نوشتۀ : احسان هوشمند

احسان هوشمند، پژوهشگر مطالعات قومی ایران، در واکنش به سخنان سخنگوی دولت، تفاوت «آموزش ادبیات زبانهای محلی» با «آموزش به زبان مادری» را یادآور کرد و خواستار توجه همۀ ارکان حاکمیت به پیامدهای سخنان غیرکارشناسانه در موضوعات حساسی مانند اقوام و زبانهای محلی شد.
هوشمند در واکنش به سخنان فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهاردهم که با عنوان «آموزش زبان مادری در دستور کار دولت قرار گرفت» منتشر شده است، به خبرنگار انصاف نیوز گفت: سرکار خانم سخنگوی دولت باید لطف کنند قبل از هر سخنی، با کارشناسان موضوع و نهادهای مرتبط با موضوع – مثلا در اینجا شورای عالی آموزش و پرورش – مشورت کنند و بیدلیل در فضای فرهنگی کشور تلاطم ایجاد نکنند.
او ادامه داد: «ایشان یکبار دربارۀ تبدیل چابهار به پایتخت ایران صحبت کردند و این صحبت، غیر از رشد غیرقابل باور قیمت بهای زمین و گران کردن قیمت ملک در آن منطقه نتیجهای در پی نداشت.»
هوشمند با طرح این سوال که دستاورد سخنان پیشین ایشان برای کشور چه بود، از فشار رشد قیمت زمین و مسکن بر زندگی طبقات کمبرخوردار در چابهار خبر داد و گفت: «خانم سخنگو باید بدانند که هر صحبت ایشان میتواند بر زندگی آحاد مردم تاثیر بگذارد و حتی به مشکلات و درد و رنج و آلام مردم اضافه کند.»
این کارشناس ارشد مسائل اقوام ایرانی به سخنگوی دولت توصیه کرد: «پیش از ورود به هر موضوعی، به ویژه موضوعات حساس، حتما با کارشناسان امر و نهادهای مربوطه و مسئول صحبت کنید. در این مورد شورای عالی آموزش و پرورش دارای مسئولیت است و میتوانست طرف مشورت قرار بگیرد تا هم لوازم چنین کاری سنجیده شود، هم ابعاد و پیامدهای آن روشن شود و هم تمهیدات لازم برای آن اندیشیده شود. بعد از این مقدمات صحبت کنند و موضوعات مهم را به صحنه رسانه بکشانند.»
هوشمند پس از این توصیه، وارد نقد محتوایی سخنان مهاجرانی شد و گفت: «ایشان در این سخنان کوتاه از چند مفهوم و مضمون استفاده کردهاند که متاسفانه خیلی هم دقیق مورد استفاده قرار نگرفته؛ چون با متخصصین و کارشناسان آن مشورت نشده است.»
او ادامه داد: «ما چند مقوله در این زمینه داریم؛ یک، آموزش زبان مادری، دو آموزش به زبان مادری، و سه، آموزش ادبیات زبانهای محلی. آنچه در قانون اساسی آمده، سومی است. یعنی دولت اختیار دارد ادبیات زبانهای محلی را در مدارس آموزش دهد. دقت کنید که به دولت اختیار داده شده تا ادبیات زبانهای محلی آموزش داده شود و نه آنچه ایشان میگوید. یعنی در قانون اساسی سخنی از آموزش زبان مادری نیست. ما اصطلاحات و مضامین جدید را همینطور اضافه نکنیم.»
این کارشناس ارشد قومشناسی به بحثهای مجلس خبرگان قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ اشاره کرد و گفت: «وقتی دربارۀ پیشنویس قانون اساسی بحث میشد، در بحثهای اصل ۱۵ گفته شد آموزش ادبیات زبانهای محلی در مدارس انجام شود. نمایندۀ ارامنه، آقای خالاتچیان تذکر داد که گروههای مذهبی مانند کلیمیان و یا برخی گروههای قومی مانند آشوریان و ارامنه که مکان مشخصی در ایران ندارد، تکلیفشان چیست؟ آقای بهشتی هم گفتند برای اینکه به مشکل برنخوریم، اصل ۱۵ اینطور تکمیل میشود که آموزش مورد بحث به آموزش ادبیات زبانهای محلی و قومی تبدیل میشود. پس این عبارت زبانهای قومی هم که در قانون اساسی آمده، ناظر به کلیمیان و آشوریان و ارامنه است.»
