اشاره :
پس از آنکه دولت تاجیکستان اعلام کرد که دهها شهروند این کشور به نیروهای داعش پیوسته اند، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ی ایران در حاشیه ی «کنفرانس بینالمللی امنیت و ثبات در منطقه ی همکاری شانگهای » که در مسکو برگزار شد، با همتای تاجیکی خود «سراجالدین اصل اف» دیدار کرد. ظریف تلاشهای گروههای تروریستی گوناگون از جمله داعش برای تقویت حضور خود در مناطق مختلف آسیای غربی و آسیای میانه را یک نگرانی جدی مشترک برای منطقه ارزیابی کرد و بر لزوم همکاری بیشتر مسئولان کشورهای همسایه برای مقابله با آن و همچنین تقویت امنیت و ثبات بیشتر در منطقه تأکید کرد. او همچنین عنوان کرد که نهادهای ذیربط جمهوری اسلامی ایران برای همکاریهای دو و چندجانبه برای مقابله با تهدیدهای امنیتی مشترک و افراط گرایی و تروریسم آمادگی کامل دارند. از طرفی با فرارسیدن ماه رمضان عملیات تکفیری ها در مناطق مختلف خاورمیانه افزایش یافته است. احسان هوشمند ، کارشناس مسائل سیاسی در این باره با ما به گفتگو پرداخت که در پی می خوانید.
پرسش : « قفقاز و آسیای میانه از جمله مناطقی هستند که کمتر درباره ی بروز افراطی گری و بنیادگرایی از آنها خبر و گزارشی منتشر میشد. آنچه باعث بروز نگرانی دولتمردان این مناطق شده است ،خاستگاه ریشهای تفکرات افراطی در این مناطق است یا قدرت جذب نیروهای داعش از شهروندان آسیای مرکزی ؟ »
هوشمند : « جریان های تکفیری در شرق و شمال و شرق ایران ، یعنی هم در آسیای مرکزی و نیز در افغانستان و پاکستان ، در حال تعمیق نفوذ خود هستند. در چند دهه ی گذشته دو کشورافغانستان و پاکستان به شکل گسترده و بی سابقه ای به کانونی برای پرورش تکفیری ها مبدل شده اند. با فروپاشی دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال ۱۹۹۱ کشورهای آسیای میانه نیز با توجه به ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شان به هدفی برای گروه های تکفیری و اشاعه ی ایدئولوژی تکفیری – جهادی مبدل شدند. البته کشورهای آسیای مرکزی هیچگاه به مرکزی برای تولید فکر و ایدئولوژی تکفیری های مبدل نشده اند و بیشتر این منطقه به محلی برای یارگیری و سرباز گیری گروه های تکفیری مبدل شده است. چشم اندازهای موجود نیز نشان می دهد در آینده روز به روز به ابعاد موضوع در تاجیکستان و آسیای میانه افزوده خواهد شد. لازم به ذکر است که به دلیل حاکمیت کمونیست ها در سده ی بیستم در آسیای میانه سنت رشد و فعالیت حوزه های علوم دینی و پرورش طلاب دینی چندان نهادمند نشده است و بر این مبنا ، این کشورها استعداد چندانی برای پرورش رهبران فکری نیروهای تکفیری نداشته اند و هیچ یک از رهبران بلندپایه ی گروه های تکفیری ، اعم از القاعده یا طالبان یا داعش و النصره و دیگر جریان های کوچکتر ، اهل آسیای میانه نیستند.هر چند در میان رهبران نظامی گروه های تکفیری می توان نیروهایی از اقمار شوروی سابق را دید. »
پرسش : «عامل های سیاسی و اجتماعی ای که باعث شده اند تا داعش بتواند در آسیای مرکزی و قفقاز نفوذ پیدا کند ، کدامند ؟ »
هوشمند : « روابط گسترده ی فرهنگی ، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در هم تنیدگی ساختارهای کشورهایی که پیش از این بخشی از شوروی سابق بودند ، مهمترین دلیل بازتولید شبکه های تکفیری در این منطقه است؛ یعنی روابط گسترده ی این جمهوری ها با یکدیگر و ادغام اقتصاد آنان با اقتصاد شوروی سابق و روسیه کنونی رمینه ای مناسب برای رشد جریان های تکفیری است .
