک منطقه خودمختار برای قشقائیها٬ متاسفانه حدود جغرافیائی وجمعیت استانها و مناطق آنان در این طرح ذکرنشده است . امیدوارم درآینده نزدیک و با یاری صاحب نظران این نقیصه درطرح جبران شود.
بدیهی است با وجود سعی و دقت فراوان این طرح خالی از نقص نیست. ولی به جرات اذعان میدارم که با احساس مسوولیت کامل نسبت به تداوم صلح اجتماعی – احقاق حقوق حقه هموطنان متعلق به اقوام و حفظ وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران تنظیم شده است.
به امید وصول نظرات سازنده شما.
حسن شریعتمداری
The States of IRAN
ایالات ایران
۱- ایالت تهران – پایتخت ایران ۱۳٫۴۲۲٫۳۶۶
( تهران – شهرری – کرج – شمیران و … )
۲- ایالت آذربایجان ۸٫۶۶۹۶۷۱
( استان آذربایجان شرقی – استان آذربایجان غربی – استان اردبیل-استان زنجان)
۳- ایالت خراسان ۷٫۰۴۱٫۰۷۱
( استان خراسان شمالی – استان خراسان رضوی – استان خراسان جنوبی )
۴- ایالت خوزستان ۴٫۲۷۴٫۹۷۹
۵- ایالت ساحلی ۲٫۲۸۹٫۹۴۱
استان بوشهر – استان هرمزگان)
۶- ایالت سیستان ۲٫۴۰۵۷۴۲
۷- ایالت فارس مرکزی ۷٫۵۴۶٫۹۹۲
استان قم – استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان )
۸- ایالت فارس جنوبی ۷٫۹۸۰٫۱۰۹
(استان فارس – استان کرمان – استان یزد)
۹- ایالت غرب ۲٫۸۴۶۴۶۷ (استان قزوین – استان همدان )
۱۰- ایالت کردستان ۳٫۳۱۹٫۵۴۱
( استان کردستان – استان کرمانشاهان )
۱۱- ایالت گیلان ۲٫۴۰۴٫۸۶۱
۱۲-ایالت لرستان ۳٫۷۵۴٫۵۲۳
( استان لرستان – ایلام – چهارمحال و بختیاری – کهکیلویه و بویراحمد)
۱۳-ایالت مازندران ۴٫۵۳۹٫۵۱۹
( استان مازندران – استان گلستان )
————- ۷۰٫۴۹۵٫۷۸۲
سه استان خودمختارو یک منطقه خودمختار
۱- استان بلوچستان ایران
۲- استان ترکمنستان ایران
۳- استان عربستان ایران و منطقه خودمختار قشقائی
تعریف محل سکونت اقوام و ملیتهای ایران
تعریف نقشه سیاسی ایران بر مبنای یک سیستم غیرمتمرکزدر ایرانی دموکراتیک
—
بنا به قطعنامه فوق و کلیه مدارک شناخته شده بین المللی ، اقلیتها- اقوام و ملیتها باید محل سکونتشان مسجل شود تا حوزه حقوقی اعمال و احقاق حقوقشان مشخص باشد.
ماده ۱ – ملل عضو موجودیت و هویت اقلیتهای ملی و قومی فرهنگی مذهبی و زبانی را در محدوده مرزهای این اقلیتها حفظ و شرایط حمایت از حفظ هویت آنانرا فراهم خواهند نمود.
ما ده ۲ – این حدود باید به مردم عرضه شود تا با آن آشنا شده و مورد پذیرش آنها قرار گیرد.
به طور تاریخی اکثریت همه اقوام ایرانی در استانهائی با نام تاریخی قوم خویش بسر میبرند. هر چند تغییرات متعددی بعمل امده تا این وضع تاریخی دگرگون شود، ولی خوشبختانه هسته اصلی استانهای تاریخی همچنان بنام اقوام ساکن آن باقی مانده اند.
