خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ احمد ابوالفتحی- کتاب «پرورش و تربیتِ فرزندانِ ایران» که نشر جهان کتاب با همت مهران افشاری آن را به تازگی منتشر کرده است، مجموعهای از هفده گفتار برگزیده از «مجلۀ آموزش و پرورش» را شامل میشود؛ مجلهای که در سال ۱۲۹۸ ابتدا با نام «اصول تعلیمات» ، بنا به دستور نصیرالدوله، وزیر معارف وقت تاسیس شد و از ۱۳۰۴ تا ۱۳۰۶ در زمان علیاصغر حکمت با نام «تعلیم و تربیت» منتشر شد و در دورۀ بعدی انتشارش از سال ۱۳۱۷ تا سال ۱۳۵۹ نام «آموزش و پرورش» را به خود گرفت. در این کتاب مقالاتی از بزرگان فرهنگ ایران نظیر محمدعلی فروغی، رشید یاسمی، حبیب یغمایی، قاسم غنی، محمد پروین گنابادی و… منتشر شده است. با مهران افشاری گردآورندۀ این کتاب که عضو هیئت علمی دانشنامۀجهان اسلام است، گفتوگویی داشته ایم :
در مورد فرآیند گردآوری مقالاتی که در کتاب منتشر شده است، بگوئید.
ما سلسله مجلاتی در قدیم داشتهایم که سالهاست دیگر منتشر نمیشود. از جمله این مجلات میتوان به مجلۀ «آموزش و پرورش» اشاره کرد که جزو اولین مجلاتی است که در این حوزه منتشر شده است. این مجله در ابتدا به اسم «تعلیم و تربیت» چاپ میشد و بعد نامش به آموزش و پرورش تغییر یافت. این مجله نزدیک به شصت سال منتشر شده و ویژۀ مقوله تعلیم و تربیت بود و معمولاً معلمان و دبیران و متخصصان امر تعلیم و تربیت مخاطبان آن بودند و همچنین در آن مقاله مینوشتند. در سالهای اولیۀ این مجله بعضی از بزرگان ادبیات فارسی مانند دکتر لطفعلی صورتگر، مرحوم محیط طباطبایی و دکتر مصفا سردبیر این نشریه بودند. در این مجله علاوه بر مقالات مربوط به آموزش و پرورش، مقالات قابل توجهی در زمینۀ ادب فارسی هم منتشر شده است. کاری که من کردم این بود که زبده و گزیدۀ مقالاتی را که در طی شصت سال در این مجله منتشر شده بود و به روشهای تربیتی دانشآموزان ربط داشت، پیدا کردم و مجموعهای از این مقالات را فراهم کردم.
آرشیو این مجله را چگونه به دست آوردید؟
چون من در «دانشنامۀ جهان اسلام» مشغول به فعالیت هستم، آرشیو قوی و مناسبی از نشریات در دسترسم قرار دارد. از جمله مجلات این آرشیو دورۀ شصتسالۀ مجلۀ «آموزش و پرورش» است. با بررسی این آرشیو این مقالات را انتخاب کردم.
معیار شما برای انتخاب مقالات چه بود؟
مقالاتی را انتخاب کردم که به طور نسبی امروز هم بتواند به بخشی از مسائل و پرسشهای ما پاسخ دهد. مخاطب این مقالات هم از نگاه من هم آموزگاران و معلمان و هم خانوادهها هستند. این مقالات میتواند به این گروهها بگوید که چه نکتههایی در زمینۀ تربیت کودکان و نوجوانان باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین به مسئلۀ اهمیت تربیت و راه و روشهای تربیت میپردازند. علوم تربیتی یکی از دانشهای توسعه یافته در دنیاست و در دانشگاهها تدریس میشود. در این مجله هم کسانی مانند مرحوم دکتر علیمحمد کاردان که در حوزۀ علوم تربیتی تخصص داشتهاند و هم کسانی که معلمان باسابقۀ کشور ما بودهاند – مانند مرحوم احمد آرام و مرحوم احمد بیرشک – مقالاتی در زمینۀ اهمیت تربیت و مقولاتی از این دست داشتهاند و من به نظرم رسید اگر این مقالات در یک جا جمع شوند ، میتوانند مسئلۀ تربیت را یک بار دیگر در جامعه طرح کنند و ممکن است تجربۀ این متخصصان در زمینۀ بازنگری در مسئلۀ تربیت مفید واقع شود. انتشار اینگونه از مجموعهمقالات به نظر من راهی است برای آنکه مجلاتی که دیگر منتشر نمیشود را از بیفایدگی خارج کنیم.
