۱۹ - آذر - ۱۳۹۸


اشاره :

نامه ای که در زیر می خوانید ، چند روز پیش از فروپاشی فرقۀ دمکرات و گریز سران خائن آن به باکو نوشته شده است . پیشه وری نویسندۀ این نامه است و چند تن از سران جنایتکار فرقه هم آن را امضا کرده اند . این نامه دریوزگی خائنانی را نشان می دهد که در دوران اشغال میهن ما به دست نیروهای اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان و آمریکا ، با دریافت سلاح روسی از ارتش شوروی و یاری های اطلاعاتی جاسوسان شوروی، کوشیدند تا با تاسیس دولتکی در تبریز ، استان آذربایجان را از پیکر ایران جدا کنند .

درست در بحبوحۀ آخرین روزهای حکومت فرقۀ دمکرات، پیشه وری و چند تن از رهبران دیگر فرقۀ دمکرات نامه ای به «رهبری شوروی» می نویسند. این نامه که تاریخ آن ۱۷ آذر ۱٣۲۵ ، یعنی درست چهار روز پیش از ۲۱ آذر همان سال است،  پیش از سقوط حکومت پیشه وری به آقای کراسنیخ، سرکنسول اتحاد جماهیر شوروی در تبریز تقدیم شده است تا به اطلاع «رهبری شوروی» رسانده شود. نامه که از سوی پیشه وری، پادگان ، شبستری، دکتر جاوید و غلام دانشیان امضاء شده ، در واقع  گله ای جدی و فوری اما محترمانه  از «دوست بزرگمان اتحاد جماهیر شوروی» است که از حکومت فرقه خواسته بود، محدودشدن اختیارات خود درمقابل دولت مرکزی ایران را قبول کند و مقاومتی از خود نشان ندهد .

از لحن نامه معلوم می شود که هنوز شوروی ها به رهبران فرقه دستور نداده اند که از ایران خارج شوند اما رهبری فرقه با احساس خطری قریب الوقوع و با زبانی نشانگر استدعا، خواهان «کمکی مختصر» و از جمله اسلحه برای مقابله با حمله ارتش مرکزی است. بعضی فراز های جالب از آن نامه :

«ما هشت ماه تمام است که برخلاف احساسات مردم ما، بر خلاف آرزوها و تمایلات اعضا و فعالان فرقه مان؛ بخاطر پیشرفت امور و حل مسالمت آمیز اختلافات؛ با در نظرداشت سیاست جهانی دوست بزرگمان اتحاد شوروی و با توجه به میانجیگری دولت شوروی، کوشیده ایم سیمای قوام را دموکراتیک و مترقی جلوه دهیم و حتی در مواقعی برخلاف فکر و اعتقاد خویش از او تعریف و تمجید نیز نموده ایم. هدف این بوده است که کار از جانب ما مختل نشود . (…)

خلق آذربایجان،‏‏ رهبر آن فرقۀ دموکرات و سران فرقه دو انتظار از دولت شوروی دارند :

اولا، مادام که مرزهایمان باز هستند و قدرت ملی مان پابرجاست مقدار کمی به ما سلاح داده شود. زیرا اگر کار به این روال پیش رود، این کار دیگر ممکن نخواهد شد. ما به راحتی قادریم این سلاح ها را چنان مخفیانه به دست قوای ملی برسانیم که نیروی مخالف از آن مطلع نشود. پس از شروع و شدت درگیری انجام این کار بسیار سخت خواهد بود. ما سلاح زیادی نمی خواهیم. منظور ما اندک مقداری است تا فدائیان ناگزیر نشوند با دست خالی جلوی دشمن بروند .

ثانیا، حالا که قوام جنگ را شروع کرده و به ریختن خون برادران ما پرداخته است، اجازه داده شود ما نیز از هر سو او را در تنگنا قرار دهیم، تا از این طریق امکان قیام آزادیخواهان همه جای ایران را فراهم کرده، نهضت بزرگی در سراسر ایران آغاز نماییم و با سرنگون ساختن حکومت ارتجاعی تهران، حکومتی دموکراتیک به جای آن مستقر سازیم .

اگر این کار به صلاح نیست، بگذارید از  تهران کاملا قطع رابطه کنیم و حکومت ملی خویش را به وجود آوریم.( [مردم ما] به راه حل اخیر بیشتر تمایل دارد.) سیاست شوروی هر کدام از این دو راه را که انتخاب کند، ما می توانیم آن را شرافتمندانه اجرا کنیم و موفق گردیم .

