( گفتگوی کسرا رمضانی با خسرو معتضد )
اشاره :
زبان پارسی همان زبانی است که در طول سالیان سال فراز و نشیب های بسیاری را از سر گذرانده و امروز بدون اینکه خدشهای بدان وارد شود، زبان فرهنگ افتخارآمیز ما را تشکیل داده است . این زبان نهتنها در ایران جغرافیایی امروزی بلکه در ایران فرهنگی و حتی در بخشهایی از اروپا نیز نفوذ کرده و میتوان به جد گفت ، در بسیاری دانشگاههای اروپایی دپارتمان زبان پارسی دیده میشود . اما اینکه از دوره ی دولت خاتمی تا دوره ی دولت روحانی بحث تدریس زبان قومیتها در نظام آموزشی سطح کشور طرح شده – بدون اینکه در این زمینه شفافسازیهای لازم صورت بگیرد و این کار حتی با مخالفتها یا نظرات خنثی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بسیاری از استادان زبان فارسی کشور روبهرو شده است- مبحثی است که نیازمند کار و تأمل بیشتر است؛ چرا که با وجود زبان غنی و پربار فارسی، به فکر این میافتیم که نقش زبان قومیتها، گویشها و لهجههای گوناگون را پررنگ کنیم . این قطعا به این معنا نیست که این گویشها بیاهمیت باشند ، ولی زبان رسمی کشور به اعتقاد استادان فرهیخته ی کشور همین زبان پارسی باید باشد .
خسرو معتضد، استاد تاریخ و چهره ی نامآشنا و رسانهای تاریخ کشور در این باره میگوید کسانی که این ایده را مطرح میکنند، به دنبال تجزیه ی کشور هستند و اگر هم این کار آنها دانسته نباشند، ناخواسته به این امر دامن میزنند ؛ چرا که این زبان فارسی است که ما را سالهاست از گزند پراکندگی و حوادث و تهاجمات حفظ کرده است . اگرنه ما نیز میشدیم مثل هندوستان و دیگر کشورهای مستعمره ی اروپا و آمریکا که زبان فارسی در آنها به فراموشی سپرده شد . خسرو معتضد معتقد است کسانی که ایده ی تدریس دروس به زبانهای محلی در مدارس و دستگاه آموزشی را میدهند ، متأسفانه بدون اینکه متوجه پیامدهای آن باشند، همان برنامه ای را پیش می برند که جریان تجزیهطلب ایران دنبال میکند . وی در این باره تأکید کرد ، تمام هم و غم ما باید حفظ میراث پرگهر زبانیمان باشد؛ گویشها و زبان قومیتها همین امروز هم در محلات و شهرهای مختلف ایران رواج دارد ، و نیازی نیست آنها را وارد دستگاه آموزشی بکنیم .
استاد معتضد در این بحث به تاریخ پرفراز و نشیب زبان فارسی در زمان فرمانروایی پادشاهان مختلف و علل مخالفت استعمار هند با زبان فارسی در هندوستان و کمرنگ شدن زبان فارسی در این کشور اشاره میکند .
پرسش : « استاد! به عنوان نخستین سوال ، درباره ی اهمیت تاریخی زبان پارسی در ایرانزمین در مقایسه با سایر گویشها و زبانها صحبت کنید . در طول تاریخ این زبان چه روند تاریخیای را طی کرده است ؟ »
پاسخ : « زبان پارسی امروز جانشین زبان پهلوی عصر باستان، یک زبان کاملا جاافتاده و قدیمی است که جایگزین لهجهها، گویشها و زبانهای مختلف در ایرانزمین شده است . این زبان، زبان گفتوگو و زبان ادبی چندین دوره ی تاریخی ایران بوده است. اگر به روندی که فرهنگ ایران از دوران پارسیان تا به امروز پیموده است نظری بیفکنیم ، می بینیم که زبان فارسی با دگرگونی هایی که برای رسیدن یک زبان باستانی به امروز طبیعی است ، از دوران باستان به امروز رسیده است. این واقعیت را از بررسی ادبیات و کتیبههای گوناگون نگاشتهشده در ایرانزمین میتوانیم درک کنیم . برای نمونه در یک سنگنبشته ی قدیمی مارتیها، به واژه ی « وزرگ » برمی خوریم که همان واژه ی « بزرگ » است ؛ در این کتیبه واژه ی « وهرام » همان « بهرام » است و واژه ی « وزرگان » همان «بزرگانت » را معنی میدهد. این سنگنبشته با خط میخی و چند خط دیگر نوشته شده است . البته در دوران های گذشته به جزخط میخی، خط های دیگری هم اختراع شده بود. زنده یاد ، «رکنالدین همایونفرخ» ، دانشمند ایرانی همه ی این خط ها را ثبت کرد. یکی از این خط ها ، ویژه ی دبیران، دیگری خطی برای عموم، دیگری خطی برای نوشتن نامههای سیاسی یا خط های رمز بودند که افراد عادی آنها را نمی دانستند . بنابراین زبان فارسی در طول تاریخ زنده ماند و زبان فارسی امروز دنباله ی همان زبان فارسی باستان و فارسی میانه است.
