نوشتۀ : احسان هوشمند
انتشار بیانیۀ مشترک چین با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس که حکایت از همسویی مواضع این کشور در برابر کشورمان به ویژه دربارۀ جزایر سهگانه با این کشورها دارد، یکی از بیسابقهترین مواضع چینیها در تاریخ معاصر دربارۀ ایران است. در حالی که در سالهای گذشته، افزون بر افزایش بیسابقۀ حجم تجارت خارجی کشورمان با چین، کفۀ روابط ایران با طرفهای خارجی توازن خود را به صورت یکطرفه و به سود چین از دست داده است و به قیمت سردی روابط با طرفهای اروپایی، چین جانشین شده است، در حوزۀ سیاسی نیز چین به یکی از کشورهای مورد اعتماد جناح در قدرت در کشور مبدل شده است. موضعگیری رئیسجمهوری چین که با امضای بیانیۀ مشترک با کشورهای حاشیۀ جنوبی خلیج فارس صورت مشهود و نگرانکنندهای به خود گرفته، حکایت از سیاستهای چین مبتنی بر منافع اقتصادی و ترجیح تجارت بر رویکرد تهاجمی و ایدئولوژیک در برابر غرب یا سردی روابط با کشورهای حاشیۀ خلیج فارس است. چین با امضای بیانیۀ مشترک با کشورهای منطقه افزون بر توازنبخشی به روابط خود در منطقه و توجه به دلارهای فراوان در کشورهای حاشیۀ جنوبی خلیج فارس این پیام را به تهران داد که دوستی با کشورها تابعی از منافع ملی است، نه بر مبنای آرزوها یا خیالاندیشی !
۱
ایران در ۵۰ ساله گذشته روابط باثباتی با چین داشته و در این دورۀ تاریخی، یعنی از سال ۱۳۴۵ تا هفتههای اخیر، هیچ موضوع تنشبرانگیزی به روابط دو کشور آسیبی وارد نکرده است. در سالهای میانی دهۀ پنجاه خورشیدی روابط ایران و چین وارد مرحلۀ تازهای شد که در دوره پس از انقلاب نیز این روابط استمرار یافت. در دو دهۀ گذشته، به ویژه پس از تشدید تحریمهای ایران به واسطۀ موضوعات هستهای، چین ضمن آنکه روابط اقتصادی خود با ایران را تقویت کرد، در تلاش بود تا این روابط آسیبی در روابط چین با کشورهای غربی و عربی حاشیۀ جنوبی خلیج فارس وارد نکند. تائید قطعنامههای پنجگانۀ ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل متحد نشانۀ روشنی از سیاستهای چین در توازن بخشی به سیاست خارجی خود در برابر ایران است. هرچند این اقدام چین توسط دولت احمدینژاد نادیده گرفته شد و واکنش متناسب با منافع ملی دولتمردان در ایران را در پی نداشت !
۲
در دهههای گذشته چین در مسئلۀ تایوان، اختلافات مرزی با کشورهای همسایه و گاه تعرض به این کشورها، تضییع حقوق مسلمانان چین و سرمایهگذاری در گوادر پاکستان و مانند آن، رویههایی در پیش گرفته که در برابر هر یک از این تحولات، ایران میتوانست با مواضع اصولی و مستقل خود بر بنیان سیاست مدبرانه و مبتنی بر منافع ملی تأکید کند. به عبارت دیگر، ایران در برابر چین با اتخاذ موضع نرمش، حتی در موضوعاتی که منافع ملی ایران را تحت تأثیر خود قرار داد، مانند قطعنامههای ضدایرانی و بودن امضای چین پای آنها یا سرمایهگذاری در گوادر پاکستان در برابر و در رقابت با گواتر ایران، در عمل نشان داد نسبت به چین وارد معاملهای غیرمنطبق با منافع ملی شده است.
۳
گذشته از قطعنامههای ضدایرانی که چین با امضای آن عرصه را برای معیشت ایرانیها سختتر و برای درآمدهای خود هموارتر کرد، در بیانیۀ اخیر که چین آن را امضا کرده، این کشور به شکلی بیسابقه و برخلاف حسن روابط دو کشور و از آن بدتر، برخلاف تمامیت سرزمینی و ارضی ایران به موضعگیری پرداخته است. این اقدام چین تنها به تقابل با نظام سیاسی و حکومت نپرداخته، بلکه تمامیت ارضی کشور را نشانه رفته است و بر مبنای آن ضروری است، دستگاه سیاست خارجی با اتخاذ موضعی مسئولانه به سرعت موضعگیری کند و به سیاست خارجی متعادل و متوازن با همۀ کشورهای جهان برگردد. این بیانیه هشداری است به دستگاه سیاست خارجی و مسئولان عالیرتبۀ کشوری که به سادگی از کنار این اتفاق مغایر با تمامیت ارضی امنیت ملی نگذرند. این اتفاق را نباید تنها از نظر اقتصادی و تجارت خارجی چین با کشورهای منطقه مورد توجه قرار داد و ممکن است بتوان آن را نشانهای نگرانکننده از تحولات جدیتر و اساسیتر در مناسبات منطقهای و جهانی دانست.
برگرفته از : روزنامۀ هم میهن، یکشنبه، ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ( با ویرایش)
نظر شما