نوشتۀ : عقاب علی احمدی
تاریخ رویدادهای ورزشی نشان می دهد، نخستین مسابقۀ فوتبال ایران با یک تیم خارجی در روز سوم شهریور ۱۳۲۰ در جریان جام استقلال افغانستان انجام شد. در این بازی به دلیل وضعیت بحرانی منطقه در جنگ جهانی دوم، اعضای ارتشی تیم ایران همراه آن نبودند و بازی ایران با افغانستان با تساوی پایان یافت. پس از آن، تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات گوناگون منطقه ای و آسیایی و المپیک شرکت کرد. شرکت در این مسابقات به دلیل بی خبری ایرانیان از وضع جهان، همراه با خاطراتی دردناک از حق کشی و ناداوری و توهین تماشاگران به ورزشکاران ایرانی همراه بود. در نخستین دیدارهای تیم ملی فوتبال ایران با تیم های آسیایی نتیجۀ شکست پنج بر صفر برای ایران چندین بار تکرار شد تا آهسته آهسته، و با آموزش و تربیت مربیان و داوران ایرانی و به کارگیری چند مربی برجستۀ خارجی، تیم ملی فوتبال ایران توانست به رقیبی سخت برای تیم های آسیایی تبدیل شود. پیش از بهمن ۱۳۵۷، قهرمانی تیم ملی فوتبال ایران در چند دوره از بازی های آسیایی و جام ملت های آسیا و راهیابی به جمع ۱۶ تیم برتر جهان در جام جهانی ۱۹۷۸ در آرژانتین از دستاوردهای فدراسیون فوتبال و تیم ها و مربیان و داوران ایرانی بود.
در قرن بیستم ، در جهان سرمایه داری سرمایه های کلان در ورزش فوتبال و ورزش های دیگر همچون بسکتبال، راگبی، تنیس و … به کار گرفته شد. اهمیت بخش ورزش و نهادهای مربوط به آن تا آنجاست که همین امروز هم در ایتالیا در روز برگزاری مسابقات پایانی جام ها، وزیران کابینه که از سهامداران بزرگ باشگاه ها هستند، در باشگاه خود هستند. در همین کشور مافیا دارای باشگاه و تیم فوتبال است. در دیگر کشورهای سرمایه داری و سوسیالیستی نیز وضع به همین منوال بود و امروزه هم کماکان همین است. با گذشت زمان و تبدیل ورزش فوتبال به «صنعت فوتبال» در کشورهای سرمایه داری، توجه به این ورزش در ایران بسیار گسترده تر شد. از دوران آغاز فعالیت چپگرایان روسگرا که ریشخند افتخارات ملی و توهین به ایران و انکار ملیت ایرانی بخشی از برنامۀ آنان بود، فعالیت تیم ملی فوتبال و توجهی که جوانان و جامعه به آن نشان می داد، این گرایش سیاسی را نگران می کرد. دلیل اصلی هم این بود که چپگرایان روسگرا پیروزی های تیم های ورزشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای هم پیمان آن را دنبال می کردند و بخشی از کار سیاسی خود را، تبلیغ در زمینۀ جایگاه ممتاز ورزش در کشورهای سوسیالیستی قرار داده بودند.
در این میان، این پرسش که «چرا در کشورهای جهان سوم ، این اندازه فوتبال با توجه روبروست؟»، برای جامعۀ فکری ایران پیش آمده بود.حسین ملک، یکی از اعضای حزب نیروی سوم، در پژوهشی در مورد فوتبال به این نتیجه رسید که میان میزان اختناق سیاسی و رشد فوتبال در جهان سوم رابطه ای مستقیم وجود دارد: هرچه میزان اختناق و استبداد سیاسی بیشتر است، فوتبال جایگاه بهتری در میان جوانان دارد و در مسابقات بین المللی موفقیت های بیشتری به دست می آورد . در واقع زمین فوتبال جایی است که جوانانی که از رقابت سیاسی در پهنۀ جامعه محروم اند، می توانند گونه ای رقابت را برای شناخت «چهرۀ شایسته» و «قهرمان» با دیگران انجام دهند. [۱ ] اما این واقعیت نمی توانست جای نیاز به هیجان ورزشی و بازی ملی و افتخارات ورزشی را برای یک ملت با چیز دیگری پر کند. امروز که از زمان آن پژوهش بیش از ۵۰ سال می گذرد، بسیاری از تیم های جهان سوم و در حال رشد، با دادن اعتبارات کلان به بخش ورزش، در جدول افتخارات ورزشی جایگاه های ارزشمندی به دست آورده اند.