زبان فارسی به تدریج پخته و جاافتاده شده و کلماتش زیبا و آهنگین شده است . دکتر صبا کتابی در زمینه ی فرهنگ زبان فارسی تألیف کرده که بسیار حیرتانگیز است. نام های بسیاری از آسمان، زمین، سبزیها، گیاهان، پدیدهها، عناصر طبیعی و ستارگان در آن آمده است. از دل زبان فارسی زبانهای دیگری زاییده شده است. اکنون اگر در زبان های محلی ای که از ۳۰ شبکه ی تلویزیونی استانی پخش می شود ، دقت کنیم می بینیم که برای نمونه زبان ترکی ایران ، زبانی است که ایرانیزه شده است . جالب این است که زبان ترکی تا دوره ی قاجار زبان نظامیها بود و نظامیها به این زبان کارهای خود را انجام می دادند ؛ چرا که عناصر ترک که از یک دوره ی بسیار قدیم – تصور میکنم پس از دوره ی ساسانی- با ما همسایه شدند ، به تدریج به ایران آمدند و در میان ایرانیان زندگی کردند . بنابراین ما پادشاهان سلجوقی را نمیتوانیم ترک بدانیم ؛ چرا که اینها دارای وزیران ایرانی، همسران و فرزندان پارسیزبان و ایرانی بودند که همگی آنها نام های ایرانی داشتند . بنابراین نمیتوانیم اینها را بیگانه بدانیم ؛ چرا که در ایران مستحیل شدند . در حال حاضر اگر به نژاد انگلیسیها هم دقت کنیم ، میبینیم اینها دارای دو نژاد «نورماندی» و «ساکسون» هستند. نورماندیها از فرانسه به انگلستان مهاجرت کردند و با آنها عجین شدند ؛ از این رو کلمات زبان انگلیسی و فرانسه به هم نزدیک شده است و ما وقتی این دو زبان را مطالعه میکنیم بسیاری کلمات را شبیه به هم میبینیم . همینطور در کشور سوییس هم ما ۳ گروه آلمانیزبان، فرانسه و ایتالیاییزبان میبینیم . اینها کمکم زبانشان به هم نزدیک میشود . زبان ترکی هم در ایران طی مهاجرت در ایران مستحیل شده است. »
پرسش : « بیشتر سلاطین ایران هم آمیزهای از ترک و فارس هستند، درست است ؟ »
پاسخ : « بله! برای نمونه ، اگر تاریخ سلسله ی صفویه را مطالعه کنیم، می بینیم که پدربزرگ صفویها فردی به نام «کیا» از فرمانروایان محلی مازندران بوده . از سوی دیگر مادر «شاه اسماعیل»، «حلیمه خاتون» دختر «دسپینا خاتون» بوده و دسپینا دختر پادشاه ترابوزان، همسر «اوزون حسن» است. من کتاب « سفرنامه ی کونتارینی » را که مطالعه کردم ، متوجه شدم همین اوزون حسن هنگامی که به حکومت ایران رسیده است ، سه پایتخت در اصفهان، قم و تبریز داشته است . بنابراین زبان فارسی در تمام این دربارها زبان فرهنگی، علمی و معارفی او بوده و به طور قاطع در سفرنامه ی خود از ایران و ایرانیان صحبت کرده است ؛ کمااینکه ادبیات ما ۹۵درصد زبان فارسی است . حتی مغولهایی که به حکومت ایران رسیدند ، در ایران نامههایشان به پاپ را به زبان فارسی مینوشتند و او را «بابا» خطاب میکردند . بنابراین زبان نامه مغولیها، مغولی نیست . همینطور در دربار عثمانی و هند هم فارسی رواج داشته است . »
پرسش : « سلاطین هندوستان هم به زبان فارسی علاقه داشتند ؟ »
پاسخ : « بله! در عثمانی و هند همه پادشاهان می توانستند به فارسی سخن بگویند و حتا بنویسند . سلطان محمد فاتح دوم نامههای سیاسی دولت عثمانی به ایران، به زبان فارسی می نوشت. سلاطین هندوستان هم به زبان فارسی صحبت میکردند و نسبت به این زبان احساس افتخار داشتند . در ادامه ی بحثم بگویم که از دوره ی ساسانیان در ایران برای بستن قرارداد همه باید یک زبانی را به عنوان زبان اداری و ملی انتخاب میکردند . در آن دوره دولتی به نام دولت روم در همسایگی دولت ایران بوده که ما ۸۰۰ سال با این دولت همسایه بودیم . در دوران این همسایگی نامه های سیاسی با دو زبان لاتین و زبان رسمی ایران نوشته میشده است . قراردادها همه به زبان فارسی بوده و نمیشد کسی بگوید قرارداد یا نامه ی سیاسی را برای نمونه ، به زبان تالشی یا سنگسری یا فلان زبان محلی و منطقهای بنویسند. بنابراین زبان فارسی اینگونه همگانی شد و عمومیت پیدا کرد و ۹۰ درصد دیگر زبانها متفرقات این زبان است . »
