۱۶ - مهر - ۱۳۹۱
به کوشش : عقاب علی احمدی


 اشاره: برای نظرسنجی دربارۀ بهترین کتاب‌های سال ۱۳۸۹ به وسیلۀ

پیامک، تلفن و  یا به طور حضوری  ، این پرسش را با ۱۲۰ تن

از  نویسندگان، شاعران، مترجمان، هنرمندان و روزنامه‌نگاران

در میان گذاشتیم. اکنون حاصل کار در برابر شماست:

کاوه بیات
پژوهشگر تاریخ معاصر

این‌که با گذشت حدود دو سده سعی و تلاش مستمر برای امروزی و معاصرشدن هنوز هم اندر خم یک کوچه‌ایم، خود حکایت غریبی است؛ البته در توضیح این پدیده آراء و عقاید گوناگونی هم ابراز شده است که ساده‌گرفتن کار و نوعی سهل‌انگاری را نیز می‌توان در زمرۀ آن آراء و عقاید دانست؛ از نوع نگاهِ رسالۀ یک کلمۀ مستشارالدوله گرفته تا آرزوی برآمدن یک دولت آهنین و انبوهی از دستورالعمل‌های یک‌کلمه‌ای دیگر. و از آن غریب‌تر آن‌که به‌رغم بی‌نتیجه از آب درآمدن روش‌هایی از این دست، نهضت هنوز هم ادامه دارد.
یکی از آخرین دستاوردهای این سنت دیرینه، بحث فدرالیسم است، نه یک کلام بیش، نه یک کلام کم! حوزه‌های خارج از ایران که مدت‌هاست در این عرصه قلمفرسایی می‌کنند و حوزه‌های داخل هم یا بی‌تفاوتند، یا اگر نفعی مادی از قبل آن متصور باشد – مانند استان‌شدن هر بخش و قصبه –  پایِ کار.
اگرچه سنت موصوف هنوز هم سنت غالب است و دستورالعمل‌های یک‌کلمه‌ای نیز به جذابیت خود برقرار، ولی به‌تدریج چون و چرایی هم می‌شود؛ یکی از جدی‌ترین این چون و چراها سلسله بررسی‌های محمدرضا خوبروی پاک است در مورد بحث فدرالیسم. او که پیش‌تر در کتاب نقدی بر فدرالیسم (تهران، شیرازه، ۱۳۷۷) جوانبی کلی از این مقوله را به بحث گذاشته بود اکنون در کتاب فدرالیسم در جهان سوم وارد جزئیات و دقایق امر شده است. او در این کتاب با صرف‌نظر از تجارب برخی از کشورهای تراز اول جهان در این عرصه که در نقدی بر فدرالیسم نیز به وضعیت آنها اشاره شده بود، به تجارب مجموعه‌ای از دیگر کشورها می‌پردازد که از لحاظ میزان توسعه‌یافتگی با ما سنخیت بیشتری دارند؛ کشورهایی چون امارات متحده عربی، پاکستان، مالزی، هندوستان، بوسنی و هرزگوین، صربستان و مونته‌نگرو، آفریقای جنوبی، اتیوپی (در جلد اول)؛ جزیره‌های کومور، نیجریه، آرژانتین، برزیل، سنت کیتس و نویس، مکزیک، ونزوئلا، و میکرونزی (در جلد دوم).
البته این سنخیت، همان‌گونه که در پیشگفتار کتاب آمده است، بیشتر بر اساس نوعی میزان توسعه‌ای استوار شده که از آن با تعاریفی چون «عقب‌مانده» و «در حال پیشرفت» و «کشورهای نوبرآمدۀ اقتصادی» نیز می‌توان یاد کرد (ص ۱۴) و لزوماً با برخی از دیگر معیارها مانند پیشینۀ تاریخی کشوربودن همخوانی ندارد. برای مثال در این حوزه به نظر می‌آید که فقط میان ایران و هند تشابهی وجود دارد و بس، و در دیگر موارد از کشورهایی سخن در میان است که اکثراً نوپا و نوبنیاد هستند.
برخی از این کشورها، مانند ونزوئلا، مکزیک، آرژانتین و برزیل در بخش‌های جنوبی آمریکا، در پی فروپاشی استعمار اسپانیا به‌تدریج روی به فدرالیسم آوردند و تعدادی نیز مانند هند، پاکستان، مالزی، نیجریه و امارات متحد عربی در خلال برچیده‌شدن بساط استعمار بریتانیا. گروهی دیگر هم مانند بوسنی و هرزگوین، صربستان و مونته‌نگرو نیز، بر اساس نوعی فدرالیسم پیشین در چارچوب تجربۀ یوگسلاوی، آن راه را ادامه دادند.
یکی از محاسن عمدۀ کتاب فدرالیسم در جهان سوم آن است که در آن فقط به ارائۀ یک گزارش حقوقی‌مآب از نظام حکومتی آن حوزه‌ها اکتفا نشده است. در هر بخش هم از پیشینۀ تاریخی و گوناگونی قومی و زبانی و احیاناً دینی این کشورها سخن به میان آمده است و هم نوع خاصی از تفکیک اختیارها و قوا که در این چارچوب اعمال شده است. از همه مهم‌تر بخش پایانی هر یک از این مدخل‌هاست – «دستاورد سخن» – که به نقد و ارزیابی این تجارب اختصاص دارد. جدول‌هایِ آماری مختلف و مجموعه‌ای از نقشه‌های ضمیمه که اختصاصاً برای این کتاب ترسیم شده‌اند نیز راه را برای درک و فهم جامع‌تر مباحث مطرح‌شده، هموار کرده است.
هدف از تدوین و نگارش چنین مجموعه‌ای چنین توصیف شده است که «… شاید با آگاهی‌یافتن از اصول فدرالیسم و اوضاع نمونه‌هایی از کشورهای فدرال از سرگشتگی‌های بی‌فرجام کاسته شود؛ یا دست‌کم، با آگاهی از دستاوردهای فدرالیسم در کشورهای گوناگون روزنه‌ا‌ی به سوی چشم‌اندازی گسترده‌تر گشوده گردد…» و در کنار این امر، باشد که با رهایی «… از هیاهوی بسیاری که امروزه به‌ویژه در خارج از کشور در مورد فدرالیسم به عنوان «کیمیای سعادت» به راه افتاده …» (ص ۱۳) در این مورد بخصوص که به بود و نبود این کشور مربوط می‌شود، این‌بار تن به وسوسه‌های یک‌کلمه‌ای نسپرده و کمی سنجیده‌تر عمل کنیم.

زهرا  حیدری
شاعر

در سال گذشته کتاب های خوبی خواندم که دلیل اهمیت هر یک از آنها را به اجمال بیان می‌کنم:

۱. ماشین کلیمانجارو، نوشته ری برادبری ، ترجمه پرویز دوایی ،  ناشر: کتاب پنجره ، به دلیل نگاه انسانی نویسنده به جهان و ارائه تصاویر تلخ از آینده ی زمین و بشر
۲. درآمدی بر انسان شناسی دینی ،   نوشته سیدمحسن سعیدی مدنی ، ناشر : دانشگاه یزد ، به دلیل نگاه تطورگرایانه آن به رفتارهای دینی انسان و برخورداری از زبان ساده و فصل بندی های استادانه کتاب .
۳. خنده در برف، سروده عباس صفاری ، ناشر: انتشارات مروارید، به خاطر زبان ساده و صمیمیت شاعر .
۴. من از آینده می آیم ، سروده آدونیس،ترجمه عبدالحسین فرزاد، ناشر :انتشارات مروارید ، برای بیان هنرمندانه ی حقایق تلخ زندگی بشر امروزی و تمثیلات شگرف .
۵. آوازهایم را از پرنده ی مرده پس بگیر، سروده لیلا کردبچه ،ناشر: دفتر شعر جوان ، به دلیل زبان زنانه  اثر و پرداختن شاعر به مسائل اجتماعی زنان در شعر خود .
۶. از عشق و شیاطین دیگر، نوشته گابریل گارسیا مارکز،ترجمه : جاهد جهانشاهی، ناشر: انتشارات نگاه ، برای نگاه فلسفی آن به عشق .
۷. درد، نوشته مارگریت دوراس، ترجمه قاسم روبین ، ناشر : انتشارات نیلوفر، به خاطر ارائه ی تصویر زنی قدرتمند در رویارویی با مسائل سیاسی و اجتماعی و مشکلات شخصی .