با پیروزی جنبش اسلام گرایان در بهمن ۱۳۵۷، و در سایۀ امت گرایی آنان، جایگاه گرایش ملی و احساسات ملی با پرسش روبرو شد. در سایۀ همین دیدگاه بود که نظام سیاسی برسرکار، بازی های المپیک مسکو (۱۹۸۰) و لس آنجلس (۱۹۸۴) را تحریم کرد. در دهۀ نخست پس از بهمن ۱۳۵۷، ورزش به حاشیه رانده شد و تنها پس از پایان جنگ با عراق بود که بار دیگر ورزش در کانون توجه جامعه قرار گرفت. در همین روزها بود که روح الله خمینی مخالفان بازی شطرنج را در شمار واپسگرایان و مرتجعان ارزیابی کرد و هاشمی رفسنجانی در سخنانی گفت: «ما به ورزش مشت زنی بی توجه بوده ایم.» این توجه تا آنجا پیش رفت که تا مدتی، بازی های دسته های دوم و سوم فوتبال شهرستان ها از رادیوی ایران گزارش می شد. هنگامی که ایران پس از دوره ای غیبت، در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا شرکت کرد و در ۵ بازی ۱۲ گل خورد و با سه باخت در دور مقدماتی حذف شد، روشن شد که در زمان غیبت ایران در بازی های منطقه ای و جهانی، دانش ورزش در رشتۀ فوتبال پیشرفت بسیاری کرده است. این بار فدراسیون فوتبال ایران به سراغ یک مربی کروات به نام استانکو پوکله پوویچ رفت و با کوشش های او و سه مربی کروات به نام های برانکو ایوانکوویچ، تومیسلاو ایویچ و میروسلاو بلاژویچ که در دوره های پس از او تیم ملی فوتبال ایران را رهبری کردند، دانش فوتبال در ایران بروز شد.
فوتبال، بازیچۀ سیاست بازان
در سال ۱۳۸۰، شبی که میروسلاو بلاژویچ در تلویزیون ایران دربارۀ دوران مربیگری اش در تیم ملی فوتبال ایران با ایرانیان سخن گفت، در تاریخ کوشش های ایران برافکنانۀ سیاست بازان پوزیسیون و اپوزیسیون صحنۀ سیاست ایران در شکست تیم ملی فوتبال ایران اهمیت ویژه ای دارد. در آن شب بلاژویچ با برشمردن مشکلات دوران مربیگری اش گفت: «من تنها در ایران دیدم که کسانی به خاطر منافع خود به دنبال شکست تیم ملی فوتبال کشورشان هستند!» در آن شب ایرانیان بسیاری بر این خیانت گریستند؛ اما نشانه ای از پیگرد و شناسایی و کیفر این خائنان دیده نشد!
