نوشتۀ : عقاب علی احمدی
اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول
نوشتۀ : دکتر عنایت الله رضا
چاپ اول : ۱۳۸۰
ناشر : مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی ایران
سرزمینی که امروزه «جمهوری آذربایجان» نامیده می شود، برای هزاره ها و تا دهۀ دوم سدۀ بیستم میلادی «اران» نام داشت. در ماه ژوئن ۱۹۱۸ سران حزب مساوات که نام اصلی آن «حزب دموکراتیک اسلامی مساوات» بود، در اران دولتی پدید آوردند و بخشی از قفقاز را «جمهوری مستقل آذربایجان» نامیدند. پس از پیروزی انقلاب اکتبر، بلشویک ها قفقاز را تصرف کردند. به این ترتیب دولت مساوات سرنگون شد و سرزمین اران به خاک روسیه ضمیمه شد. دولت روسیه نیز نام «آذربایجان» را نگاه داشت و پس از مدتی، نام «جمهوری آذربایجان» به «جمهوری سوسیالیستی آذربایجان» دگرگون شد. [۲]
دزدیدن یک نام چندهزارساله مانند «آذربایجان» و نهادن آن بر سرزمینی که در منابع گوناگون تاریخی، نام های دیگری داشته است، نقطه عطفی در سیاست های توسعه طلبانه ای بود که از سوی دو دولت روسیه و ترکیۀ عثمانی – که اولی پیرامون هزار سال از تاسیس نخستین دولت آن (دولت مسکوی) می گذرد و دومی پس از راهیابی ترکان سلجوقی به آناتولی در نهصد سال پیش – در این منطقه حکومت تشکیل داده است – اعمال می شد. دولت روسیه سیاست روسی کردن ماوراء النهر و سرزمین های جنوب روسیه را از دوران ناصرالدین شاه در دستور کار خود قرار داده بود، و توسعه طلبی ترکی زبانان قفقاز از روزگار پایگیری اندیشۀ گان ترکیسم (که وحدت ترکی زبانان جهان را در ملتی واحد تبلیغ می کرد)، و برگزاری کنگرۀ متحد حزب مساوات و حزب فدرالیست های ترک آغاز شد. باید افزود که پس از کنگرۀ وحدت دو حزب پیشگفته، حزب مساوات به «حزب دموکراتیک فدرالیست های مساواتی ترک» تغییرنام داد. [۳]
دولت روسیه چون کوشش های خود را از راه تدوین تاریخ برای ملت های منطقه کافی ندید، کوشید تا با ترکی کردن سرزمین های قفقاز، بر اساس فرضی نادرست (که همانا در اکثریت بودن ترکی زبانان قفقاز و فراگیربودن فرهنگ آنان بود)، درگیری پایان ناپذیری را در میان قوم ها و ملت های ساکن این منطقه برپا کند. و چنان که تاریخ قفقاز نشان می دهد، روسیه چندان هم در این کار ناموفق نبود.
سرزمین اران از دوران باستان، جایگاه اقوام گوناگونی بوده است که فرهنگ و زبانی متفاوت با فرهنگ و زبان کنونی آن داشته اند. دگرگونی نام «اران» از دوران باستان و ضبط های گوناگون آن در نزد ملت های منطقه نیز به همین واقعیت وابسته است. تاریخنگارانی همچون آریان، فلاویوس، پولیبیوس، و استرابون در سده های آغازین میلادی، این سرزمین را به نام باستانی «آلبانیا» نامیده اند. نام «آلبانیا» در نوشته های تاریخنگاران ارمنی به صورت «آغوان»، «آغوانک»، «آلوان» و «آلوانک» و در نوشته های جغرافیدانان دورۀ اسلامی به صورت های «الران» و «اران» آمده است. در کتیبۀ شاپور اول، شاهنشاه ساسانی نام «آلبایا» برای نامیدن «اران» و جدا از «آذربایجان» آمده است. در متن های پارتی، چنان که تاریخنگار فقید ارانی، اقرار علی اف اشاره کرده است، نام «اران» به صورت «اردان» نوشته شده است. نام «اران» در نوشته های گرجی به صورت «رانی» ضبط شده است. توجه به دگرگونی های نام های باستانی از راه یاری جستن از دانش زبان شناسی که یکی از راه های روشن گردانیدن نقاط تاریک تاریخ سرزمین های باستانی است، در پژوهش های دکترعنایت الله رضا در کنار دیگر اسناد چاپی، جایی درخور یافته است. [۴]