این مقالات با توجه به اینکه در مجلۀ آموزش و پرورش که مربوط به وزارت معارف و بعدتر وزارت آموزش و پرورش بوده منتشر میشده، قاعدتاً باید در سیاستگذاری مسئلۀ تعلیم و تربیت تاثیر میگذاشته، آیا این اتفاق رخ داده است؟
هیچ تاثیری نگذاشته است. در آن زمان هم این صحبتها میشد ولی کسی توجهی نمیکرد. اگر توجهی میشد ، وضع تربیت و آموزش و پرورش ما باید بهتر از آنچه که هست میبود. این افراد مشکلاتی را میدید و عیبهایی را مشاهده میکردند و از سر دلسوزی این مطالب را مینوشتند ولی در مرحله تصمیمسازی و تصمیمگیری در همچنان بر همان پاشنه که بود میچرخید و تاثیری حاصل نمیشد.
نحوۀ چیدمان مقالات در کتاب به چه شکل است؟
این مقالات بر اساس یک سیر زمانی، از جدید به قدیم تنظیم شدهاند. اولین مقالهای که در کتاب آمده نوشتۀ دکتر علیمحمد کاردان است و آخرین مقالات کتاب را کسانی مانند ذکاءالملک فروغی و غلامرضا رشید یاسمی نوشتهاند. این خصوصیت باعث شده که بعضی مقالات منتشر شده در کتاب جنبۀ تاریخی هم پیدا کنند. مثلاً در ابتدای دوران پهلوی، کودکستان به تازگی در ایران تاسیس شده بوده است و در چنان شرایطی کسی مانند فروغی به این میپردازد که برای تربیت کودکان چه کارهایی باید انجام داد.
اگر یک سیر تاریخی را در نظر بگیریم، بر مبنای مقالات گردآمده در این کتاب، آیا میشود تغییر نگرشی نسبت به مسئلۀ تربیت در بین نخبگان ایران مشاهده کرد؟ به عنوان نمونه نگرش مرحوم دکتر کاردان با نگرش مرحوم فروغی نسبت به مقولۀ تربیت در یک چهارچوب گفتمانی میگنجند؟
کسانی مانند فروغی، بر خلاف کسی مانند دکتر کاردان که در فرانسه علوم تربیتی خوانده بوده است، متخصص و درسخواندۀ علوم تربیتی نبودهاند. فروغی با یک دید وسیعتری کلیات را بیان میکند. به عنوان نمونه میگوید ، محیط مدرسه باید به شکلی باشد که کودک در آن از درس خواندن دلزده نشود. به عبارت دیگر ، نظرات او تخصصی نیست. ولی امثال کاردان تخصصیتر حرف میزنند و هشدارهای تربیتی میدهند. به عنوان نمونه به این مسئله میپردازد که در زمان نوشته شدن مقاله مشکل شایعی بوده است: اینکه پدر و مادر در منزل بیش از فرزندشان به رادیو و تلویزیون توجه دارند و در عمل توجه مناسبی به تربیت فرزند ندارند. به عبارتی ، کاردان مشکلات بهروزتر را با دیدی تخصصیتر بیان میکند.
یکی از مقالات منتشرشده در کتاب با نام «سرگرمیهای سالم برای تابستان» را خانم توران میرهادی نوشته است که با تاسیس مدرسۀ فرهاد و نیز «فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان» نگرشی متفاوت نسبت به مسئلۀ تعلیم و تربیت داشته است. این نگرش متفاوت را تا چه حد در مقاله ایشان میشود مشاهده کرد؟
خانم میرهادی آن مقاله را بر اساس تجربیات خودشان در آموزش و پرورش نوشته است و به این مسئله میپردازد که اوقات فراغت کودکان در تابستان را چگونه میشود بهتر پر کرد و پیشنهادهایی برای بازی و سرگرمی کودکان در تابستان ارائه میدهد. پیشنهادهایی از این دست که به عنوان نمونه نوجوانان تمبر جمع کنند یا کاردستی درست کنند. موارد کلی و سادهای از این دست در این مقاله ذکر شده است و دیدگاه تخصصی خودشان در مسئلۀ آموزش و تعلیم و تربیت را در اینجا ذکر نکردهاند.
