احسان هوشمند
در خبرها آمده بود که در روزهای گذشته یکی از جانبازان دوران دفاع و جنگ هشتساله ، به دلایل نامعلومی خودکشی کرده است . گفته میشود حیدر نوری ، جانباز ۲۵درصد شیمیایی و اعصاب و روان که از اهالی روستای پیرواش گرگان بود، خود را از پلههای ساختمان منزل شخصیاش حلقآویز کرده است . همچنین گفته میشود وی مدتی قبل ، بر اثر فشارهای عصبی ، به بنیاد شهید منطقه مراجعه کرده بود که به دلیل درگیری با کارکنان این سازمان ، این کار در نهایت ، به قطع حقوق وی انجامید .
این نخستین باری نیست که جانبازی اقدام به خودکشی میکند . آمارهای موجود نشان میدهند که تاکنون و در سالهای گذشته ، دهها مورد اقدام جانبازان به خودکشی در کشور ثبت شده است . در یکی از این موارد، معلمی جانباز اهل مسجد سلیمان خود را به دریاچه ی سد گتوند انداخت و کشت . اگرچه خودکشی در هر موقعیتی و از سوی هر شخصی صورت گیرد، امری نگرانکننده و پدیدهای قابل بررسی و تامل قلمداد میشود ، اما اقدام یک جانباز برای خودکشی میتواند اهمیتی دوچندان داشته باشد . جانبازان سرمایههای کشور و شواهد زندهای از دفاع مردم ایران از وجب به وجب خاک و سرزمینشان هستند و طبیعی است که جامعه و البته نهادها و سازمانهای ذیربط در این خصوص باید حساسیت بیشتری داشته باشند .
پیش از این درباره ی خودکشی جانبازان پژوهشهایی صورت گرفته است . سیدعباس تولایی و محمدتقی حلیساز در دانشکده ی روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله پژوهشی با عنوان « خودکشی موفق در میان جانبازان » انجام دادهاند . خلاصه ی یافتههای این مقاله در بهار ۱۳۷۹ در مجله ی پزشکی « کوثر » منتشر شد . در پژوهش دیگری متغیرهای مرتبط به خودکشی در جانبازان متوفی در تابستان ۱۳۸۵ در مجله ی « طب پزشکی » از سوی پژوهشگران مرکز علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله منتشر شد . در این پژوهشها ، با تاکید بر وجود تعداد قابلتوجهی خودکشی منجر به مرگ جانبازان در سالهای جنگ و پس از آن، بر انواع شیوههای اقدام به خودکشی و برخی دلایل این امر تمرکز صورت گرفته است .
در یکی از این تحقیقات ، فراوانی انواع خودکشی دستهبندی شده است . این پژوهش بر پرونده ی حدود ۸۲ مورد خودکشی منجر به مرگ جانبازان متمرکز شده است . بنابراین تحقیق، خودکشیهای صورتگرفته از طریق حلقآویزکردن ، مصرف دارو ، خودسوزی ، خفگی ، اسلحه و شیوه های دیگر بوده است . شایعترین اختلال روانی در این بیماران افسردگی و اسکیزوفرنی اعلام شده است . این بررسیها و تحقیقات نشان می دهند ، جامعه ی جانبازان کشور با مسائل و مشکلات پیچیدهای روبهرو هستند و کار حل و کاهش مسائل و مشکلات این عزیزان ، که جان و هستیشان را قربانی دفاع از آب و خاک و عقایدشان کردهاند ، نیازمند همتی ملی و برنامهای جامع در این باره است .
در اینکه جانبازان ، دیروز با فدا کردن هستی خود برای آرامش امروز هموطنانشان فداکاری کرده و با مخاطرات و ناملایمات پس از آن حادثه روزگار تلخی را سپری کردهاند ، تردیدی نیست . وضعیت جانبازان بهویژه جانبازان دارای سطح بالای جراحت یا جانبازان شیمیایی و قطع نخایی ، به نحو پیچیدهای بغرنج و نیازمند مراقبتهای بالینی ، روانی ، دارویی و اقتصادی گستردهای است . ، نهادهای حمایتی ، عمومی و شهرداریها و سازمان درمانی و نیز سازمانهای فرهنگی و ورزشی به عنوان نمایندگان جامعه در برابر این عزیزان مسئولیتهای بیشتری دارند . این وظیفه ی نهادهای حمایتی است که با همراهی خانواده این عزیزان زمینهای برای آرامش و درمان آرام و نیز برطرف کردن نیازهای متعدد آنان اقدام کنند . نقش بااهمیت مددکاران و مشاوران روانی و روانشناسان و روانپزشکان های در برنامه کاهش دشواری های جانبازان را نیز نباید فراموش کرد . جانبازان ، مانند همه ی بیماران ، معمولا دچار احساس تنهایی و بیتوجهی اجتماعی و قطع روابط اجتماعی میشوند . این وضعیت میتواند زمینه ی دچارشدن بیمار به بیماریهای روانی گوناگون را فراهم سازد . دشواری دیگر این است که جانبازان با مخارج عدیدهای روبهرو هستند؛ و گروهی از آنان برای برآورده کردن نیازهای زیستی و شخصیشان نیازمند دریافت یاری های دیگران هستند و این بر فشارهای روانی وارده بر آنان میافزاید . پس برای حل و فصل مسائل و مشکلات جانبازان نباید تنها در چارچوب وظیفهای اداری و سازمانی اقدام کرد و تنها با برخوردارشدن از فهم و درک وضعیت خاص و بغرنج جانبازان ، می توان از « برخورد اداری » با مشکلات آنان پشیگیری کرد .