پرسش: « استاد! این را که گروهی می خواهند گویشها و لهجههای محلی ایرانی در دستگاه آموزشی گنجانده شود، چطور تحلیل میکنید ؟ »
پاسخ : « این پرسش را با یک مثال پاسخ می دهم؛ اگر ما زبان لری را در تلویزیون بشنویم که جزو گویشهای استانی ماست، متوجه میشویم این زبان هم به فارسی نزدیک است. بنابراین اگر قرار باشد به طور مثال برای سنگسریها، کردها، و… دانشگاه های جداگانه داشته باشیم یا اینکه در آموزش و پرورش مدرسه های جداگانه برای هر تیره ی ایرانی داشته باشیم ، کاری ناشدنی است . کردها برای نمونه ، خود ۵ گویش گوناگون دارند (سورانی، زازا ، کرمانجی ، و…) خب … برای آموزش کدامیک از اینها را باید انتخاب کرد ؟ چگونه باید در رشته های گوناگون درس های آموزشگا ه ها را تدریس کرد ؟ در چننی وضعی شیوه ی مکاتبه با دولت چگونه خواهد بود ؟
بنابراین کسانی که چنین ایدههایی را برای تدریس دروس مدارس و دستگاه آموزشی میدهند ، متأسفانه بدون اینکه متوجه پیامدهای آن باشند، دست به کارهایی میزنند که جریان تجزیه ی ایران را به دنبال دارد. یکی از علت هایی هم که برای چنین طرحهایی مطرح میشود این است که زبانهای گوناگونی در کشور وجود دارد . از دوستانی که در طول هزاران سال استان آنها جزو ایران بوده است حتی شنیدم در یک شهری در انجمن شهر قرار شده است به لهجه ی محلی صحبت کنند و صورت جلسه را هم به همان لهجه ی محلی بنویسند . بنابراین پرسش پیش میآید که چطور دولت ایران باید این زبان محلی و گویش را ترجمه کند ؟ درست است که بسیاری از کلمات برای همه آشناست، اما بسیاری از کلمات هم آشنا نیستند . الان در هندوستان از میان زبان های ملی تنها ۱۴ زبان رسمی است ؛ چرا که هند کشور بسیار بزرگی است . از این ۱۴ زبان هم حدود ۳-۲ زبان در تلویزیون به کار گرفته شده است . زبان انگلیسی هم از زبان های رسمی است؛ زبانی که ۲۰۰ سال در هند سابقه دارد و مکاتباتشان به این زبان صورت گرفته است. در یک دوره از قرن نوزدهم به بعد ، در هند مردم مجبور شدند زبان انگلیسی را به جای فارسی یاد بگیرند؛ چرا که برای دانشگاه رفتن، خدمت سربازی، ارتش، کار در پلیس یا هر جای دیگری باید زبان انگلیسی میدانستند . بنابراین این تفاوت اجبار زبانی با ایران مشهود است؛ چرا که در ایران همه فارسی صحبت میکردند و کسی به دیگر زبانها صحبت نمیکرد و بازرگانان ایرانی که به دیگر کشورها میرفتند و صله و هدیه میبردند، به فارسی صحبت میکردند و در دوره ی پیش از اسلام هدایایشان گاهنامه ، «خدای نامک» و سپس « شاهنامه » و در قرن هفتم «گلستان» و« بوستان» سعدی و در قرن هشتم «دیوان حافظ» بود . بنابراین با این کار بازرگانان ایرانی که این شعرها را به دیگر کشورها میبردند، مردم اهل ذوق بسیار به زبان فارسی علاقهمند میشدند. در برخی موارد هم جنگها عامل گسترش فرهنگ و خلقیات مردم یک کشور به کشور دیگر میشدند. برای نمونه ، حمله سلطان محمود غزنوی یا جنگهای صلیبی در اروپا که عامل علاقهمند شدن اروپاییان به شرق شد . تا پیش از جنگهای صلیبی اروپا ، فرهنگ شرق را نمیشناخت و از قرن یازدهم به بعد کمکم و پس از سفر بازرگانان آنها به شرق (چین ) برای خرید ادویه و ابریشم با شرق و مردم و فرهنگ آن آشنا شدند .