محمدحسین   خسروپناه
پژوهشگر تاریخ معاصر

در سال گذشته کتاب‌های خوب بسیاری خواندم که از میان آنها به دو عنوان اشاره می‌کنم:
۱  مصطفی شعاعیان و رومانتیسم انقلابی، نوشتۀ انوش صالحی، سوئد، نشر باران، ۲۰۱۰.
در تاریخ یکصدسالۀ جنبش چپ ایران شخصیت‌هایی که به لحاظ نظری و عملی نامتعارف بودند،کم شمارند. ویژگی مشترک این شخصیت‌ها استقلال نظری و برخورد انتقادی است. هر یک از آنها مجموعه یا بخش‌هایی از نظریات و گفتمان غالب بر جنبش چپ را به چالش می‌کشیدند و در برابر حمله‌های مخالفان یا نادیده گرفته شدن، مواضع خود را تغییر نداده و نظریات خود را تعدیل نکردند. مصطفی شعاعیان یکی از آن شخصیت‌های نامتعارف است؛ او در ۱۵ اسفند ۱۳۱۵ در محلۀ آب انبار مُعَیر (تهران) به دنیا آمد و ۳۹ سال بعد، در ۱۶ اسفند ۱۳۵۴ در خیابان استخر (تهران) ، هنگامی که پاسبانی می‌خواست او را دستگیر کند، به زندگی خود خاتمه داد.
شعاعیان به‌رغم زندگی کوتاهش، آثار متعدد و متنوعی در زمینه‌های مباحث نظری، سیاست، تاریخ ایران، هنر و ادبیات، و … بر جای گذاشت. بیشتر این آثار در دهۀ ۱۳۵۰ به همت خسرو شاکری در خارج از کشور و در سال‌های ۱۳۵۷-۱۳۵۸ در تهران منتشر یا تجدیدچاپ شد. با اینکه شعاعیان به یکی از قطب‌های جهانی کمونیسم وابسته نبود و لنینیسم و مواضع احزاب کمونیست سنتی را رد می‌کرد و به لحاظ نظری و عملی، برخی از تشکل‌های سیاسی چپ و دموکرات ایران را مورد بررسی انتقادی قرار داده و مواضع و عملکرد آنها را به چالش کشیده بود ، اما نظریات او توجهی برنینگیخت، راهنمای عمل تشکل سیاسی پایدار نشد و حتی مورد نقد و بررسی هم قرار نگرفت. تنها استثنا در این زمینه، مباحثه‌ای است که با حمید مؤمنی داشت که علت این مباحثه هم اصرار خود شعاعیان بود که از  اعضای رهبری سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران می‌خواست نظریاتش را به طور مکتوب نقد کنند و توضیح دهند چرا آن نظریات را نمی‌پذیرند.
در سال‌های اخیر که بازنگری تاریخ معاصر مورد توجه قرار گرفته است ، برخی از پژوهشگران به بررسی زندگی و آراء و عقاید شعاعیان پرداخته‌اند ، اما توجه آنها عمدتاً معطوف به مناسبات شعاعیان و چریک‌های فدایی بوده است. در این میان تنی چند از آن پژوهشگران با تأکید بر بخشی از نظریات شعاعیان و نادیده گرفتن بخش‌های دیگر آن و کم توجهی به فعالیت‌های عملی او، تصویری دلبخواه از آن نظریه‌پرداز و مبارز انقلابی به دست داده‌اند؛ از این رو، چنین پژوهش‌هایی، به رغم برخی روشنگری‌ها، نمی‌تواند چیستی و چرایی شخصیت نامتعارف مصطفی شعاعیان را در جنبش چپ ایران توضیح دهد.
مصطفی شعاعیان و رومانتیسم انقلابی جدیدترین و در عین حال مشروح‌ترین پژوهشی است که تاکنون دربارۀ زندگی و فعالیت‌های نظری و عملی شعاعیان منتشر شده است. انوش صالحی – مؤلف کتاب – بر اساس آثار منتشرشده و نشدۀ شعاعیان، مصاحبه با برخی از اعضای خانواده، یاران و آشنایان شعاعیان و مراجعه به شماری از اسناد  و گزارش‌ها تلاش کرده است، روایتی بالنسبه جامع از زندگی، منش فردی، فعالیت‌ها و نظریات شعاعیان ارائه کند. یکی از ویژگی‌های با اهمیت این پژوهش در آن است که صالحی به‌رغم دلبستگی‌اش به شعاعیان، فقط نقاط قوت اندیشه و عمل او را برجسته نکرده بلکه به کاستی ها و ضعفهای او نیز پرداخته است.
مصطفی شعاعیان و رومانتیسم انقلابی در دو بخش تدوین شده است: بخش نخست با عنوان «مسگرآباد»  (ص ۱۵-۱۸۲) اگرچه با جزءنگاری چگونگی مرگ شعاعیان آغاز می‌شود ، اما پس از آن صالحی به زندگی شعاعیان از کودکی تا سال ۱۳۴۹ می‌پردازد و جست‌وجوها و بازنگری‌های فکری شعاعیان، فعالیت سیاسی در سازمان پرچمداران پان ایرانیسم و جبهۀ ملی ایران، ارتباط و تأثیرپذیری‌اش از محفل محمود توکلی و روابطش با نویسندگان و هنرمندان را توضیح می‌دهد و آثار شعاعیان در آن سال‌ها را بررسی می‌کند. بخش دوم، با عنوان «موسم باران و باروت» (ص، ۱۸۳-۴۳۲) به زندگی پرتلاطم فکری و عملی شعاعیان طی سال‌های ۱۳۵۴-۱۳۴۹ اختصاص دارد. در این بخش، صالحی چگونگی تشکیل جبهۀ دموکراتیک خلق از سوی شعاعیان و یارانش طی دو مرحله و سرانجام آن جبهه را تشریح می‌کند، به رابطه و همکاری شعاعیان با سازمان مجاهدین خلق ایران و پیوستن  و جدایی‌اش از سازمان چریک‌های فدایی  خلق ایران می‌پردازد و آثار او را در آن دوره به تفصیل مورد بررسی قرار می‌دهد.

۲.  فدرالیسم در جهان سوم ( دوره دو جلدی )، نوشته محمدرضا خوبروی پاک، تهران، نشر هزارکرمان، ۱۳۸۹.
فدرالیسم در جهان سوم کوششی است برای بررسی دستاوردها و کارکرد این نوع روش حکمرانی در کشورهای جهان سوم؛ کشورهایی که علیرغم تفاوت های تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به دلایل چندگانگی ساختاری ، فدرالیسم را برگزیده اند تا بتوانند دولت ـ ملت خود را فارغ از درگیری ها و اختلافات و تبعیض ها برقرار کنند و در عین حال ، با حفظ تنوع قومی ، فرهنگی و… اقوام ساکن کشور از امکانات و حقوق برابر سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی برخوردار شوند. اینکه چنین هدفی تا چه اندازه متحقق شده است  تنها از طریق بررسی تجربه فدرالیسم در هر یک از این کشورها مشخص می‌شود؛ یعنی همان کاری که محمدرضا خوبروی پاک در این اثر انجام داده است .
خوبروی پاک که پیش از این کتاب ها و مقاله هایی از او درباره چیستی فدرالیسم و نتایج آن در کشورهای پیشرفته جهان منتشر شده است ، با این هدف که « با آگاهی یافتن از اصول فدرالیسم و اوضاع نمونه هایی از کشورهای فدرال از سرگشتگی های بی فرجام ما کاسته شود ، یا دست کم ، با آگاهی از دستاوردهای فدرالیسم در کشورهای گوناگون، روزنه ای به سوی چشم اندازی گشوده گردد […و همچنین] از این راه از هیاهوی بسیاری که امروزه ، به ویژه در خارج از کشور، در مورد فدرالیسم به عنوان ” کیمیای سعادت ” به راه افتاده است، رهایی یابیم و آنگاه بهتر به یافتن راه حل ایرانی همزیستی قوم های ایرانی بپردازیم» به نگارش و تدوین کتاب فدرالیسم در جهان سوم پرداخته است. این هدف موجب شده است تا مولف به ارائه گزارش یا توضیح مختصر سیاسی و حقوقی از وضعیت  ۲۰  کشور مورد بررسی بسنده نکند، بلکه در خصوص کشورهای فدرال جهان سوم  پیشینه تاریخی، بافت قومی، اجتماعی و فرهنگی ، روابط بین گروه های قومی ،  نوع فدرالیسم و تفکیک اختیارها ، زمینه های مالی و اقتصادی و… هریک از این کشورها را به تفکیک بررسی کند و در پایان هر یک از مدخل های بیستگانه ، به نقد و ارزیابی تجربه فدرالیسم در آن کشور مشخص بپردازد. در نتیجه، خواننده این پژوهش با تاریخ و ویژگی های سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی و همچنین با کارکردها و نتایج فدرالیسم در هر یک از آن بیست کشور آشنا می‌شود .

محمود زند مقدم
مردم‌شناس

در سال گذشته چند کتاب خوب خواندم که یکی از آنها کتاب روانکاوی و ادبیات (دو متن، دو انسان، دو جهان). (نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۴)، نوشتۀ دکتر حورا یاوری، بود. این کتاب تحلیل روانکاوانه‌ای است از کتاب‌های هفت‌پیکر، سرودۀ حکیم نظامی گنجوی و بوف کور، نوشتۀ صادق هدایت. اینکه یک روانکاو بتواند یک کتاب را مانند یک موجود زنده روانکاوی کند – آن‌هم در این سطح عالی- برای من تجربۀ جدید و جالبی بود.

محمداسماعیل حیدر علی (محمد حیدری)
روزنامه‌نگار

در سال گذشته هیچ کتاب تازه‌ای نخواندم؛ اما چون نمی‌خواهم پرسش شما را بی‌پاسخ بگذارم، نظر خود را دربارۀ کتابی که آن را بازخوانی کردم، می‌گویم. در این سال، کتاب سیاستنامه، نوشتۀ خواجه نظام‌الملک (تصحیح محمد قزوینی، انتشارات طهوری، ۱۳۳۴) را برای بار چندم خواندم تا ببینم اوضاع سیاسی در جامعۀ بشری امروز نسبت به روزگار خواجه نظام‌الملک چه تغییری کرده است و دستاورد فیلسوفان سیاسی همچون هابز، چه چیزی بر دانش سیاست در زمان خواجه نظام‌الملک افزوده است.

کاظم    سادات‌اشکوری
شاعر – پژوهشگر فرهنگ مردم

گاهی چند کتاب را با هم می‌خوانم، به‌ویژه اگر آن کتاب‌ها مجموعۀ مقاله باشند مثل: ویرایش از زبان ویراستاران یا در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگ‌های دیگر نگریستن. رمان را باید استثنا کنیم برای اینکه نمی‌توان چند رمان را با هم خواند!
۱. یکی از کتاب‌هایی که این روزها خواندم «اتوبیوگرافی» مانندی‌ست به نام در ایستگاه زمستان از یوگنی یفتشنکو شاعر نامدار روس، به ترجمۀ امیرهوشنگ افتخاری‌راد. در این کتاب نویسنده به یکی از ویژگی‌های جامعه‌های متکی به  ایدئولوژی، از جمله اتحاد جماهیر شوروی، یعنی «فردیت‌زدایی» اشاره می‌کند، به گونه‌ای که شاعر را وا می‌دارد به جای «من» از «ما» دم بزند. البته به قول یفتشنکو در شعر پاسترناک، برای مثال، «ما» ی شاعر به ظاهر از زندگی بیرونی او حکایت می‌کند؛ حال آن‌که می‌توان «من» شاعر را در آن تشخیص داد. توصیف فضای خفقان‌آور دوران استالین و بعد از آن و همین‌طور وضع و حال مردمی که کار می‌کردند و شکنجه می‌شدند و اوضاع نابسامان دوران جنگ و… از جمله مسائلی‌ست که نویسنده به آنها پرداخته است.
برخی از شعرهای این شاعر پیش از اینها ترجمه و در نشریه‌های قبل از انقلاب به چاپ رسیده است از جمله شعر بلند « ایستگاه زیما » (ایستگاه زمستان) که در کتاب مورد نظر هم از آن نام برده شده، در یکی از شماره‌های مجلۀ آرش به ترجمۀ «پوران صلح کل» چاپ شده است.
چند سطری هم از کتاب نقل می‌کنم:
• زبان همچون برف است. در شهرها از دود دودکش کارخانه‌ها سیاه می‌شود، اما در روستاها پاک و پاکیزه می‌ماند.
• وقتی که زندگی آدم‌ها در خطر است نباید منتظر دستور شد بلکه باید عمل کرد.
• هر شاعر مثل یک درخت است، یک جا ساکت می‌ایستد و برگ‌هایش خش‌خش می‌کند.
• عدالت قطاری‌ست که همیشه دیر به ایستگاه می‌رسد.

۲. ویرایش از زبان ویراستاران، کتاب بسیار خوبی‌ست که پس از مطالعۀ آن آدمی «اینجا» و «آنجا» را با هم مقایسه می‌کند و پی می‌برد که تفاوت ره از کجاست تا به کجا! مطالعۀ این کتاب نه‌تنها برای ویراستاران که برای اهالی قلم و همین‌طور ناشران نیز آموزنده است. به راستی باید مترجمان و ناشر کتاب و همین‌طور ویراستار آن را ستود که در این روز و روزگار به سراغ چنین کتابی رفته‌اند و به گمانم از عهده‌ی کار برآمده‌اند. اما خواننده انتظار ندارد در چنین کتابی به «انتقادات» و «نواقص»، «سود خالص حرف اول را می‌زند»، «کتاب‌های درسی کودکان گرفته تا …»  و … برخورد کند. «حرف اول» که بر سر زبان‌ها افتاده است به گمانم غلط است و درست آن «حرف آخر» است و نیز نمی‌دانم «گرفته» دیگر چه صیغه‌ای‌ست که حذف آن تغییری در جمله به وجود نمی‌آورد، پس زاید است.

