۲۵ - مهر - ۱۳۹۱
علی علی بابایی


 


روز ۲۳ مهر ۱۳۸۹
امروز به همراه مادرم برای دیدار از  سرزمین شگفت‌انگیزِ هندوستان راهی این کشور شدم. ساعت ۸ بعد از ظهر، پس ازخرید دلار به نرخ دولتی، از فرودگاه امام با هواپیمای ایرباس به مقصد فرودگاه ایندیریا گاندی دهلی نو پرواز کردیم. در دهلی نو، پس از اینکه همه اعضای تور جمع شدند، در هتل جِی. اچ. تی دهلی اسکان داده شدیم.


نماهایی از آرامگاه مهاتما گاندی، رهبر  استقلال هند در دهلی

روز ۲۴ مهر ۱۳۸۹
امروز برای ادای احترام به روح بزرگ گاندی، نخست از آرامگاه مهاتما گاندی بازدید کردیم. گروه  ما را یک هندی به نام حماد از اهالی بیهار رهبری می‌کرد که پیوسته از پیشرفت های هندوستان تعریف و تمجید می کرد. او یک مسلمان هندی بود که از آیین های هندو  اطلاعات بسیار خوبی داشت و به این آیین ها دلبستگی داشت.


دروازه هندوستان در دهلی

پس از بازدید از آرامگاه گاندی، از دروازه هند بازدید کردیم. دروازه هند یک بنای یادبود است  که انگلیسی ها آن را  برای احترام به کشته شدگان هندی در جنگ جهانی اول ساخته اند. پس از آن به محوطه پارلمان هند رفتیم . در این مکان اجازه پیاده شدن از اتوبوس را نداشتیم. پس از این بازدید راهی بزرگترین معبد هندوها در شمال هند؛ یعنی «بیرلا ماندیر»،  شدیم. به هنگام بازدید از  این معبد باید مانند دیدار از آرامگاه گاندی کفش های خود را از پا درمی آوردیم. پس از بازگشت از آرامگاه گاندی، ناهار را در یکی از شعبه های «مک دونالد» خوردیم .


مناره قطب در دهلی

بعد از ظهر از مناره قطب که به دستور قطب الدین ایبک از حاکمان ترک هندوستان در سال ۱۱۹۸م. ساخته شده بود، بازدید کردیم. این مناره ۷۰متری که دیواره آن با آیه‌های قرآن تزئین شده بود، در دوره‌ای، با مصالح برجای مانده از تخریب چندین  معبد هندو ساخته شده بود. محوطه پیرامون این مناره بسیار زیبا بود و زیستگاه تعداد بسیاری سنجاب و طوطی بود. در راه بازگشت از مناره  قطب به هتل، از فروشگاهی بازدید کردیم که انواع و اقسام ادویه های هندی در آن به فروش می رسید .از این فروشگاه مقداری چای سفید خریدیم که از تحفه‌های هندوستان است. شب در هتل با استفاده از اینترنت پرسرعت هتل به مرور خبرها پرداختم .


بازرسی‌های شدید در دهلی برای مبارزه با ترور

یکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۹
امروز به همراه اعضای تور، برای دیدار از یکی از  مراکز مهم تجاری شهر دهلی به نام “select mal”  راهی شدیم. برقراری تدابیر امنیتی بسیار شدید در این فروشگاه، واقعا حیرت انگیز بود: همه خودروهایی که وارد فروشگاه می شدند، با دقت بازرسی می شدند. این تدابیر امنیتی، نشان از وحشت بسیار هندی ها از فعالیت گروه های تروریستیِ وابسته به بنیادگرایان اسلامی می داد. بهای همه کالاهای این مرکز خرید از ایران گرانتر بود. بعد از ظهر، به دیدار یکی از عجایب هندِ نوین به نام «آکشاردام» رفتیم . آکشاردام در طول  مدت پنج سال ، و  از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵م.، به دست ۷۰۰۰ هنرمند هندی ساخته شده است و  در واقع بنای یادبودی به یاد یکی از پیشوای بزرگ دین هندو ؛ یعنی «سوآمی نارایان» ، است . در و دیوار آکشاردام پوشیده از کنده کاری های شگفت انگیز هنرمندان هندی است.