یکی از راه های گسترش زبان فارسی سفرهای دریایی ایرانیان ، به ویژه در زمان حج بود که اسلام آن را بر همه ی مسلمانان واجب کرده است . به این ترتیب زبان فارسی به حجاز راه یافت و این سفرها رابطه ی خوبی میان فرهنگ های گوناگون ایجاد میکرد. حتی در کتاب «عجایبالهند و البر و البحر و الجزایر» که ناخدای بزرگ «شهریار رامهرمزی» آن را نوشته، آمده است که بسیاری از کشتیرانها ایرانی هستند و زبانشان فارسی است وحتی اینها در مناطق دیگر و دور دنیا هستند . به طور مثال در ساحل آفریقا حزب شیرازی هست که در انتخابات هم شرکت میکنند و اجدادشان ایرانی و شیرازی هستند . البته تاکنون، نسلهای جدیدشان زبان فارسی را فراموش کردهاند، ولی در گذشته اجدادشان زبان فارسی را بلد بودند . بنابراین در گذشته زبان فارسی زبان بازرگانی و فرهنگ اسلام و ایران بوده است. »
پرسش : « شما درباره ی هند گفتید . برای ما در باره ی برنامههای استعمار انگلستان برای از بین بردن زبان پارسی در شبهقاره هند بفرمایید ؟ »
پاسخ : « در یک دورهای در هندوستان زبان پارسی گسترش پیدا کرد و به بخشهای دیگر جهان هم راه یافت . بزرگترین شاهد این امر هم روزنامه ی «حبلالمتین» است که از زمان ناصرالدین شاه قاجار تا رضاشاه پهلوی به مدت ۴۴ سال در کلکته هند منتشر شد. این روزنامه از هنگکنگ تا جزیره ی مالت، کرت، کربلا، نجف، قفقاز، مصر، عراق و عثمانی ترویج پیدا کرد به این علت که روزنامه بدون سانسوری بود و به همه جا فرستاده میشد. الان تصور نمیکنم هیچ روزنامهای در ایران به چنین جزایر دور و شهرهایی فرستاده شود .
