نوشتۀ : علی مشکین قلم
در روزگاری نه چندان دور، پنجاه – شصت سالگی، سن قرار و آرام بود . پنجاه شصت ساله جزو بزرگان خاندان و خانواده بود و برای خودش احترام و برو و بیایی داشت و زندگی اش کاملا تثبیت شده بود و امنیتی داشت و ثباتی !
امروز، اما، پنجاه – شصت ساله های ایرانی وضع دیگرى دارند ! نه مانند پنجاه – شصت ساله های جوامع سنتی و سالیان قبل، احترام بزرگتری و ریش سفیدی دارند، و نه همچون پنجاه – شصت سالههای جوامع پیشرفته ، ثبات مالی و امنیت اجتماعی .
پنجاه – شصت سالۀ امروز ایرانی، هنوز دارد زبان خارجی یاد میگیرد ؛ در حالی که ذهنش دیگر به آمادگی ذهن بیست سالگی او نیست . او نگرانیهای یک آدم بیست ساله را در جسم و روح یک پنجاه – شصت ساله به دوش میکشد .
پنجاه – شصت سالۀ امروز ، هم برای فرزندانش، و هم گاهی برای پدر و مادرش پدر و مادر است . او باید ستون محکم بزرگترها و کوچکترها باشد و سفت و محکم بایستد و اصلاً احساس ضعف نکندو خیلی هم احساساتی نشود.
در روزگاری که نه فرزند بسیاری از پنجاه – شصت ساله ها برایشان تره برایش خرد میکنند و نه پدر و مادرشان، آنها باید حواسش به همۀ آنها باشد . آنها باید هم باید مشکلات همه را سر و سامان دهند و هم مشکلات خودشان را .
پنجاه – شصت سالۀ امروز ، باید مسائل سن بلوغ فرزندش را حل کند و برای آیندۀ فرزندش آن هم در این اوضاع آشفته، تدبیر به خرج دهد .
او ، گرچه هنوز جسمش و روحش هزار طلب دارد، باید با تنهایی کنار بیاید؛ چرا که حتی اگر بتواند رابطۀ پیچیدۀ زناشویی را زنده و شاداب نگه دارد. باز هم تنهاست ! چون وقت ندارد و امکانش نیست به این چیزها فکر کند . چون همه منتظر و متوقع از اویند .
پنجاه – شصت سالۀ روزگار ما همچنان باید چهاراسبه کار کند ؛ چون روزگارش ثبات اقتصادی ندارد، هنوز و آیندهاش نیز هنوز مبهم است و دیگر بدنش طاقت اینجور کارکردن را ندارد .
گاهی او فشار خونش بالا میرود و گاهی پایین ؛ گاهی نیز به تپش قلب دچار می شود !
پنحاه – شصت سالههاى این روزگار همانهایی هستند که در بلاتکلیفترین دوران این سرزمین رشد کردند و همۀ آزمون و خطاها روی آنها آزمایش شد . در دوران نوجوانی و جوانی شان بدیهیترین تفریحات برای آنها جرم محسوب میشد. اینچنین بود که دلهره و ترس و نگرانی جزئی از وجودشان شد و با آن بزرگ شدند. آنها در بچگی مطیع بودند و در بزرگسالی نیز مطیع . آنها همیشه منتظر سرابی به نام آیندۀ بهتر بودند و..
پنجاه – شصت سالهی عزیز !
اگر بخت با تو یار بود و زنده ماندی ، قوی باش ؛ خیلی قوی باش !
تو پنجاه – شصت سالۀ این روزگاری در این سرزمین؛ و نباید انتظار قرار و آرامشی مانند پنحاه – شصت سالههای پنجاه – شصت سال قبل را داشته باشی .
چون زندگی هنوز با تو خیلى کار دارد .
۲۰ مهر ۱۳۹۷
نظر شما