در سال ۱۹۹۸ که ایران توانست به مسابقات جام جهانی فوتبال در فرانسه راه پیدا کند، رویدادی شگفت ایرانیان و به ویژه، مدیران دستگاه ورزش ایران و کنشگران سیاسی را میخکوب کرد: با گزارش بموقع چند تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق به پلیس فرانسه روشن شد، شخص مسعود رجوی به فرقۀ زیر فرمان خود گفته است، با همۀ امکانات خود جلو پیروزی تیم ملی فوتبال ایران بر تیم آمریکا را بگیرند! در این باره فیلمی هم ساخته شد که در آن، کسانی که پس از این بازی از فرقۀ مجاهدین خلق جدا شدند، چگونگی ماجرا را شرح داده اند. [۲]
در سال گذشته (۱۴۰۱) همزمان با ناآرامی هایی که پس از کشته شدن مهسا امینی روی داد، درگیری هایی میان هواداران تیم ملی فوتبال ایران و مخالفان جمهوری اسلامی در فضای مجازی آغاز شد. مخالفان جمهوری اسلامی در دیدگاه هایی که در شبکه های اجتماعی منتشر می کردند، مدعی بودند که این تیم ملی، تیم ایران نیست. دلیل آنها هم این بود که چرا این تیم به اعتراضات علیه حجاب نمی پیوندد؛ دیگر اینکه چرا به دستور فدراسیون فوتبال ایران بی اعتنایی نکرده و به دیدار ابراهیم رئیسی رفته است ! انتشار تصویرهایی که بر اساس تشریفات از بازیکنان پیش از آغاز بازی ها در رسانه ها پخش می شود، به این درگیری دامن زد! ظاهرا مخالفان توقع داشتند، اعضای تیم ملی فوتبال با چشمان اشکبار عکس های تبلیغاتی خود در جام جهانی را بگیرند و در رسانه ها پخش کنند !
کار مخالفت، اما، با این سخنان پایان نگرفت و صحنه هایی شگفت انگیز در مخالفت با هواداران جمهوری اسلامی و توهین به ملت ایران هم شکل گرفت: چند روز پیش از بازی ایران در برابر تیم انگلستان، پایگاه اینترنتی بی. بی.سی مدعی شد که در ایران، گروهی از مردم نمی خواهند تیم ایران بر تیم انگلستان پیروز شود! این سخن همچون گلولۀ برفی که در سراشیب کوهستان به پایین بغلتد، آهسته آهسته، با چرخیدن در دهان گروهی ماهواره زدۀ دست به دهان، به بهمنی سهمگین تبدیل شد که یکی از دستاوردهای آن برای انگلیسی ها این بود : پس از شکست تیم ایران از انگلستان که زیر فشارهای روحی برآمده از این دسیسۀ انگلیسی روی داد، گروهی از هوچیگرانی که به خیال خود با توهین به تیم ملی فوتبال با جمهوری اسلامی مبارزه می کردند، در خیابان ها به دست افشانی و پخش شیرینی و بوق بوق کردن پرداختند! در این میان فاجعه ای هم روی داد: یکی از کسانی که برای شکست تیم ملی فوتبال ایران در خیابان با خودروی خود بوق می زد، با گلولۀ مامورانی که سرگرم مهار ناآرامی ها بودند، کشته شد. او مهران سماک نام داشت. در بازی دیگر تیم ملی در قطر، هنگامی که بیرانوند، سنگربان تیم ملی فوتبال ایران در برخورد با یکی از بازیکنان حریف آسیب دید، مخالفان مدعی شدند نفرین مردم ؟! سبب آسیب دیدن او شده است!
در بهمن ماه امسال (۱۴۰۲)، و در روزهای برگزاری مسابقات فوتبال جام ملت های آسیا (۲۰۲۳) بار دیگر، ایران و فضای مجازی صحنۀ درگیری هواداران تیم ملی فوتبال ایران و مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی بود. پیش از این مسابقات در همین سال، پس از شکست حسن یزدانی کشتی گیر ایرانی در برابر حریف خود، تیلور آمریکایی گروهی چند نفر در خیابان ها شیرینی پخش کردند! با این همه در روزهای برگزاری مسابقات فوتبال جام ملت های آسیا (۱۴۰۲) توجه ملت ایران به بازی های تیم ملی فوتبال در جام ملت های آسیا که در قطر برگزار می شد، گسترده بود و در هرجا گیرندۀ تلویزیون وجود داشت، گروهی بازی را تماشا می کردند. در هفتۀ گذشته پس از شکست ناباورانۀ تیم ملی فوتبال ایران [۳]، سکوت چندروزۀ مخالفان جمهوری اسلامی در فضای مجازی شکسته شد : لشکری سایبری از همۀ گروه های مخالف جمهوری اسلامی که پشت نقاب مخالفت با جمهوری اسلامی ، با نام های ساختگی در شبکه های اجتماعی به سخن پراکنی و هرزه درایی سرگرم است، با همراهی ولگردان قوم گرا، از پان ترک و پان کرد تا پان عرب و پان بلوچ، که چند روز بود با برخورد با پیروزی های تیم ملی فوتبال ایران سکوت کرده بودند، هرزه درایی علیه تیم ملی فوتبال ایران و ایرانیان را آغاز کردند!