(…) مسئلۀ نفت مسئلۀ بسیار نسیه ای است که دولت شوروی بدون داشتن طرفدارانی در مجلس و جامعه موفق به دستیابی به آن نخواهد شد.« حسن نیت» قوام السلطنه نیز نمی تواند تضمین محکمی به حساب آید. زیرا او در مسئلۀ آذربایجان نشان داد که حسن نیت چیست. (…)

مسئلۀ نفت هنگامی می تواند به سود اتحاد شوروی حل شود که نیروهای اجتماعی پشت آن باشند. همین نیروها اکنون در نقاط دیگر ایران به شکل فوق العاده ای در حال سرکوب شدن و از بین رفتن اند. ولی [هنوز] کاملا از بین نرفته اند. نیروی ما در آذربایجان، نیروی مهمی است. ما دارای امکانات جدی برای وارد آوردن فشار به حکومت تهران هستیم. (…)

چشم امید همۀ خلق ، فرقه و رهبران آن به [یاری کشور شماست] و نجات را در [کمک آن] می بینند آنچه شما باید بکنید تنها دادن مقدار کمی سلاح [ به ماست].»

این نامه را که اصل آن به ترکی آذری است ، سیروس مددی به فارسی ترجمه و در تارنمای «اخبار روز» (۴) منتشر کرده است. به گفتۀ آقای مددی، اصل سند با این مشخصات در «آرشیو سیاست خارجی فدراسیون روسیه» نگهداری می شود:

АВПРФ, ф.

۰۹۴, оп.٣٨ , п.٣۶۴A, д.۴۹, л.۱-۷

Федерации Архив внешней политики Российской

مورخ و سیاستمدار جمهوری آذربایجان جمیل حسنلی که خود پژوهشی در باره حکومت فرقه کرده و به چاپ رسانیده است (۵)  می گوید نسخه دومی از همین نامه با مشخصات زیر در «آرشیو دولتی جمهور آذربایجان درباره سازمان های سیاسی و جنبش های اجتماعی» (مخزن۱ فهرست ٨۹ پوشه۱۱۴ صفحه ۲۱٨- ۲٣۰) وجود دارد :

AR SPIHMDA

f.۱,s.٨۹,i.۱۱۴,v.۲۱٨-۲

روی جلد ویژه نامۀ مجلۀ قلمیاران ، در بارۀ غائلۀ آذربایجان

معلوم نیست اصولا مضمون نامه پیشه وری به اطلاع کسی از رهبران بلندپایۀ حزب کمونیست و یا حکومت شوروی رسیده است یا نه.  اما از روند حوادث می دانیم که رهبری شوروی، چه استالین و بریا و چه باقروف، به این تقاضاهای پیشه وری و رفقایش وقعی نگذاشتند.

به دنبال خروج نیروهای شوروی در خردادماه  ۱۳۲۵، پیشه وری بلافاصله طبق قرارداد تهران و مسکو و تحت فشار ماموران باکو که مجری اوامر مسکو بودند، با حکومت تهران توافقنامه ای را امضاء کرد که طبق آن حکومت فرقه به یک «انجمن ایالتی» و «مجلس ملی» آذربایجان به یک «انجمن محلی» تغییر یافت که وابسته به دولت مرکزی محسوب می شدند. نیروهای فدائی» هم می بایست به تدریج لغو و در نیروهای انتظامی ایران مستحیل شوند.

با خروج قوای شوروی، دورۀ احیای حاکمیت دولت مرکزی در آذربایجان شروع شده بود – چه از طریق تحویل مسالمت آمیز قدرت فدائیان و چه زد و خورد و حملۀ حکومت مرکزی .

دیگر معلوم می شد که برای فرقه، پرده نهائی بازی آغاز شده است .

با این همه، احتمالا چهار روز پیش از ٢١ آذر یعنی در تاریخ تالیف نامۀ پیشه وری، رهبران فرقه از آنچه که بزودی در انتظار آنها بود خبری نداشتند چرا که اگر خبری می داشتند بعید بود سه چهار روز قبل از خروج برنامه ریزی شدۀ آنان از ایران، از مسکو تقاضای اسلحه و یا اجازه برای اعلان استقلال کنند.

حکومت فرقۀ دمکرات آذربایجان که در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ رسما تاسیس یافته بود، با وجود همۀ خبرها و تحولات ناخوشایند برای رهبران فرقه، در نظر داشت سالگرد تاسیس این حکومت را جشن بگیرد. اما یک روز مانده به ۲۱ آذر ۱۳۲۵ نمایندگان باقروف به پیشه وری و دیگر رهبران بالای فرقه گفتند که بزودی چند ماشین می آیند تا آنها را به باکو ببرند.

پیشه وری به دوستان نزدیکش گفته بود که نمی خواست تبریز را ترک کند اما چاره دیگری برای آنها باقی نمانده بود.

روز بیستم آذر روزنامۀ  «آذربایجان» ، ارگان فرقۀ دمکرات آخرین شمارۀ خود را در تبریز به چاپ رسانید که در آن پیشه وری از همۀ «برادران ایرانی» می خواست که «مقاومت کنند و برای آزادی و دمکراسی بجنگند». مطلب اصلی روزنامه، آخرین اعلامیۀ فرقه از تبریز بود که با شعارهائی میهن پرستانه مانند «زنده باد آزادی و استقلال ایران!» خاتمه می یافت. اما برای شعار های ایران دوستانه دیگر خیلی دیر شده بود و نه فقط عموما «برادران ایرانی» بلکه «برادران آذربایجانی» هم حاضر نبودند برای فرقۀ دمکرات بجنگند (۶).

