نوشتۀ : دکتر میلاد عظیمی
معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی توفیق یافته که فیل قابل ملاحظهای هوا کند. حضرات طریق مطلوب تبلیغ اسلام و ترویج آرمانهای انقلاب اسلامی را در این دیدهاند که بر آهنگ سرود «ای ایران» اثر استاد روحالله خالقی شعر بیربطی بگذارند و سرود تازه و طرفهای بسازند و شعارهای سیاسی و ایدئولوژیک خود را در آن جار بزنند:
« ای ایران ای مهد عاشقان
سرزمین صاحبالزمان
خاکت مجنونخیز مادر است
حاصلخیز از عشق حیدر است
ای پرچم سه رنگ تو علَم شد از خمین
تا رسد به بانگ انّ جدّی الحسین
آقا بیا
آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستادهایم در رکاب ولی .
قلب ایران مشهدالرضاست
عشقش رمز اتحاد ماست
هر کس با مهرش به سر کند
تیغش بر دشمن اثر کند
تا قیّم وطن ابالحسن امام رضاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
آقا بیا
آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستادهایم در رکاب ولی.
برخیزند از خاک کشورم
شیران مدافع حرم
اربعین حرم قرار ماست
یعنی قدس راهش ز کربلاست
از عزم زائران میلیونی اربعین
شد زمینۀ ظهور منجی زمین
آقا بیا
آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستاده ایم در رکاب ولی.»
به قول اخوان چه بگویم ؟ هیچ… بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست… خودتان باید این نماهنگ لوس را ببینید و این سرود بیمزه را که کاریکاتوری از سرود جاودانۀ «ای ایران» است، بشنوید… زبان ناطقه از وصف بیهنری و خاماندیشی و سسترایی آقایان لال است. راست است که تهوّر میوۀ درخت نادانی است.
«ای ایران» خالقی یک سرود عادی نیست. بازیچۀ کودکان کوی نیست. این سرود بزرگ و بزرگوار است. بخشی از خاطرۀ مشترک ملّت ماست. با روح ملّت ما درآمیخته است. محبوب دل و آرام جان مردم است. گلبانگ سربلندی و نشید عشق است. آواز افتخار و فریاد غرور ملّی است. سرود وحدت و انسجام ملّی است. سایه به شعرش انتقاد داشت اما شعرش بیعیب باشد یا عیبناک به دل مردم نشسته و آن را پذیرفتهاند و به خاطر سپردهاند. نام حسین گلگلاب از رهگذر همین شعر که با گستاخی تغییرش دادهاند، ماندنی و محترم شده است. قبول ملّت ایران کیمیای این مس شده است. ای خوش آن نغمه که مردم بسپارند به یاد! مردم ما این شعر را از بر هستند. آن را زمزمه میکنند و دلشان از مهر ایران گرم میشود و اشک به چشم میآورند. به برکت اعجاز این سرود، وطن خود را گیرم که دوزخی تفته باشد چون «خرّم بهشت» میبینند و آن را دوست میدارند و سزاوار فداکاری میشمارند. «ای ایران» به یک معنا در حکم سرود ملی ماست؛ هرجا که خوانده میشود؛ خواه سینمایی باشد که در آن فیلم مسعود دهنمکی نمایش داده میشود و خواه تالاری که در آن کنسرت خوانندۀ سلطنتطلب لوسآنجلسی برگزار میگردد، مردم، با هر مرام و مسلکی، با هر سیرتوسانی، با شنیدنش، به عشق و احترام ایران برمیخیزند و میخوانند:
در راه تو
کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما…
مگر در این دورۀ آخرالزمان که تفرقه و تشتّت مثل قضای مُبرَم بر ما فرود آمده و میآید، این همدلی و همزبانی٬ گرد نام مقدّس و مبارک ایران، موهبت و نعمت کمی است؟ این سرود یک سرمایۀ ملّی است. در روز مبادایی که ظاهراً خیلی دور نیست، یک دستاویز است برای یکدلی و یکپارچگی. یکدم نگاه کن که چه بر باد میدهی…
آقایان گرامی!
استاد خالقی آن آهنگ را برای «این شعر» حسین گلگلاب ساخته است نه برای شعارهای سیاسی و رجزهای ایدئولوژیک شما. اینهمه عِدّه و عُدّه دارید، پول و رسانه و امکانات دارید؛ بروید خودتان برای شعارهایتان، شعر و سرود و آهنگ بسازید… دست از سر «ای ایران» مردم بردارید. بگذارید «ای ایران» برای ایران و مردم ایران بماند؛ زلال و بیآلایش بماند؛ برکنار از سیاستبازی بماند.
سالهای سال این سرود را نادیده گرفتید. در صداوسیما پخش نکردید. گفتید از دل برود هر آنکه از دیده برفت. ولی این سرود از دلها نرفت؛ در میان جان و بر سر زبان ملّت ایران ماند. ماند چون آتشی که نمیرد در تاروپودش تنیده شده؛ ایران؛ قصۀ عشق…سخن نامکرّر … حالا که بهخیال خام خود خواستید برایش بدیل و نعمالبدل بسازید، کوشیدید نام ایران و عشق ایران را در سرودی که نامش«ای ایران» است، رقیق و کمرنگ جلوه دهید. اما زهی تصوّر باطل…خوابت خوش باد برادر!… هزار هزار از این سرودهای بدلی که بسازید مردم ایران همچنان «ای ایران» خالقی را با شعر حسین گلگلاب دوست دارند و با آن زندگی میکنند و خواهند کرد و برای سرود تقلّبی و کاریکاتوری شما تره هم خرد نمیکنند و نخواهند کرد. باور ندارید؟ آزموده را برای هزارمین بار بیازمایید…
برگرفته از : کانال نور سیاه ( یادداشت های ایرانشناسی میلاد عظیمی )
نظر شما