این را نمی دانیم که چه زمان مجلس قانونگزاری ایران، قانونی برای کیفر توهین کنندگان به نمادها و افتخارات ملی را تصویب خواهد کرد و دولت ایران آن را به اجرا خواهد گزارد. در این دقیقۀ اکنون، در ایران، گروهی دوپا که توانسته اند یک گوشی همراه بخرند، یک تصویر ساختگی و یک نام ساختگی برای خود در حساب کاربری اش بارگذاری کرده و با املایی خنده آور و انشایی خنده آورتر از آن، سرگرم صدور دیدگاه های سیاسی و راهگشای خود برای آیندۀ ایران (البته با صوت زرشک) هستند و در این راه، از نسبت دادن هیچ توهینی به کشور و ملت و تاریخ آن ابا ندارند.
چند پرسش
آیا از مخالفان امروز نظام سیاسی ایران می توان پرسید، در ۴۴ سال گذشته در کجا به دیدار تیم ملی فوتبال ایران با هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی اعتراض کرده اند؟ دیگر اینکه در کدام کشور، مخالفان سیاسی برای پیشبرد خواسته های خود ، تیم ملی فوتبال را قربانی کرده اند؟ رفتار شگفت انگیز اپوزیسیون جمهوری اسلامی در دو سال گذشته با تیم ملی فوتبال ایران و ورزش ایران، می تواند تاریخنگاران ورزش را وادار کند تا در تاریخ ورزش و در بخش سیاست زدگی ورزش [۴]، جایی هم به اپوزیسیونی بدهند که تیم ملی فوتبال ایران را حریف خود می دانست و بنویسند، هوچیگری انقلابیان ایران تا انکار ملیت و ملت و مفهوم ایران پیش رفت.
به طور معمول، هر شهروند که ارادۀ دخالت در سرنوشت خود و کشور خود را دارد، به حزب های سیاسی می پیوندد. شهروند سیاست ورز در گام نخست، آگاهانه مسئولیت کار سیاسی خود را می پذیرد. دیگر اینکه، روند دستیابی به دموکراسی در هر کشور ویژۀ همان کشور است . در ساختار دموکراتیک سیاسی هر حزب یا گروه سیاسی برنامه های برای شیوۀ ادارۀ کشور ارائه می کند. پس از آن، هر شهروند، از جمله اعضای یک تیم ملی فوتبال، پس از آگاهی از برنامۀ یک حزب می تواند آن را بپسندد یا نپسندد. آیا می توان پرسید، چرا شماری از گروه های سیاسی و حزب های ایران که حتا برنامه ای برای کار سیاسی خود ارائه نمی کنند و تنها به دنبال براندازی نظام سیاسی کنونی ایران هستند، از مردم و به ویژه تیم ملی فوتبال توقع دارند که به آنها بپیوندند؟ [۵]