۳. از کتاب در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگ‌های دیگر نگریستن، که شامل سی گفتار درباره‌ی فرهنگ است، به اشاره‌ای اکتفاکردن، کاستن از ارزش کتاب و نادیده‌گرفتن دیدگاه مردم‌شناسی نویسندۀ فاضل آن، علی بلوکباشی، است.
در این کتاب دیدم که آقای بلوکباشی هم به جدانویسی «ی» رو آورده است، امیدوارم یک روز تکلیف این قضیه روشن شود تا همه به یک رسم خط رو آورند.
نخستین کسانی که «ی» را جدا نوشتند شاعران و نویسندگان نوگرای دهۀ چهل بودند. من هم در کتاب یک ساعت از ۲۴ ساعت که در سال ۱۳۵۰ و برگ‌ها می‌ریزند که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده است، و همین‌طور در دیگر نوشته‌هایم، خواه شعر و خواه نثر، که پیش از آن در مجله‌ها چاپ شده است، از این شیوه پیروی کرده‌ام و گمان می‌کنم ادیب‌های دانشگاهی در آن زمان از این کار چندان خوششان نمی‌آمد. چهل و اندی سال پیش هم، در روزنامۀ اطلاعات، برخی از روزنامه‌‌نگاران قدیم هنگام مطالعۀ نوشته‌های ما که در آن به جای «مخصوصاً»، «به‌ویژه» به کار برده بودیم، لبخند می‌زدند.
باری، زنده‌یاد دکتر غلامحسین یوسفی، استاد متواضع و انسان فرهیخته و اندیشه‌مند گاهی به مرکز مردم‌شناسی ایران، محل کار ما، می‌آمد و ما را از فیض وجود خود بهره‌مند می‌کرد. یک روز با او از هر دری سخن گفتیم تا رسیدیم به همین «ی» کذایی. دکتر یوسفی گفت: « این علامتی که روی «‌های غیرملفوظ» در کلماتی مثل خانه، دیوانه، جانانه و امثال آن می‌گذارند،  همزه نیست؛ همان «ی» است که کوچک شده است.» و من امروز می‌اندیشم، ما که به کوچک‌کردن و خلاصه‌کردن رو آورده‌ایم و به جای سال فلان ﻫ‌ . ‌ش به نوشتن «ش» تنها قناعت می‌کنیم، چرا به کوچک‌شدن «ی» رضایت نمی‌دهیم؟ حالا یکی «ی» را جدا می‌نویسد و یکی کوچک؛ یکی ﻫ . ش می‌نویسد و یک «ش». نمی‌دانیم چه کنیم؟ هم اینجا بگویم که استدلال کسانی که جدانویسی «ی» را می‌پسندند، قوی‌تر از استدلال دکتر یوسفی نیست. به هرحال رسم خط امروز ما در بسیاری موارد تغییر کرده و با گذشته فاصله گرفته  است. این سخن به آن معنی نیست که شکل اول را بپذیریم و شکل دوم را نادیده بگیریم بلکه باید فرهنگستان، برای مثال، فکری برای این قضیه بکند و شیوه‌نامه‌ای منتشر و همه را ملزم به رعایت آن کند تا از این آشفتگی بیرون آییم و وظیفۀ خود را بدانیم.
• بلوکباشی، علی. در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگ‌های دیگر نگریستن (سی گفتار دربارۀ فرهنگ). نشر گل آذین،  تهران ۱۳۸۸.
• گراس، جرالد (ویراستار). ویرایش به زبان ویراستاران (مجموعۀ مقاله). گروهی از ویراستاران آمریکایی. ترجمۀ رزا افتخاری و دیگران، ویراستار ترجمۀ فارسی: مژدۀ دقیقی. کتاب مهناز، تهران ۱۳۸۹.
• یفتشنکو، یوگنی. در ایستگاه زمستان. ترجمۀ امیرهوشنگ افتخاری‌راد. نشر پایان، تهران ۱۳۸۹.

مسعود صفاریان
پژوهشگر

دوستی گفت: «بهترین کتابهایی را که امسال خوانده‌ای معرفی کن!»
– آه، چه کار سختی! … همۀ کتابها خوب و خواندنی‌اند، به‌ویژه برای من که با هر کدام کاری دارم و با آنها زندگی می‌کنم. اینجا پر از کتاب شعر و تاریخ و فلسفه و علوم و ریاضیات است.. پرسش که نباشد، به‌ طور معمول، کتابی خوانده نمی‌شود؛ و اینک پرسش روز «اوضاع خاورمیانه و یافتن راه حل عاقلانه» برای مسائل آن است. بنابراین لازم است دو کتاب را به خوانندۀ کاوشگر و علاقه‌مند معرفی کنم. حتی اگر خواننده با محتوای این کتابها کاملاً مخالف باشد، باز هم بحث در زمینۀ پرسش‌هایی که او دارد، بر نظم مخالفت‌های او می‌افزاید. اینک کتاب اول:
 تاریخ خاورمیانه، نوشته: جورج لنچافسکی، ترجمه: دکتر هادی جزایری، چاپ اول: ۱۹۵۴ نیویورک؛ ۱۳۳۷ تهران، ناشر: انتشارات اقبال با همکاری انتشارات فرانکلین
نویسندۀ کتاب تاریخ خاورمیانه، استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا و از همکاران و تحلیلگران وزارت امور خارجۀ آمریکا بوده است. چاپ اول این کتاب در سالهای پایانی دهۀ اول بعد از جنگ جهانی دوم و تأسیس سازمان ملل متحد منتشر شده است و متکی بر اسناد درجه اول و آشنایی نزدیک نویسنده با بازیگران و دست‌اندرکاران مسائل و وقایع است که در یک مجله و هفده فصل به تحریر درآمده است.
این کتاب به لحاظ بررسی مسائلی که خاورمیانه با آن روبه‌روست و بحرانی که این روزها سراسر این منطقه و شمال آفریقا (تمامی آفریقا) را فرا گرفته است، کتابی است در نوع خود ممتاز؛ زیرا تاریخ کشورهایی را که در این قاره بعد از جنگ اول و دوم موسوم به «بین‌المللی» و در طول حیات سازمان ملل متحد و نهادهای بین‌المللی به استقلال رسیده‌اند و یا تجزیه شده‌اند، بررسی می‌کند.
فصل ایران یکسره تعریف و تمجید بی‌اساس از رضاشاه است و در پایان آن، نویسنده از کودتای ۲۸ امرداد (بی‌آنکه از این عبارت استفاده بشود) و نخست‌وزیری عنصری مانند سپهبد زاهدی و الحاق رژیم پهلوی به پیمان بغداد، ابراز مسرت کرده است.
نویسنده نه با بی‌طرفی؛ اما با ارائۀ اسناد و مدارک و تحلیل اطلاعات، نشان می‌دهد که روایتگر مطلعی است که با لحن سیاسی و متمایل به رضایت قدرت آمریکا، مسائل و فرآیند آنها را در چهارچوب پسند قدرتهای بین‌المللی مطرح می‌کند و سفره‌ای از امور و اختلافات مربوط به قدرت، سیاست و نفت را به گونه‌ای (که گویا تمام شده‌اند) پهن کرده است: در ترکیه، ایران، افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، اسرائیل، اردن، مصر، عربستان و یمن …
در آخرین قسمت، جنگ دوم و خاورمیانه، آبهای سوق‌الجیشی خاورمیانه، اتحادیۀ عرب و دول معظمه و خاورمیانه مورد موشکافی نویسنده واقع شده است و خوانندۀ امروزی آن اگر در جریان اخبار و وقایع بحران جاری باشد، با اطلاع از ریشه‌های مسائل، به شناخت تحلیلی از اوضاع منطقه نزدیک می‌شود.

عقل در تاریخ، نوشتۀ: گئورک ویلهلم فردریک هگل، ترجمۀ: دکتر حمید عنایت، چاپ دوم: ۱۳۸۱، ناشر: انتشارات شفیعی
… در اروپا تاریخ‌نگری به معنای تأمل در حکمت و غایت وقایعی که بر ملتها رفته است، از پایان قرن هجدهم میلادی در آثار متفکران آلمانی باب شد و تا پیش از آن تاریخ نزد اروپاییان چیزی نبود جز داستان جنگها و سرگذشت سرداران و لافزنی نام‌آوران؛ چنان‌که نزد مسلمانان نیز تا زمان ابن‌خلدون (قرن چهاردهم میلادی) تاریخ معنایی جز این  نداشت …
کتاب عقل در تاریخ مجموعه‌ای است از یادداشتهای هگل در مقدمۀ درسهایش دربارۀ فلسفۀ تاریخ … هگل در نگارش و نگرش تاریخی روش خرده‌بینانۀ «فیش‌برداران» و «آرشیوپردازان» را مردود می‌داند، ولی شیوۀ تفکر انتزاعی فیلسوفانی را هم که می‌خواهند اندیشه‌های ماقبل تجربی خود را وارد تاریخ کنند، نمی‌پسندد. هگل بر آن است که: «… الهۀ دانش هنگامی بال می‌گسترد که شامگاه فرا رسد» … معنی و صورت معقول و هر واقعیتی را زمانی درست درمی‌یابیم که آن واقعیت به تمام و کمال صورت گرفته و قطعیت یافته ‌باشد: «کار فلسفه پیشگویی نیست. در تاریخ، سر و کار ما با اموری است که به طور واقعی روی داده است و روی می‌دهد. ولی در فلسفه ما نه با آنچه منحصراً به گذشته یا آینده تعلق دارد بلکه با آنچه اینک هست و جاودانه خواهد بود، یعنی با عقل سر و کار داریم و همین کار، ما را به اندازۀ کافی مشغول خواهد کرد.
«صورت معقول، محتوا و مادۀ خود را ذاتاً از درون خویش می‌گیرد.»
«عقل، گوهر و قوۀ بی‌پایان و محتوای بی‌پایان همۀ هستی‌های جسمانی و معنوی و همچنین صورت بی‌پایان؛ یعنی آن چیزی است که ماده را به جنبش می‌آورد.»
… بدین‌ترتیب زندگی اجتماعی بشر گام‌به‌گام به سوی عقلانی‌شدن بیشتر پیش می‌رود. تاریخ داستان این پیشرفت است که بشر در رهگذر آن، از خود، آگاه می‌شود و همراه با این خودآگاهی، آزادی‌اش نیز بیشتر می‌گردد. آگاهی انسان از ضرورت عقلی آزادی برای پرورش توانایی‌های مادی و معنوی خود و به‌کاربردن خردمندانۀ این آزادی، یا به‌اصطلاح هگل «پیشرفت خودآگاهی آزادی»، غایت تاریخ است.
آزادگان و آرزومندان فضیلت و آزادی انسان نباید از حکمرانی «دولت مستعجل» ستمگران و تبهکاران دلسرد بشوند.
خلاصه فهرست عقل در تاریخ بدین‌قرار است؛ دو پیش‌نویس از گونه‌های تاریخ‌نویسی، مفهوم کلی (فلسفۀ تاریخ)، تحقق روح در تاریخ…، سیر تاریخ جهانی، وضع طبیعی یا بنیاد جغرافیای جهانی (جهان نو، کهن، آفریقا، آسیا، اروپا)، بخش‌بندی تاریخ جهانی؛ و در آخر، گزیده‌ای دربارۀ ایران.
در آغاز این کتاب مقاله‌ای خواندنی از زنده‌یاد دکتر حمید عنایت، مترجم متخصص و دانشمند این کتاب با عنوان «سخنی از مترجم» آمده است که همۀ سطرهای بالا از آن گرفته شده است.

