۸ - اردیبهشت - ۱۳۹۴
سالار سیف الدینی


سالار   سیف الدینی

سالار سیف الدینی

مقاله ی دیروز روزنامه ی « نیویورک تایمز» با این پیشفرض که « ایرانی ها در پی عظمت طلبی و احیای امپراتوری هستند و ریشه های این قضیه به پیش از اسلام و دست کم به صفویه می رسد» ، می گوید : « نباید به مذاکرات ایران – غرب خوشبین بود و آمریکا بهتر است وارد این مسیر نشود ؛ چون بی فایده است . »

در هفته های گذشته که ایرانیان برای دفاع از خود در برابر رفتار ماموران دولت عربستان ، اقدامات شنیع ماموران عربستانی را محکوم کردند ، مهدی خلجی یکی از کسانی  بود که در راستای دفاع از عربستان و اسرائیل و نسبت دادن نژادپرستی و فاشیسم به ایرانیان دچار اسهال قلم  شده بود . مهدی خلجی یکی از نویسنده های این مقاله است .

سونر چاغاپتای ، تحلیلگر سیاسی تُرک ساکن آمریکا از دیگر نویسندگان این مقاله است. چاغاپتای بیشتر از ترکیه در آمریکا شناخته شده است و گاه تزها و تحلیل های نه چندان دقیقی هم در خصوص سیاست داخلی ترکیه می دهد. وی در سال ۲۰۱۰ از ظهور احتمالی «نئوکمالیسم» در برابر نئو سلامیسم یا اسلام گرایی جدید  «حزب عدالت و توسعه » سخن گفته بود . تحلیل وی این بود که با رفتن دبیرکل جدید حزب جمهوریخواه ، این حزب تجدید قوا کرده و قادر به کسب قدرت در آینده خواهد شد !

نویسنده ی سوم این مقاله ، جیمز  فرانکلین جفری ، سفیر سابق آمریکا در بغداد است .

  1. نقطه ی مشترک این سه نفر چیست که برای یک یادداشت دوصفحه ای بسیج شده اند ؟

پاسخ : هر سه نفر عضو انستیتو واشینگتن هستند که به جناح نئوکان های آمریکایی نزدیک است. رونوشتی از این مقاله در صفحه ی نخست سایت انستیتو  واشنگتن درج شده است .

  1. انستیتو  واشینگتن چیست و چه اهدافی را دنبال می کند ؟

پاسخ : این بنیاد تحقیقاتی در سال ۱۹۸۵ توسط یکی از مدیران آیپک (لابی اسرائیل) به نام «مارتین ایندک» پایه گذاری شد. پل وولفویتز ، از طراحان جنگ عراق نیز از چهره های شاخص این موسسه است . خب … طبیعی است که این بنیاد در راستای منافع اسرائیل (یکی از اهداف تاسیس همین است : منافع مشترک آمریکا و اسرائیل) حرکت خواهد کرد.

خب … حال باید پرسید : یک ایرانی در بین این همه ضدایرانی چه می کند ؟

پاسخ : او نقشی شبیه آن دسته از هندوستانی ها را بازی می کند که با استعمار انگلستان همکاری می کردند؛ یا آن دسته از یهودی ها  که به هنگام دفن قربانیان قتل عام آشویتس ، لاشه ها را دفن می کردند ؛ یا حداکثر کسی شبیه اعضای دولت ویشی، شاید هم کسانی که در قدیم ، دروازه های شهر را از داخل بر روی مهاجمین بازمی کردند.

***

هفته ی پیش نوشتم که جنجال نسبت دادن نژادپرستی و عرب ستیزی به ایرانیان در فضای مجازی ، چیزی جز یک پروژه نیست و مدعیانش همان مخالفان مذاکرات هسته ای هستند .

روح این مقاله هم آمیزه ای از هر دو گرایش است : در گام اول پیشفرض عظمت طلبی و امپریالیسم ایرانی ها، برای دامن زدن به «ایران هراسی» طرح می شود و در گام دوم ، ادعای عدم موفقیت مذاکرات با تکیه بر نتایج و پیامدهای طبیعی پیشفرض قبلی ؛ زیرا ملت یا دولتی که به شدت ناسیونالیست باشد، خطرناک است و باید همچنان در انزوا بماند.  کُد مقایسه با «آلمان نازی» مرجعی است که به همین پیشفرض برمی گردد ؛ به ویژه که یهودی ها از نازی ها متنفرند و نویسندگان این مقاله همگی در خدمت یک موسسه ی اسرائیلی هستند .

کشوری که بتوان آن را شبیه آلمان نازی جلوه داد ، باید تحریم، منزوی و تضعیف شود ،  به ویژه که نویسندگان مقاله مدعی اند این خصلت (عظمت طلبی یا هر چیزی که اسمش را بگذاریم ) مربوط به حکومت جمهوری اسلامی هم نیست بلکه در سرشت «کشور» و حافظه ی تاریخی ایران قرار دارد و اصولا سرشت ملی ایرانیان با آن شکل گرفته است. مرجع «ایران باستان» و سپس «دولت صفویان » که بازتولید همان دولت بود، اشاره به این جوهر است .

باید منتظر دیگر اقدامات مدعیان خطرناک نژادپرست دانستن ایرانی ها بود. یک محور دیگر را هم باید به این دو افزود : هواداران حمله ی نظامی به ایران .

 این سه گروه بر هم منطبق اند .

* در پایان یک پرسش دیگر می ماند که باید آن را هم پاسخ دهیم : چرا این عده ، حس وطنخواهی مردم را نشانه گرفته اند و اینقدر روی این مسئله سرمایه گذاری می کنند ؟

پاسخ : چون وطنخواهی یک مکانیسم دفاعی است. جنگ طلبان می اندیشند ، پیش از حمله (منظور هر نوع جنگی است فراتر از معنای کلاسیک آن) به کشوری که دارای «ریشه» است ، اول می باید مکانیسم های دفاعی آن  را مختل کرد و پس از طرح  گزاره هایی مانند «استقلال به چه درد می خورد»، «مرزها تصنعی هستند» ، «وطنخواهی زشت و قبیح است» و… بخشی از جامعه را از کار انداخت و بی تفاوت کرد و پس از آن وارد عملیات شد . برای این کار هم به برخی از ایرانی ها یا ایرانی نماها نیاز  است، که پیشاپیش خود را به معرض بیع گذاشته باشند؛ خرده پاهایی مانند پایگاه های «توانا» و «تقاطع» تنها بخشی از این گروه اند .

نظر شما