اگر هواداران تیم ملی فوتبال ایران به راستی از اتفاق های دو سال گذشته در زمینۀ توهین به غرور و افتخارات ملی شگفت زده اند، به دنبال کارگزاران دولت انگلستان در ایران که آتش این ماجرا را روشن کردند، بگردند ! دیگر اینکه آقای رادیو تلویزیون ایران برای آگاهی مردم بگوید، چه زمان این رسانه کار تبلیغی خود را پایان می دهد [۶] و به کار یاری رسانی به افزایش آگاهی و دانش مردم، از جمله دانش ورزش، خواهد پرداخت ؟ [۷] از خود بپرسیم، ما ایرانیان امروز برای آموزش جانشین برای عبدالله موحد، غلامرضا تختی، شمس الدین سیدعباسی و عطا بهمنش کدام کوشش را به کار بسته ایم؟ [۸]
بدینسان با درگیری های گروهی از مخالفان جمهوری اسلامی با هواداران تیم ملی فوتبال ایران، کوشش های بیگانگان برای پراکنده کردن ایرانیان به مرحله ای تازه رسید : پس از توهین به نمادهای جشن ملی نوروز، انکار وجود ایران، و کوشش برای از سکه انداختن زبان ملی ایران، زبان فارسی، در دو سال گذشته نوبت به تیم ملی فوتبال ایران رسید تا آماج توهین های ماجراجویانی شود که تنها در فضای مجازی، و با نام ساختگی، توان عرض اندام دارند.
در پایان به جوانان ورزش دوستی که از شکست تیم ملی فوتبال ایران ناراحت اند و برای تیم ایران آرزوهای بلند دارند، جمله ای از علی دایی، اسطورۀ فوتبال ایران را اهدا می کنم. روزی علی دایی در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در پاسخ این پرسش که «چه زمان ایران در جام جهانی فوتبال قهرمان جهان خواهد شد و جام را به ایران خواهد آورد؟»، چنین گفت: «روزی که شما در این دانشگاه کشتی فضایی بسازید و به آسمان بفرستید.» [۹]
در واقع، در یک کشور هر جزء از اجزای سازندۀ کشور در رابطه ای اندامواره و ژرف با دیگر اجزا است؛ هرگاه هر شهروند کار خود را به درستی و با وظیفه شناسی در برابر هم میهنان خود انجام دهد، می تواند توقع داشته باشد دیگر بخش ها هم کار خود را با دقت و دلسوزی انجام دهد: اگر سازمان حفاظت از محیط زیست کار خود را درست انجام دهد، مطمئنا مشکل انقراض حیات وحش هم از میان خواهد رفت؛ اگر آموزش و پرورش خوب کار بکند، کار پاکسازی خیابان و کوچه و گذرگاه های شهری و روستای بسیار آسان تر خواهد بود؛ اگر روزنامه نگار بتواند در زمینۀ چگونگی جرم پژوهش کند و نتیجۀ پژوهش خود را در روزنامه منتشر کند، کار سازمان دادگستری کشور به مراتب کمتر خواهد شد. ورزش و وضعیت آن هم پیرو وضعیت دیگر بخش های جامعۀ ماست.
23 بهمن ۱۴۰۲
یادداشت ها:
۱.از شنیده های من از علی دهباشی، روزنامه نگار معاصر. مهندس حسین ملک (۱۳۹۲ – ۱۲۹۹)، دانش آموختۀ دانشکدۀ کشاورزی کرج، پژوهشگر، مترجم، عضو گروه انشعابی از حزب توده به رهبری خلیل ملکی، عضو دائم سازمان کشاورزی (فائو)، وابسته به سازمان ملل متحد.
