نوشتۀ : احسان هوشمند
تحولات افغانستان بازتاب گستردهای در ایران داشته و تسلط طالبهای افغانستان بر بسیاری از شهرستانهای این کشور و نیز دو دروازۀ مرزی با ایران موجب بروز نگرانیهایی در کشور، از جمله در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، شده است. انتشار اخبار و تصاویری از پیشرویهای طالبان، بیآنکه پیش از آن دربارۀ افغانستان اطلاعات درخور و شایستهای به جامعۀ ایرانی منتقل شود، موجب بروز این نگرانیها شده است.
۱. افغانستان یکی از همسایههای شرقی ایران است که پیوندهای تاریخی، اسطورهای، فرهنگی و زبانی عمیقی با جامعۀ ایران دارد. این کشور در دهههای گذشته، دورهای طولانی و سخت از نابسامانی و بیثباتی را تجربه کرده است. اشغال افغانستان از سوی نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق، تلاش آمریکا و متحدان عرب آمریکا برای یاریرساندن به مجاهدین افغانستانی که در حال مبارزه با اشغالگران شوروی بودند و همزمان کمک ایران به مجاهدین افغانستانی، درحالیکه همزمان کشورمان درگیر جنگ هشتساله با عراق بود، خروج نیروهای شوروی از افغانستان و تسلط مجاهدین بر افغانستان و آغاز دور تازهای از اختلافات و جنگ فرسایشی میان نیروهای رقیب در افغانستان شد و از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ افغانستان به دلیل جنگ میان گروههای رقیب مجاهدین سابق صحنۀ کشاکش و خونریزی بود. جنگ نیروهای رقیب موجب شد تا طالبان بتواند بر کابل مسلط شود. تسلط طالبان بر افغانستان و حضور القاعده و رهبران القاعده در کنار نیروهای طالبان، ترور فرماندۀ ارشد نیروی مقاومت در برابر طالبها، یعنی فرمانده احمد شاهمسعود، از جمله اتفاقات دورۀ حاکمیت طالبان است. در سال ۱۳۷۷ و در دورۀ تسلط طالبان بر افغانستان، کنسولگری ایران در مزارشریف مورد حمله قرار گرفت و حدود ۱۰ نفر از دیپلماتها و خبرنگاران ایرانی در مزارشریف قتل عام شدند. حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به برخی مراکز اقتصادی و سیاسی آمریکایی از سوی القاعده موجب شد تا آمریکا در اکتبر همان سال به بهانۀ حضور القاعده در افغانستان، به همراه نیروهای همپیمان به طالبهای افغانستان حمله کند و زمینۀ شکست این گروه و شکلگیری دولت حامد کرزی در افغانستان را فراهم سازد.
احمدشاه مسعود، فرماندۀ بزرگ جنبش استقلال افغانستان
در کنار چند تن از همرزمانش
آمریکا پس از این حمله در دورهای ۲۰ساله در افغانستان بهصورت نظامی حضور داشت و ترامپ در سال گذشته خبر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را اعلام کرد. در هفتههای گذشته و پس از خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان، طالبان عزم خود را برای تسلط بر بخشهای گستردهای از افغانستان نمایان کرد و بهاینترتیب امروز طالبان بر بخش وسیعی از افغانستان بهجز شهرهای بزرگ مسلط شده است.