عقاب   علی احمدی
روزنامه‌نگار

۱. پان‌ترکیسم و ایران، نوشتۀ کاوۀ بیات، انتشارات شیرازه کتاب و پردیس دانش، ۱۳۸۷.
در سال ۱۳۸۹، یک بار دیگر کتاب پان‌ترکیسم و ایران را خواندم. در این کتاب، پژوهشگر چگونگی شکل‌گیری و گسترش یک گرایش سیاسی به نام «پان‌ترکیسم» را بررسی کرده است. او بررسی خود را از نخستین رویارویی‌های ایران و توران آغاز کرده و در ادامه، به نقش تاریخنگاران اروپایی و به‌ویژه یهودی، در پیدایش این گرایش سیاسی اشاره می‌کند. این گرایش به هنگام شکل‌گیری دولت – ملت در دوران مدرن بر ویرانه‌های عثمانی در ترکیه و پس از آن، تأسیس دولت خودخوانده «جمهوری آذربایجان (اران)» در قفقاز، بخشی از چیستی خود را در نفی هویت تاریخی ایران و به‌ویژه، به پرسش گرفتن هویت ملی آذربایجانی‌های ترکی‌زبان ایران جستجو کرد. از آن پس، بخشی از کوشش‌های بسیار دولت‌های ترکیه و جمهوری آذربایجان (اران) در قفقاز، برای پیشبرد راهبرد «گسترش به سوی شرق» که خواب تأسیس امپراتوری بزرگ ترکان در پهنه‌ای از آنکارا (ترکیه) تا اولان‌باتور (مغولستان) را می‌دید، در راه نفوذ در میان ترکی‌زبانان و یافتن جای پا در استان‌هایی از ایران به کار رفت که مردمان آنها به دلیل اشغال‌های پی‌درپی از سوی روسیه و عثمانی، با زبان ترکی آشنایی پیدا کرده بودند.
در بخش پیوست این کتاب، نمونه‌هایی از واکنش‌های روشنفکران تراز اول ایران همچون حسن تقی‌زاده، رشید یاسمی و … مطبوعات ایران در برابر ادعاها و تحرکات عوامفریبانۀ پان‌ترکیست‌ها در روزگاری که تازه کوشش خود را آغاز کرده بودند، گرد آمده است . در این کتاب از زبان تقی‌زاده چنین می‌خوانیم:
«اشخاصی که از عقیده عجیب پان ترکیزم یا پان تورانیزم … اطلاع دارند شاید آگاه نباشند از اینکه این عقیده عجیب و مضحک لزوم احیای شاهنشاهی چنگیز و تبرئه مغول از هرگونه نقائص و مبالغه در عدد و کمالات و مفاخر تاریخی قوم ترک به حد هذیان که مبتنی بر انکار تمام روایات تاریخ و قلب حقایق مسلمه بود بیشتر ناشی از یک کتاب قصه مانندی بود که یک نفر یهودی فرانسوی آن را تالیف کرده و در اوایل انقلاب مشروطیت عثمانی به ترکی ترجمه شده است … عامه بدبخت عثمانی و خواص کم عمق و مفاخرجوی آنها نیز با اعتماد به اینکه آقای کاهون از بزرگان علما و محققین بنام اروپا است، در هر موردی به حرف های او استناد و استدلال و مبالغات او را هضم کردند و بدین طریق به علو نژاد تورانی را که ” به شهادت همه اروپایی ها و مخصوصا قاهون ( کاهون ) شهیر ” جزء مسلمات علمی شده بود و ضمنا با احساسات خودپسندی حضرات موافق می آمد مانند امراض وبایی انتشار گرفت و به قفقازیه و ترکستان نیز سرایت کرد… ( ص ۹ ).»
در قرن بیستم، بی‌توجهی و نادیده‌گرفتن و واکنش نشان‌ندادن در برابر ادعاهای ایدئولوژی‌های ساختگی همچون نازیسم، لنینیسم، استالینیسم و مائویسم تاوان سنگینی از بشریت گرفت. به یاد داشته باشیم که واکنش روشنفکران آلمان در برابر آدولف هیتلر چنین بود: «این مردک در کتاب خود ( نبرد من ) یک مشت مزخرف سر هم کرده است» یا «او یک سرجوخۀ بی‌لیاقت بیش نیست» و … صفحات تاریخ کتاب و کتابخوانی گواهی می‌دهند که در آلمان دوران هیتلر، میانگین مطالعه کتاب‌های فلسفی از همه کتاب ها بیشتر بود و  میزان مطالعه رمان‌های پلیسی در آلمان در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی کمتر بود . با این همه، تخم نبرد من در کشتزاری که بی‌مسئولیتی روشنفکران و ناآگاهی و ساده‌دلی مردم آلمان آن را آبیاری می‌کرد، به بار نشست و میلیون‌ها نفر از مردمان جهان را به کام مرگ فرستاد. پان‌ترکیسم در آغاز کار و به عنوان اعلام موجودیت  خود، با نسل‌کشی از ارمنیان، بیش از یک  ۱,۸۰۰,۰۰۰ نفر از شهروندان ارمنی امپراتوری عثمانی را به نابودی کشاند.
از آنجا که برای مبارزه با هر پدیدۀ تهدیدگر باید از چندوچون آن آگاهی راستین و درست داشت، خواندن کتاب‌های معتبری که دربارۀ نظریه‌های سیاسی مربوط به گرایش‌های سیاسی همچون پان‌ترکیسم نوشته شده‌اند، می‌تواند در تواناشدن خواننده برای برخورد با این پدیده‌ها او را یاری کند تا مبارزه خود را به شیوه‌ای اندیشیده و آگاهانه پیش ببرد. اما آمارهای موجود از شمارگان کتاب‌های نظریه‌های سیاسی و علوم اجتماعی نشان می‌دهد جامعۀ سیاسی و فکری ایران با وجود خواسته‌های بسیار به خواندن نظریه‌ها، و در یک کلام، آگاه شدن از کم و کیف «ایسم»‌های گوناگون و اندیشیدن دربارۀ رابطه و نسبت این ایسم‌ها با جامعۀ خود رغبت چندانی ندارند؛ برای نمونه، در این روزگار، واژۀ «فمینیسم»، در میان روزنامه‌نگاران، هنرمندان، نویسندگان، مترجمان و فعالان جنبش حقوق زن در ایران، واژه‌ای آشناست و به تازگی به سخنان رئیس‌جمهور کشور هم راه یافته است. اما بررسی شمارگان کتاب‌هایی که دربارۀ چیستی اندیشۀ فمینیسم به فارسی منتشر شده است، نشان می‌دهد که به زحمت تعداد انگشت‌شماری کتاب با موضوع شناخت این اندیشه و با شمارگانی کمتر از ۲۰,۰۰۰ نسخه در این زمینه منتشر شده است. حال، مراد کاربران این واژه از به‌کاربردن آن چیست، خدا می‌داند: تکیه بر حقوق زن به عنوان واحد انسانی؟ طلب کردن آزادی بی حد و مرز برای زن؟ نشستن زن بر جای مرد ستمگر؟

۲. گوشه‌های پنهان توطئه برای تجزیه مهاباد، نوشتۀ هوشنگ طالع و پیمان حریقی، انتشارات سمرقند، ۱۳۸۹.
این کتاب که از پژوهش‌های ایرانی دربارۀ تأسیس  دولت پوشالی و دست نشانده«جمهوری  مهاباد» است، می‌کوشد تا ریشه‌های این رویداد را در راهبرد درازمدت دولت روسیه شوروی (دستیابی به آب‌های خلیج فارس) و راهبرد کوتاه‌مدت آن (دریافت امتیاز نفت شمال) جستجو کند. کوشش‌های توسعه‌طلبانه دولت روسیه با همکاری انگلستان در سدۀ گذشته به بسته شدن سه پیمان ننگین گلستان، ترکمانچای و آخال انجامیده بود. روزهای آشفتگی در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال ایران از سوی نیروهای متفقین، فرصتی به دست روسیه داد تا در آذربایجان و کردستان با یاری عوامل خود، دولت‌هایی دست‌نشانده و پوشالی بر سر کار آورد. اعتبار این دولت‌ها از سوی شهروندان ایرانی چیزی بود در حدود اعتبار دولت مارشال پتن ( که با خیانت پلیس ویشی در فرانسه تشکیل شد) از سوی شهروندان فرانسوی.
در این کتاب تاریخچه‌ای از دوران حکمرانی دولت قاضی‌ محمد گرجی‌تبار در مهاباد و روابط و کشمکش‌های پنهان و آشکار آن با دولت پوشالی پیشه‌وری به دست داده شده است. از مطالب حیرت‌انگیز و تأثرانگیز کتاب، یکی هم گزارشی است از اقدامات فرهنگ‌براندازانۀ حزب‌ها و گروه‌های سیاسی کردستان آن روز؛ که برای نمونه می‌توان تغییر نام ماه‌های سال از سوی حزب کومله را برشمرد؛ به شرح زیر:

نام‌های ایرانی

نام ماه‌های ساختگی کومله

معنای فارسی (بر اساس فرهنگ کردی به فارسی هژار)

فروردین خاکه لیوه اوایل بهار
اردیبهشت بانه مه ر ییلاق
خرداد جو زردان موسم دروی جو (زرد شدن جو)
تیر پووشپه ر موسم دروی گیاه
امرداد گلاویژ توده درویدۀ غله
شهریور خه رمانان موسم برداشت محصول
مهر ره زبه ر موسم انگور رس
آبان خه زه لو ه ر برگ‌ریزان
آذر سه رماوه ز شروع سرما (هژار برای این واژه معنی فارسی نیاورده است)
دی به‌فر انبار شروع بارش برف (هژار برای این واژه معنی فارسی نیاورده است)
بهمن ریبه ندان راه بندان
اسفند ره شه مه موسوم جفت گیری گربه

(به نقل از صفحه ۱۵۴)

     چنان‌که دیده می‌شود، یک تشکل سیاسی به شیوه‌ای ابلهانه و عوامفریبانه، نام ماه‌های سال ایرانی، که به دیرینگی تیرۀ کرد و دیگر تیره‌های آریایی ایرانی‌اند، به نام‌هایی که ریشه در فرهنگ کشاورزی خرده‌پا دارند، دگرگون کرده است.