در سال های پس از جنگ جهانی دوم و در شرایطی که ایران در اشغال نیروهای متفقین و از جمله سپاهیان شوروی بود، پان ترکیست های قفقاز به صورت عاملی برای تجزیۀ آذربایجان به کار گرفته شدند و در قالب حزب دموکرات آذربایجان، به رهبری سیدحعفر پیشه وری، در آذربایجان تحت سرپرستی و حمایت دولت شوروی حکومتی تشکیل دادند. در این زمان تئوری های برخی از تاریخنگاران دولتی روسیه به کار گرفته شد تا به تقسیم بندی ساختگی و دروغین آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی اعتباری داده شود. کار به جایی رسید که تاریخنگاران قلم بمزد حزب کمونیست و استالین اعلام داشتند، آذربایجان هیچگاه بخشی از ایران نبوده است و به طور موقت توسط ایرانیان و با اردوکشی های استیلاگرانۀ آنها اشغال شده است! [۵] چنان که دکتر عنایت الله رضا می گوید، واردساختن اتهام اشغالگربودن به ایرانیان از آن سبب بود که می خواستند ارتش سرخ را یاری دهنده و رهایی بخش معرفی کنند.
پژوهشی که در قامت کتاب اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول به دست خوانندگان رسیده است، بر اساس کتابی شکل گرفت و گسترش یافت که در دهۀ هفتاد خورشیدی (۱۳۶۰)، به نام آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز) منتشر شد. مولف دانشمند معاصر در این کتاب با بررسی منابع و مآخذ معتبر فرهنگ های بومی منطقه همچون ایرانی، ارمنی، گرجی، عربی، ترکی، روسی و منابع اروپایی دیگر کوشیده است، تصویری نسبتا جامع از وضعیت فرهنگی قفقاز به خوانندۀ کتاب خود بنمایاند. تدوین تاریخ تحولت کشور اران (جمهوری خودخواندۀ آذربایجان)، تا آنجا که به ملت های همسایۀ آن ربط می یابد نیز کاری سترگ است که نویسنده به خوبی آن را به انجام رسانده است. در کنار این کار، ویژگی های قومی و فرهنگی استان آذربایجان و نحولات تاریخی آن با بهره گیری از اسناد معتبر تاریخی همچون کتیبه ها، کتاب ها، سکه ها، و نقشه های باستانی تشریح شده است تا از این راه، تفاوت های دیرینۀ این دو سرزمین را بهتر نشان دهد.
در بخش نخست کتاب که به مآخذشناسی، قوم شناسی، زبان و باورهای دینی اختصاص داده شده است، مطالب در دوازده فصل تقسیم شده اند. نام فصل های بخش اول عبارت است از: مآخذ و منابع مربوط به آلبانیای قفقاز، نام آلبانیا (اران)، نام آذربایجان (اتورپاتکان)، محدودۀ آلبانیای قفقاز (اران)، محدودۀ آذربایجان، اقوام ساکن آلبانیای قفقاز (اران)، اقوام ساکن آذربایجان، زبان مردم آلبانیا (اران)، زبان پارسی در آلبانیا قفقاز (اران و شروان)، زبان مردم آذربایجان، باورهای دینی در آلبانیای قفقاز (اران) و باورهای دینی مردم آذربایجان.