پس از فروپاشی شوروی سابق آشکار شد که روند توسعه ی دولت های شوروی سابق به شکلی موزون و عادلانه پیش نرفته است و بیشتر جمهوری های شوروی سابق در جنوب و شرق این کشور ، نسبت به جمهوری های غربی ، از شاخص های توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و انسانی پایین تری برخوردارند. شاخص های توسعه در تاجیکستان یا ازبکستان و ترکمنستان هیچگاه شبیه شاخص های توسعه ی لتونی و لیتوانی و حتی اوکراین نبود.سطح سواد هم بر همین اساس بسیار نامطلوب و دیگر شاخص های توسعه نیز وضعیت بدتری را نشان می دادند.همچنین حضور دولت های توتالیتر نیز وضعیت این مناطق به خصوص آسیای میانه را با مشکلات بیشتری رودرو کرده است. گسترش فساد در این جوامع نیز در این تحلیل حایز اهمیت است .
در روسیه عامل دیگری نیز بر گسترش جریان های تکفیری اثر گذارده است و آن ، چالش های سیاسی و نظامی بزرگی بود که در چچن روی داد.اگرچه جریان استقلال طلب چچنی با تهاجم ارتش شوروری متحمل شکست شد ، اما پس از آن چچن و حتی داغستان هم به مرکزی برای جذب جریان های تکفیری بدل شد. روابط گسترده ی جمهوری های سابق شوروی زمینه ی اثرگذاری این وضعیت بر دیگر مناطق را فراهم کرده است .
بر مبنای اخبار و شواهد موجود ، در ماه های گذشته کشور تاجیکستان بیش از دیگر نقاط آسیای مرکزی با پدیده ی گروه های تکفیری روبرو شده است . فقر در بخش های گوناگون این کشور آسیای میانه به شدت نمایان است. ضمن آنکه همسایگی افغانستان نیز زمینه ی آمد و شد تکفیری ها را به این کشور بیشتر از کشورهای دیگر فراهم کرده است. ناتوانی دولت افغانستان در برقراری امنیت در کشور افغانستان و نیز وضعیت خاص توپوگرافیک منطقه و به خصوص کوهستان های سخت منطقه، راه را برای آمد و شد آسان تر گروه های تکفیری به درون تاجیکستان هموار کرده است. در ماه های گذشته طالبان تلاش کرده تا در بخش های شمالی افغانستان جای پای استوارتری پیدا کند و بدین ترتیب تاجیکستان نیز تحت تأثیر این وضع بیش از گذشته با پدیده ی تکفیری روبرو می شود.
همچنین به دلیل فقر گسترده در کشورهای آسیای میانه ، گروه قابل توجهی از مردم به خصوص جوانان بیکار برای امرار معاش به روسیه می روند و گروهی از این مردم در روسیه توسط گروه های افراطی – و به ویژه افراطی های چچنی – به دام گروه های افراطی می افتند. سیاست های روسیه تاکنون برای مقابله با این گروه های چچنی و تکفیری نیز کارآمدی لازم را نداشته است .
برخی برآوردها نشانگر حضور حدود دوهزار نفر از شهروندان آسیای میانه در میان گروه های تکفیری در سوریه است که گفته می شود بیش از سیصد نفر از آنان را تاجیکان تشکیل می دهند.در ماه های گذشته پیوستن یکی از افسران بلندپایه ی تاجیکستانی به داعش بازتاب رسانه ای گسترده ای داشت. تاکنون دولت تاجیکستان برای مقابله با افراط گرایی مذهبی نیز سیاست های مناسبی در پیش نگرفته است. در سال ۲۰۰۹ ، این دولت گروه های تکفیری را غیرقانونی و در سال ۲۰۱۴ نیز قانون هایی علیه این گروه ها تصویب کرد؛ اما محدودکردن فعالیت گروه های معتدل اسلام گرا ، از جمله نهضت اسلامی تاجیکستان که رابطه مثبتی نیز با ایران دارد، راه را بر فعالیت بیشتر تکفیری باز کرده است. دولت تاجیکستان همچنین ورود جوانان و نوجوانان زیر ۱۸ سال را هم به مساجد ممنوع کرده است .