 

۳

. فرمان آتش در کوهستان باختر (کردستان ۱۳۲۰-۱۳۲۱)، نوشتۀ حسین رامتین، انتشارات شیرازۀ کتاب و پردیس دانش، ۱۳۸۹.
حسین رامتین، نویسندۀ این کتاب از روزنامه‌نگاران ملی‌گرای سال‌های دهه ۱۳۳۰ است که در دوره‌ای هم سردبیری روزنامه‌هایی چون نامۀ آزادگان و یزدان را بر عهده داشت. داستان این کتاب در روزهای توفانی جنگ جهانی دوم می‌گذرد و در اصل، یادکردی از حماسه‌های سرتیپ ابراهیم ارفع (فرزند میرزارضاخان ارفع‌الدوله) و یاران وفادار او در دفاع از تمامیت ارضی کشور، بازسازی سامان فروپاشیدۀ ارتش و مبارزه با راهزنانی چون «حمه‌رشید» ، از یاغیان ساکن در آن سوی مرز است. نکتۀ بارز در این کتاب، ماجرای همیشگی مست شدن گروهی از امیران عشایر و خان‌های بانفوذ کردستان به دنبال ناتوانی دولت مرکزی، و مغازله و هم‌پیمانی آنها با کانون‌های قدرت آن سوی مرز در عراق است. در صفحه صفحه این کتاب شرح دلاوری‌ها و جانبازی‌های کردهای ایران‌پرست و عشایر میهن‌دوست را می‌بینیم که با درکی بالا از مقولۀ دولت – ملت و وابستگی خود به میهن باستانی‌شان «ایران»، به فرماندهی یک ارتشی دلاور و میهن‌پرست از کشور خود دفاع می‌کنند.

۴. به سلامتی خانم‌ها، نوشتۀ آنتوان چخوف، ترجمۀ حمیدرضا آتش‌برآب و بابک شهاب. نشر آهنگ دیگر، ۱۳۸۷.
چخوف، استاد داستان در این کتاب با شناخت ژرف و والای خود از جامعۀ روسیه پیش از انقلاب، عادات و زیست‌شیوه‌های اشباح روسی را با طنز شگفت و زهرخندآمیز خود به سخره می‌گیرد. به راستی تصویری را  که او از روسیه دوران خود به دست داده است، می‌توان با تصویر ترسیم شده از فرانسه به دست بالزاک مقایسه کرد. او با دردمندی و دلسوزی یک هنرمند انسان‌دوست بر ساده‌لوحی‌ها، رشدنایافتگی‌ فردیت شهروندان روس و انحطاط سامان سیاسی و اجتماعی روسیه مویه می‌کند. تصویرهای جاندار او از این دوران روسیه که در این کتاب آمده است، در کنار تصویرهای او در کتاب‌های داستان زندگی من و بانو با سگ ملوس ، آگاهی بیشتری از روسیۀ آبستن انقلاب به خواننده می‌دهد. هم او بود که می‌گفت در این کشور تنها مراجعه‌کنندگان به کتابخانه‌های عمومی یا دختران جوان بودند یا جوانان یهودی. اینکه چگونه چنین جامعه‌ای دست به انقلاب سوسیالیستی برای استقرار سوسیالیسم (مهمترین دستاورد رنسانس در غرب) زد، شاید با بازخوانی آثار هنرمندانی چون چخوف بار دیگر برای یافتن پاسخی درست برای آن، طرح شود. اینکه مترجمان داستان‌های این کتاب را که با نام‌های مستعار چخوف در روزنامه‌های روسیه منتشر شده بوده است، گرد آورده‌اند و ناشر آن را به زبان فارسی منتشر کرده است، خواننده را وادار می‌کند به کوشش جانانۀ آنان درود بفرستد و کلاه خود را، از سر احترام، در برابر این کتاب از سر بردارد.

علی علی بابایی درمنی
پژوهشگر تاریخ

بهترین  کتابی که در سال گذشته خواندم ، کتاب فرهنگ ایرانی پیش از اسلام ، نوشته محمد محمدی ملایری است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۳۲۳ هجری شمسی چاپ شد و برای بار دوم در سال ۱۳۵۴با بازبینی کلی توسط نویسنده و  در مجموعه انتشارات  دانشگاه تهران به زیور طبع آراسته شد. در سال ۱۳۷۳ ، این کتاب توسط انتشارات توس در قطع جیبی و وزیری منتشر شد. دغدعه اصلی نویسنده این کتاب، تبیین این نکته اساسی است که «فرهنگ» پیدایشی ناگهانی ندارد ، و فرهنگ یک ملت در طول هزاران سال به وجود می آ‌‌‌‌ید ؛ از این یک شبه نیز از میان نخواهد رفت. از همین روست که استاد ملایری بر این باور است که فرهنگ ایرانیان ،در دوره پس از ورود دین مبین اسلام به ایران ، در ادامه  فرهنگ ایرانیان دوره باستان  است.  استاد بر آن است که ایرانیانی که   فرهنگ ایران پیش از اسلام و پس از اسلام به ایران را با یکدیگر متفاوت می دانند ، از فرهنگ نیاکان خود آگاهی کافی ندارند : « به علت بی اطلاعی ما از ادب و فرهنگ پیش از اسلام، عقیده رایج و مورد قبول این بود که ادب و فرهنگی که در دوران پیش از اسلام در ایران وجود داشته، با حمله اعراب از میان رفته، و آنچه بعدها بوجود آمده، یعنی فرهنگ عربی- اسلامی، چیزی است نوخاسته و جدا از گذشته که ارتباطی با فرهنگ پیش از اسلام ایران ندارد، حتی ادبیات فارسی هم که پس از دو سه قرن انقطاع، قدم به جهان علم و ادب نهاد، آن هم ادب و فرهنگی است نو با زبانی نو، که در دامان فرهنگ اسلامی و ادبیات عرب پرورش یافته و با فرهنگ گذشته ایران چندان سنخیت و پیوستگی ندارد که بتوان آن دو را در یک ردیف قرار داد و از یک قماش به حساب آورد.»( صفحه ۱۲) کوشش استاد ملایری در این کتاب، اثبات تداوم فرهنگ ایرانی، قبل و پس از اسلام با نشان دادن مصادیق این امر در آثار ادبی و نظام اداری- سیاسی مسلمانان است؛ استاد ملایری ابتدا بهره‌گیری مسلمانان را از نظام اداری ایران ساسانی به خوبی بیان می‌کند و سپس اهمیت طبقه دبیران را در دستگاه اداری مسلمانان گوشزد می‌کند: «دبیران دستگاه خلافت را باید واسطه نقل فرهنگ ایرانی به اسلام و زبان عربی شمرد. ایشان به قدری این عمل را خوب و با مهارت انجام دادند که به زودی آداب ایرانی هم جزئی از ادبیات عرب گردید.» (صفحه ۱۲۱)

بهره‌گیری مسلمانان از نظام مالیات‌گیری، نجوم و پزشکی ایرانیان از واقعیت‌های مورد بحث نویسنده در این کتاب است که، به درستی، از زبان جاحظ، دانشمند بزرگ عرب گزارش شده است : « پادشاهان ایران در بسیاری از امور پیشقدم ما بوده‌اند و ما عربها، آیین کشورداری و ترتیب خاصه و عامه و رسم رعیت‌نوازی و تحدید حقوق طبقات و امثال اینها را از ایشان گرفتیم.» (صفحه ۲۹۷-۲۹۶)

 

 

 

ا

حمد قائم‌مقامی
زبان‌شناس – ویراستار

سه کتاب از بهترین کتاب‌هایی که در سال گذشته خوانده‌ام، این کتاب‌ها هستند:
۱. زوایای تاریک حکمت، پیتر کینگزلی، ترجمۀ دل‌آرا قهرمان و شرارۀ معصومی، سخن ۱۳۸۵.
این کتاب نوشتۀ یک متخصص توانا در فرهنگ و تمدن یونانی، خاصه در فلسفۀ یونانی است که آثار تحقیقی متعدد در این موضوع پدید آورده و مخصوصاً تحقیقاتش دربارۀ فیثاغوریان و اوایل فلسفۀ یونانی حایز اهمیت بسیار است. مقالات او دربارۀ رابطه فرهنگی و فکری شرق و غرب در آن زمان هم‌وزن بسیار دارد. مع‌هذا در این کتاب که دربارۀ احوال پارمنیدس و دنیای فکری اوست، کمتر از زبان علمی بهره برده و از ارجاعات و یادداشتهایی که خصوصیت نوشته‌های تحقیقی است، به‌کلّی پرهیز کرده و در حقیقت سعی کرده به زبانی ساده‌خوان و آسان‌فهم توضیح دهد که آنچه تاکنون دربارۀ پارمنیدس- پدر فلسفه- می‌پنداشته‌ایم مبتنی بر مقدّمات و تفاسیر نادرست بوده است: پارمنیدس فیلسوف بوده ولی نه فیلسوف به معنای متعارف آن؛ بیشتر «شمن» بوده تا فیلسوف، غرق در دنیای مراقبات و کشف و شهودها بوده و حکمتش را از دنیای زیرزمین می‌آورده، از دنیای تاریکیها، از دنیای آپولون که در «تاریکیهای حکمت» (in the dark places of wisdom) ساکن است؛ پارامنیدس پزشک و طبیعی‌دان بوده، ولی پزشکی و طبیعی‌دانی او از مشاهدات تجربی حاصل نمی‌شده؛ حاصلِ مشاهدات روحانی بوده؛ پارمنیدس قانونگذار بوده، ولی قوانینش را هم از همان حکمت آپولونی اقتباس می‌کرده، از حکمتی روحانی و الهی.
باری ، غرض کینگزلی و بعضی از دیگران دانشمندان یونان‌شناس، چون والتر بورکرت، این است که آنچه ما دربارۀ اوایل فلسفۀ یونان می‌دانسته‌ایم باید در بسیاری مسائل تغییر کند. این تغییر در دانسته‌ها از شناخت بهتر فرهنگ آسیای صغیرِ آن زمان ناشی می‌شود که دنیایی بوده چندفرهنگی. به عبارت دیگر، ارتباط میان آنچه امروز آن ‌را شرق و غرب می‌گوییم، محیطی فرهنگی به وجود ‌آورده بوده که بسیار متفاوت از آن «جزیرۀ خردمندی» است که متخصصان فلسفۀ یونانی درگذشته می‌پنداشتند؛ یعنی می‌پنداشتند که یونان و ایونیه خاکی است که از آن خرد می‌روییده و بیرون از آن دنیای اوهام بوده. تحقیقات جدید که به یک معنا با اثر مشهور مارتین برنال، Black Athena ، آغاز می‌شود (هرچند که در گذشته هم این قبیل تحقیقات دربارۀ رابطۀ شرق و غرب آن روز وجود داشته، ولی از افراط‌ها و تفریط‌های بسیار خالی نبوده است)، نشان می‌دهد که این «جزیرۀ خردمندی» هم از اوهام خالی نبوده است؛ نه فقط در میان اورفئی‌ها و الئوسی‌ها و فیثاغوری‌ها، بلکه همچنین در اقوال و احوال «پدر فلسفه» که آن‌طور که کینگزلی می‌گوید، از قضا فیثاغوری بوده است.