آنچنان که استرابون و دیگر تاریخنگاران باستانی نوشته اند، تا پیش از تاسیس دولت آلبانیای قفقاز، مجموعۀ ۲۶ قوم و طایفه با زبان ها و فرهنگ های گوناگون در آلبانیا زندگی می کردند. نام برخی از قوم های ساکن در آلبانیای قفقاز که در منابع گوناگون تاریخی آمده است، چنین است : سکاها، سودی ها، گاردمان ها، خچماتاک ها، ایژماخ ها، گات ها، تساودیات ها، ایسوندها، الوندها، پوخ ها، گلوآرها، شیچب ها، بلاسیج ها و یگرسون ها. [۶] امروزه اقوام ساکن در اران عبارتند از : کاسپی ها، آلبان ها، میک ها، گل ها، اوتی ها، گرگرها، سیلوی ها، لوپنی ها، لاهیج ها، تات ها، تالش ها، بودوگ ها، کریزها، و خینالوگ ها. [۷] در میان قوم های ساکن اران گروهی دارای فرهنگ و زبان های ایرانی اند که با سیاست استحالۀ قومی دولت شوروی که به دولت جمهوری آذربایجان به ارث رسیده است، از تحصیل به زبان خود محروم اند. [۸] پیوند با فرهنگ ایرانی که از راه مهاجرت تیره های آریایی از ایران به آلبانیا (اران ) روی داد، مهر و نشان خود را به گونه ای انکارناپذیربر تاریخ سرزمین آلبانیا نهاده است. دریافت این مهم به ویژه از بررسی فصل های سیزدهم تا هجدهم برمی آید؛ عنوان این فصل ها از این قرارست : آلبانیا از سدۀ چهارم پیش از میلاد تا آغاز عهد ساسانی، آلبانیا قفقاز در عهد ساسانیان، شهرهای اران در دوران پیش از اسلام، اران از انقراض دولت ساسانی تا پایان خلافت امویان، اران از آغاز خلافت عباسیان تا پایان دولت ساجیان، اشاره ای مختصر به عهد فرمانروایی سالاریان، روادیان، شدادیان، شروانشاهان.
در فصل های نوزدهم و بیستم که «درآمدن ترکان به قفقاز و نفوذ زبان ترکی» و «توران، ترکان ، پان تورانیسم» نام گرفته اند، روند نفوذ ترکان به قفقاز و آذربایجان بر اساس اسناد تاریخی بررسی شده است. موضوع بسیار مهمی که در این بخش به آن پرداخته شده است، بررسی کوشش های گروهی از مورخان ترک برای هویت سازی های ناشیانه و بی اساسی است که در چارچوب آن، حتی قوم های باستانی همچون سکاها، سرمت ها، اورارتوها، ایلامی ها، و اقوام غرب آسیا و شرق اروپا را ترک می دانند ! این مورخان این کار را همچون وظیفه ای برای برآوردن خواست های دولت ها پذیرفته اند . دلایل اجتماعی و سیاسی رواج زبان ترکی به جای زبان آذری (زبان آذربایجانیان باستان) نیز از دیگر مطالب فصل نوزدهم کتاب است . در فصل بیستم کتاب که «چرا اران از بین رفت ؟ » نام دارد، دلایل سیاسی و اجتماعی فراموش شدن این نام بررسی شده است.
و سرانجام در بخشی که «پایان سخن» نام گرفته است، مولف به بررسی معنای چند اصطلاح از قبیل «ترک»، «فارس»، «آذری»، و – که اسباب و ابزار دست عوامفریبان حزبی و دست نشاندگان تاریخ معاصرند – می پردازد و خواست های سیاسی این گروه ها را برملا می کند .
کتاب اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول نشان می دهد که سرزمین اران (جمهوری آذربایجان کنونی) از دیرباز یکی از فرمانروایی های ایرانی بوده و پس از جداشدن از پیکر ایران با دسیسه های انگلستان و سلاح روسی در قرن نوزدهم، نام آن در راستای سیاست توسعه طلبانۀ روسیه در ایران دگرگون شده است؛ در حالی که نامجای «آذربایجان» نام استانی ایرانی در جنوب رودخانۀ ارس بوده و این رودخانه مرز طبیعی، فرهنگی ، قومی و نژادی میان اران و استان آذربایجان بوده است.
پی نوشت ها :
۱.عنایت الله رضا . اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول . تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وابسته به وزارت امور خارجۀ ایران، چاپ اول ۱۳۸۰.
۲.نقل به مفهوم از : آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز)، پژوهش : عنایت الله رضا، تهران، انتشارات ایران زمین، چاپ اول ۱۳۶۰، ص ۶ .
۳.آذربایجان و اران، همان ، همان جا.
۴. اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، همان، ص ۲۵ و ۲۶ .
۵. .آذربایجان و اران، همان ، ص ۹ .
۶. اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، همان، ص ۵۸۱ و ۵۸۲ .
۷.همان، ص ۱۳۶ تا ۱۶۰ .
۸.همان، ص ۱۵۹ .
برگرفته از : مجلۀ ایران مهر، آبان و آذر ۱۳۸۴ ، ص ۱۱۸ تا ۱۱۹ ( با ویرایش).
نظر شما