2.در این نشانی این فیلم در دسترس است : https://www.aparat.com/v/3nXaT
همچنین نگاه کنید به یادداشتی در پایگاه اینترنتی رادیو فردا، در این نشانی :
https://www.radiofarda.com/a/30682783.html
۳. یکی از شگردهای برگزارکنندگان قطری این دوره از جام ملت های آسیا، فروش بلیت به طور پراکنده به هواداران ایرانی تیم ملی فوتبال بود تا ایرانیان نتوانند، همصدا، تیم خود را تشویق کنند ! در جای دیگر، هنگامی که سعید عزت اللهی نام خلیج فارس را بر زبان آورد، با اعتراض چند تن از خبرنگاران عرب روبرو شد؛ و سرانجام مسئولان رسانه ای تیم ملی فوتبال ایران یادآوری کردند که نام این منطقه «خلیج فارس» است. نگاه کنید به : «پاسخ قاطع به اعتراض خبرنگاران عربی دربارۀ نام «خلیج فارس» ، در این نشانی : https://www.isna.ir/news/1402111712821
۴.نگاه کنید به: «ریشه های تاریخی توهین به تیم ملی فوتبال ایران»، نوشتۀ عقاب علی احمدی، در این نشانی :
http://iranchehr.com/?p=13026 و «آیا ورزش تنها یک ابزار سیاسی است؟ » ، در مجلۀ گزارش، شماره ۲۰۰ ، شهریور ۱۳۸۷؛ و در این نشانی : http://iranchehr.com/?p=106
۵.عبدالله مهتدی، رهبر سازمان کومله در نشستی در خارج از کشور در پاسخ این پرسش که شما چه برنامه ای برای ایران آینده دارید، چنین گفته است : «فه لن ما نمی گیم چی می خایم !»
۶.در فضای مجازی خبرهایی دربارۀ کرکری خواندن خیابانی، گزارشگر تلویزیون به زبان عربی برای عرب ها منتشر شده است !
۷.در شش دهۀ گذشته تلویزیون ایران برنامۀ اخبار علمی – فرهنگی که از متن و تصویر و تدوین و اجرای خوبی برخوردار بود، پخش می کرد. در سال های دهۀ پنجاه که با پیشرفت علمی کشور و اقتصاد ایران، کوشش ها برای اختراع و نوآوری در ایران در آغاز راه بود، این برنامه ها به طور منظم از تلویزیون ایران پخش می شد . در چهار دهه پس از پیروزی جنبش اسلام گرایان هم این برنامه با افت و خیزهایی، به کار خود ادامه داد و آخرین یافته ها در زمینۀ پزشکی، داروسازی، شیمی، ستاره شناسی، فیزیک و دیگر دانش های تجربی را با فیلم های ارزشمند پخش می کرد. در چند سال گذشته و در دوره ای که بخش صنعت کشور توانایی ساخت موشک و پهپاد و سلاح و کشتی و خودرو را یافته است و در صدد بهره گیری از هوش مصنوعی است، زمان پخش این برنامه که از شبکۀ دوم تلویزیون ایران، ساعت ۶ بعد از ظهر بود و زمانی مناسب برای شنیدن اخبار جهان علم بود، تغییر کرد و به بخشی از اخبار ساعت 8 بعد از ظهر شبکۀ چهار که پخش کشوری ندارد، تبدیل شد. اکنون، در عمل، در این برنامه اخبار فرهنگی ! پخش می شود.
۸.در گفتگوی تلویزیون ایران با هواداران ایرانی و بازیکنان تیم ملی ایران پیش از بازی با ژاپن، یکی از هواداران با اشاره به سبیل های آویختۀ خود گفت: «اگر ایران پیروز نشد، من این سبیلم را می دهم!» یکی از بازیکنان هم در سخنانی چنین گفت : «من پیروزی در این بازی را از ابوالفضل (ع) خواسته ام. می دانید که نه تنها ایرانی های مسلمان ابوالفضل (ع) را دوست دارند، ارمنی ها هم او را دوست دارند؛ چون ایشان در میان مقدسان از همه لوطی تر هستند!»
بی اینکه کوچک ترین شکی در صمیمیت این دو هوادار باشد، آیا می توان پرسید، ناظر کیفی برنامۀ تلویزیون ایران با کدام ملاک اجازۀ پخش چنین سخنانی را از رسانۀ سراسری کشور داده است ؟!
۹.برای خواندن سخنان علی دایی می توانید به این نشانی بروید : https://www.isna.ir/news/8310-00959
نظر شما