۳۰ - آبان - ۱۴۰۳
نوشتۀ : احسان هوشمند


در‌حالی ‌که فرایند انتخاب استانداران در حال طی‌کردن آخرین مراحل خود است، سخنان یکی از نمایندگان سابق آذربایجان غربی در مجلس در رد پیشنهاد فراکسیون استانی نمایندگان مجلس در معرفی نامزد استانداری موجب جنجال و واکنش گسترده‌ای شد. این نمایندۀ سابق در سخنانی برخی از ادعاهای گروه‌های تجزیه‌ طلب خارج از کشور را تکرار کرد و مردم کُرد را مهاجران به آذربایجان غربی عنوان کرد و گفت که استاندار نباید از مهاجران انتخاب شود. این نخستین بار نیست که گروهی از وابستگان به جریان‌های سیاسی چنین ادعاهای مغایر با همبستگی ملی و غیر‌قابل قبولی را در محافل عمومی بیان می‌کنند .

۱.ایران ملک مشاع همۀ ایرانیان است و هر ایرانی در هر جایی از سرزمین بزرگ ایران، می‌تواند و حق دارد در هر مسئولیت و پستی که شایستگی آن را دارد، به کار مشغول شود- حتی اگر در محلی غیر از محل زندگی خود یا استان و شهرستان خود باشد. چنین ادبیاتی پیش‌از‌این در کشور همسایۀ غربی ایران رواج داشت و به دلیل فعالیت برخی جریان‌های سیاسی در سال‌های اخیر به درون ایران وارد شده و به‌ نوعی به دوقطبی‌سازی ایرانیان و رودررو قراردادن ملت ایران و تفکیک ایرانیان مشغول است. تسری این دیدگاه به دیگر نقاط کشور چالش‌های بزرگی برای کشور ایجاد می‌کند. مشخص نیست چرا مسئولان استانی و مسئولان کشور در برابر فعالیت‌های نفرت‌پراکن جریان‌های افراطی قوم‌گرا سکوت پیشه کرده‌اند. این نخستین باری نیست که در محافل رسانه‌ای و سیاسی شمال غرب کشور چنین ادعای‌های ضدتاریخی و مخالف انسجام و وفاق ملی مطرح می‌شود و در عمل نیز موجب تضییع حقوق گروهی از هموطنان شده است اما تاکنون در برابر آن اقدام مشهود و مسئولانه‌ای صورت نگرفته است؟

۲.شواهد موجود نشان می‌دهد، گذشته از فعالیت‌های پان‌ترکیستی وارداتی از کشورهای همسایه و همراهی برخی از عوامل با این جریان، در دهۀ گذشته عامل فساد نیز در تشدید فعالیت‌های این گروه مخرب افراطی و قوم‌گرا مؤثر بوده است. اگر دستگاه‌های مسئول دربارۀ ابعاد فساد در سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ در استان آذربایجان غربی‌ حول فروش حق سوخت روستاییان مرزنشین به ارزش میلیاردها تومان قدری تأمل می‌کردند و از این پرونده رمز‌گشایی صورت می‌گرفت و مشخص می‌شد از این منافع میلیاردی و سرشار که به صورت غیرقانونی غصب شد، در‌حالی‌که که حق روستاییان مرزنشین بود، بخشی ‌ به برخی گروه‌ها پرداخت شده تا با سروصدا پوشش مناسبی برای استمرار فعالیت غیرقانونی مهیا کنند، امروز دیگر شاهد چنین نداهای وحدت‌ستیز و قوم‌گرایی نبودیم. همچنین اگر در بزرگ‌ترین پروندۀه فساد تاریخ آذربایجان غربی و کل کشور (به جز تهران) یعنی پروندۀ شهردار سابق، عمیق‌تر بررسی می‌شد که بخشی از منابع این فساد به کدام اشخاص و جریان‌ها و بنگاه‌ها پرداخت شده، شاید امروز این جریان چنین بی‌پروا وحدت ملی را هدف قرار نمی‌داد.

