۲۴ - اسفند - ۱۳۹۳
فریبا نبوی طهر‌انی‌فر


 

اشاره : رسم زیبای آتشبازی چهارشنبه سوری سال های دور

در سال های اخیر به رفتارهای نامتعارف و خشونت باری تبدیل

شده و سبب آسیب رسیدن به رهگذران و همسایگان و کودکان

بی دفاع شده است . نویسنده ی این مطلب ، رفتار نامتعارف و

بیرون از  هنجار و  مخل به مبانی «حقوق شهروندی»   گروهی 

ماجراجوی را موضوع مقاله ی خود قرار داده است .

 

 

می تونست قصه جور دیگه ای تمام شه …
می تونست وضعیت دیگه ای باشه !
می تونست چهارشنبه سوری سال ۱۳۹۲ برای آرش هم ، پر از شادی و شور و مملو از هیجان باشه و آرش ۱۷ ساله به جای گذراندن دوران محکومیت در زندان و انتظار قصاص نفس ، روزهای خوش نوجوانی را تجربه نموده و به آینده ای روشن ، فکر کند.
به راستی چرا  آرش مرتکب چنین اشتباه بزرگی شد ؟
چرا او درک درستی از شادی و هیجان ندارد و به دنبال شیوه های خطرناکی است ؛ که خود نیز هنوز در حیرت است که آیا واقعا او مرتکب این جرم شده یا دیگری …
او می گوید : من نارنجک را به سمت ستون پل هوایی پرتاب کردم و نمی دونم چطور به مامور نیروی انتظامی اصابت کرد ، انفجاری که علاوه بر نصف شدن موتور مامور ، باعث انفجار کلاه  کاسکت و در نتیجه اصابت ۸ ترکش به جمجمه مامور  شد.
اما دریغ و درد که این امر واقعیت دارد و آرش باید در انتظار مجازات باشد ؛ چرا که جرمش قتل عمد است و حکمش قصاص نفس !
لحظه های هیجانی آرش چه زود فرو نشست و سرمایه ی جوانی و عمرش چه سریع در آتش غفلت و ندانم کاری خاکستر شد.
سوری که آرش از چهارشنبه ی آخر سال ۱۳۹۲ خورد ، برای همیشه او را از صحنه زندگی خارج ساخت …
مانده سرگردان نگاهم در شب آرام آیینه
ما به کجا رسیده ایم ؟

در پاسخ به این سوال شاید بد نباشه با هم سری به گذشته های نه چندان دور زده و کمی در کوچه پس کوچه خاطرات قدم بزنیم ؛ اون موقع که زندگی ها ساده تر و دل ها بی آلایش تر بود ؛ محبت به زلالی آب و عشق به رنگ شقایق بود .
روزگاری که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها حرمت داشتند و جاشون روی چشم همه بود .
پدر، نماد اقتدار و مادر مظهر مهر و عطوفت ، چون دو بال نیرومند ، همواره چتر حمایت شان بر سر فرزندان گسترده بود .
بچه ها هم در دنیای پاک و معصومانه ، با بازی « قایم باشک» ، خودشونو پیدا می کردند و با « الک دولک » ، دقت شونو در رسیدن به اهداف زندگی بالا می بردند و با « لی لیکردن » یاد می گرفتند که  گام هاشونو  با احتیاط بردارند ….
روزگاری که نفس حیاط های قدیمی، با عطر  گل های یاس و نسترن، تازه می شد و زندگی ، فرش خود را در کنار شمعدانی های لب حوض می گسترد .
سر و صدای گنجشک ها روی شاخه های درخت شمشاد و  کاج ، با طنین صدای الله اکبر موذن به هنگام ظهر در هم می آمیخت و دل ها تا عرش خدا بالا می برد .
آسمان پاک و آبی شهر و روستا با تکه های سپید ابر به خود می بالید و به پرندگان شوق پرواز می داد .
صبح با قل قل سماور زیر سایه ی درخت مو ، می شد به زندگی لبخند زد و شب پولک ستارگان را از مخمل آسمان چید …
نوروز ، عیدی باستانی با شکوه فراوان بود که با سبزه و سنبل، در هر خانه ای را می زد و دید و بازدید با لباس های نو ، ارمغان بهاری بود که شادی را به دل ها ارزانی می داشت.
سیزده به در ، روزی که سخاوت دشت و دمن را پیشکش می کرد .
یلدا شبی به وسعت عشق در تداوم درک لحظه های با هم بودن …
چهارشنبه سوری شبی زیبا و خاطره ای که برافروختن آتش و پریدن از روی آن ، در آخرین روزهای سرد سال، بهانه ای بود برای دور هم جمع شدن و گستردن بساط شادی در حیاط هایی که پرتو  آتش به روشنی آن می افزود و ضمن گرفتن زردی از چهره ها ، قلب ها را به نور محبت خالق هستی روشن می ساخت…