بر این مبنا سیاست های سخت گیرانه ی دولت موجب شده صدها تن از جوانان تاجیکی به اتهام همکاری با تکفیری ها راهی زندان شوند. لازم به ذکر است این دست قانون ها و تلاش ها بیش از آنکه نقشی بازدارنده داشته باشند، زمینه ی واکنش های افراطی را فراهم می کنند ؛ یعنی سیاست های گاه حتی ضددینی حکومت نیز موجب تشدید فعالیت های گروه های تکفیری می شود.گروه های تکفیری در تبلیغاتشان عنوان می کنند تا پنج سال آینده در آسیای میانه و تاجیکستان به چنان نفوذی خواهند رسید که این منطقه را به جولانگاه خود بدل کنند. ناکارآمدی برنامه های توسعه در تاجیکستان و گسترش بیکاری و فقر موجب شده تا زمینه های اجتماعی گسترش افراطی گری مذهبی بیش از همیشه فراهم باشد.دولتی شدن نهادهای رسمی دینی نیز بیش از پیش راه را بر گسترش نارضایتی ها و در نتیجه گسترش فعالیت و نفوذ جریان های تکفیری مهیا می کند. »
پرسش : « آیا ایران می تواند در این معادله نقش مثبتی ایفا کند ؟ »
هوشمند : « سیاست خارجی ایران تاکنون کمتر معطوف مسایل آسیای میانه بوده است.در دو سال گذشته مسئله ی هسته ای موجب شده تا بخش زیادی از توجه سیاست خارجی کشور متوجه حل و فصل این مسئله گردد و دیگر موضوعات با اهمیت منطقه ای از جمله مسائل آسیای میانه در جایگاه مناسب خود در سیاست خارجی کشور قرار نگرفته است. همچنین تحریم های گسترده بین المللی علیه ایران و اثرات اقتصادی هم مانع بزرگی در این راه است .امروز ایران با مشکلات اقتصادی بزرگی دست به گریبان است و در چنین وضعیتی دست دولت برای یاری رساندن به اقتصادی بحران زده ی تاجیکستان چندان باز نیست . »
پرسش: « پیشبینی تجزیه ی سوریه و عراق در آینده چقدر محتمل است ؟ »
هوشمند : « احتمال تجزیه ی برخی کشورهای خاورمیانه را نباید تنها ناشی از تحولات و رویدادهای اخیر دانست .پس از فروپاشی دولت عثمانی در سده ی گذشته ی میلادی و شکل گیری چندین کشور تازه از جمله عراق و ترکیه و سوریه و کویت و عربستان و اردن و لبنان و کشورهای دیگر- بدون توجه به ویژگی های تاریخی ،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این مناطق – زمینه های تجزیه ی این کشورهای تازه تأسیس را از همان ابتدای پیدایش این کشورها فراهم کرد. بخش قابل توجهی از بحران امروزی خاورمیانه ناشی و نتیجه ی این رویداد تاریخی یعنی فروپاشی عثمانی است. بحران تأسیس اسرائیل و تنش های پس از آن، اختلافات لبنان و سوریه و یا عراق و کویت – که به جنگ خلیج فارس نیز انجامید – و اختلاف سرزمینی کشورهای منطقه با یکدیگر بخشی از این میراث تاریخی برجای مانده از فروپاشی عثمانی است .
در سال های گذشته، گروه های تکفیری فعالیت های گسترده ای را در عراق و سوریه در پیش گرفتند و با تشدید تنش های سیاسی در این دو کشور احتمال تجزیه ی عراق و سوریه نیز به شدت بالا گرفت.عراق در حال حاضر با بحران بزرگی دست و پنجه نرم می کنند . از سویی ، داعش موفق شده تا بخش مهمی از عراق یعنی بخش های با اهمیتی از مناطق سنی نشین عراق را تصرف کند.اینک دومین شهر پرجمعیت عراق ، یعنی موصل ، در دست داعش است و استان های مهمی همچون انبار و نینوا و شهرهایی چون رمادی و فلوجه در اشغال داعش است. در بخش شمالی نیز تنش های میان دولت عراق و دولت منطقه ای اقلیم کردستان عراق نیز همچنان کمابیش استمرار دارد؛ بی آنکه راه حلی جامع و مرضی الطرفین تاکنون برای آن اندیشیده شود .
