نوشتۀ : احسان هوشمند
به گزارش گروه رسانهای شرق، تقدیر و سرنوشت قارۀ آفریقا با پیچیدگیهای سیاسی، قومی، زبانی، دینی و مذهبی رقم خورده است. امروزه آفریقا متشکل از ۵۴ کشور (با احتساب دو نیمچه کشور صحرای غربی و سومالیلند) است. بیش از یک میلیارد و ۵۵۰ میلیون نفر در قارۀ آفریقا سکونت دارند؛ یعنی در حال حاضر نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت کل جهان در این قاره ساکن است. ساختار سنی جوان و رشد درخور توجه جمعیت قارۀ آفریقا، دیگر مشخصۀ جمعیت این قاره است. پیشبینی میشود با توجه به رشد جمعیت و جوانی ساختار جمعیت این قاره، در ۲۵ سال آینده جمعیت آن بالغ بر دو و نیم میلیارد نفر شود.
قارۀ آفریقا سرزمین سکونت اقوام و قبایل مختلفی است که به صورت پیچیده و درهم تنیدهای در گسترۀ این قاره پراکنده هستند. نزدیک به سه هزار گروه قومی با بیش از دو هزار زبان متفاوت در قاره آفریقا وجود دارد؛ یعنی حدود یک سوم زبانهای جهان در این قاره گویشور دارند. حضور استعمار اروپایی و عثمانی در این قاره، به علاوه ویژگیهای اقلیمی، انسانی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی، ساختار نامتجانس و پیچیدهای را ایجاد کرده است. تشکیل کشورهای مصنوعی با مرزهای مصنوعیتر بر این پچیدگیها افزوده است. این وضعیت موجب بیثباتی گستردهای در این قارۀ بزرگ و بااهمیت شده است. بر اساس یک بررسی علمی، از مجموع ۸۳۲ کودتای نظامی که از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۲۳ در جهان روی داده، حدود ۴۱۳ کودتا یا نیمی از کودتاهای جهان در این دوره در قارۀ آفریقا رخ داده است. قارۀ آفریقا به دلیل این ویژگیهای، یکی از مناطق مستعد جنگ و درگیریهای داخلی با احتمال زیاد است. در نتیجه، در همین دورۀ زمانی، یعنی از ۱۹۵۰ به بعد، حدود ۳۵ درصد از جنگهای داخلی جهان با تراکم بالاتر درگیری در قارۀ آفریقا روی داده است.
سودان یکی از کشورهای بزرگ و راهبردی قارۀ آفریقاست. سودان با مساحتی نزدیک به یک میلیون و ۸۸۶ هزار کیلومتر مربع، سومین کشور پهناور قارۀ آفریقا محسوب میشود و با جمعیتی نزدیک به ۵۰ میلیون نفر، پس از نیجریه و اتیوپی، سومین کشور پرجمعیت قاره است. سودان به دلیل موقعیت ارتباطی میان قارۀ آفریقا و کشورهای عربی، تنوع فوقالعادهای از گروههای زبانی و قومی و قبایل متنوع دارد؛ به گونهای که در یک نگاه کلی، جمعیت سودان به دو گروه عرب سودانی و گروه آفریقایی غیرعرب تقسیم میشود که در مجموع بیش از ۵۰۰ گروه قومی در این کشور مستقر هستند و برآورد میشود بیش از ۴۰۰ زبان هم در سودان گویشور دارند.
از ابتدای استقلال سودان از انگلستان و مصر در سال ۱۹۵۶ تاکنون، بیش از ۱۵ اقدام به کودتا یا کودتای موفق در آن روی داده است. کودتای جعفر نمیری در ۱۹۶۹ و کودتای عمر البشیر در ۱۹۸۰ از شناختهشدهترین کودتاهای موفق این کشور آفریقایی هستند. جنگهای داخلی سودان در قارۀ آفریقا به عنوان طولانیترین و مرگبارترین جنگهای داخلی این قاره و جهان شناخته میشوند که تجزیۀ سودان جنوبی یکی از نتایج این درگیریهای خونین داخلی است.
