۲۷ - دی - ۱۴۰۱
نوشتۀ : احسان هوشمند


در چند دهۀ گذشته، جواد لاریجانی کمتر در سیاست داخلی و خارجی کشور شخصیت اثرگذار و تعادل‌بخشی بوده است. سخنان اخیر جواد لاریجانی دربارۀ مسجد مکی و مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی در خبرگزاری فارس یکی از نشانه‌های این موقعیت‌نشناسی و زمان‌نشناسی است. درحالی‌که کشور در ماه‌های گذشته در التهاب بود و پس از درگذشت خانم مهسا امینی بخش بزرگی از کشور درگیر حواشی این موضوع بود، هر نوع موضع‌گیری نسنجیده یا تحریک‌کننده، بنزینی است [که] بر نارضایتی‌های موجود [پاشیده می شود]. زاهدان در هشتم مهرماه ۱۴۰۱ شاهد رویدادهای غم‌انگیزی بود‌. به دنبال این حادثه در اقدامی مثبت، مسئولان و نهادهای مربوطه ضمن پذیرش درگذشت «شماری از هموطنان و نمازگزاران بی‌گناه»، تعدادی از مسئولان مربوطه ازجمله فرمانده‌های محلی و استانی نیروی انتظامی و استاندار استان تغییر کردند.

۱. سیستان ‌و بلوچستان به‌ عنوان پهناورترین استان کشور یکی از مهم‌ترین استان‌های شرقی است که حدود یازده‌ و نیم درصد (۱۱.۵) از مساحت کشور را شامل می‌شود. این استان از نظر طول مرزی با همسایه‌های خود نیز موقعیت ممتازی دارد و ۱۲۱۰ کیلومتر مرز زمینی با کشورهای پاکستان و افغانستان دارد و با حدود ۳۷۰ کیلومتر مرز آبی در دریای عمان، تنها استان اقیانوسی کشور از طریق گواتر و چابهار محسوب می‌شود. این استان حدود یک‌ ششم از مرزهای زمینی و آبی کشور را به خود اختصاص داده است. از این نظر استان سیستان ‌و بلوچستان یکی از استان‌های حساس و بااهمیت کشور شمرده می‌شود- به‌ ویژه آنکه تنها استانی است که با کشور پاکستان دارای مرز است. همچنین استان سیستان ‌وبلوچستان محل زندگی هموطنانی است که با وجود برخی تفاوت‌های زبانی و مذهبی، تجربۀ زندگی برادرانه و همزیستی مسالمت‌آمیزی را تجربه می‌کنند. هموطنان بلوچ و سیستانی و دیگر ایرانیان ساکن در این استان جلوه‌ای از تاریخ طولانی همزیستی ایرانیان را نمایش می‌دهند. استان سیستان ‌و بلوچستان با وجود ظرفیت‌ها و موقعیت‌های کم ‌نظیر مرزی و حتی اقلیمی و معدنی و بندری، از نظر شاخص‌های توسعه در مقایسه با دیگر استان‌های کشور موقعیت مطلوبی ندارد و در بسیاری از شاخص‌های توسعۀ اقتصادی و توسعۀ انسانی در پایین‌ترین رتبۀ کشوری است.