نقاشی ای از شب چهارشنبه سوری در سال های نه چندان دور . به راستی ، آرامش و شادمانی ای که در این نقاشی می بینیم ، به کجا رفته است ؟

نقاشی ای از شب چهارشنبه سوری در سال های نه چندان دور . به راستی ، آرامش و شادمانی ای که در این نقاشی می بینیم ، به کجا رفته است ؟

نه ، هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند !

از آن روزها زمان زیادی نگذشته ، ولی ما از اون روزهای ساده و قشنگ ، از آن روزهایی خدایی ، خیلی فاصله گرفته ایم . خیلی راحت از آن همه خاطره دست شسته ایم و در تب و تاب زندگی ماشینی ، نه تنها خود ، بلکه حتی اصل زندگی را هم گم کرده ایم …
و چه ساده می انگاریم که زندگی می کنیم !
زندگی اکنون به زورقی می ماند که در تلاطم امواج خروشان خود ، هر دم ما را به سمتی می راند .
کاش می توانستیم یا حداقل می خواستیم بفهمیم که چرا معنی و مفهوم خیلی از واژه ها را گم کرده ایم …
جواب ما به نسل جوان چیست؟ نسلی که گمشده ی خود را در دنیای مجازی می جوید و جز سراب به چیزی دست نمی یابد ؟
و چگونه می توانیم نسل جوان را با فرهنگ و رسوم زیبای دیرین آشتی دهیم ؟

حلقه زدن بر گرد آتش چهارشنبه سوری و شادمانی کردن

حلقه زدن بر  گرد  آتش چهارشنبه سوری  و  شادمانی کردن

چگونه می توانیم عیدها و مراسم سنتی و مفهوم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده ، شب یلدا و… را به او بشناسانیم ؟
روزهایی که هر کدام یادآور موهبت های خدایی در حق بندگانی است که باید شکر آن را بجا آورده و از آنها غافل نشوند .
چرا دیگر چهارشنبه سوری نه تنها برای جامعه شادی آور نیست بلکه هر ساله با دلهره ای همراه است که اغلب افراد را از فعالیت روزمره اجتماعی باز می دارد و خانه نشین می سازد ؟
چرا این روز، بیشتر به میدان جنگ شبیه است و انفجار انواع مواد آتشزا ، تنها وسیله ی سرگرمی جوانان و نوجوانانی است که درک درستی از برپایی این سنت دیرینه ندارند و به رغم تذکرات و هشدارها، هر سال افراد بی گناهی را روانه ی قبرستان یا راهی بیمارستان می کنند؟
چرا باید بازار سودجویانی که با سو استفاده از هیجانات جوانان، جان مردم را دستمایه قرار داده و با تولید و توزیع مواد منفجره ، سود کلانی به جیب می زنند ، گرم گرم باشد ؟
چرا قصه ی زندگی آرش باید تلخ و دردناک نوشته شود و  هستی آرش ، هیزم آتش سوداگران مواد آتشزا و محترقه شود ؟
مگر نه این است که اگر پیمانه ی مغزها از ارزش های الهی- انسانی تهی باشد ، افراد مغرض و فرصت طلب آن را از پلیدی ها و پلشتی ها پر می کنند؟
باید به جوانان مان گوشزد کنیم و در مقابل خط قرمزهایی که برایشان مشخص می کنیم، زمینه ی تفریحات سالم، سرگرمی های ورزشی، فرهنگی و … را فراهم کنیم و آن گاه انتظارات خود را از آنها بالا ببریم. جوان امروز، نیروی بالقوه و سرمایه ی ارزشمندی است که باید از توانایی و استعدادهایش در جهت اصلاح امور بهره برد . در این میان، وظیفه ی خطیر جامعه ، ضمن تسهیل شرایط، احترام و  اکرام و بازگذاردن مسیر پیشرفت و تعالی جوانان است تا از انحراف و تباهی آنان جلوگیری شده و زمینه ی سوء استفاده از آنها فراهم نشود .