—–
بنا به قطعنامه فوق و کلیه مدارک شناخته شده بین المللی ، اقلیتها- اقوام و ملیتها باید محل سکونتشان مسجل شود تا حوزه حقوقی اعمال و احقاق حقوقشان مشخص باشد.
– نیروهای سیاسی وفعالین مدنی ایران باید مرزهای ایالات محل سکونت اقوام را دقیقا تعریف کنند.
—-
نکات مهم :
– نیروهای مسلح
– پول و نظام اقتصادی
– سیاست خارجی
– نظام حقوقی سراسری ودراختیارحکومت مرکزی خواهد بود .
– زبان فارسی سراسری بوده و علاوه بر تضمین یکپارچگی ملی ارتباط اقوام گوناگون رابا یکدیگر تسهیل می نماید. زبان هرقوم درحوزه سکونت آن قوم از اعتبار یکسانی نسبت به زبان سراسری برخوردار خواهد بود .
۱۳ایالت اقوام و۳ استان و یک منطقه قومی خود مختار:
توجه : حقوق استانها ومنطقه خودمختار عینا برابر با همه دیگر ایالتها خواهد بود .
—–
۱- ایالت تهران – پایتخت ایرا ن ۱۳٫۴۲۲٫۳۶۶
( تهران – شهرری – کرج – شمیران و … )
۲- ایالت آذربایجان ۸٫۶۶۹۶۷۱
( استان آذربایجان شرقی – استان آذربایجان غربی – استان اردبیل– استان زنجان)
۳- ایالت خراسان ۷٫۰۴۱٫۰۷۱
( استان خراسان شمالی – استان خراسان رضوی – استان خراسان جنوبی )
۴- ایالت خوزستان ۴٫۲۷۴٫۹۷۹
۵- ایالت ساحلی ۲٫۲۸۹٫۹۴۱
استان بوشهر – استان هرمزگان)
۶- ایالت سیستان ۲٫۴۰۵۷۴۲
۷- ایالت فارس مرکزی ۷٫۵۴۶٫۹۹۲
(استان قم – استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان )
۸- ایالت فارس جنوبی ۷٫۹۸۰٫۱۰۹
(استان فارس – استان کرمان – استان یزد)
۹- ایالت غرب ۲٫۸۴۶۴۶۷
(استان قزوین – استان زنجان )
– ایالت کردستان ۳٫۳۱۹٫۵۴۱
( استان کردستان – استان کرمانشاهان )
۱۰- ایالت گیلان ۲٫۴۰۴٫۸۶۱
۱۱-ایالت لرستان ۳٫۷۵۴٫۵۲۳
( استان لرستان – ایلام – چهارمحال و بختیاری – کهکیلویه و بویراحمد)
۱۲-ایالت مازندران ۴٫۵۳۹٫۵۱۹
( استان مازندران – استان گلستان )
____________________________________ جمع ۷۰٫۴۹۵٫۷۸۲
سه استان و یک منطقه خود گردان
۱- استان بلوچستان ایران
۲- استان ترکمنستان ایران
۳- استان عربستان ایران
۴- منطقه خودگردان قشقائی
مبنای جمعیت سرشماری سال ۱۳۸۵ میباشد. تقریبا ۳۰-۵۰% ازاقوام خارج از استانهای خود زندگی میکنند ودراین سرشماری منظور نشده اند.
—-
این طرح یک طرح واقع گرایانه برای گذار صلح آمیز به یک سیستم غیرمتمرکز درایران است. این طرح برمبنای حفظ یکپارچگی ایران و حقوق برابر برای همه شهروندان تنظیم گردیده است.
اهالی شهرهائی با جمعیت مرکب از اقوام مختلف که درمرز دو ایالت فومی واقعند، باید طی یک رفراندم آزاد تصمیم بگیرند که می خواهند به کدام استان قومی ملحق شوند.
با تشکر صمیمانه از توجه شما
جمعه ۲۹ مارس ۲۰۱۳
نظر شما