۲. افغانستان با جمعیت حدود ۳۰ میلیون نفری همسایۀ راهبردی شرق ایران به شمار میرود. افزون بر پیوندهای تاریخی، فرهنگی و تمدنی، دو کشور مناسبات اقتصادی و اجتماعی عمیقی دارند. از جمله ایران با وجود مشکلات گستردۀ داخلی، در چهار دهۀ گذشته ، میزبان صدهاهزار نفر از مهاجران و آوارگان افغانستانی بوده است و ضمن میزبانی، فرصتهای اشتغال و کار و تحصیل برای بخش بزرگی از این جمعیت انبوه را فراهم کرده است. همچنین در شرایط موجود بیش از یکچهارم واردات افغانستان از ایران صورت میگیرد و ایران با حدود دو میلیارد دلار صادرات به افغانستان بزرگترین شریک تجاری این کشور در سالهای گذشته است. حجم صادرات ایران به افغانستان در سالهای گذشته روند روبهرشدی داشته است. در سالهای گذشته و پس از سیاستهای آبی افغانستان برخی تنشها در روابط دو کشور روی داد. ساخت سدهای مختلف بر روی رودخانهها و ممانعت از واردشدن حقابۀ ایران از افغانستان برخلاف موازین حقوقی از جمله مسائلی است که در سالهای گذشته در روابط ایران و افغانستان بروز کرد. برخی سیاستگذاریهای فرهنگی که ضدیت با فرهنگ و تمدن مشترک تاریخی میان دو کشور از آن استشمام میشد، از جمله دیگر مسائل فیمابین بود که هرازگاهی رسانهای میشد. هرچند در دورۀ ۴۰ سالۀ گذشته آگاهی و اطلاعات عمومی ایرانیان دربارۀ اهمیت راهبردی افغانستان برای کشورمان چندان مورد توجه دستگاههای ذیربط قرار نگرفت و طبق روال جاری مسائل شرق کشور، اعم از مسائل داخلی و نیز مسائل خارجی، کمتر مورد توجه عمومی قرار گرفت.
۳. هرچند در دورۀ ریاستجمهوری اشرف غنی سیاستهای آن کشور تابعی از روابط ایران و آمریکا بود و دولت غنی اقبال زیادی به توسعۀ روابط با ایران نشان نمیداد، اما پیوندهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی میان ایران و افغانستان قویتر از آنی بود که با مواضع دولت افغانستان موانع جدی برای آن ایجاد شود. بهویژه که برخی جناحهای سیاسی در افغانستان نیز رویکرد نسبتا مثبتی به ایران داشتند.
۴. برخلاف جنگهای داخلی افغانستان در سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۹ که طالبان موفق نشد بر شمال و نیز بخشهایی از شرق افغانستان تسلط یابد، به نظر میرسد در دور اخیر تحولات افغانستان طالبان درحال تصرف بخشهای شمالیتر و شرق افغانستان است. این وضعیت بخشی از دوستان سنتی ایران در افغانستان را تحت تأثیر قرار داده و موجب تضعیف جایگاه ایران در آن کشور میشود. در این شرایط ضروری است طبق منابع ملی کشور تلاش شود تا در رویکردی آیندهنگرانه از اثرگذاری تحولات افغانستان در داخل کشور جلوگیری شود. برای این منظور دستگاههای مسئول از ظرفیتهای کارشناسی کشور نهایت استفاده را برده تا این اثرگذاری به حداقل ممکن برسد. همچنین ضروری است تا با استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک کشور تلاش شود تا در ساختار آیندۀ افغانستان موازنۀ سیاسی به ضرر نیروهای افغانستانی دوست و نزدیک به ایران از جمله نیروهای شمال رقم نخورد. آیا دستگاههای مسئول کشور برای مواجهۀ کارشناسیشده با مسائل افغانستان آمادگیهای لازم را دارند؟ آیا پیشبینی جامعی از منافع ملی کشور در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و دینی، سیاسی، نظامی و امنیتی در افغانستان آینده صورت گرفته است؟ آیا برای سرعتبخشی به مذاکرات بین طرفهای درگیر در منازعه افغانستان تصمیماتی اتخاذ شده است؟ آیا تمام ظرفیتهای کشور برای مواجهه با شرایط جدید افغانستان مورد توجه قرار گرفته است؟ آیا از ظرفیتهای کارشناسی کشور به نحو مطلوبی استفاده میشود؟ آینده پاسخ روشنی از این پرسشها را نمایان میکند.
برگرفته از : روزنامۀ شرق ، یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰، شمارۀ ۴۰۴۸ .
نظر شما