از همان ابتدای استقلال سودان تا ۱۹۷۲، جنگ میان دولت عمدتا عرب و مسلمان با شورشیان جنوب سودان استمرار داشت. دورۀ دوم جنگهای سودان از ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۵ به مدت ۲۲ سال استمرار داشت که بیش از دو میلیون نفر کشته و چهار میلیون نفر آواره بر جای گذاشت و در سال ۲۰۱۱ سودان تجزیه، و سودان جنوبی از آن کشور جدا شد. ضمن آنکه از ۲۰۰۳ تاکنون نیز منطقه دارفور شاهد جنگ داخلی قومی است. همچنین از سال ۲۰۲۳ تاکنون نیز شاهد جنگی تمامعیار بین ارتش سودان (SAF) و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) در خارطوم هستیم. نیروهای پشتیبانی سریع که از حمایت برخی کشورهای قدرتمند و نیز حمایت آشکار امارت های متحد عربی برخوردار است، دیدگاههای عرب – اسلامیگرایانه دارد. سودان در وضعیت کنونی به چند بخش تقسیم شده است: بخش شمالی و شرقی در دست ارتش سودان و بخش غربی و مرکزی نیز در دست نیروهای پشتیبانی سریع قرار دارد. دیگر گروههای مسلح و شورشی نیز بر دیگر بخشهای سودان سیطره دارند. برآورد میشود، بر اثر جنگهای داخلی طولانی سودان تاکنون نزدیک به سه میلیون نفر کشته و میلیونها نفر نیز زخمی شده باشند. همچنین برآورد میشود، در سالهای اخیر بیش از هشت میلیون نفر در داخل سودان آواره شده و بیش از دو میلیون نفر به کشورهای همسایه پناه بردهاند. برخی برآوردها حاکی از صدها میلیارد دلار خسارت ناشی از جنگهای داخلی گسترده در سودان است. با جدایی سودان جنوبی، بیش از ۲۵ درصد از قلمرو سودان تجزیه و ۲۰ درصد جمعیت سودان نیز در قلمرو سودان جنوبی قرار گرفت. بیش از ۷۵ درصد از ذخایر نفت سودان نیز در قلمرو سودان جنوبی قرار داشت.
سودان جنوبی نیز پس از تجزیه از سودان، در ۱۴ سال گذشته شاهد جنگهای داخلی بر سر رقابتهای قومی و قبیلهای، کنترل منابع نفت و دیگر عوامل بوده که تلفات درخور توجهی بر جای گذاشته و در نتیجه این کشور جدید و جنگزده در ساختن یک ملت دچار شکست عمیقی شده است. در درگیریهای قومی و سیاسی سودان جنوبی نیز افزون بر قحطی و صدمات و مرگومیر ناشی از آن، بیش از ۴۰۰ هزار نفر کشته و حدود یکسوم جمعیت یعنی چهار میلیون نفر آواره شدهاند. سودان جنوبی، یعنی کشوری که در ۱۴ سال گذشته از سودان تجزیه شد، با وجود منابع فراوان نفت، این روزها یکی از فقیرترین و جنگزدهترین مناطق جهان محسوب میشود.
در روزهای گذشته، الفاشر، مرکز ایالت دارفور شمالی، پس از عقبنشینی ارتش سودان به دست نیروهای پشتیبانی سریع ( RSF )، به رهبری محمد حمدان دقلو یعنی نیروهای مورد حمایت امارات افتاده است. این شهر در ۱۸ ماه گذشته در محاصره نیروهای پشتیبانی سریع قرار داشت و بالاخره سقوط کرد. گزارشهای خبری حاکی از خشونت و قتلعام شهروندان در الفاشر است. با وجود گسترش دامنۀ درگیریها و خشونتهای سازمانیافته علیه غیرنظامیان، تاکنون برای آتشبس و حل و فصل مسائل سودان راه حلی غیرنظامی پیدا نشده است. این در حالی است که دامنۀ شکافهای زبانی و قومی در سودان روز به روز در حال گسترش است. آنچه در سودان در حال بروز است، نوک کوه یخی است که بر شانۀ تعارضات قومی و دمیدن بر قومگرایی و نفرتپراکنیهای قومی، زبانی و دینی استوار شده است. جهان در حالی ربع قرن بیست و یکم را پشت سر میگذارد که مباحث قومی به یکی از مهمترین متغیرهای مؤثر بر جنگ و خونریزی بدل شدهاند. آنچه در این روزهای خونین در سودان میگذرد، سنگینی هراس و اضطراب بزرگی بر وجدان بشریت است. آیا نهادهای آفریقایی یا سازمانهای بینالمللی چشمان خود را بر وقایع سودان همچنان بسته نگه میدارند؟ در سودان، انسانیت قربانی افراطیگری قومی، زبانی و دینی شده است؛ آیا مجالی برای تجدید نظر در این مسیر خونبار فراهم میشود؟ آیا در کنار مسائل حاد امروز جهان، جایی هم برای توجه به رنج و آلام شهروندان سودانی تعریف میشود؟ آیا رسانههای جهان به وظایف حرفهای خود در قبال سودان عمل میکنند؟
برگرفته از : روزنامۀ شرق، ۱۱ آبان ۱۴۰۴ (با ویرایش)

نظر شما