۳.در واکنش به این رویداد، گروهی از افراطی‌های قوم‌گرای کرد نیز به مقابله برخاسته‌اند. اما نه از منظر منافع ملی و انسجام ملی بلکه از آن سوی بام به تشدید تعارض در‌این‌باره مشغول شده و به‌این‌ترتیب به دوگانه‌سازی و قطب‌بندی هموطنان در استان مشغول شده‌اند. این رویکرد هم به جز تشدید مسائل استان دستاورد دیگری ندارد. گروهی ‌ در برابر تروریسم و برخی اقدامات مسلحانه سکوت و گاه همراهی نشان داده اند و البته دراین شرایط هم در حال بهره‌برداری از آب گل‌آلود هستند. دوای درد افراط‌گری قومی، نمی‌تواند نوع دیگری از قوم‌گرایی باشد .

۴.این واقعیت که گروهی از هموطنان در استان آذربایجان غربی از دیگر نقاط به استان مهاجرت کرده‌اند، نشانگر مختصات تمدنی و تاریخی و اجتماعی ایران‌زمین است. جابه‌جایی جمعیت بخشی از ویژگی تاریخی یک کشور چند‌هزار‌ساله است. این ویژگی به درهم‌تنیدگی عمیق ایرانیان منجر شده است. اگر ایل قره‌پاپاق به احتمال زیاد از قفقاز به منطقۀ نقده وارد شده‌اند. اگر گروه زیادی از مردم به دلیل همین جابه‌جایی‌ها زبان‌شان تغییر کرده یا برخی از ایلات کرد و لک و چاردولی و یارسان و کره سنی و… هم از درون فلات ایران و نیز گاه از عثمانی سابق به درون ایران مهاجرت کرده‌اند، اما همۀ این مردمان شریف مانند همیشه بخشی از ملت بزرگ ایران هستند و نمی‌توان به‌عنوان مهاجر آنان را از حقوق شهروندی خود محروم کرد. اما تأکید چند‌بارۀ افراطی‌های قوم‌گرا به  مهاجرنامیدن دیگرهموطنان ، نه برای بیان واقعیات اجتماعی بلکه نشانگر رویکرد افراطی آنان است تا گروهی از ایرانیان را از حقوق اساسی خود محروم کنند. این گروه خود بر شاخ نشسته و مشغول بن بریدن است .

۵.قوم‌گرایی به‌عنوان یک پدیده مخرب، محصول بی‌تدبیری‌های گذشته است. اشاعه قوم‌گرایی کیان ملی و انسجام ملی و همزیستی و درهم‌تنیدگی ایرانیان را  تهدید می‌کند.

 بی‌تفاوتی در برابر این پدیده حتی امنیت ملی را می‌تواند به چالش بکشاند. برای مواجهه با این پدیده باید کار ریشه‌ای و اساسی صورت گیرد. با مماشات با قوم‌گرایی به بهانۀ ایجاد  تعادل و موازنۀ گروه‌های سیاسی مختلف نمی‌توان به حکمرانی خوب پرداخت. جریان قوم‌گرا از سویی  پا در محافل خارجی دارد و از دیگرسو بنیان‌های نظم و انسجام را تهدید می‌کند. اما اینکه بخشی از جریان‌هایی که با قوم‌گرایی به دنبال پیشبرد اهداف خود هستند، موضوعی نیست که به‌سادگی بتوان از کنار آن گذشت. در شرایط  بسیار حساس و خطیر کشور برای این بیماری باید پیش از آنکه دیر شود، درمانی پیدا کرد. آیا عجیب نیست که در شرایط بسیار ملتهب امروز منطقه و جهان گروهی از درون کشور، قوم‌گرایانه در حال تحریک دیگر اقوام ایرانی هستند؟ به‌ویژه آنکه توجه شود کدام همسایۀ ایران تاکنون حملۀ اسرائیل به ایران را محکوم نکرده است؟ آیا این قرینه تصادفی است؟

   برگرفته از : روزنامۀ شرق،  هفتم آبان ۱۴۰۳ (با ویرایش)

.

نظر شما