۲. در انتخابات ریاست‌ جمهوری در سال ۱۴۰۰ مولوی عبدالحمید برخلاف رویۀ ایشان در حمایت از نامزدهای اصلاح‌طلب در دوره‌های پیشین انتخابات ریاست‌جمهوری از نامزد اصولگرایان یعنی آقای رئیسی حمایت کردند. اصولگرایان از مولوی عبدالحمید خواسته بودند از «فرصت طلایی» استفاده کند و با حمایت از رئیسی برای اهل سنت فرصت تازه‌ای ایجاد کند. آقای رئیسی هم بنا بر گفتۀ مولوی عبدالحمید، گفته بود: «چیزی را اعلام نمی‌کنم، عمل می‌کنم». در دیدار حسین الله‌ کرم به‌عنوان یکی از اعضای شاخص اصولگرایان هم او، با اشاره به همکاری با المجاهد از اعضای القاعده در جریان جنگ بوسنی، از مولوی عبدالحمید به‌عنوان مولانای مسلمین و شیخ‌السلام یاد کرد. همۀ شواهد حاکی از آن بود که به‌ زودی در روند سیاست‌های جاری کشور دربارۀ اهل سنت دگرگونی‌هایی بروز کند و بخشی از شایستگان و نخبگان سنی‌مذهب در ساختار کلان مدیریتی کشور وارد شوند و راه برای استخدام و به ‌کارگیری اهل سنت در برخی مسئولیت‌های پایین و بالای اداری و حاکمیتی هموار شود.

۳. در شهریورماه ۱۴۰۱، برخی شایعات حاکی از موضوع حساسی بود که در دشتیاری روی داده و انتظار می‌رفت، با توجه به حساسیت‌های موضوع، به سرعت مورد رسیدگی قرار گیرد. عدم اطلاع ‌رسانی شفاف دربارۀ اقدامات صورت ‌گرفته و نیز حوادث و اعتراضات کشوری مرتبط با خانم مهسا امینی موجب شد تا فضا در زاهدان ملتهب‌تر شود و درنهایت، در هشتم مهرماه ۱۴۰۱ آنچه روی دهد که نباید روی می‌داد.

در پی این اتفاقات غم‌انگیز و پرهزینه، اگرچه گروهی از مسئولان ارشد استان سیستان ‌و بلوچستان از جمله استاندار برکنار شدند، اما تاکنون خبری از مجازات مقصران و مسببان این رویدادها منتشر نشده است. در این میانه اعزام آقای علی‌اکبری می‌توانست به حل مسئله و شکاف پیش آمده یاری برساند که برخی حواشی مانع از حل ‌و فصل نهایی موضوع شد. از سوی دیگر، مولوی عبدالحمید هم با توجه به شکاف به‌ وجود آمده و اتفاقات ناگواری که روی داده، تحت فشار افکار عمومی آن دسته از ناراضیانی قرار داشت که منتظر اقدامات بیشتر و اساسی‌تری بودند و از دیگرسو، منطق سیاست ‌ورزی ایجاب می‌کرد از فرصت‌های موجود بیشتر استفاده کند و برخی اتفاقات مثبت روی‌داده را نیز در محاسبات خود مورد توجه قرار دهد تا از این طریق امکان مفاهمه و چانه‌زنی بیشتری پیدا شود. شوربختانه این امر هم چندان جدی مورد توجه قرار نگرفت.

۴.سخنان جواد لاریجانی در این شرایط نشان هر چیزی را در خود دارد، به‌جز منطق عقلایی حکمرانی. گویی باید شکرگزار بود که امثال جواد لاریجانی در مصدر کار نیستند؛ وگرنه مشخص نبود با این رویکرد، چه برای امنیت ملی و انسجام ملی حاصل می‌شد؟ در شرایط کنونی آوردۀ سخنان و مواضع کسانی مانند جواد لاریجانی، برای کاستن از التهاب و رنج‌های هم‌وطنان چیست؟ هزینۀ ضدامنیتی و شکاف‌ساز سخنان امثال او را چه  کسانی پرداخت می‌کنند؟ آیا چنین مواضع نسنجیده و تحریک‌کننده‌ای مستوجب تعقیب قانونی است؟ مشخص نیست انگیزۀ جواد لاریجانی از این موضع‌گیری چیست؛ اما هر انگیزه‌ای موجب بیان این مواضع مخاطره‌انگیز شده، به نظر می‌رسد نشانی از در‌نظرگرفتن قانون و امنیت ملی و انسجام ملی در آن نیست.

برگرفته از : روزنامۀ شرق،  ۲۵ دی ۱۴۰۱ (با ویرایش)

نظر شما