روز پنجشنبه ۲۱ آذرماه آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی ، از اندک روحانیون برجسته اى که  در دورۀ پیشه ورى همچنان در تبریز باقی مانده بود، در خاطراتش می نوشت :

با صدای لاینقطع تیر از خواب بیدار شدیم. قبل از طلوع آفتاب توسط نوکری که برای خریدن نان صبحانه بیرون رفته بود ، مطلع شدیم که اوضاع به کلی برگشته است. اهل شهر بر علیه حکومت پیشه وری قیام نموده و شهر را متصرف شده اند. فدائی ها و مهاجر ها را خلع سلاح نموده و دسته دسته مردم شهری که مسلح شده اند، مشغول تعقیب و دستگیری و قتل سران و سرکردگان آنها می باشند (۷)

اکثر رهبران بلندپایۀ فرقه به جمهوری شوروی آذربایجان گریختند. ارتش ایران به پیشروی خود که یکی دو ماه قبل از آن شروع کرده بود ادامه داد. اما به غیر از موارد اندکی، ارتش مرکزی با مقاومت چندانی روبرو نشد. در اکثر موارد مردم محلی فرقه چی ها و فدائیان را قبل از رسیدن ارتش خلع سلاح و از مراکز قدرت برکنار کرده بودند (۸).

مطبوعات فرقۀ دمکرات که دیگر در باکو به چاپ می رسید در باره «تلفات بیش از ده هزار نفر» سخن می گفتند اما گزارش های نیمه رسمی ایرانی حاکی از هشتصد نفر تلفات بود (۹) در حالی که یک منبع انگلیسی، به نقل از سفارت آمریکا در تهران از «قتل ۴۲۱ نفر از دمکرات ها» خبر می داد.

به هر تقدیر، ماجرای فرقۀ دمکرات پایان خونینی داشت .

چند ماه بعد انتخابات مجلس پانزدهم هم برگزار گردید. دکتر محمد مصدق در مجلس قوام را متهم به دخالت در انتخابات و تغییر نتایج آن به نفع خود نمود. شاید هم این اتهام بی مورد نبود. مجلس دورۀ پانزدهم توافقنامۀ ایران و شوروی و از جمله دادن امتیاز نفت به شوروی را بررسی کرده، آن را رد نمود. موضوع امتیاز نفت هم با این ترتیب منتفی گشت. گفته می شود این عینا نقشۀ احمد قوام بود که اجرا شد.

لازم به توضیح است که سیدجعفر پیشه وری در یازدهم ژوئن ۱۹۴۷ در یک تصادف اتوموبیل در آذربایجان شوروی به قتل رسید. اگرچه هیچ دلیل کافی و مشخصی در بارۀ سوء قصدبودن این حادثه در دست نیست اما بعضی ها بر آنند که دستگاه اطلاعاتی شوروی از تصادف های رانندگی بخصوص در این راه برای قتل مخالفین خود استفاده می کرده است.

پی نوشت ها :

(۱).  برای مطالعه اصل روسی مضمون این سند و ترجمه انگلیسی آن این پیوند را کلیک کنید :

(۲). مددی، سیروس: نامۀ رهبران جنبش ملی- دموکراتیک آذربایجان به رهبران اتحاد شوروی (یک سند نویافته)، تارنمای اخبار روز

(۳). حسنلی، جمیل: فراز و فرود فرقه دمکرات آذربایجان، نشر نی، تهران ۱۳۸۳

(۴). اتابکی، تورج: آذربایجان در ایران معاصر، تهران ۱۳۷۶، ص ۱۸۴

(۵) مجتهدی، عبدالله: بحران آذربایجان (سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۵ ش)، خاطرات مرحوم آیت الله میرزا عبدالله مجتهدی، تهران ۱۳۸۱، ص ۴۳۳

(۶).  اتابکی، همانجا

(۷). اتابکی، همانجا، ص ۱۸۲

یک منبع اصلی دیگر و مورد استفاده :

(۸) Yegorova (Egorova), Natalia:The ‹Iran Crisis› of 1945-46; A View from the Russian Archives; CWIHP Working Paper, No. ۱۵ May 1996

این کم و بیش همان مقاله ای است که آکادمیک یگورووا در مجلۀ نوایا ای نویشنیا ایستوریا، متعلق به انستیتوی تاریخ معاصر روسیه، شماره ۳، مه-ژوئن ۱۹۹۴، ص ۱، نوشته که حاوی متن کامل نامۀ استالین است.

برگرفته از : https://cheshmandaz.org/

نظر شما