بنابراین از سال ۱۸۲۲ در هندوستان روزنامه ی فارسی منتشر میشد، تقریبا در دوران سلطنت فتحعلی شاه. این اطلاعات در کتابخانهها و مراکز اسناد آمریکایی نگهداری میشود. در یکی از این سندها آمده که یکی از دانشمندان ایرانی یک شماره ی مخصوص ایراننامه به مطبوعات ایران در هندوستان اختصاص داد . بنابراین زبان فارسی در آن دورهها زبان فرهنگی هندوستان بوده است. حتی « جواهر لعل نهرو» گفته است که در کودکی زبان فارسی میخوانده است . بنابراین در هند همه ناگزیر بودند زبان فارسی را بیاموزند. دکتر «اسماعیل رضوانی» ، استاد و دوست صمیمی من فهرستی از روزنامههای ایرانی در هند حتی در دوران رضاشاه را منتشر کرد . جالب است که خانواده ی «جلالالدین معینالاسلام حسینی» [همان خانواده ی حبلالمتین] هنوز هم مجلات و روزنامههای بزرگ هندوستان را منتشر میکنند. آنها حتی در روزنامه « تایمزآو ایندیا» هم سرمایهگذاری کرده اند . چند سال پیش خانمی ما را به هند دعوت کرد. این خانم با ما فارسی صحبت میکرد. من از او در باره ی ملیتش پرسیدم . و او گفت که نوه ی جلالالدین معینالاسلام حسینی است که فرزندان او الان فوت کردهاند و نوههایش هنوز در روزنامههای هندوستان فعال هستند ، منتها کمپانی هند شرقی کمکم نفوذ این زبان در هندوستان را ریشهکن کرد و عدهای را از هند به انگلستان برد و « مدرسه زبانهای شرقی» را در لندن را افتتاح کرد. بنابراین پس از یک دوره زبان انگلیسی زبان رسمی هندوستان شد. از سال ۱۷۵۷ میلادی که پس از شورش سپاهیان و سربازان هندی دولت هند از سوی نیروهای انگلیسیها مورد حمله قرار گرفت ، در هندوستان شورشی علیه دولت انگلستان برپا شد . کمپانی هند شرقی یک کمپانی دارای ارتش و وزارت امور خارجه بود و از آن زمان که هندیها را سرکوب کردند ، هندوستان مستعمره ی انگلستان شد . به عبارت دیگر تا آن تاریخ هند تحت توجهات کمپانی هند شرقی انگلستان بود ؛اما از آن دوره به بعد دیگر دولت تابع انگلستان شد و ارتشی انگلیسی درست شد که نام آن « ارتش هند انگلیسی » بود .
از این تاریخ به بعد یک نایبالسلطنه از انگلستان بر هند حکومت کرد که او کمکم فارسی را ریشهکن کرد ، به طوری که هر کس میخواست وارد دانشگاه، دادگستری یا دیگر مراکز عمومی شود باید به زبان انگلیسی صحبت میکرد. در کنار زبان انگلیسی در هر ایالت یک زبان محلی هم گذاشته شده بود. الان هم همانطور که گفتم ۱۴ زبان رسمی در هند وجود دارد که زبان رسمی هم انگلیسی است . برای نمونه ، اگر امروز ما بخواهیم با سفارت هند در ایران گفتگو یا نامه نگاری کینم ، به زبان انگلیسی پاسخ میدهند . البته قرار بود در سال ۱۹۶۵ این زبان برچیده شود اما روشن شد که این زبان در سراسر هند استفاده شده و حاکمیت دارد . بنابراین مردم سعی میکنند همه انگلیسی یاد بگیرند. اینطور شد که در هندوستان زبان انگلیسی جای زبان فارسی را گرفت و کمکم زبان فارسی جایگاه زبان علمی هندوستان را از دست داد .
در زمان قاجار تعدادی دانشجو بورسیه به هند فرستادند تا با آموزش زبان فارسی جایگاه زبان فارسی در هندوستان استوار کنند . ۸-۷ سال پیش هم یکی از دوستانمان که شاهنامهخوان بود، به هند رفت و در دانشگاه «شاهنامه» میخواند. او می گفت دانشجویان با عشق و علاقه گوش میدادند، حتی آنهایی که فارسی نمیدانستند از آهنگ کلمات خوششان آمده بود .