معبد آکشاردام در دهلی

نیایشگاه  آکشاردام در دهلی

در آکشاردام فیلمی از زندگی سوآمی نارایان به نمایش درآمد که در آن کارگردان فیلم، زندگی این پیشوای بزرگ مکتب باپسِ دین هندو را به زیبایی به تصویر کشیده بود . پس از دیدن این فیلم، سوار قایقی شدیم و از مسیری گذشتیم که در طول آن ، دوره های گوناگون تاریخ هندوستان به وسیله تندیس های بسیار زیبا نمایش داده می شد. قایق در مسیر خود  از دوره وداها، اوپانیشاد و … گذشت؛ اما هیچ اثری از فرهنگ مسلمانان هند در این مسیر دیده نمی شد. همه جای تالار با شعارهای ملی گرایانه پوشیده شده بود؛ از جمله ” زبان هندی مادر همه زبان های دنیا است” ؛ اما روشن نبود که چرا در خود هند، زبان رسمی زبان انگلیسی است.

هند کشوری با ۳۳ ایالت است که به شیوه فدرال اداره می شود. در ایالت های هندوستان ۱۸ زبان رسمی رایج است. البته در این کشور عجایب ۱۶۰۰ زبان گویشورانی دارند که از همه آنها تنها ۳۹۸ زبان به طور رسمی فهرست شده اند. قانون اساسی هندوستان ۱۸ زبان به همراه زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی پذیرفته شده اند.

این گوناگونی شگرف و اختلاف طبقاتی گسترده میان قوم های هندوستان که رد پای آن را درحماسه های  هندوستان، از جمله «مهابهاراتا» و «رامایانا» ،می توان دید، باعث شده است که از سپیده دم تاریخ تا کنون، یک دولت مرکزی مقتدر نتواند در این کشور قدرت را به دست بگیرد. مهاتما گاندی به راستی پدر هندوستان نوین است. بزرگی روح گاندی نه به خاطر زندگی ساده و –آنچنان که برخی عوامفریبان  جلوه می دهند– نوشیدن شیر بز خود، بلکه به این خاطر است که این مرد بزرگ ، گوناگونی شگرف قوم های هندی را به خوبی دریافت و  همه کوشش خود را در برای از میان برداشتن تبعیض های قومی و  اختلافات طبقاتی در این کشور به کار بست و جان خود را بر سر این کار گذاشت. در حقیقت  ، گاندی روند ملت سازی و یکپارچه ساختن قوم های رنگارنگ هند را با  مبارزه خود علیه دولت استعمارگر بریتانیای کبیر آغاز کرد؛کاری که در ۲۶۰۰ سال پیش کوروش بزرگ، با اتحاد تیره های آریایی ماد و پارس در ایران انجام رساند .

به نظر می رسد که در شرایط کنونی، دولت هند با درک گوناگونی غیرعادیِ قوم های هند که خطری برای روند ملت سازی در این کشور است ، سرگرم هویت سازی برای قوم های گوناگون این کشور و تلقین یکپارچگی به توده های پراکنده سرزمین ۷۲ ملت است. تشدید فعالیت های گروه های بنیادگرای اسلامی در هند، دولت این کشور را در پیگیری این سیاست مصمم تر کرده است. این سیاست حتی در جایگاه های دیدنی  که مکان گردش  جهانگردان است، از جمله نیایشگاه  آکشاردام، به شدت دنبال می شود.

دوشنبه ۲۶ مهر۱۳۹۰
امروز به سوی آگرا حرکت کردیم. در جاده های هند وسایل نقلیه بسیاری از شرکت ترابری «تاتا» در حال تردد بودند. این شرکت عظیم متعلق به جمشید تاتا از میلیاردرهای زرتشتی هند است و حاکی از موفقیت های گسترده اقتصادی اقلیت بسیار کوچک زرتشتی هند یا پارسیان است. به جز شرکت ترابری تاتا ، شبکه ای از شرکت های تجاری دیگری با برند تاتا در هندسرگرم فعالیت تجاری هستند ، مانند تاتا تلکام که یک شرکت مخابراتی معروف در هند است .


حیاط نیایشگاه سیک‌ها

 در سر راه آگرا از نیایشگاه سیک ها بازدید کردیم. در این نیایشگاه یک غذاخوری برای مردم تهیدست وجود داشت. ورود به نیایشگاه سیک ها تنها با پای برهنه و بر سر کردن یک سربند نارنجی امکان پذیر بود. به نظر می رسد که سیک ها در جامعه هند از پیروان مذهب های دیگر ثروتمندتر باشند و رفتارشان از دیگران دوستانه تر است . پس از بازدید از این نیایشگاه و خوردن ناهار راهی هتل شدیم که در آنجا خدمه هتل برای خوشامدگویی به ما در گردن ما  گل انداختند.