بررسی پیوسته ی وضعیت روحی و روانی ، اجتماعی و اقتصادی جانبازان یکی از وظایف بااهمیت نهادهای حمایتی است . در این مسیر ، یافتن راهکارهایی برای حل و فصل مشکلات جانبازان و کاهش نگرانیهای آنان ضروری است . فراهم کردن امکانات ورزشی و دیگر فعالیتهای جمعی ، هنری ، فرهنگی و تفریحی نیز میتواند بر تقویت روحیه ی این عزیزان تاثیر قابل ملاحظهای داشته باشد .
بررسی زمینهها و علت های گوناگون شناساییشده موثر بر خودکشی جانبازان ، نشان دهنده ی کاستیهای موجود در زندگی جانبازان است . اقدام به خودکشی معمولا در افراد جوانتر، متاهل ، بیکار تهیدست و عمدتا با سطح تحصیلات پایینتر روی داده است . اسناد موجود نشان میدهند ، کسانی که مبادرت به خودکشی کردهاند ، عموما متاهل بوده و درصد جانبازی بالایی داشتهاند . از دیگر عامل های مرتبط با خودکشی این افراد میتوان به آلودگی با مواد شیمیایی ، سابقه ی موجگرفتگی ، سابقه ی تروما ، سابقه ی بستری شدن به دلیل بیماری ، سابقه ی بستری به دلیل دچارشدن به بیماری های روانی ، سابقه ی جراحی ، سابقه ی مصرف داروی روانی و دچارشدن به بیماری های گوناگون هم اشاره کرد . همه ی این عامل ها نشانگر ضرورت توجه به نقش حیاتی سازمانهای حمایتی است . مطالعه ی پیوسته و انجام پژوهشهای ادامه دار درباره ی وضعیت اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و آموزشی جانبازان و خانوادههایشان و مشکلاتی که با آن دست به گریبان هستند ، از دیگر کارهایی است که میتواند در این زمینه ، کشور ما را به نتایجی اندیشیده شده رهنمون شود و مقدمهای برای برنامهریزیهای آتی آن باشد.
در کنار این نگرش جامعهشناختی و از بعدی دیگر باید توجه کرد که توجه به جانبازان یک وظیفه ی میهنی است . در زمان جنگ عراق علیه ایران ، جانبازان در راه دفاع از میهن ، پا پیش گذاشته و با فداکاری و ازخودگذشتگی ، جان و تندرستی خود را برای دفاع از میهن گرو نهادند و در کوران حوادث خونین جنگ ، زخمی و مجروح شده و بخشی از سلامت خود را برای همیشه از دست دادهاند . آیا جامعه برای حمایت از جانبازان و یافتن راهحلهای کارشناسیشده ، برای کاهش رنج و دشواری های آنان و نزدیکانشان نباید با تمام توان و قوت وارد عمل شود ؟ فداکاری بزرگ جانبازان در برابر خدمتی که به آنان عرضه میشود، چیزی نیست و کسی نمی تواند باور کند که می توان فداکاری های آنان را جبران کرد . کوشش های فرهنگی برای یادآوری جایگاه جانبازان در نگاهبانی از زندگی ایران به شهروندان ایران زمین ، بخشی از فعالیتهایی است که در کشور ما تاکنون چندان به آن توجه نشده است .
از دیگر سو ، گذشته از ضرورت توجه داشتن به سرنوشت جانبازان عزیز ، که به خودی خود دارای اهمیت اساسی است و باید برای کاهش آلام و رنجشان از همه چیز و همه ی امکانات میهن بهره برد ، چگونگی و نوع توجه و رفتار ما و نهادها و سازمانهای مسئول با این سرمایههای ملی حاوی درسهایی برای نسلهای آتی است . آیا در این رسالت ملی و آزمون میهنی و قانونی ، نهادهای ذیربط توانستهاند کارنامه ی قابل دفاعی از خود عرضه کنند ؟ واقعیت این است که گروهی برای وطن و دفاع از مملکت و ملتشان از جان خود گذشتهاند و از این آزمون سربلند بیرون آمدهاند. امروز گروهی دیگر با بودجههای دولتی در نهادها و سازمانهایی مشغول به کارند که وظیفهشان حمایت از این جانبازان است . آیا این سازمانها و افراد مسئول هم در اجرای مسئولیتهایشان موفق عمل کرده و از این آزمون سربلند و سرافراز گذر کردهاند ؟ ندایی در درون ما و وجدان ما میگوید ، باید بیش از اینها برای سرمایههای میهن یعنی جانبازان ارزش قائل شویم .
بازگردیم به ماجرای خودکشی حیدر نوری . اگر این داعیه درست باشد که وی در روزهای پیش از خودکشی اقدام به اعتراض و درگیری در سازمان مربوطه کرده و سپس حقوق وی قطع شده است ، باید پرسید وقتی یک سازمان با رفتار غیرطبیعی جانبازی شیمیایی روبهرو میشود ، آیا برای رفع مشکل وی باید شورایی تخصصی شکل گیرد و برای حل مشکلاتش راه چارهای یافته شود یا اینکه با قطع حقوق وی در پی تنبیه او برآمد ؟ آیا با این ساز و کارها میتوان برای رفع مشکلات جانبازان گامی به پیش نهاد ؟ آیا برای رفع مسائل و مشکلات خاص و چندوجهی خانواده ی این جانباز از دست رفته تدبیری اندیشیده شده است ؟
برگرفته از : « روزنامه ی بهار » ، ۲۴ اسفندماه ۱۳۹۱ ، صفحه ی ۹ . ( با ویرایش )
نظر شما