۲. اخلاقیات (مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سدۀ سوم تا سدۀ هفتم هجری)، شارل هانری دوفوشه کور، ترجمۀ محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح‌بخشان، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷.
این کتاب البته سالها پیش چاپ شده، ولی من این اواخر موفق شدم مفصلاً آن را بخوانم. دربارۀ آثار حِکَمی و اخلاقی فارسی- که یکی از مهمترین شُعبات ادبیات فارسی است- تاکنون کتابی به این جامعیّت و تفصیل نوشته نشده است. توضیح آنکه اندرز و حکمت، چه در آثار صوفیه و چه در آثار غیرصوفیه، در نزد قوم ایرانی پیوسته یکی از مضامین رایج و پرطرفدار بوده. بزرگترین آثار شاعران و ادبای این مملکت، به یک‌معنا، آثار حِکَمی بوده‌اند؛ در رأس آنها گلستان سعدی و شاهنامۀ فردوسی. شاهنامه پر است از اندرز- در لابلای داستانها، در آغاز داستانها و در پایان آنها- و بعید نیست که لقب حکیم که به فردوسی داده‌اند، از همین‌جا باشد. با این حال فقط فردوسی نیست. آثار نثر و نظم قرون اولیۀ پس از اسلام پر است از اندرزهای منسوب به پیامبر (ص)، امامان شیعه (ع)، خلفای اربعه، شاهان ایران، حکمای تاریخی یا افسانه‌ای (مثل بزرگمهر و لقمان) و پر است از اخلاقیات دینی و فلسفی ائمه و حکمایی چون ماتریدی و غزالی و ثعالبی و جز ایشان. کتاب حاضر بهترین بررسی موجود در این زمینه است.

۳. تأثیر پند پارسی بر ادب عربی (پژوهشی در ادبیات تطبیقی)، عیسی العاکوب، ترجمۀ عبدالله شریفی خجسته، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴.
این کتاب از آن یکی هم قدیمی‌تر است ولی دنبالۀ همان مطلب است. در واقع ادبیات حِکَمی و اخلاقی فارسی و عربی تا حد زیادی متأثر از ادبیات اندرزی عصر ساسانی است و به یک معنا ادامۀ آن است. بر هر کس که با هر دو ادبیات آشنا باشد اظهر من الشّمس است که بسیاری از مضامین موجود در آثار اخلاقی فارسی و عربی- خاصه در قرون نخستین پس از اسلام- تکرار همان مضامین رسائل و کتابهای پهلوی است و حتی بسیاری از اقوال منسوب به بزرگان دین همین اقوالی است که در جای دیگر به حکمای ایرانی نسبت داده شده است و این البته خاصیت این نوع ادبیات است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود، بر زبان و قلم اقوام مختلف- و مخصوصاً همسایه- جاری می‌شود و هر بار به یک حکیم نسبت داده می‌شود. البته بار اصلی این انتقال فرهنگی بر دوش مترجمان آثار پهلوی بوده که بزرگترینشان بی‌تردید ابن‌مقفّع است. یک خوبی این کتاب این است که نویسنده خود عرب است و خوشبختانه از غرض‌ورزی- تا آنجا که از متن کتاب برمی‌آید- خالی. ترجمۀ کتاب هم ترجمۀ روبراه و شسته و رفته‌ای است و احتمالاً بخشی از این شسته‌رفتگی حاصلِ کار ویراستار آن، زنده‌یاد پرویز اتابکی است.

مسعود لقمان
روزنامه‌نگار

در سال گذشته چند کتاب  خوب خواندم که در باره دو تای از آنها می‌نویسم:
۱. با سعدی در بازارچه زندگی ، نوشته صدرالدین  الهی، آمریکا،  ۲۰۰۰ میلادی

   این  کتاب چندی پیش، از ینگه دنیا به  دستم  رسید و  لحظاتی خوش در بازارچه زندگی را با آن سپری نمودم؛ لحظاتی که برایم فراموش ناشدنی است. کتاب  اثر صدرالدین الهی، مدیرِ گروه روزنامه نگاری و رادیو تلویزیونِ پیش از انقلابِ دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه است. او با دستی در فرهنگ و ادبیات ایران و پایی در دنیای مدرن، می توانست همان استادی باشد که دغدغه های نسل روزنامه نگار امروز ایران را پاسخ گوید، ولی افسوس که جامعه  دانشگاهی از حضور او بی بهره است . او که از پیشکسوتان روزنامه نگاری نوین ایران است ، از استادانی است که نمونه هایی از کارهای او، برای نمونه، گفت و گوهایش با دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر محمد معین، علامه دهخدا، ساعد مراغه ای، سید ضیاالدین طباطبایی و … به عنوان الگوهای شیوه ی مصاحبه، آموزش داده می شود. او  همچنین بنیانگذارِ روزنامه نگاری ورزشی و پاورقی نویسی در مطبوعات ایران است.
کتاب  با سعدی در بازارچه زندگی که در سال ۲۰۰۰  در آمریکا به چاپ رسیده است ،  کتابی است که خواندن آن بر هر دانشجوی روزنامه نگاری بایسته است؛ چرا که به گمان استاد الهی ، این «شیخ المشایخ اهل قلم» «سرسلسلۀ صف روزنامه نویسان بوده، سفر می‌کرده، با خوب و بد می‌نشسته، آئینه ی اندیشه های متضاد بوده است و حاصل سیروسفرها و نشست و برخاست هایش را _ که غالبا بیرونی است نه درونی _ ساده، قاطع و روشن نوشته و مثل گزارش برای ما به جا نهاده است. او کسی است که اگر دل به وی بسپاری ، در زندگی همراه تو خواهد بود و در قیل و قال بازارچه ی عمر ، تنهایت نخواهد گذاشت. » و «درس زندگی را پیش از خود زندگی به ما یاد داده است.»
این کتاب شرح حضور شاعری بزرگ در زندگی روزنامه‌نگاری برجسته است، روزنامه‌نویسی که خود دست کمی از سعدی در شور و شوق و عشق ندارد. به دیدِ من، روزنامه نگاری که بدون خواندن نوشته‌های کهن پارسی، چون بوستان و گلستان سعدی، تاریخ بیهقی، شاهنامه فردوسی و … دست به قلم می بَرَد، بدون  برخورداری  ودریافت  نکته‌ها  وریزه کاری‌ها و  ظرایف  سخن  پدپدآورندگان آنها هرگز نخواهد توانست در کار خود موفق شود.

۲. بنیادهای هویت ملی ایرانی (چارچوب  نظری هویت ملی شهروندمحور)، نوشته  حمید  احمدی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران ، ۱۳۸۸ این کتاب که   انتشار آن در آشفته بازار  انتشار کتاب‌های سیاسی  و اغلب  ترجمه دست و پاشکسته و نامعتبر از  تجربه‌های سیاسی حوزه‌های  مورد علاقه قومیت سازان، رویدادی خجسته است در سه بخش و ۱۱ فصل تدوین شده است. حمید  احمدی، پژوهشگر فرهیخته  معاصر  در بخشِ‌های  گوناگون این کتاب، مسائل مفهومی و نظری پیرامون هویت، ملیت و تطبیق این مفاهیم و چهارچوب‌های نظری با ایران و مسئله‌ هویت و ملیت در ایران را بررسی می‌کند.
بنیان اصلی این پژوهش بر روش‌شناسی و معرفت‌شناسی جامعه‌شناسی تاریخی استوار است و برای تبیین پدیده‌های هویت ملی در ایران و شیوه بازسازی آن در برابر چالش‌های برآمده از ورود ایران به جهانِ مدرن و تشدید شتاب فرایند جهانی شدن، بر ویژگی‌های خاص زمانی و مکانی ایران، پویایی‌های درونی آن و منابع تاریخی و اجتماعی بومی تکیه می‌کند. مولف در مقدمۀ کتاب، هدف از این پژوهش را تجزیه و تحلیل، دسته‌بندی و نقد و بررسی رهیافت‌ها و دیدگاه‌های گوناگون دربارۀ هویت، ملیت و هویت ملی ایرانی؛ به دست دادن رهیافت مناسب با ویژگی‌های تاریخی ایران برای بحث و بررسی هویت و ملیت ایرانی و شناسایی بنیادهای سازنده این هویت با توجه به گذشته و اکنون جامعه ایران با بهره‌گیری از چهارچوب‌های مفهومی نظری نوین مربوط به بحث‌های هویت و ملیت و تطبیق و تطابق انتقادی آنها با هویت ایرانی؛ بررسی عمده‌تر چالش‌های موجود بر سر راه هویت و همبستگی ملی ایرانی در دورۀ معاصر، به‌ویژه در عصر شتاب‌گیری روند جهانی شدن و پیامدهای ناشی از آن و یافتن راه‌ها و روش‌های رویارویی بهینه با این چالش‌ها، و شیوه‌های مناسب پاسخگویی به نیازهای نوین هویتی جامعۀ ایرانی و در نهایت یافتن سازوکار نظری و علمی مناسب برای بازسازی و روزآمدکردن گفتمان هویت ملی ایرانی و پویاساختن آن در جهان در حال دگرگونی معاصر، بیان کرده است.
کتاب بنیادهای هویت ملی ایرانی در کنار  دیگر  آثار  حمید احمدی  همچون قومیت  و قوم گرایی در ایران: از افسانه تا واقعیت و ایران: هویت ، ملیت و قومیت،  پاسخی است به بخشی از مسائل  ایران امروز که با کوشش‌های  شیادان و کارگزاران وابسته  به  قدرت های جهانی و  برخی  همسایگان، ممکن است به بحران تبدیل شود؛ این کتاب  چراغ راهی است فرا روی آنان که می‌کوشند راه حل مشکلات و مسائل  را در درون مرزها و در نزد ایرانیان  جست و جو  کنند.

محمود معتقدی
منتقد

در سال ۱۳۸۹ کتابهایی را جستجو کردم و چند کتاب را هم برحسب اتفاق، در اینجا و آنجا، انتخاب کردم. برخی را با شوق و علاقه خواندم، چندتایی را تورق کردم و کتابهای بیشتری را برای نقد و نظر در مطبوعات از نظر گذراندم. آنچه در پی می‌آید، خوانش  – و نه اظهارنظر دربارۀ – چند کتابی است که ردپای‌شان در حافظه‌ام مانده و در این فرصت یادی می‌کنم از چند و چون آنها.