بله! از زمان حمله ی نادرشاه به هندوستان و پیش از آن از زمان مهاجرت پارسیان به هندوستان در دوره ی پس از ساسانیان، همیشه گروهی از ایرانیان در هندوستان بوده اند . البته این را هم نباید از نظر دور داشت که تعداد ایرانیان در هندوستان هم زیاد است؛ شاید یکی از علت هایی که هنوز هم عدهای در هند علاقهمند به فارسی هستند و این زبان در بخشی از این کشور رواج دارد ، حضور همین تعداد ایرانی در آنجا باشد. پس از آمدن اسلام به ایران بخشی از زرتشتیان که نخواستند در ایران بمانند به هندوستان رفتند . برخی با کشتی از جزیره ی هرمز به هند رفتند و چون مردمان ساکت و بیآزاری بودند، با آن همه فرقه و دین های گوناگون در هند کنار آمدند و با کسی از همان زمان ، کاری نداشتند . چنین بود که پارسیان در هند نفوذ پیدا کردند و آنها را « پارسیان هند» میگویند . بنابراین یکی از عوامل وجود زبان فارسی در هند همین زرتشتیان هستند. الان در هند سازمانی وجود دارد به نام « جمشید تاتا» که سرمایهگذاری گسترده ای در خدمات هواپیمایی، راهآهن، نوشابه و دیگر صنایع دارد . در زمان پهلوی دوم قرار بود عدهای از این زرتشتیان به ایران بیایند، تبلیغاتی هم در این زمینه شد وحتی عدهای از آنها برای بررسی وضعیت به ایران آمدند ، اما به هند بازگشتند . البته نسلهای جدید همینها دیگر فارسی نمیدانند. یک بار در سفری که به فیلیپین کرده بودم در آنجا عدهای را ملاقات کردم که مسلمان بودند و به زبان فارسی صحبت میکردند . البته در فیلیپین و مالزی دیددم که مردم با واژه های فارسی آشنا بودند . یک بار که در مالزی بودم نمیدانستم برای بازار رفتن باید به چه زبانی نشانی بپرسم ؛ اما ناخودآگاه به زبان فارسی صحبت کردم و مستقیم مرا به بازار بردند. آنها فارسی بلد بودند. »
پرسش : « در نهایت مهمترین کار برای حفظ زبان فارسی در منطقه و نابودنشدن آن در سطح بینالملل چیست ؟ »
پاسخ : « ما باید بر نقش وحدت بخش زبان فارسی تأکید داشته باشیم و در تمام کشورهای آسیایی کانون هایی برای شناخت و آموزش شاهنامه، گلستان و بوستان سعدی و دیگر خداوندگاران سخن فارسی داشته باشیم . ما باید بزرگان زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را به جهانیان بشناسانیم . ترکیه ، همسایه ی ما از ما زرنگتر است و حتا مولوی را ترک جا زده است و حتی میگویند «دیوان مولوی » را هم قرار است به ترکی منتشر کند . تلاشهای ما در این راستا نشانه ی اهمیت دادن به زبان فارسی است . البته کتابی هم که چند سال پیش من درباره ملانصرالدین نوشته بودم که از طرف مردم ازبکستان بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفت. این را بگویم که بیش از ۵۰ درصد مردم ازبکستان و تاجیکستان به فارسی صحبت میکنند . یک بار از سفارت ایران در ازبکستان به من زنگ زدند و مرا به ازبکستان دعوت کردند ؛ اما متأسفانه گرفتاری من زیاد است و نتوانستم این دعوت را قبول کنم . موطن ملانصرالدین، سمرقند و محل زندگیاش بخاراست. وی در سمرقند به حضور امیرتیمور گورکانی رسیده بود . بنابراین ازبکها، ملا را خیلی دوست دارند و شاید برابری با فردوسی برای اینها میکند . اینطور است که دیگر کشورها بزرگانشان را دوست دارند و به آنها اهمیت میدهند . ما نیز به جای اینکه به دنبال بزرگنمایی دیگر زبانها در برابر زبان فارسی باشیم ، باید به اهمیت ترویج زبان فارسی توجه کنیم . در کنار زبان فارسی گویشها و زبانهای دیگر ایرانی هم در استان های ایران و مورد استفاده قرار میگیرد، اما زبان رسمی در دستگاه های آموزشی و همه ی سازمان های اداری و رسمیمان باید زبان فارسی باشد. »
برگرفته از : روزنامه ی « وطن امروز» ، شماره ی ۱۸۹۳ ، شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ .
۴ نظر
نپالی ها هم کلمات فارسی زیادی در زبان خود دارند. اگر با نپالی ها فارسی حرف بزنید، تا حدودی متوجه منظور شما می شوند .
ارسال شده در تاریخ خرداد ۲۰ام, ۱۳۹۵ در ساعت ۸:۳۶ ب.ظ
Koso sher asto bas
ارسال شده در تاریخ خرداد ۲۲ام, ۱۳۹۵ در ساعت ۸:۲۹ ب.ظ
Be Har Che Nabadtarat Khandidi O Bas .
ارسال شده در تاریخ خرداد ۲۳ام, ۱۳۹۵ در ساعت ۶:۴۳ ق.ظ
بزودی در زمینهی شناخت زبان ایرانی ( پارسی) اسنادی از تاریخ زبان در بسیاری از کشورهای جهان را تقدیم علاقمندان خواهم نمود که جناب خسرو معتضد به درستی به بخشی از آن اشاره نموده اند .
ارسال شده در تاریخ خرداد ۲۶ام, ۱۳۹۵ در ساعت ۷:۱۸ ب.ظ
نظر شما