نور – صدا  – دود

هیچ کس از دیگری نمی پرسد که موضوع چیست ؛ این همه شلوغی برای چیست ؟ این همه سر و صدا و انفجار و دود چیست ؟ همه می دانند در این شب ، بزرگ ترها،  کوچک ترها را برای تماشای ترقه بازی یا ترقه زدن به خیابان می آورند . اهالی هر محله ای به کوچه و خیابان می آیند و انواع و اقسام ترقه ها را به در و دیوار و آسمان و زمین می زنند ؛ لحظه ای صدای انفجار مواد محترقه و نور و دود حاصل از آن قطع نمی شود. در این هنگامه ، بچه ی خردسالی ترقه ای از دست پدرش می گیرد  و به سوی مادر می دود . مادر کبریت را از کیف بیرون می آورد و فتیله را روشن می کند . بچه ترقه را پرتاب می کند . ناگهان نوری خیره کننده… صدای گوشخراش انفجار و سپس دود غلیظ خفه کننده ؛ وحشت و  ناله و  فریاد بچه بلند می شود ! مامان چشمم…
آری! این روزها شب چهارشنبه سوری ، شبی است پرمخاطره ؛ شبی که یک لحظه صدای انفجار و دود و نور قطع نمی شود؛ شبی که در آن مبالغ زیادی دود شده و به هوا می رود …
با توجه به نزدیک شدن چهارشنبه ی آخر سال و مخاطراتی که هر سال، افراد بسیاری را تهدید می کند ، در ادامه نگاهی می اندازیم به قاون های موجود در این زمینه و به جرائم ناشی از استفاده از این مواد محترقه اشاره می کنیم .

مواد آتشزا (محترقه) از منظر قانونگزار

مطابق قانون ، حمل و نگهداری و خرید و فروش مهمات جنگی بدون مجوز ممنوع بوده و مجازات دارد . بنابراین چنانچه از سوی نیروی انتظامی گزارشی مبنی بر دستگیری عاملین و توزیع کنندگان مواد محترقه و حمل و نگهداری آن به مراجع قضایی برسد ، ابتدا می بایست مواد کشف شده  به کارشناسی ارسال شود. چنانچه پاسخ کارشناسی حکایت از ممنوع بودن آنها داشته باشد ، پس موضوع مشمول مواد ۱۱ و ۱۲ « قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز ۰۷/۰۶/۱۳۹۰ » است. مفاد این مواد به شرح زیر است :

ماده ی ۱۱ ـ هر کس مرتکب قاچاق اقلام یا مواد تحت کنترل شود یا به ساخت و مونتاژ هر یک از آنها اقدام کند ، به ترتیب زیر به مجازات تعزیری محکوم می‌شود :
الف ـ مواد رادیواکتیو یا میکروبی، به حبس از بیست و پنج تا سی سال
ب ـ مواد منفجره ی نظامی یا شیمیایی، به حبس از پنج تا ده سال
پ ـ مواد ناریه یا منـفجره ی غیرنظامی، به حبس از دو تا پنج سال و جزای نقدی یک تا دو برابر ارزش مواد کشـف شده و در صـورتی که هدف از ارتکاب جرم مقاصد غـیرامنیتی از قبیل بهره‌برداری غیرمجاز از معادن باشد، به حبس از شش ماه تا دو سال
ت ـ گازهای بی‌حس‌کننده، بیهوش‌کننده و اشک‌آور ، به حبس از دو تا پنج سال