بعد از اسکان یافتن در هتل، به یک تئاتر بزرگ هندی رفتیم که در آنجا نمایشی با موضوع عشق شاه جهان به ممتازمحل، زن محبوبش روی صحنه بود . در پایان این نمایش، همه هنرپیشه های این نمایش روی صحنه آمدند و با تکان دادن پرچم هند، فریاد زنده باد هند سر دادند که به موضوع نمایش هیچ ربطی نداشت و تنها در راستای هویت سازی سراسیمه هندی ها و تلقین یکپارچگی خیالی قوم های هندی و به رخ کشیدن آن به بیگانگان بود، که در باره آن سخن گفتم.

سه شنبه ۲۷ مهر۱۳۹۰
در این روز راهی بازدید از تاج محل شدیم. تاج محل در شمال رودخانه مقدس جمنا قرار داشت که آکنده از زباله و سرشار از بوی تعفن بود . همسفران ما از دیدن میمون هایی که در محوطه تاج محل در حال گشت و گذار بودند، ذوق زده بودند و در محاصره خیل دست فروش ها کوشش می کردند تا از دیدن مناظر زیبا لذت ببرند.

ظهر برای خوردن ناهار به یک رستوران هندی رفتیم که در آنجا حادثه بسیار جالبی اتفاق افتاد : هنوز سوپ را نخورده بودیم که دیدیم همه همسفران ما که در رستوران بودند، در حال ترک رستوران هستند. آنها ما را هم دعوت به ترک رستوران کردند. با تعجب آگاه شدیم که در سوپ یکی از همسفران ما یک حشره پیدا شده است و  در شیشه های آب معدنی هم بسته نبوده است. این هم یکی دیگر از عجایب هندوستان بود. به هر حال، همکاری و همرایی میان همسفران ما در برابر بیگانگان یکی از خاطرات خوب این سفر بود.


میمون‌ها در دژ  آگرا


نمای بیرونی دژ  آگرا

بعد از ظهر از قلعه بسیار زیبای آگرا بازدید کردیم . این قلعه  جایی است که فرزند  شاه جهان ، پدر خود را در آن به بند کشید . شاه جهان از پسرش خواسته بود تا او را در جایی زندانی کند که از آنجا بتواند تاج محل را ببیند و به یاد زن محبوبش ممتاز محل باشد. در هنگام بازگشت از این قلعه  ، گروه ما بیشترین درگیری را با دست فروش های محلی داشت و اعضای گروه به سختی کوشش می کردند تا راه خود را از میان آنها به سوی اتوبوس جهانگردی پیدا کنند. شب را به خرید سوغاتی از فروشگاه روبروی هتل گذراندیم که بهای کالاهای آن از دیگر فروشگاه های ارزان تر بود.


چشم اندازی از بنای باشکوه تاج محل


 بنای تاج محل از درون


انبوهی  جمعیت در  آگرا


آثار هنری سنگی هندوستان


آثار هنری سنگی هندوستان

چهارشنبه ۲۸ مهر۱۳۹۰
امروز آگرا را به مقصد جِیپور ترک کردیم. در سر راه جیپور از قلعه جلال الدین اکبر بازدید کردیم. جلال الدین اکبر از حاکمان مغول هند بود و این قلعه را برای سپاس و پاسداشت از درویشی ساخته بود که با دعای او صاحب فرزند شده بود. پس از بازدید از این قلعه راهی شهر جیپور، مرکز تجارت سنگ های قیمتی هند و مقر سابق مهاراجه های هند شدیم. پیش از اسکان در هتل از یک فروشگاه دولتی بازدید کردیم که فکر می کنم تنها جایی در هندوستان است که در آن هنگام خرید نمی توان چانه زد و  بهای همه کالاها ثابت بود.


کوخ‌ها در سایه کاخ‌ها در جیپور


کپرنشینی در حومه  جیپور

پس از اسکان در هتلی که مثلا پنج ستاره بود، با جیغ و داد همسفرانمان روبرو شدیم که خبر از وجود سوسک در اتاق ها می دادند. این آلودگی هتل به اصطلاح پنج ستاره ، در فردای آن روز با رفتار نامناسب و بی ادبی خدمتکاران و کارکنان هتل همراه شد و باعث شد تا همه مسافران از این هتل شکایت کنند.