این کتاب را میتوان عصارهای از نگرشهای بزرگان مسئلۀ تعلیم و تربیت و اساساً مسئلۀ فرهنگ نسبت به مقولۀ آموزش و پرورش دانست. اگر بخواهیم به صورت انتقادی به این نگرشها نگاه کنیم، چه نقاط کوری را در دیدگاههای این بزرگان میشود مشاهده کرد. آنها به چه جنبههایی از مقوله تربیت عطف توجه نداشتهاند؟
من به شخصه تخصصی در زمینۀ تعلیم و تربیت ندارم و کاری که کردهام صرفاً گردآوری این مقالات بوده و ارائۀ آنها برای آنکه اهل فن و نیز دیگر علاقهمندان به این مقالات دسترسی داشته باشند. این بزرگان قطعاً مسائل مبتلابه زمان خودشان پرداختهاند و امروزه در جامعۀ ما مسائل دیگری مطرح است و هدف از انتشار این مقالات این است که یک سیر تاریخی در باب مسئلۀ تعلیم و تربیت داشته باشیم.
یکی از مقالات قدیمی کتاب که نوشته مرحوم رشید یاسمی است به مقولۀ «تعلیم تاریخ» میپردازد. این مقاله و نگرشهای طرح شده در آن چه تاثیری بر روند شکلگیری آموزش تاریخ در ایران داشته است؟
این مقاله را میتوان با مقالۀ مرحوم استاد پروین گنابادی با نام «آموزش زبان فارسی هدف تربیتی آن» مقایسه کرد. دو رکن اساسی در زمینۀ ایجاد حس علاقه به وطن و شناخت نسبت به هویت ملی آموزش تاریخ و ادبیات است. پروین گنابادی در مقالهاش به ادبیات فارسی توجه کرده است و رشید یاسمی به تاریخ. البته مقالۀ رشید یاسمی نوعی ترجمهتالیف محسوب میشود. ایدۀ مقاله آن است که برای ایجاد علاقه به کشور باید تعلیم تاریخ در مدارس رواج پیدا کند. یاسمی بر موضوع آموزش تاریخ تاکید میکند ولی به گمان من در آن زمان هم آموزش و پرورش در این زمینه موفق نبوده است.
ما در تاریخ مطبوعاتمان مجلات تخصصی دیگری هم داشتهایم که به این شکل بتوان با انتشار گزیدهای از مقالاتشان به یک سیر از یک مقوله خاص نظیر تعلیم و تربیت رسید؟
به گمانم اگر هم باشد تعدادشان خیلی کم است. البته من در این زمینه تخصصی ندارم. پرداختنم به مجلۀ آموزش و پرورش هم از منظر تاریخ مطبوعات نبوده و چون با ادبیات و تاریخ داشته و مسائل ادبی و تاریخی در آن مطرح بوده است ، به سراغ آن رفتهام. ولی میدانم از همان ابتدا به چنین مسائلی خیلی کم پرداخته شده است.
این کتاب برای خود شما در یک برنامۀ پژوهشی میگنجد؟
برنامۀ پژوهشی خاصی مدنظرم نبود. صرفاً خواستم معلمان دلسوزی را که در این جامعه بودند، به مردم و نسلهای جدید معرفی کنم و از این منظر خدمتی کنم.
اگر درباره دیگر کارهایی که در دست تالیف و انتشار دارید هم توضیح دهید ممنون میشوم.
امیدوارم همراه با انتشارات جهان کتاب، به سبک و سیاق همین کتاب، کتاب دیگری راجع به زبان و ادبیات فارسی و ارتباط جوان ایرانی با آن گردآوری کنم؛ کتابی که بتواند به این پرسش پاسخ دهد که چرا برای جوان ایرانی ادبیات و زبان فارسی باید اهمیت داشته باشد.
این مقالات را از مجلۀ خاصی گردآوری میکنید؟ اگر دربارۀ دیگر کارهایی هم که در دست تالیف و انتشار دارید ، توضیح دهید ، ممنون میشوم .
خیر. مجلات متنوع قدیمی را مد نظر قرار میدهم .
برگرفته از : پایگاه ایبنا ( با ویرایش )
نظر شما