ث ـ مواد محترقه و شوک‌دهنده‌ها (شوکرها)، به حبس از شش ماه تا دو سال

ماده ی ۱۲ ـ هر کس به طور غیرمجاز اقلام یا مواد تحت کنترل را خریداری ، نگهداری یا حمل نماید و یا به توزیع یا فروش آنها اقدام کند و یا هر گونه معامله ی دیگری با آنها انجام دهد ، به ترتیب زیر به مجازات تعزیری محکوم می‌شود :

الف ـ مواد رادیواکتیو یا میکروبی ، به حبس از پانزده تا بیست و پنج سال
ب ـ مواد منفجره ی نظامی یا شیمیایی، به حبس از دو تا پنج سال
پ ـ مواد ناریه یا منفجره ی غیرنظامی ، به حبس از شش ماه تا دو سال و جزای نقدی یک تا دو برابر ارزش مواد کشف‌شده و در صورتی که هدف از ارتکاب جرم مقاصد غیرامنیتی از قبیل بهره‌برداری غیرمجاز از معادن باشد، به حبس از نود و یک روز تا شش ماه
ت ـ گازهای بی‌حس‌کننده، بیهوش‌کننده و اشک‌آور، به حبس از شش ماه تا دو سال
ث ـ مواد محترقه و شوک‌دهنده‌ها (شوکرها)، به حبس از نود و یک روز تا شش ماه
تبصره ـ خـرید و حمل مواد محترقه غیرمجـاز که برای جشنـها و مراسم استفاده می‌شود ، مستوجب جزای نقدی از پانصد هزار ریال تا ده میلیون ریال است. مواد محترقه‌ای که به تشخیص وزارت دفاع خطرساز نیست ، از شمول این ماده و تبصره آن خارج است.

ماده ی ۱۳ ـ در صورتی که قاضی با جلب نظر کارشناسان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح یا سازمان انرژی اتمی در مورد مواد رادیواکتیو تشخیص دهد اقلام یا مواد تحت کنترل، با توجه به مقدار و میزان خسارات احتمالی، عمده و انبوه بوده است، چنانچه مرتکب محارب شناخته نشود، وی را به حبس تعزیری از بیست و پنج تا سی سال محکوم می‌نماید.
اما چنانچه مواد محترقه ی مکشوفه ،مهمات جنگی محسوب نشوند  ،لذا از شمول قانون فوق خارج بوده و فی حد نفسه حمل و نگهداری و یا خرید و فروش و یا توزیع آنها جرم نمی باشد که با این وصف، دیگر نمی توان افراد را دستگیر نمود و از این حیث تحت تعقیب قرار داد. لذا پیشنهاد می شود که مقنن در این زمینه قوانین محدودکننده و بازدارنده ای را تصویب نماید و البته بر نهادهای اجرایی یا قضایی مربوط فرض است که لوایح لازم را پس از تنظیم و تنسیق، به مجلس شورای اسلامی ارسال نمایند.
البته جلوگیری از توزیع مواد محترقه ای که مهمات جنگی محسوب نمی شوند ،صرفاً ایام پایانی سال و خصوصاً شب چهارشنبه سوری از مجرای قواعد و مقررات اقدامات تأمینی و تربیتی بلااشکال و حتی بر آن تأکید داریم .