۱. سگ‌ها و آدم‌ها (داستان کوتاه)، نوشتۀ فرشته مولوی، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۸.
فرشته مولوی، داستان‌نویس صاحب‌سبکی است که سال‌هاست در مهاجرت به سر می‌برد؛ اما با ادبیات «اینجا» و «اکنون» رابطۀ تنگاتنگی دارد و در قلمرو داستان و ترجمه، آثار ماندگاری در کارنامۀ او دیده می‌شود. مجموعۀ داستان سگ‌ها و آدم‌ها که در سال ۱۳۸۸ با بداقبالی در زمان ناآرامی‌های سیاسی به بازار آمد، به همین دلیل درست دیده، و خوانده نشد.
نویسنده در این مجموعه که بخشی از داستان‌های آن در زمان گذشته می‌گذرد و بخشی از آنها مربوط به سال‌های اخیر است، به گونه‌ای به بازتاب‌دادن دنیای رنگارنگ دلواپسی‌های زنانی می‌پردازد که در موقعیت‌های گوناگونی، در پیوند با واقعیت‌های زمانه، در گذرگاه رنج‌ها و شادی‌ها به تکرار خویش نشسته‌اند. فرشته مولوی از زنان می‌گوید، از ناکامی‌ها و فضاهای سیّال و برزخی‌شان. انگار رویاهایی ناتمام بر پیکرۀ نیمی از مردمی که به لحاظ «زن بودن» در موقعیتی آسیب‌پذیر، دچار تعلیق‌های فراوانی در گذر از رنج‌ها هستند. مقوله‌هایی چون جنگ، فضاهای زندگی دشوار شهری و روستایی، کودکی‌ها و پیری‌ها، دنیای شکنندۀ فقر و فروپاشی عاطفی … همه و همه، چشم‌انداز بسیاری از داستان‌های این مجموعه است. فضاهای گناهکاری و بی‌گناهی و سرانجام «جبر مقدس» و «تقدیرگرایی»، هر کدام نشانه‌هایی از یک زندگی به‌شمار می‌آیند. «تم»های جاری در این متن، از چشم‌انداز فضاهای رمانتیک به سمت فضاهای تراژیک در حرکت است. زیباترین قصۀ این مجموعه را می‌توان قصۀ «کلاغ هندی» دانست که دارای زبان و موقعیت زیبای شاعرانه‌ای است!
به گمان من، مجموعۀ سگ‌ها و آدم‌ها به لحاظ بافت و زبان و موضوع دارای افت و خیزهای بسیاری است. به عبارت دیگر، قصه‌ها در یک تراز نیستند. با این‌همه، فضاهای سنگین روابط، عشق‌ها و سوءِتفاهم‌ها، دارای موقعیت‌های متفاوتی هستند. و سرانجام باید گفت، در این مجموعه جریان واقع‌گرایی به وضوح جای ویژه‌ای دارد.

۲. چه دیر … (رمان)، نوشتۀ مه‌کامه رحیم‌زاده، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۷.
قالب رمان چه دیر… بازنمایی رنج و سرمستی پراکنده‌ای از یک زندگی است که در فضای «خاطره‌نویسی» خود را به قلمرو داستانی مدرن و پرکشش می‌کشاند و از گذر به هویت عاشقانه‌ای از یک سمفونی ناتمام و به هجران‌رسیده، حکایت دارد.
این رمان، درواقع برگ‌های به‌جای مانده از دفتر خاطرات زنی به نام «نیکو»ست که در اوایل دهۀ ۱۳۸۰، از سوی خواهرش بازنویسی شده، و موضوع آن شرح و روایت زندگی پرآشوب زنی است که در فرآیند عشق، سرانجام به پایان یک هویت گمشده می‌رسد. در این متن، ما، به نوعی، تقابلی میان عقل و احساس می‌بینیم که آشوب آن، دامن «نیکو» را هرگز رها نمی‌کند.
چه دیر … در فضاهای عاشقانه و رمانتیک جریان دارد و ضرباهنگ آن، به پایانی تراژیک می‌انجامد و سوگ یکی در دیگری تکرار می‌شود. این رمان یک چشم‌انداز رئالیستی و تصویرگرا را به نمایش می‌گذارد که البته به لحاظ موضوعی، کار چندان تازه‌ای نیست؛ اما به جهت زبان و ساختار و پاساژبندی دارای فضایی ساختگراست. به عبارت دیگر، در این رمان، خواننده شاهد پرتاب شدن آدم‌ها از سکّوی عشق به جانب آن دیگری‌ست؛ رنج مکرری که روح آدمی را پیوسته زخمی و آسیب‌پذیر کرده و می‌کند.

۳

. بهار ۶۳ (رمان)، نوشته مجتبا پورمحسن، نشر چشمه، ۱۳۸۸.
بهار ۶۳ یک داستان بلند از «واگویی» و «خودگویی» مردی است که در گذر از خاطرات عاشقانه، به محاکمۀ خویش نشسته است و در یک مثلث عشقی، نقش و جایگاه هنجارهای خود را به پرسش می‌گیرد. مردی در برابر یک همسر و دو معشوقه که، به عبارتی، هیچکدام را در عالم واقعیت، به‌درستی بازنمی‌شناسد، قرار گرفته است. حضور و جابجاشدن حس‌ها و فکرها در ناخودآگاه «مرد» به بازی دشواری می‌ماند که در فضایی معلّق به هستیِ ناتمامی اعلام وضعیت می‌کند.
شاید بتوان گفت که بهار ۶۳ یک متن روانشناختی است که بار داستانی آن در قلمرو خودگویی و دنیای آشفتۀ روحی و روانی کسی استوار است که به دور از زمان و مکان، در فضاهای جاری وجدان و خودآگاه خود، به حوزۀ ناخودآگاه خویش سفر کرده و سعی دارد با گزاره‌های دنیای درون، هنجارهای عاشقی و رابطه‌های عاطفی خود را به محاکمه بکشد. کانون این قصه، حضور محوری سه زن در جایگاه‌های مختلف است. ساختار این متن به لحاظ زبان با جزئی‌نگری همراه است و روایت قصه اغلب از زبان اول شخص بیان می‌شود، که صد البته با افت‌و‌خیزهایی هم همراه است. با این‌همه درگیرشدن مخاطب با زاویه‌های مختلف این رمان، به دلیل ویژگی‌های دلپذیر آن است و به لحاظ گفتمان درونی می‌توان این رمان را از تجربه‌های داستانی خوب این سال‌ها دانست.

۴. امروز فرداست (شعر)، سرودۀ آذر کتابی، نشر آهنگ دیگر، ۱۳۸۸.
مجموعه شعر، امروز فرداست، دارای فرصت شاعرانۀ دولایه‌ای است که هم هست و هم نیست؛ هم هست؛ بدان‌جهت که می‌تواند اتفاق تازه‌ای نباشد و مثل همیشه باشد؛ هم نیست؛ بدین‌لحاظ، که زندگی و زیستن در فرایند زمان پیوسته می‌تواند مثل دیروز نباشد و همه چیز، پیوسته در حال دگرگونی و تغییر باشد!
در این دفتر، حس روایی – توصیفی آشکاری به چشم می‌خورد که در اغلب لحظه‌ها، ریشه در واقعیت‌های زندگی و اشیای پیرامون آن دارد. البته تلاش شاعر در صید فضاهای طبیعت و اشیاء، شاید چندان دست‌‌آموز نیست و از همنشینی بهنگامی در چیدمان واژه‌ها سود نمی‌برد. درهم‌آمیختگی زبان روایت و توصیف با نوعی گزارشگری، باعث گردیده که نوعی ناپیوستگی در کلیت متن خود را به رخ بکشاند. در این متن، شکل و معنا، چندان نزدیک به هم در حرکت نیستند. شاعر در شعرهای جوششی تا حد زیادی موفق است؛ اما در شعرهای کوششی، فضاها چندان شاعرانه نیستند. آذر کتابی در این مجموعه در میان دلواپسی‌هایش از زندگی و عشق، سعی در نوعی پردازش میان دویدن و ایستادن واژه‌ها دارد. اما هنوز با گزاره‌های عاطفی و شاخصه‌های زبانی فاصله دارد. باید به انتظار کارهای دیگر وی بود؛ چرا که شاعران در قلمرو تجربه‌های ذهنی و زبانی، ناگزیر از انتخاب‌های تازه‌ای هستند.

۵. چهار چهارشنبه و یک کلاه‌گیس (داستان کوتاه)، نوشتۀ بهارۀ رهنما، نشر چشمه، ۱۳۸۸.
چهار چهارشنبه و یک کلاه‌گیس نخستین تجربۀ داستان بهارۀ رهنما، بازیگر سینما و تئاتر است که از دهۀ هفتاد تاکنون، سعی کرده فضاهای داستان‌نویسی امروز را تجربه کند. این مجموعه دارای ۱۱ داستان کوتاه است که به لحاظ موضوعی، به طور عمده از زندگی زنان مایه می‌گیرد و در چشم‌انداز آن، صدای تمناهای زنانگی و تجربه‌های مینی‌مال در فضاهای قصه‌پردازی به چشم می‌خورد. موضوعات و موقعیت زبانی، تقریباً در همۀ داستان‌ها، دارای وجه مشترک همسانی است، و در اغلب این فضاها یک صدای غایب و یک حس ناتمام جاری است. موقعیت و جایگاه آدم‌ها در این متن در فضاهای بستۀ خانه و خانواده جریان دارند. همچون بازماندۀ غبار عشق‌ها، خیانت‌ها و شکست‌ها که با نوعی نوستالژی گره خورده است. این متن، در واقع، جستجوی در خاطره‌هایی از یک زندگی است که نویسنده سعی کرده با به‌میان‌کشیدن این واقعیت‌ها حس مشترک و دنیای آسیب‌پذیر زنان این روزگار را به تصویر بکشد. بهارۀ رهنما در این متن، در فضای تجربه‌های کوتاه و نه‌چندان عمیق پیش می‌راند که در چشم‌انداز آن جهان‌بینی و شناخت فضاهای اجتماعی بسیار کمرنگ به نظر می‌رسد؛ اما به لحاظ تکنیک‌، گاه با خلق فضاهای تازه و سیال، خواننده را متوجه موقعیت آدم‌های درون متن می‌کند. با این‌همه، وی در آغاز راه داستان‌نویسی است و باید به انتظار حرکت‌های تازه و ساختمندتری از وی بود؛ چرا که قلمرو داستان وابسته به عناصر فراوانی است که با دانستگی‌های گوناگونی گره خورده است.