هوشمند افزود: «دربارۀ ادبیات زبانهای محلی ملاحظات گوناگونی هم وجود دارد که باید مدنظر قرار بگیرد و بگوییم دقیقا منظورمان چیست. فرض کنید در سمنان چند زبان محلی داریم. در شهر سمنان شاعران و ادیبان به زبانهای محلی شعر گفتهاند، به زبان فارسی هم شعر گفتهاند. چون ادبیات زبانهای محلی یعنی تمام تولیدات فرهنگی و ادبی که در منطقهای تولیدشده و صورت واقع به خود گرفته است. پس نکتۀ اول این است که باید منظورمان را از ادبیات زبان محلی مشخص کنیم.»
هوشمند جامعۀ ایران را جامعهای پویا خواند که گونههای زبانی مختلف در جای جای آن جریان دارد. او ادامه داد: «در بسیاری از مناطق کشور اعم از ارومیه، تقریبا همۀ مناطق آذربایجان، در خوزستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق کشور، گونههای زبانی مختلف رواج دارد. برای نمونه در ارومیه هم گونۀ زبانی ترکی آذربایجانی داریم، هم گونۀ زبانی کردی شکاکی داریم، هم گونۀ زبانی کردی مکرانی و زبان آسوری و حتی لکی و کرمانشاهی هم داریم. در ارومیه قرار است کدام گونۀ زبانی برای آموزش ادبیات زبانهای محلی تدریس شود؟ اگر قرار است همۀ آنها تدریس شود، نوآموزان آن چگونه تعیین میشوند؟»
این کارشناس به تجربهای شخصی اشاره کرد و به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «مدیرکل سابق ادارۀ آموزش و پرورش یکی از استانها به من گفت قصد داریم کردها را به منطقهای منتقل کنیم و ترکها را به منطقهای دیگر و من پرسیدم آیا میخواهید ایران را به سرنوشت بالکان دچار کنید و مردم را به جان هم بیاندازید؟»
آقای هوشمند در بخشی از سخنان خود، به سراغ مباحث مالی رفت و گفت: «هر طرح تازهای که میخواهد به اجرا دربیاید، ناگزیر برای دولت بار مالی دارد و هزینههایی را تحمیل میکند و این در حالیست که همین امروز دولت از پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان درمانده و نمیتواند این پاداش را بموقع بپردازد. در نتیجه، وقتی پاداش معلم بازنشسته به دستش میرسد یکسوم یا نیمی از قدرت خرید خود را از دست داده است. هنوز حقالتدریس معلمان و دبیران شرافتمند پرداخت نشده و هزاران پروژۀ اساسی برای اجرا نیازمند بودجه هستند.»
او اضافه کرد: «در لایحهای که خانم سخنگوی دولت گفتهاند در دستور کار قرار دارد، آیا حقالزحمۀ تمام عوامل این درس احتمالی و از جمله معلمان ادبیات زبانهای محلی در نظر گرفته شده یا قرار است اینجا هم به بهانۀ پیشبینی نشدن بودجه و نداشتن منابع مالی، نارضایتی درست کنند؟»
هوشمند گفت: «اینها نکتههای کلیدی است که نشان می دهد، خانم سخنگوی دولت بدون توجه به کارشناسی فکرهایی را در فضای عمومی مطرح میکنند.»