جرائم ناشی از انفجار مواد محترقه

همانگونه که در بالا ذکر شد ، نگهداری و استفاده از مواد آتشزا (محترقه ) در پاره ای اوقات به خودی خود، جرم محسوب می شوند و پاره ای اوقات خیر ، اما نکته ی حائز اهمیت آن است که از انفجار مواد محترقه نیز، جرائمی به وجود می آید که ذیلاً به آنها اشاره می شود :

۱- احراق و تخریب و اتلاف اموال
هیچ تردیدی نیست که در ایام پایانی سال، خصوصاً شب چهارشنبه سوری، از تبعات انفجار مواد محترقه آتش سوزی اموال دولتی و خصوصی و نیز، تخریب و اتلاف آنها ایجاد می شود . لذا چون این اتلاف و تخریب و آتش سوزی عمدی محسوب می شود مشمول مواد ۶۷۵ تا ۶۷۸ قانون مجازات اسلامی است .
ماده ی ۶۷۵ : هرکس عمداً، عمارت یا بنا یا کشتی یا هواپیما یا کارخانه یا انبار و به طور کلی هر محل مسکونی یا معّد برای مسکنی یا جنگل یا خرمن یا هر نوع محصول زراعی یا اشجار یا مزارع یا باغ های متعلق به دیگری را آتش بزند ،به حبس از ۲ تا ۵ سال محکوم می شود .
تبصره – مجازات شروع به جرائم فوق ۶ ماه تا ۲ سال حبس می باشد .
ماده ی ۶۷۶ – هر کس سایر اشیاء منقول متعلق به دیگری را آتش بزند ، به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم خواهد شد .
ماده ی ۶۷۷ – هرکس عمداً اشیاء منقول یا غیرمنقول متعلق به دیگری را تخریب نماید یا به هر نحو کلاً یا بعضاً تلف نماید و یا از کار اندازد ، به حبس از شش ماه تا ۳ سال محکوم خواهد شد .
ماده ی ۶۷۸ – هرگاه جرائم مذکور در مواد ۶۷۶ و ۶۷۷ به وسیله ی مواد منفجره واقع شده باشد ، مجازات مرتکب ۲ تا ۵ سال حبس است .
۲ – صدمات جسمی عمدی
هیچ شکی نیست که نور و صدا و دود ناشی از انفجار مواد محترقه در ایام پایانی سال موجب آسیب های جسمی و بدنی به رهگذران و افرادی می شود که در خانه ها در حال استراحت هستند و این آسیب ها نیز عمدی محسوب می شود و طبق ماده ی ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی قابل مجازات است .
ماده ی ۶۱۴ – هرکس عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورد که موجب نقصان یا شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضا یا منتهی به مرض دائمی یا فقدان یا نقص یکی از حواس یا منافع یا زوال عقل مجنی علیه گردد ،در مواردی که قصاص امکان نداشته باشد ،چنانچه اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجّری مرتکب یا دیگران گردد ، به ۲ تا ۵ سال حبس محکوم خواهد شد و در صورت درخواست مجنی علیه ، مرتکب به پرداخت دیه نیز محکوم می شود .
۳ – انجام حرکات غیر متعارف
جوانان و نوجوانان در ایام آخر سال و خصوصاً شب چهارشنبه سوری مرتکب حرکات نمایشی فراوان می شوند که نتیجه ی آن هیاهو و جنجال و اخلال در نظم و آسایش عمومی بوده و این موضوع نیز از منظر مقنن جرم محسوب شده است. ماده ی ۶۱۸ می گوید : هرکس با هیاهو و جنجال و یا حرکات غیرمتعارف یا تعرض به افراد ، موجب اخلال در نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را از کسب و کار باز دارد ،به حبس از سه ماه تا یکسال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد .
۴ – مزاحمت برای اطفال و زنان
بارها مشاهده شده است که برخی از استفاده کنندگان از مواد محترقه، قصد آزار و اذیت کودکان و خصوصاً بانوان را دارند . انداختن ترقه به سمت رهگذران دختر مشمول ماده ی ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی می شود که می گوید : هر کس در اماکن عمومی یا معابر ، متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین نماید ،  به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد .

وظایف نهادهای دولتی

در هر حال در این ایام برای هر یک از نهادهای دولت وظایفی تعریف شده که همه ساله در قالب بخشنامه ها و دستور العمل ها و امریه نمایان می شود. اما در این میان وظیفه ی نیروی انتظامی به لحاظ اینکه مطابق قانون تکلیف به استقرار نظم و امنیت و رفاه عمومی شده است ،بیشتر از همه نهادهای دیگر جلوه گر است و بدیهی است هر گونه اخلال در نظم و امنیت و آرامش شهروندان که ایجاد شود ، نوک پیکان انتقادات متوجه این نیرو خواهد شد .
بنابراین، اگر در این ایام، نیروی انتظامی در حال اصطلاحاً «آماده باش» باشد ، صرفاً برای ادای این تکلیف قانونی است و یقیناً عزیزان پلیس نیز این مهم را می دانند و همه ساله نیروهای خویش را در نحوه ی انجام گشت ها ، نحوه ی برخورد با متخلفین ، نحوه ی استقرار در محل های حادثه خیز ، نحوه ی به کارگیری سلاح ، نحوه ی استفاده از نیروهای کمکی و غیره بیشتر از ایام دیگر سال توجیه می نماید و فرماندهان نیز بر اوضاع و احوال نظارت بیشتری دارند .
نهاد دیگری که در این ایام در حالت آماده باش کامل است، سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی است که منتظر شکار گزارش های آتش سوزی بوده تا ابزار و ادوات فرونشاندن آتش را به محل حادثه رسانیده و آتش را مهار نماید . اما یک نکته قابل ذکر است و آن اینکه هیچ شکی نیست که این سازمان نیز دارای محدودیت هایی است .؛ چرا که اگر  حتا گروه های امدادی خود را به حد استاندارد برساند ،  رسیدن به محل های حادثه به لحاظ وجود بار رفت و آمد زیاد در این روز، یا ناممکن است و یا نوشدارو بعد از مرگ سهراب .
بنابراین، پیشنهاد می نماید که  سازمان آتش نشانی غیر از ایستگاه های آتش نشانی، در این ایام حداقل یک دستگاه خودرو مجهز را در فواصل بین ایستگاه ها و یا محله های حادثه خیز مستقر نماید تا بدین طریق در فرونشاندن آتش کارآتر عمل نماید .
نهاد دیگری که در این روز در حالت آماده باش به سر می برد ، اورژانس است که به تازگی دیده  شده است که برای یاری رسانی به آسیب دیدگان از  یگان های موتوری خود استفاده می نماید ؛ و  این تدبیر برای بازکردن راه از میان انبوه و ازدحام مردم و خودروها و رسیدن بموقع به محل مأموریت ها مؤثر است . اما بهره گیری از نیروهای کار آمدتر به این نهاد توصیه می شود ؛ چنان که بتواند حداقل به صورت یک درمانگاه سیار عمل نموده و در محل حادثه افراد مجروح را درمان نماید.
استفاده از امداد هوایی در این روز بسیار مفید و مطلوب است . پیشنهاد می شود در این روز از پلیس محله و نگهبانان شخصی تحت نظر نیروی انتظامی برای مقابله با بحران ها استفاده شود . چنانچه در محل های حادثه خیز ، افراد ماجراجو و سردسته شناسایی شوند و با آنها در کلانتری محل جلسه ای تدارک داده شود و وظایفی به گردن آنها نهاده شود ، خود این افراد همانند یک نیرو برای مهار و فروکش نمودن احساسات دیگر جوانان به لحاظ (اصطلاحاً )حرف شنوی ای که دیگران از آنها دارند ، سودمند و مؤثر خواهند بود . بدیهی است که اگر محله های حادثه خیز توسط خود جوانان و تحت نظارت پلیس اداره شود، مطلوب تر خواهد بود .

برگرفته از : مجله ی گزارش ، شماره ی ۲۶۷ ، بهمن ماه ۱۳۹۳ ، صفحه ی ۲۸ تا ۳۰ ( با ویرایش )

نظر شما