سید علیرضا میرنقی
موسیقی شناس

سه کتابی که در سال ۱۳۸۹ خوانده و برگزیده ام :
۱. مقدمه‌ای بر موسیقی‌شناسی قومی ، نوشتۀ دکتر محسن حجاریان ، تهران، نشر میراث فرهنگی و گردشگری (پژوهشگاه)، ۱۳۸۷.
می‌توان این کتاب را اولین اثر در این زمینه دانست که هم دارای اهمیت دانشگاهی و مرجعی است، هم قابل مطالعه و استفاده برای اکثریت دوستداران مقوله موسیقی‌شناسی قومی (اتنوموزیکولوژی) که از محیط‌های تخصصی و دانشگاهی دور هستند. دیدگاه تاریخی و منش منتقدانه نیز در این اثر جاری است؛ اثری که می‌توان آن را ترکیبی از ترجمه و تحقیق و تألیف دانست. نام دکتر محسن حجاریان برای کسانی که اهل مطالعات موسیقی‌شناسی هستند، نامی آشنا و ارجمند است. این پژوهشگر ارزنده ایرانی، بعد از ساله ا دوری از ایران، در طی سال‌های اخیر، کتاب‌های دیگری نیز برای انتشار آماده کرده است. نوشته‌های او برای پژوهشگران  بسیار قابل استفاده است.
برای نویسنده این یادداشت روشن نیست که چرا اقلیت معدود موسیقی شناسان ایرانی، به‌ویژه استادان مستقر در دانشگاه‌ها، دربارۀ این کتاب مطلبی ننوشته‌اند. آن هم بعد از دو سال که از چاپ آن می‌گذرد. این بی‌اعتنایی، چه عمدی و چه سهوی، از ارزش کتاب کم نمی‌کند. بسیاری از مقوله‌های مهم در این عرصه، برای اولین بار در همین کتاب به قلم دکتر حجاریان شرح شده‌‌اند. از جمله ، مکاتب موسیقی‌شناسی قومی، نظریه و روش تحقیق آن ، زبان و موسیقی، دیدگاه‌های سازشناسی و بالاخره، درآمدی بر فرهنگ‌شناسی موسیقی ایرانی.
نثر کتاب، خوشخوان، بی‌تکلف و گاه، اندک شتابزده است. جامعیت آن، باعث نشده که از مباحث تخصصی فاصله بگیرد و تمرکز آن به مطالب فنی، از فراگیربودن و همه فهم بودن آن نکاسته است. گو این‌که باب نقد و بررسی هم درباره آن بسته نیست و شرط اوّل ورود به این باب آن است که کتاب را بخوانند؛ و در کنار «اشکال»هایی که احتمالاً خواهند گرفت، تلاش و عمر صرف شده مؤلف ارجمند را برای فراهم آوردن چنین کتابی از نظر دور ندارند.

۲. ترس و تنهایی: کوارتت‌های دمیتری شاستاکویچ، نوشتۀ بابک احمدی، تهران نشر  مرکز ، ۱۳۸۸.
اولین کتابی است که به زبان فارسی با تمرکز به دمیتری شوستاکوویچ (یا به تعبیر مؤلف کتاب: دمیتری شاستاکویچ) تألیف شده و آن هم با تمرکزی ویژه بر یک گروه خاص از آثار او، یعنی کوارتت‌هایش. آگاهان به موسیقی کلاسیک اروپایی می‌دانند که قالب کوارتت، برای آهنگسازان خبره، دشوارترین منزلگاه طبع‌آزمایی بوده است. عمیق‌ترین آثار بسیاری از آهنگسازان، نظیر موتسارت و بتهوون، کوارتت‌های آخر عمر آنهاست؛ در حالی که سمفونی‌ها و کنسرتوهایشان بیش از کوارتت‌هایشان شهرت و شنونده دارند.
کتاب شامل سه فصل و سه پیوست است، به اضافه منابع، چند تصویر و نمایه‌ها؛ که این آخری به تازگی در اکثریت قریب به اتفاق کتاب‌ها دیده نمی‌شود. در حالی که شأن تحقیقی و امکان مرجع شدن کتاب را بالا می‌برد. با این همه، و با وجود کتابنامه جامعی که «در پایان این کتاب آمده است ، » نقش آقای بابک احمدی برای من خواننده چندان مشخص نیست. در واقع، نمی‌دانیم که کتاب، ترجمه محض است، و یا ترکیبی از ترجمه و تألیف و گردآوری. خوب بود جناب بابک احمدی به شیوه‌ای، سهم خود در هر یک از این میدان‌ها را مشخص و تفکیک می‌کرد تا خواننده بداند هر مطلب از کیست و کجاست تا اگر خواست مطلبی در این باره بنویسد، بداند که کدام را سند دقیق قرار دهد. از این موضوع که بگذریم، کتاب، برای اهل آن و برای دوستداران این موسیقیدان روس، اثری پرکشش و بامحتواست. چه خوب است آثار دیگری هم، با همین حد از علاقه و اعتقاد، در باره دیگر موسیقیدانان ، به چاپ برسد.

۳. خاطرات عارف قزوینی به همراه اشعار چاپ نشده. به کوشش: مهدی نورمحمدی. با مقدمه ایرج افشار. تهران، انتشارات سخن، ۱۳۸۸.
اکنون که این یادداشت را می‌نویسم، پنج روز از درگذشت ناباورانه استاد ایرج افشار می‌گذرد. دانشمندی خدمتگزار و فرهنگ‌شناسی بدون جانشین که نظیر او، دیگر نخواهد آمد. استاد این کتاب را پسندیده بود و مقدمه‌ای جامع بر آن نوشته که با ارجاعات فراوان به متن کتاب همراه است و در آن از کلی‌گویی خبری نیست.
بی‌تردید این کتاب که از مهم‌ترین منابع و مآخذ در زمینه شخصیت‌شناسی موسیقی ایرانی، به‌‌ویژه در دوره مشروطیت است، حاوی اسنادی ارزشمند است که به نظر می‌رسد انتشار آنها کمی هم دیر شده است. در این سی سال گذشته بسیاری از کسانی که عارف را دیده و با او مراوده و مکاتبه داشته‌اند ، از این دنیا رفته‌اند و اگر این اسناد ارزشمند زودتر به دست می‌آمد و نشر می‌یافت، می‌توانست با توضیحات و افزوده‌های آنها، گویاتر شود. زنده‌یادان غلامعل یرعدی آذرخشی و ابراهیم صفایی از آن جمله‌اند.
کتابی که فراهم آمدۀ آقای نورمحمدی است، درواقع کتابی است مکمل، و نه پایه‌ای؛ چرا که نمی‌توان در آن زندگی و نقش و آثار عارف قزوینی را از ابتدا تا انتها خواند. این کتاب برای افرادی نوشته شده است که مطالب فوق را از سایر منابع خوانده‌اند و کلیات و جزئیات زندگی او را می‌دانند. بگذریم از این که هنوز یک کتاب مرجع کامل درباره این چهرۀ هنرمند عصر مشروطیت وجود ندارد و باید روزی نوشته شود. مطالعه این کتاب، سفری است هم شیرین و هم دردناک، به دورانی که اکنون به تاریخ پیوسته و آخرین شاهدانش هم از میان رفته‌اند.

شروین وکیلی
پژوهشگر

سه کتابی که فکر می‌کنم بهتر از همه کتاب هایی بودند که سال گذشته آنها را خواندم ، این کتاب ها هستند :
۱.فروپاشی (Collapse)، نوشتۀ: جیرد دایموند
۲.چه کسی انجیل را نوشت؟ (?Who wrote the Bible) نوشتۀ: فریدمن
۳. حکیم رازی، نوشته پرویز اذکائی
هر سه کتاب به دلیل عمق دانش نویسنده آن، بدیع بودن شیوۀ پرداختن به موضوعی مشهور و مرسوم، و سازماندهی دقیق ارائۀ مطالب در خور ستایش بودند. راستش کتاب حکیم رازی را پارسال خوانده بودم ، اما آنقدر خوب بود که دریغم آمد در باره آن چیزی نگویم.

احسان هوشمند
پژوهشگر مطالعات قومی

در سال گذشته دو کتاب فدرالیسم در جهان سوم ( دو جلد  نشر هزار ،۱۳۸۹ ) و بنیادهای هویت ملی ایرانی (پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی ، ۱۳۸۸) مهمترین آثاری بوده اند که آنها را خواندم و از آنها درس‌ها و بهره‌های فراوان بردم. اولی، یعنی فدرالیسم در جهان سوم پژوهشی است از پژوهشگر طرفه کار، محمدرضا خوبروی پاک ،و دومی، اثری است از استاد ارجمند، دکتر حمید احمدی ، استاد دانشگاه  تهران.

    امروزه مباحث هویتی جایگاه مهمی در حوزه دانش های جامعه شناسی، تاریخ، علوم سیاسی ، حقوق و روانشناسی اجتماعی یافته اند و در ایران نیز یکی از مباحث مورد توجه جامعه کتابخوان است. بر این اساس، آثار گوناگونی نیز به چاپ رسیده و می رسد؛ اما دو کتاب یادشده، هر یک از منظری ویژه ، به موضوع هویت و مدیریت سیاسی تنوع هویتی و فرهنگی پرداخته اند .

    حمید احمدی در کتاب  بنیادهای هویت فرهنگی ایرانی، ضمن آنکه مباحث نظری و مفاهیم و روش شناسی مطالعات علوم اجتماعی در این خصوص را به کنکاش گذاشته، دیدگاه های گوناگون نویسندگان سنتی، مدرن و رهیافت های تاریخی نگر را در باره هویت ملی در ایران مورد نقد و بررسی قرار داده است و در نهایت، چالش‌های فراروی هویت ملی ایرانی و راه های بازسازی آن را از منظر شهروندمحوری طرح کرده است. این اثر نخستین گام در این نوع مطالعات است که حمید احمدی به جدیت و دقت توانسته است ابعاد موضوع را واکاوی و نقد کند.

    محمدرضا خوبروی پاک در کتاب دوجلدی فدرالیسم در جهان سوم با بررسی نظام‌های سیاسی و حقوق حاکم بر آرژانتین، هند، برزیل، نیجریه، مکزیک، امارات متحد عربی، پاکستان، مالزی ، آفریقای جنوبی و چند کشور دیگر به بررسی نظام فدرالی هر یک از این کشورها پرداخته است. در این کتاب خوبروی پاک نشان داده است که به تعداد کشورهایی که فدرال هستند، می‌توان نظام‌های فدرالی  مختلف و متفاوت را نشان داد. دیگر اینکه، از کشوری به کشور دیگر، نظام فدرال از نظر تفکیک اختیارات، روابط میان تیره‌ها و قوم‌ها، اختیارات ایالت‌ها و… با یکدیگر متفاوت است، و بر خلاف نظر کسانی  که نظام فدرال را ” کیمیای سعادت ” می خوانند ،  گردانندگان این ساختار و دستگاه سیاسی در اداره  کشور خود با مسائل و دشواری‌های پیچیده‌ای روبرو هستند.

نظر شما