او ادامه داد: «این نکته را هم در نظر بگیرید که در ماههای اخیر اتفاقاتی در کشور افتاده و رئیسجمهور با چهرههای تندروی افراطی ترکگرا دیدار داشتهاند، حرفهایی از جمله توسط یکی از اعضای شورای شهر تبریز زده شده که بسیار سخیف بوده و همۀ اینها ما را نگران میکند که آیا قرار است لایحۀ دولت در پستوهای تاریک قدرت تنظیم شود یا کارشناسان موضوع به مشارکت خوانده میشوند و یک لایحۀ اندیشیده و پخته و جامعالاطراف تهیه میشود.»
هوشمند گفت: «متاسفانه به نظر میرسد، ارکان گوناگون حاکمیت در ایران بدون توجه به اصول کارشناسانه و بدون مشورت با اهل تخصص، به مسیر خود میرود؛ مسیری که چندان آیندۀ روشنی را فراروی کشور و مردم ایران نمیگذارد.»
این کارشناس به یادآوری سخنان هاکان فیدان، وزیر امور خارجۀ ترکیه علیه ایران پرداخت و گفت: «این فرد ایران را به استفاده ابزاری از مباحث قومی تهدید کرد؛ یعنی در حالی که ترکیه در حال حل مسألۀ اوجالان و پ.ک.ک در ترکیه است، در مقابل، دولتمردان و برخی نمایندگان قومگرا و افراطی در مجلس ایران در حال پاشیدن بذر بحران در کشور هستند.»
او افزود: «یکی از این نمایندگان بدون کار کارشناسی و بدون مطالعه دقیق و با بزرگنمایی تاسفبار، بهگونهای از جمعیت یکی از اقوام ایرانی سخن میگوید که گویی عضو یک جریان قومگرای افراطی است. این نماینده تاکنون چند بار دربارۀ سیاستهای دولتهای همسایه ایران در شمال غرب، از جمله آنکارا یا بادکوبه، سخن گفته و موضع گرفته است. همچنین دربارۀ پانترکیسم به موضعگیری پرداخته و مرز خودشان را با پانترکها روشن نکردهاند. آیا این گروه از مقامات قصد دارند در این شرایط حساس برای کشور بحرانسازی کنند؟»
این پژوهشگر شناختهشدۀ مسائل قومی در پاسخ به پرسش خبرنگار انصاف نیوز، یادآوری کرد: «آموزش ادبیات زبانهای محلی در قانون اساسی به صورت تکلیفی برای دولت تعریف نشده است بلکه این اختیار داده شده که هر کس مایل بود از این آموزش استفاده کند.»
او گفت: «وقتی در کشور بنا بر بررسی کارشناسی تاکنون حدود ۵۰۰ گونۀ زبانی شناسایی شده است و پیشبینی میشود این تعداد به حدود ۱۴۰۰ گونۀ زبانی برسد، برنامهریزی باید بسیار دقیق و کارشناسیشده و با صبر و حوصله صورت گیرد، نه اینکه عدهای بخواهند آموزش ادبیات زبانهای محلی را به فرصتی برای نفوذ و آموزش زبانهای شکلگرفته در خارج از مرزهای ایران مبدل کنند. همچنین توجه به این نکته ضروری است که بخش نخست اصل ۱۵ ضرورت آموزش به زبان فارسی را مورد تأکید قرار میدهد و الان در برخی از مناطق کشور آموزش به دلیل بومیسازی ساختار آموزش و پرورش به زبان محلی صورت میگیرد که در همین لایحه باید این موضوع هم مورد توجه قرار گیرد.»
هوشمند در پایان با ذکر ضربالمثل «سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند» گفت: «مشخص نیست چرا برخی از مقامات کشوری به عنوان فعال سیاسی در حال القای مباحث قومی به درون سیستم سیاسی کشور هستند. آیا این امر اتفاقی و از روی ناآگاهی است یا با برنامه و نیات سوء این موضوع مورد توجه بخشی از سیاستمداران کشور قرار گرفته است.»
اصل پانزدهم: زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.
برگرفته از پایگاه انصاف نیوز، ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ (با ویرایش)
نظر شما