در سوریه نیز روز به روز مناطق تحت تسلط دولت بشار اسد و ارتش این کشورکاهش یافته و اینک حدود پنجاه درصد از خاک سوریه در تسلط گروه داعش و بیست و چند درصد نیز در دست ارتش آزاد و کردها و دیگر رقیبان است و دولت بشار اسد تنها بر کمتر از بیست و پنج درصد خاک سوریه حاکمیت دارد. چنین وضعیتی زمینه های تجزیه ی سوریه را بیش از گذشته فراهم ساخته است. برخی گمانه زنی ها از تجزیه ی سوریه به چند بخش از جمله منطقه ی علوی نشین، مناطق سنی نشین و بخش کوچکی از مناطق کردنشین است. اگر در سطح مناسابات منطقه ای و بین المللی تغییر قابل ملاحظه ای روی ندهد ، باید منتظر تعمیق بحران در این دو کشور و حتی تجزیه ی این کشورها باشیم .در هفته های گذشته ارتش سوریه مناطق بسیاری را از دست داده است و استمرار این روند ممکن است موجب فروپاشی رژیم اسد شود . »
پرسش : « آیا در صورت تجزیه ی عراق ، ایران باید در آینده بیخ گوش خود دائم با خطر داعش روبه رو باشد ؟ »
هوشمند : « در حال حاضر بخشی از تنش های سیاسی در عراق تا حدی کاهش یافته است ، اما در صورت تجزیه ی عراق ، این کشور به سه منطقه ی تحت نفوذ شیعیان، سنی ها و کردها تقسیم می شود. اگر چنین شود و تقسیم سرزمینی در عراق بر این مبنا شکل گیرد ، شیعیان و کردها با ایران مرزهای مشترک و طولانی خواهند داشت و سنی های عراق هیچ مرز مشترکی با ایران نخواهند داشت. سنی ها هم میان شیعیان و کردها در مرکز عراق تا غرب عراق مستقر می شوند. کردها و شیعیان عراق نیز در بخش های شرقی عراق و نزدیک مرزهای ایران در استان کرمانشاهان و ایلام به شکل باریکه ای مرز مشترکی خواهند داشت.
چنین تقسیم بندی سرزمینی ای البته موجب می شود تا داعش به مرزهای ایران دسترسی مستقیمی نداشته باشد ؛ اما از سوی دیگر رویداد های احتمالی بسیار دیگری نیز ممکن است روی دهند که امنیت ملی ایران را تحت تأثیر خود قرار دهند. برای نمونه ، اگر تجزیه ی عراق روی دهد، بی آنکه خطر داعش مرتفع شده باشد داعش ممکن است بتواند با نفوذ به مناطق تحت تسلط کردها یا شیعیان به مرزهای ایران نزدیک شود. این وضعیت می تواند مخاطرات بسیاری را در پی داشته باشد و بحران داعش را به مرزهای ایران بکشاند.
همچنین از منظر راهبردی دیگری نیز باید به موضوع نگریست : تغییر مرزها و یا تجزیه ی کشورها در خاورمیانه و بسیاری نقاط دیگر جهان معمولاً با جنگ و خون ریزی همراه است.در حالت کلی هر گونه جنگ و خون ریزی در عراق بر امنیت ملی ایران بی تأثیر نیست. اگر عراق مسیر تجزیه را طی کند ، شیعیان و کردها بر اساس وضعیت امروزی مناطق مالک بخش قابل توجهی از چاه ها و ذخایرنفت عراق خواهند بود و سنی های عراق سهم چندانی از این ذخایر نخواهند داشت؛ یعنی بازنده ی اصلی تجزیه ی عراق سنی ها خواهند بود. سنی های عراق برای جبران این وضعیت ممکن است متوجه سایر مناطق شوند. اینک بخشی از مناطق مورد مناقشه میان کردها با دولت امروزی عراق در مرز میان مناطق سنی نشین و کردها مستقر است و بدین ترتیب ممکن است مناقشات جدی میان کردها و سنی بر سر این منابع و ذخایر روی دهد . مرز میان سنی ها و کردها بیش از هزار کیلومتر است و این مرزها تا نزدیکی مرزهای ایران امتداد دارد. چنین تنش های احتمالی ای که ابعاد نامعلوم دارند و در گستره ی سرزمینی پهناوری ممکن است بروز کند نیز بر امنیت ملی ایران بی تاثیر نخواهند بود. همچنین تنش پیوسته میان شیعیان سنی های عراق ، به ویژه در مناطق دو مذهبی چون بغداد و دیگر نقاط ، وضعیت پیچیده ای را رقم خواهد زد. در صورت تجزیه ی عراق منطقه به شکلی بی سابقه و گسترده شاهد تنش های خونین طایفه ای خواهد بود و این تنش ها و نتایج ناشی از آن بر امنیت ملی ایران هم اثرات خود را بر جای خواهد گذاشت. »
برگرفته از : ماهنامه ی پیام ابراهیم ، سال دوم، شماره نهم، ، خرداد ۱۳۹۴ ، صفحه ی ۲۶ تا ۲۹.
نظر شما