چشم اندازی از دژ  آمر


دژ  آمر در جیپور


دژ  آمر در جیپور

پنج شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۰
امروز برای بازدید از قلعه آمر  راهی شدیم. برای بالا رفتن از کوهی که قلعه بر فراز آن جای گرفته بود، می توانستیم سوار فیل شویم. بهای این سواری ۲۵ هزار تومان ناقابل ولی فراموش نشدنی بود. پس از بازدید از قلعه زیبای آمر و خوردن ناهار به بازدید از موزه جیپور رفتیم . در درگاه این موزه با یکی دیگر از عجایب هندوستان روبرو شدیم. پس از پرداخت مبلغ بلیط، بلیت فروش می خواست با حقه بازی ، مبلغی اضافه به خاطر به همراه داشتن دوربین از من بتیغد که با هشیاری بموقع او را نا امید کردم. به طور کلی نمی توان به همه کارکنان دولتی در هندوستان اعتماد کرد و در این سرزمین عجایب باید شش دانگ حواس را حفظ کرد. پس از بازدید از موزه که بازگوکننده تاریخ مهاراجه های هندی در جیپور بود، به سمت بازار جوهری یا جوهری بازار حرکت کردم.

چون تنها بودم ، راه بازار را گم کردم و برای پیداکردن به سوی قرارگاه پلیس هند رفتم و از آنها کمک خواستم. افسر پلیس به خوبی همکاری کرد و مرا به سوی جوهری بازار هدایت کرد. با توجه به برخوردبلیت فروش انتظار داشتم که از من پول بخواهد ؛ ولی در کمال تعجب و پس از خداحافظی ، بدون اینکه از من پولی بخواهد، رفت. با  دیدن این برخورد افسر هندی پذیرفتم که نباید در باره رفتار همه هندی ها پیشداوری کرد و در میان هندی ها هم انسان های درستکار پیدا می شود.


جفنگ بازار در جیپور

وارد جوهری بازار شدم که آن را «جفنگ بازار» هم می گفتند. همه چیز در آنجا مانند سرزمین عجایب بود؛ یک هندی که در وسط جان کندن بود و در دو قدمی او دست فروشی در حال فروش خنزر پنزر بود. گاوها، شترها، فیل ها، میمون ها و سگ ها و جانوران دیگر هم پسزمینه این همه شگفتی بودند.


توک توک، وسیله نقلیه هندی

در این بازار سرگرم گشت و گذار و خرید سکه های هندی شدم و از اتوبوس جا ماندم. برای بازگشت به هتل باید سوار «توک توک» می شدم که یکی از رایج ترین وسایل نقلیه در هند است. توک توک سواری در خیابان های پرازدحام جیپور، از صحنه های به یاد ماندنیِ سفر به هند برای من بود. وقتی به هتل برگشتم،   بارانی  از  سرزنش های همسفرانم بر سرم فرو ریخت :  ” چرا با تاخیرت باعث نگرانی مادرت شدی؟ “


کم کاری  شهرداری در دهلی


نیایشگاه  بودایی‌ها در دهلی

آدینه ۳۰ مهر۱۳۹۰
دیگر وقت بازگشت به میهن و فرار از شلوغی هند و پناه بردن به ازدحام آشنای تهران بود. برای بازگشت به تهران باید از جیپور به دهلی می آمدیم تا سوار هواپیما شویم. در مسیر بازگشت، درگیری لفظی ای میان همسفران ما و حماد درگرفت. علت این درگیری لفظی، مقایسه مدام شرایط زندگی در ایران و هند توسط حماد بود. حماد آزادی هند را امری شگفت انگیز جلوه می داد تا تضادهای گسترده طبقاتی و اختلاف های قومی را در هندوستان کمرنگ نشان دهد. از سوی دیگر ، حماد وجود برخی محدودیت ها و نبود برخی از آزادی های اجتماعی در ایران را  دلیل اثبات برتری فرهنگی هندوستان بر ایران می دانست. این مقایسه های اشتباه میان هند و ایران خشم برخی از همسفران ما را برانگیخت که معتقد بودند وقتی میلیون ها نفر از مردم هند از گرسنگی  با مرگ دست و پنجه نرم می کنند ، نان بیشتر از آزادی به دردشان می خورد.

در مجموع، من نفهمیدم با این همه اشتراکات فرهنگی که در میان ایرانی ها و هندی ها وجود داشته است و می تواند در شرایط کنونی باعث نزدیکی دو ملت شود،  چرا برخی  هندی ها  مانند حماد با پیروی از سیاست انگلیسی ها  ،  با بیان تفاوت های بی اهمیت  زیست شیوه های دو ملت ، سبب دلخوری هم نژادان آریایی خود  می شوند . در چنین احوالی  از حماد خداحافظی کردیم و او را با بزرگترین دموکراسی دنیا تنها گذاشتیم و راه میهن را در پیش گرفتیم.

علی علی بابایی
تهران- ۶ آبان ۱۳۸۹

نظر شما